تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فال بد زدن شرك است و هيچ كس ازما نيست مگر اين كه به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799405165




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بهانه ي پرواز


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بهانه ي پرواز
بهانه ي پرواز عمليات والفجر هشت شروع شده بود؛ حال و هواي عجيبي بر حاشيه ي اروند حکمفرما بود، توي دل نخلستان ما هم آماده رفتن بوديم. آنهايي که تا آن لحظه فرصت نوشتن وصيت نامه را نداشتند دست به قلم شده و آخرين حرف ها را مي نوشتند، کسي از نوشته هاي ديگر خبر نداشت، ولي همه از يک چيز خبر داشتند. شايد اين آخرين بار باشد که قلم به دست مي گيرند. در حالي که دشمن اطراف ما را به شدت بمباران مي کرد و گلوله هاي توپ هم در نزديکي ما يکي پس از ديگري به زمين مي خورد. اما نبرد اصلي، آن سوي اروند بود و ما منتظر گذشتن از خط آتش دشمن با قايق و سپس وارد کارزار ديگر. از سنگر بيرون آمدم. ديدم عليرضا گياهچين، کنار يک نخل نشسته و در حال نوشتن است. از کاغذ توي دستش فهميدم دارد وصيت مي نويسد. بهش گفتم: «پاشو برو توسنگر. گلوله مي آد. بعدا وصيت کن.» و او تنها گفت: «شايد ديگر وقت نکنم.» هنز چند لحظه نگذشته بود که به سنگر برگشته بودم که صداي انفجاري در نزديکي سنگر، همه را ميخکوب زمين کرد. علي رضا را به ياد آوردم و سريع دويدم بيرون. در ميان دود و خاک و برگهاي درختان نخل که فضا را پر کرده بود به سمت جايي که علي رضا در آن نشسته بد رفتم. گلوله دقيقا کنار نخلي خورده بود که علي رضا کنارش نشسته بود. چيزي از علي رضا باقي نمانده بود؛ جوري که فکر مي کردم علي از آنجا پرواز کرده بود. نخل آذرين شده بود به تکه هاي بدن علي رضا و برگهاي تکه تکه شده ي وصيت نامه اش. ياد حرف چند دقيقه قبلش افتادم... يک ساعت بعد، بچه ها يک پاي علي را حدود دويست سيصدمتر دور تر پيدا کردند، هنوز نمي دانم و کسي هم نمي داند علي رضا در وصيت نامه اش چه نوشت. شايد همان آخرين جمله اي را که به من گفت نوشته بود و پس و انها به بهانه پروازآنجا نشسته بود./خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 330]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن