تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 13 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):اگر به تعداد اهل بدر [مؤمن كامل] در ميان شما بود، قائم ما قيام می ‏كرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799261387




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تأثير آيات و احاديث در اشعار اقبال لاهوري (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تأثير آيات و احاديث در اشعار اقبال لاهوري (3)
تأثير آيات و احاديث در اشعار اقبال لاهوري (3) نويسنده: پوران يوسفي پور تلميح تجلي افکار و عقايد مذهبي در مضمون و معاني شعر اقبال تنها از طريق اقتباس معاني آيات قرآني و احاديث نبوي نيست بلکه تلميح و اساطير ديني نيز جلوه خاصي به اشعار او بخشيده است. از جمله اشاره به داستان حضرت يوسف(ع)-حضرت ابراهيم(ع) و...ابياتي درباره داستان حضرت ابراهيم(ع)خير و خلاق جهان تازه شو شعله در بر کن خليل آوازه شو (ص25)عشق با دشوار ورزيدن خوش است چون خليل از شعله گل چيدن خوشست (ص35)خويش را در نار آن نمرود سوز چون که بستان خليل از آذر است قلنا يا نارکوني بردا و سلاما علي ابراهيم. انبيا(20)آيه 62.ربنا اني اسکنت من ذريتي بودا غير ذي زرع عند بيتک المحرم .ابراهيم (14)آيه 37.بهر ما ويرانه اي آباد کرد طائفان را خانه اي بنياد کرد و فديناه بذبح عظيم. صافات (37)آيه 107.مي کند از ما سوي قطع نظرمي نهد ساطور بر خلق پسر (ص30)از ته آتش براندازيم گلنار هر نمرود را سازيم گلشعله هاي او صد ابراهيم سوخت تا چراغ يک محمد برفروخت (ص116)شبي به ميکده خوش گفت پير ژنده دليبه هر زمانه خليل است و آتش نمرودخود حريم خويش و ابراهيم خويشچون ذبيح الله در تسليم خويشابياتي درباره حضرت يوسف (ع):نصيب خود زبوي پيرهن گيربه کنعان نکهت از مصر و يمن گير(ص164)اذهبوا بقميصي هذا فالقوه علي وجه ابي يات بصيرا و اتوني با هلکم اجمعين. يوسف (12)آيه 92.ره رسم فرمانروايان شناسم خران بر سر بام و يوسف به چاهي (ص138)عصر من داننده اسرار نيست يوسف من بهر اين بازار نيست (ص6)يوسف گم گشته را باز گشودم نقاب تا به تنگ مايگان ذوق خريدن دهم (ص153)رزق خود را از کف دونان مگيريوسف استي خويش را ارزن مگير(ص104)اگر از يوسف سرگشته سخن نتوان گفت تپش خون زليخا نه تو داري و نه من (ص253)در خودي کن صورت يوسف مقام از اسيري تا شهنشاهي خرام (ص38)قال اجعلني علي خزائن الارض اني حفيظ عليم. مرا سرپرست خزائن قرار ده که نگهدارنده و آگاهم. يوسف(12)آيه 55ابياتي درباره حضرت موسي(ع):نااميدستم ز ياران قديم طور من سوزد که مي آيد کليم (ص6)پنجه کن با بحرم ارصحراستي برق من درگير اگر سيناستي (ص7)خلوت او در ذغال تيره فام اندر مغاک جلوتش سوزد درختي را چو خس بالاي طور (ص264)فکر من از جلوه اش مسحور گشت خانه من شاخ نخل طور گشت (ص11)جلوه ها خيز در نقش پاي او صد کليم آواره سيناي او (ص32)تا کجا خود را شماري ماء و طين از گل خود شعله طور آفرين (ص37)موسي بيگانه سيناي عشق بي خبر از عشق و از سوداي عشق (ص45)از کليمي سبق آموز که داناي فرهنگ جگر بحر شکافيد و به سينا نرسيد ،(ص146)برق سينا شکوه سنج از بي زباني هاي عشق هيچ کس در وداي ايمن تقاضايي نداشت (ص157)فما قضي موسي الاجل و سار باهله انس من جانب الطور نارا قال لاهله امکثوا اني انست نارا لعلي اتيکم منها بخبر اوجذوه من النار لعلکم تصطلون .قصص (28)آيه 29.اني انا ربک فاخلع نعليک انک بالواد المقدس طوي. طه (20)آيه12. ضرب قلندري بيار سد سکندري شکن رسم کليم تازه کن رونق سامري شکن (ص286)چشم موسي خواست ديدار وجود اين همه از لذت تحقيق بود (ص38)به که با نور چراغ ته دامان سازيم طاقت جلوه سينا نه تو داري و نه من (ص253)زان تجلي ها که در جانم شکست چون کليم الله فتادم جلوه مست (379)تا عصاي لا اله داري به دست هر طلسم خوف را خواهي شکست (ص20)فالقي عصاه فاذا هي ثعبان مبين. اعراف(7)آيه 104.اشاره به معجزات حضرت موسي:خشک سازد هيبت او نيل را مي برد از مصر اسرائيل را (ص32)در کف موسي همين شمشير بود کار او بالاتر از تدبير بود (ص49)سينه درياي احرم چاک کردقلمزمي را خشک مثل خاک کرد (ص21)همين دريا همين چوب کليم است که از وي سينه دريا دو نيم است (ص161)کله نمرود بي ضربي شکست لشکر نمرود بيحربي شکست (ص282)از عصا دست سفيدش محکم است قدرت کامل به علمش توام است (ص22)نور قديمي شب را برافروز دست کليمي در آستيني (ص151)شب خود روشن از نور يقين کن يد بيضا برون از آستين کن (ص177)اهل دل را سينه سينا دهد با هنرمندان يد بيضا دهد (ص187)حاکمي بي نور او خام است خام بي يد بيضا ملوکيت حرام (ص324)صاحبش بالاتر از اميد و بيم دست و بيضاتر از دست کليم (ص69)اضمم يدک الي جناحک تخرج بيضاء من غير سوء آيه اخري. طه (20)آيه 24.طاقت پرواز بخشد خاک را خضر باشد موسي اداراک را (ص12)خضر در ظلمات او آب حيات زنده تر از آب چشم کائنات (ص25)سکندر با خضر خوش نکته اي گفت شريک سوز و ساز بحر و بر شو (ص196)درباره حضرت نوح (ع):جز دعاها نوح تدبيري نداشت حرف آن بيجاره تاثيري نداشت (ص297)و قال رب لا تذر علي الارض من الکافرين ديارا .نوح (71)آيه 26ابياتي درباره حضرت آدم (ع):نائب حق در جهان آدم شود بر عناصر حکم او محکم شود (ص97)نائب حق در جهان بودن خوش است بر عناصر حکمران بودن خوش است (ص31)و اذا قال ربک للملائکه اني جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسدها فيها. بقره (2)آيه 30.برخيز که آدم را هنگام نمود آمد اين مشت غباري را انجم به سجود آمد (ص134)آن راز که پوشيده در سينه هستي بود از شوخي آب او گل در گفت و شنود آمد (ص134)زآب و گل خدا خوش پيکري ساخت جهاني از ارم زيباتري ساخت (ص194)گرچه آدم بر دميد از آب و گل رنگ و نم چون گل کشيد از آب و گل (ص304)خاکم به فراز عرش بردي زآن راز که با دلم سپردي (ص232)تا دم تو آتشي از گل گشود توده هاي خاک را آدم نمود ،(ص112)حق تعالي پيکر ما آفريد وز رسالت در تن ما جان دميد (ص68)چون مرا صبح ازل حق آفريد ناله در ابريشم عودم تپيد (ص57)آنکه تيرش قدسيان را سينه خست اول آدم را سر فتراک بست (ص96)مرنج از برهمن اي واعظ شهر گر از ما سجده اي پيش بتان خواست خداي ما که خود صورتگري کرد بني را سجده اي از قدسيان خواست (ص207)نوري نادان نيم سجده بر آدم برم او به نهاد است خاک، من نژاد آذرم (ص215)رابطه سالمات ضابطه امهات سوزم و سازي و هم آتش مينا گرم (ص215) خلقتني من نار و خلقته من طين. اعراف (7)آيه12.گر چه فسونش مرا برد ز راه صواباز غلطم درگذر عذر گناهم پذير (ص217)اين آدم دل به ابليسي نهاد من ابليسي نديدم جز فساد (ص331)جرم ما از دانه اي، تقصير او از سجده اي ني به آن بيچاره مي سازي نا با ماساختي (ص247)بوالبشر چون رخت از فردوس بست يک دو روزي اندرين عالم نشست (ص302)اين فضاها سوز آهش ديده است ناله هاي صبحگاهش ديده است (ص302)در مورد حضرت علي (ع):مرسل حق کرد نامش بوتراب حق يدالله خواند در ام الکتاب هر که در آفاق گردد بوتراب از گرداند زمغرب آفتاب (ص34)بيت دوم در مورد غزوه حنين پيغمبر با دعاي «اللهم رد علي علي الشمس»، آفتاب را برگرداند تا حضرت علي(ع) نماز بگذارد.چون علي در ساربان شعيرگردن مرحب شکن خيبر بگير(ص106)زير پاش اينجا شکوه خبير است دست او آنجا قسيم کوثر است (ص34)پنجه حيدر که خيبر گير بود قوت او از همين شمشير بود (ص29)در مورد جنگ خيبر، که حضرت علي(ع) فاتح اين جنگ بود و مرحب مبارز يهودي خيبر را از پاي در آورد.در مورد پيامبر اکرم (ص):در شبستان حرا خلوت گزيد قوم و آئين و حکومت آفريد ماند شبها چشم او محرم نوم تا به تخت خسروي خوابيد قوم (ص15)اشاره به اين که پيامبر در غار حرا با خداي خود راز و نياز مي کرد.بوريا ممنون خواب راحتش تاج کسري زير پاي امتش مصراع اول اشاره به زندگي ساده پيامبر و مصراع دوم اشاره به حادثه اي که پس از تولد پيامبر(ص) در ايوان کسري رخ داد.من چه گويم از تولايش که چيست خشک چوبي در فراق او گريست (ص17)اشاره به اين حادثه که پيامبر هنگام ايراد سخنراني به ستون چوبي تکيه مي دادند تا اينکه در سال هشتم هجري از حبشه منبري براي پيامبر آوردند و پيامبر بر اين منبر تکيه و سخنراني مي کردند. در اين زمان ستون چوبي از مقاومت پيامبر ناله کرد.اشاره به معجزه ي شق القمر پيامبر(ص):آنکه مهتاب از سرانگشتش دو نيم رحمت او عام و عام اخلاقش عظيم پنجه او پنجه حق مي شود ماه از انگشت او شق مي شود (ص19)عشق با نان جوين خيبر گشاد عشق در اندام مه چاکي نهاد (ص282)آشکارا مهر و مه از جلوتش نيست ره جبرئيل را در خلوتش (ص308)اشاره به مبارزه پيامبر با بت پرستي و اقدام به شکستن بتهاي داخل خانه کعبه.پخته سازد فطرت هر خام از حرم بيرون کند اصنام را (ص32)اشاره به فرمانروايي سليمان برجن و انس و ربوده شدن انگشتر توسط صخرجني.آن نگيني که تو با اهرمنان باخته اي هم به جبرئيل اميني نتوان کرد گرو (ص155)اي مسلمان دگر اعجاز سليمان آموز ديده بر خاتم تو اهرمني نيست که نيست (ص263)ما ز نعمتهاي او اخوان شديم يک زبان و يک دل و يک جان شديم (ص64)انما المومنون اخوه فاصلحوا بين اخويکم و اتقوالله لعلکم ترحمون.حجرات (49)آيه 10.آنکه در قرآن خدا او را ستود آنکه حفظ جان او موعود بود (ص77)يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمک من الناس ان الله لا يهدي القوم الکافرين. مائده (5)آيه 67.گر چه ملت هم بميرد مثل فرد از اجل فرمان پذيرد مثل فردقل لا املک لنفسي ضرا و لانفعا الا ماشاء الله لکل امه اجل اذا جاء اجلهم فلا يستاخرون ساعه و لا يستقدمون. يونس (10)آيه 29.آنکه دوش کوه بارش بر نيافت سطوت او زهره گردون شکافت (ص83)انا عرضنا الامانه علي السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلو ما جهولا. الاحزاب (34)آيه 72.جلوه در تاريکي ايام کن آنچه بر تو کامل آمد عام کن ...اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا. مائده (5)آيه 2.پوشش عرياني مردان زن است حسن دلجو عشق را پيراهن است (ص101)احل لکم ليله الصيام الرفث الي نسائکم هن لباس لکم و انتم لباس لهن. بقره (2)آيه 187.حق زمين را جز متاع ما نگفت اين متاع بي بها مفت است مفت (ص211)...قل متاع الدنيا قليل و الاخره خير لمن اتقي و لا تظلمون فتيلا.نساء(4)آيه 77.رايت حق از ملوک آمد نگون قريه ها از دخلشان خوار و زبون (ص216)قالت ان الملوک اذا دخلوا قريه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله و کذلک يفعلون. نمل (77)آيه 34.با مسلمان گفت: جان بر کف بنه هر چه از حاجت فزون داري بده (ص217)يسئلونک ماذا ينفقون قل ما انفقتم من خير فللوالدين و الاقربين و اليتامي و المساکين و ابن السبيل و ما تفعلوا من خير فان الله به عليم.بقره (2)آيه 215.مريدي فاقه مستي گفت با شيخ که يزدان را از حال ما خبر نيست به ما نزديک تري از شهرگ ماست و ليکن از شکم نزديک تر نيست (ص436)و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد. ق(50)آيه 16.خدا آن ملتي را سروري داد که تقديرش به دست خويش بنوشت به آن ملت سروکاري ندارد که دهقانش براي ديگري کشت (ص255)له معقبات من بين يديه و من خلفه يحفظونه من امرالله ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم و اذا اراد الله بقوم سوء افلا مردله و ما لهم من دنه من وال. رعد(13)آيه 11.ميان امتان والا مقام است که آن امت دو گيتي را امام است نياسايد ز کار آفرينش که خواب و خستگي بر وي حرام است (ص256)الف)الله الا اله الا هو الحي القيوم لا تاخذه سنه و لا نوم... (بقره آيه 255)ب)و لقد خلقنا السموات و الارض و مابينها في سته ايام و ما مسنا من لغوب. ق(50)آيه 38.اشاره به هجرت رسول اکرم(ص) از مکه به مدينه:مومنان را فطرت آموز است حج هجرت آموز و وطن سوزست حج (ص31)اشاره به حضرت زکريا، ايوب و عيسي:زهرها در باده ي گلفام اوست اره و کرم و صليب انعام اوست (ص279)نتيجه بيگمان نفوذ دين اسلام در ايران و هند تاثير بسزايي در جاودانگي و لطافت آثار ادبي بجا نهاده است شاعران و نويسندگان دوشادوش بهره گيري هاي آهنگي و معنوي و پنداري از جنبه هاي بلاغي قرآن نيز در آثار خود استفاده مي کردند.اقبال تحت تاثير و نفوذ يک خانواده مذهبي و افراد متدين بود تا اينکه به درجات بالاي علمي نائل گرديد و از طرف ديگر با قرآن انس داشت و در معاني بلند روحاني قرآن تدبير و تدبر مي کرد و با توجه به آنچه بيان شد مي توان نتيجه گرفت که اقبال در سرودن اشعار خود که اکثر آنها فارسي است توجه عميقي به قرآن و مفاهيم آن و همچنين احاديث گوناگون و سرگذشت پيامبران و ائمه داشته است. علي الخصوص که در اشعار خود به لسان الغيب خواجه شيراز و مولانا جلال الدين محمد بلخي توجه داشته است و مسلم است که اين دو شاعر برجسته از جمله شاعراني هستند که در آثار آنها به وفور به آيات قرآني و روايات مذهبي برخورد مي کنيم. مولانا اقبال که در اشعار خود بيش از همه به اين دو شاعر نامي توجه داشته است تحت تاثير مفاهيم بلند و پر مغز قرآن کريم و سخنان لطيف و گوهر بار پيامبران و ائمه قرار گرفته است و در جاي جاي اشعار خود از اين گوهرهاي ناب به طرق مختلف استفاده کرده است.منابع:1-قرآن مجيد، ترجمه عبدالمحمد آيتي2-تفسير الميزان، طباطبايي سيد محمدحسين، ترجمه مکارم شيرازي، چاپ سوم 1366، بنياد علمي و فکري علامه طباطبايي، چاپ گلشن 3-تأثير حديث و قرآن در ادب فارسي، حلي علي اصغر، چاپ اول 1369،انتشارات پيام نور.4-کشف آلايات، ملک زاده علي رضا، چاپ اول، 1361،چاپخانه حکمت قم.5- کليات اشعار فارسي، اقبال لاهوري، 1343،انتشارت کتابخانه سنائي، چاپخانه گيلان.6-کليات فارسي علامه اقبال، (ميدکه لاهور) لاهوري اقبال، به تصحيح، مقدمه محمد بقائي (ماکان).7-لعل روان (شرح و بررسي تطبيقي غزلهاي اقبال) بقائي (ماکان)محمد، چاپ اول انتشارات گيلان.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1403]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن