تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799491890




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پزشک و درمان از منظر اسلام (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پزشک و درمان از منظر اسلام (1)
پزشک و درمان از منظر اسلام (1) نويسنده:علامه سید جعفر مرتضی عاملی وظایف پزشکپرواضح است که بیمار هرگز نمی‌تواند برای خواسته‌هایش دل به کسی ببندد.حتی به نزدیک‌ترین شخص مانند فرزند یا پدرو مارد, زیرا به خوبی می‌داند که آنان کاری برای نجات اواز بیماری نمی‌توانند انجام دهند وقادر نیستند درد او را کاهش دهند.حال آنکه تمام خواسته‌ها و آرزوهایش را به طرف کسی می‌برد که خداوند به او دستور داده است در چنین حالاتی مراجعه نماید که او کسی نیست جز پزشک حاذق, زیرا تنها پزشک است که می‌تواند به بیمار کمک‌های گوناگون نماید و درد او را کاهش دهد و به ساحل نجات برساند.بدیهی است که مراجعه به پزشک و مداوا کردن با توکل هیچ گونه منافاتی ندارد همان گونه که خوردن و آشامیدن جهت رفع گرسنگی و تشنگی با آن هیچ منافاتی ندارد.۱بنابراین, پزشک بزرگترین و مهمترین مسؤولیت را در این زمینه به عهده دارد. چه به لحاظ ارائه کمک مادی یعنی ارائه دارو و درمان مفید و چه به لحاظ ارائه کمک‌های روحی و روانی, چرا که پزشک می‌تواند روح امید و سرور را در روان بیمار, بدمد و اعتماد او را به زندگی و آینده زندگی, بازگرداند. بنابراین, از دیدگاه اسلامی می‌توان گفت که مسؤولیت و مشخصات پزشک در رابطه با خود و بیماران خود, بسیار زیاد وگوناگون است و ما در این فصل, ذیلاً آنها را به اجمال خواهیم آورد.سرعت در درمانپزشک مجاز نیست به علت عدم پرداخت ویزیت و یا کمی اجرت, بیمار را رها سازد و او را مداوا نکند, چرا که به طور مسلم کسی که مجروحی را مداوا نمی‌کند با کسی که او را مجروح ساخته شریک است, زیرا کسی که زخم را پدید آورده, بدی مجروح را خواسته و کسی که او را درمان نکند گویی او نیز همین خواسته را دارد. بنابراین, نباید اجازه داد بیماری بر بیمار مسلط شود و او را از پای درآورد و زیان‌های جبران ناپذیری به بار آورد.تسریع در درمان به عنوان واجب اخلاقی و انسانی و فطری به شمار می‌آید که با خشنودی انسان‌ها و عواطف و سجایای بزرگوارانه آنان, آمیختگی و انسجام کامل دارد.فرق نگذاشتن پزشک بین ثروتمند و فقیراما در مورد اینکه لازم است پزشک بین غنی و فقیر فرق نگذارد, ما گمان می‌کنیم که احتیاج به بیان و اقامه دلیل نباشد, چون که در وجودب شرعی کفایی یا عینی غنی ملاحظه می‌شود و فقیر ملاحظه نشود, و به سفید پوست توجه شود و اما به سیاه پوست توجهی نشود.بلکه ممکن است گفته شود همانا اهمیت اسلام به فقیر بیشتر از اهمیت اسلام به غنی است , علاوه بر این, انسان ثروتمند برای رسیدن به هر چیزی که بخواهد از طریق خرج کردن مالش قادر است, اما فقیر این طور نیست, پس همانا اوامری که حکم می‌کند به اینکه قضای حاجت مریض, رجحان و برتری دارد و اهمیت به امر مریض می‌دهد و ثواب بر این امور مترتب می‌شود – در حالی که متواتر می‌باشد – اختصاص به غنی تنها و یا فقیر تنها ندارد و اختصاص به غیر از فقیر و غنی هم ندارد.و همین طور نسبت به روایاتی که حکم می‌کند به این که لازم است مبادرت به شفای مجروح از جراحت و زخمش بشود, بلکه جمیع روایاتی که مربوط به پزشکی است, در حالی که آن روایات صدها عدد هست, ممکن نیست این که در آن روایات اثری ظاهر شود برای اینکه ظاهراً این طور فرق گذاشته شده اگر چه حجم و نوع آن روایات هر چه می‌خواهد باشد.واجب نیست اینکه چشم پوشی کنیم از آن روایاتی که سرزنش می‌کند کسی را که به غنی احترام بگذارد و برای غنی از جهت غنا و ثروتش امتیازی قرار دهد وکفایت می‌کند اینکه ذکر کنیم در اینجا آن روایتی را که از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده که فرمود: «هر کس فقیر مسلمانی را ملاقات کند و سلام کند بر ا و خلاف سلامی که بر غنی می‌کند, خداوند را در روز قیامت ملاقات می‌کند در حالی که خدا بر او غضب می‌کند.»۲در اینجا حکایت مردی است که قصری را بنا کرد سپس طعامی را تهیه نمود و اغنیا را به آن دعوت کردو از فقرا دعوت نکرد. هنگامی که فقیری می‌آمد, گفته می شد این طعام برای تو و امثال تو تهیه نشده, پس دو فرشته در لباس فقرا آمدند, از غذا خوردن منع شدند, پس آن دو فرشته در لباس اغنیا آمدند, این دو فرشته به راحتی داخل شدند, پس امر کرد خدا به ویران کردن شهر با هر کس که در آن شهر بود.۳و روایاتی که در مدح فقرا و محبت خدا نسبت به فقرا و اینکه شایسته است اهمیت بدهیم به شان واحوال آنان وارد شده, بسیار زیاد است. همانا عقل, فطرت و اخلاق فاضله حکم می‌کند که بین غنی و فقیر و بین کبیر و صغیر فرقی وجود ندارد. اگر نگوییم که همانا اکرام غنی به خاطر ثروتش, اکرام انسان وانسانیت نیست, بلکه اکرام غنی به خاطر ثروتش از رذالت و پستی در طبع انسان است و از خواری در نفس است و یک نوع انحطاط اخلاقی خطرناک و ترسناک می‌باشد.و هنگامی که فقیر در زمان‌های زیاد از درد‌های روحی بیشتر از درد‌های جسمی رنج می‌برد, به طوری که فقیر به عقده فقری که مبدل به کینه می‌شود اشعار دارد و به خاطر عقده ترسی که ممکن نیست برای او کمترین چیزی که لازم است به دست بیاورد – وقتی که فقیر چنین است – پس همانا قربه الی الله کار کردن در مورد فقیر در کمک کردن به او بیشتر است و نتیجه‌ای که مترتب می‌شود بر این مساعدت و کمک, بزرگتر می‌باشد.علی بن عباس می‌گوید: «همانا لازم است بر پزشک اینکه در معالجه مریض‌ها جدیت و کوشش نماید, به خصوص فقرایی که مریض هستند و پزشک نباید به فکر منافع مادی و گرفتن مزد از این دسته (فقرا) باشد. بلکه اگر قدرت دارد که از جیب خودش برای مداوای فقرای مریض خرج کند, باید این کار را بکند و اگر نمی‌تواند پس باید شب و روز در معالجه مریض‌ها جدیت داشته باشد و بر معالجه مریض‌ها در هر وقتی حاضر شود.»۴بله این کارهایی که پزشک انجام می‌دهد, فقیر نسبت به خودش و جامعه‌اش امیدوار و به آینده‌اش مطمئن می‌شود و بیشترین زندگی و نشاط را برای فقیر قرار می‌دهد و باعث می‌شود که با سایر گروههایی که در جامعه کار می‌کنند, او هم کار کند.همچنان که در خودش دوستی و وفاداری و امیدواری را می‌رویاند, کینه, حسد وسایر صفات پست را از روح ونفس خودش دور می‌سازد و عقده حقارت, خواری و ترس را به وجود نمی‌آورد. این مسأله روشن است ونیاز به بررسی بیشتری وجود ندارد.تخصص پزشکهنگامی که پزشک, متخصص در بیماری‌های چشم است برای وی جایز نیست که متصدی معالجه در بیماری‌های دیگر مثل قلب شود و همین طور عکس این مطلب, زیرا این پزشکان در آن رشته پزشکی آگاه و بصیر نیستند و جاهل می‌باشند, پس در این جهت به پزشکان جاهل ملحق می‌شوند که بر امام و رئیس کشور واجب است آنان را حبس نماید, زیرا در رشته‌ای طبابت کرده‌اند که نسبت به آن رشته آگاهی کامل نداشته‌اند.همچنین طبابت کردن مرضی که در آن تخصص ندارد از قبیل گفتن چیزی است که علم به آن ندارد, زیرا در آیات زیادی و روایات متواتری که از ائمه معصومین(علیهم‌السلام) رسیده مهارت, امانت و اعتماد از این کار نهی شده است و این موضوع واضح است پس احتیاجی به توضیح بیشتر و اقامه دلیل ندارد.۵در قسمی که منسوب به بقراط است آمده: «در کار و اندیشه‌ام طهارت و پاکی نفسم را حفظ می‌کنم و در کاری که نمی‌دانم خویشتن را به زحمت نمی‌اندازم و آن را به اهلش وا می‌گذاریم.» ۶۱ـ مهارت, امانت و اعتمادطبیب حاذق کسی است که بتواند وظیفه‌اش را به طرز بهتر و کامل‌تر ادا کند و این طبیب کسی است که خطایش کمتر و استفاده مریض از آگاهی‌های ا و تمامتر است و منفعت او به مریض بیشتر است و چنین پزشکی بر حصول اطمینان مریض بیشتر قدرت دارد و مریض به او اعتماد می‌کند و تسلیم او می‌شود. در این صورت درمان بیمار آسان‌تر است چرا که او بیشتر به دستورات پزشک توجه می‌کند و دستوراتش را بهتر به کار می‌بندد. بلکه بر طبیب لازم است که سعی و کوشش نماید تا این اطمینان را در مریض به دست آورد. چنانکه از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده: «هر صاحب صنعتی ناچار است که سه خصلت در او باشد تا اینکه کسب کننده آن صنعت به طرف او کشیده شود و آن سه خصلت عبارتند از:اولا: در عمل و کارش حاذق باشدثانیا: امانت را در آن مسأله ادا کندثالثا: در کسی که می‌خواهد آن را به کار ببندد, علاقه ایجاد کند.۷پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از میان کسانی که دعوت شده بودند برای طبابت بهترین و فاضل‌ترین افراد را برای معالجه بعضی از اصحابش که مجروح شده بودند برگزید.۸بله, این مسأله چیزی است که با فطرت هماهنگ و با حکم عقل سلیم همراه است و خیرخواهی برای مسلمین می‌باشد و چه کسی بر پیغمبر به این مسائل و به غیر از این مسایل از مکارم اخلاق اولویت دارد. و به تحقیق گفته شده که همانا پزشکی, معنایش حاذق بودن به اشیاست اگر چه در غیر معالجه مریض باشد و مرد طبیب یعنی کسی که در کاری مهارت دارد.۹امانت داری در بحث پزشکی از ضروری‌ترین کارهاست. چناکه پیشتر گفته شد پزشکی مسؤولیت شرعی, عرفی, اخلاقی, انسانی و همچنین عقلی دارد و این مطلب به علاوه سخنی است که امام به آن اشاره کردند که ادای امانت در صنعت, موجب جلب شدن و کشیده شدن مردم به آن صنعت است, چون که مردم اطمینان و اعتماد به او پیدا می‌کنند و با رضایت و اطمینانی به سوی او می‌روند البته این مسأله واضحتر از آن است که محتاج بیان باشد.۲ـ خیرخواهی, کوشش و تقواگذشته از این که خیرخواهی وکوشش کردن و تقوای الهی داشته از وظایف انسانی و اخلاقی است, یک وظیفه شرعی نیز هست – به ویژه در پزشکی – از حضرت علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «هر کس که طبابت می‌کند باید تقوای الهی داشته باشد و خیرخواهی نموده و کوشا باشد.» ۱۰ابن ادریس گفته است: «واجب است بر پزشک این که تقوای الهی داشته باشد و در آن معالجه‌ای که بر مریض انجام می‌دهد و در مورد مریض خیرخواهی کند.»۱۱بر پزشک لازم است به هنگام نیاز آنچه را که از دیگران می‌خواهد انجام ندهند خود مرتکب نشود و آنچه را به دیگران توصیه می‌کند, خود انجام دهد و اگر قدرت نداشت خودش را قبل از دیگران معالجه کند, پس به درستی که ناصح برای دیگران نیست, بلکه چنین پزشکی یا تجربیاتی را در باره مریض به کار می‌بندد که درستی آنها برایش روشن نشده و یا دوایی به او می‌دهد که سودی برایش ندارد اگرنگوییم پر از ضرر است یا می‌خواهد با این کار به ثروتی دست یابد یا در نظر دارد شهرت و آوازه نابه جای خود را حفظ نماید. پزشک باید به فکر مریض و کسی که به او مراجعه کرده, باشد, زیرا همین به فکر مریض بودن باعث می‌شود که دارای خوبی‌ها و فضایل اخلاقی بشود. ابوالاسود دئلی می‌گوید: «ای مردی که معلم غیر, هستی چرا نفس خودت را تعلیم نداده‌ای؟ دوا را برای مریض‌ها و بیماران توصیه می‌کنی تا آنان صحیح و سالم شوند امام خودت بیمار و مریض هستی.»و هرگاه پزشک, بیماری و دردی به خودش برسد, بدیهی است که دیگر, خیرخواه دیگران نخواهد بود, چونکه غیر خودش را بیشتر از محبتی که به خودش دارد دوست نمی‌دارد و قدرت ندارد که ضرر به خودش بزند و نفع به دیگران برساند و از اینجا معلوم می‌شود که حق هر کسی است که چنین پزشکی را به شک کردن درباره خودش و متهم کردن او اشاره کند. از حضرت عیسی (علیه‌السلام) روایت شده که فرمودند: «پس وقتی دیدید که طبیبی دردی به خودش رسیده به او شک و تردید کنید و بدانید که این طبیب خیرخواه غیر نیست.»۱۲۱ـ مدارا کردن با بیمار۲ـ کار بیمار را به نحو احسن انجام دادنما این موضوع را محتاج بیان نمی‌دانیم و کافی است اینکه ذکر کنیم در بعضی از روایات از «پزشک» به «رفیق» تعبیر شده است رفیق مشتق از «رفق» است. از حضرت علی (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند: «مثل طبیبی مهربان باش, همان طبیبی که بیمارش را با دوایی سودمند معالجه می‌کند.»۱۳در روایت دیگری از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند: «من از موسی بن جعفر این طور شنیدم: حضرت شاکی و ناراحت شدند پس مترفقون با دواها آمدند, یعنی اطبا و پزشکان آمدند.»۱۴و در بعضی از روایات دیگر این طور آمده: «خداوند طبیب است, ولی تو مردی رفیق هستی.» و در برخی روایات نیز چنین است: «تو رفیق هستی وخداوند طبیب می‌باشد.»۱۵سزاوارترین کسی که باید مورد عنایت,مهربانی و مدارا قرار بگیرد بیمار است. به تعبیر دیگر آن کس که باید از تمام جوانب مورد توجه واقع شود انسان مریض می‌باشد.در روایت آمده است: امیرمؤمنان (علیه‌السلام) دست سارقین را برید, پس از آن فرمود: «ای قنبر زخم‌هایشان را مداوا کن, به نیکی در خدمت آنان باش» و پس از آنکه جراحاتشان بهبود یافت چند لباس بر ایشان پوشانید و خرج راهشان را پرداخت تا به دیارشان برسند. و در روایت دیگر اضافه شده حضرت امر فرمود که آنان را به مهمان‌خانه داخل کرده و جراحتشان را مداوا کنند. و به آنان گوشت و روغن و عسل طعام دادند تا حالشان بهبود یافت.۱۶و از حضرت علی (علیه‌السلام) نقل شده است: «هر کسی را که تو سبب بلای او باشی پس بر تو واجب است در معالجه کردن درد به او لطف کنی.»۱۷روحیه دادن به بیمارضعف انسان و شکست نفس او در مقابل مرض در آغاز, امری طبیعی به نظر می‌رسد می‌رسد به خاطر این‌‌که درد و رنج‌هایی را احساس می‌کند که از رو‌به‌رو شدن و درمان آنها خود را ناتوان می‌بیند – هنگامی که این طور باشد – طبیعی است که برای روحیه دادن به مریض و برانگیختن اطمینان در نفس مریض به شفا, بزرگترین نتیجه در تقویت رویه مریض به دست می‌آیند تا بر مرض غلبه پیدا کند و در آینده از آن مرض شفا یابد و از آثار آن رها گردد.اما اگر روحیه مریض در برابر بیماری از میان برود بدترین آثار را به دنبال دارد و روبرو شدن با مرض و غلبه بر آن را برایش دشوار می‌سازد چرا که شکست روحیه, تضعیف جسم را به دنبال دارد که بدون شک خطرناک است. به خاطر همین ملاحظه کردیم که اسلام به روانپزشکی مریض اهمیت می‌دهد, بلکه معالجه جسم نسبت به معالجه روح در مرحله دوم قرار دارد. از آنچه برای ما روشن وواضح می‌شود این حقیقت مهم است که در بعضی از روایات می‌بینیم بعد از اینکه مریض را با خدا ارتباط و او را به خدا حواله می‌دهد به او باید بفهمانیم که شفا دهنده اوست و کسی غیر از خدا شفا نمی‌دهد و غیر از این مطلب اشاره دارد به اینکه کار طبیب این است که روح مریض را طبابت کند و امید را در او زنده نگه دارد. و روایت شده: «علاج کننده طبیب نامیده می‌شود, چونکه معالج با طبابتش نفس و روان مریض را پاک می‌کند.»۱۸بلکه در روایات آمده کسانی که به عیادت‌ مریض‌ها می‌روند شایسته است که به بیمار امیدواری بدهند و بگویند تو بهبودی می‌یابی, ان شاء الله.پي نوشت : ۱ـ بحارالانوار: ج ۶۲, ص ۷۷ – فتح الباری: ج ۱۰, ص ۱۱۴ – ابن قیم, طب نبوی, ص ۱۰.۲ـ صدوق, امالی, ص ۳۹۶ – سفینه البحار: ج ۲, ص ۳۷۹ – وسائل الشیعه: ج ۸, ص ۴۴۲۳ـ سفینه البحار: ج ۲,‌ص ۳۸۰.۴ـ مراجعه شود به کتاب: تاریخ طب درایران: ج ۲, ص ۴۵۷۵ـ به عنوان مثال ر.ک: بحارالانوار: ج ۲, ص ۱۱۱-۱۲۴ و غیر از بحار از مصادر دیگر.۶ـ عیون الانباء: ص ۴۵.۷ـ تحف العقول: ص ۲۳۸ – بحارالانوار: ج ۷۸, ص ۲۳۶.۸ـ تحف العقول: ص ۲۳۸ – بحارالانوار: ج ۷۸, ص ۲۳۶.۹ـ طب نبوی: ابن قیم, ص ۱۰۷ و ۱۰۸.۱۰ـ بحارالانوار: ج ۶۲,‌ص ۷۴ از دعائم نقل کرده است: مستدرک الوسائل: ج ۳, ص ۱۲۷.۱۱ـ بحارالانوار: ج ۶۲, ص ۶۵ به نقل از سرائر.۱۲ـ بحارالانوار: ج ۲, ص ۱۰۷ ,‌حدیث ۵ – قصارالجمل: ج ۲, ص ۶۵ و ج ۱, ص ۱۹۷ به نقل از بحارالانوار.۱۳ـ بحارالانوار: ج ۲, ص ۵۳ – به نقل از مصباح الشریعه- قصار الجمل: ج ۲,ص ۶۳.۱۴ـ فصول المهمه: ص ۴۱۵.۱۵ـ کنز العمال: ج ۱۰, ص ۱ و ۳. به نقل ازابن داود و از احمد و ابی نعیم در طب و ارشاد ساری: ج ۸, ص ۳۶۰ – تراتیب الاداریه: ج ۱, ص ۴۶۲.۱۶ـ تهذیب: ج ۱۰, ص ۱۲۵-۱۲۷ , حدیث ۱۱۸, ۱۱۹ و ۱۲۶۱۷ـ غرر الحکم: ج ۲, ص ۷۱۸.۱۸ـ صدوق: العلل, ص ۵۲۵ – روضه کافی: ص ۸۸منبع: کتاب «طب پزشکی در اسلام»/س
#پزشکی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن