تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 13 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799298024




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کودتا و ارزيابي کودتا با تأکيد بر نقش انگلستان (قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کودتا و ارزيابي کودتا با تأکيد بر نقش انگلستان (قسمت اول)
کودتا و ارزيابي کودتا با تأکيد بر نقش انگلستان (قسمت اول) تهيه کننده: هادي محمديمنبع: راسخون ريشه هاي کودتاي 1921 (سوم اسفند 1299)را که سرانجام دودمان پهلوي را در 1925 م/1304ش به قدرت رسانيد،بايد در خرابيهاي ناشي از جنگ جهاني اول،وضعيت فيصله نيافته نظام جهاني و سرخورده شدن جبهه ي مخالف استبداد در ايران به دليل روند معکوس انقلاب مشروطيت جستجو کرد. در 1911م/1290ش تا1914م/1293ش صفحات شمالي ايران زير سلطه ي روسيه و صفحات جنوب تحت سيطره ي انگلستان بود.روسيه نفوذ عظيمي بر کابينه داشت وتجارت خود با ايران را به طرز گسترده اي افزايش داد، آن چنان که حجم داد و ستد در 1914م/1293ش سه برابر آن در سال 1900م/1279ش بود.گيلارد در اين باره مي نويسد:«در سال 1914م/1293ش شمال ايران به دلايل عيني موجود،بخشي از امپراتوري روسيه محسوب مي شد و در اشغال قواي روسيه و کنسولهاي روسي به جاي حکومت، امور آن قسمتها را اداره مي کردند.در جنوب نيز انگليسي ها با شيخ خزعل حکمران عرب خوزستان همکاري داشتند،تا در زمينه ي اعمال کنترل بر ميدانهاي نفتي تضمين داشته باشند.در ماه مه 1914 (ارديبهشت ـ خرداد1293)دولت بريتانيا کنترل شرکت نفت ايران و انگليس را به دست گرفت و قوايي نيز براي حفظ نظم در«منطقه ي بيطرف»موضوع قرارداد 1970م/1286ش گسيل داشت.دولت ايران در اين شرايط بسيار ضعيف شد (هر چند ايران ديگر در آستانه انقلاب مشروطيت دوباره اي قرار نگرفت) و رؤساي قبيله ها و بزرگ مالکان در مناطق خويش حاکم مطلق شدند). ايران درجنگ جهاني اول اعلام بيطرفي کرد اما به رغم اين بيطرفي،صحنه ي درگيريهاي قواي روسيه،عثماني و بريتانيا شد.جنگ،تأثير مستقيم و مخربي بر اقتصاد ايران شد.ارتشهاي متخاصم، محصولات کشاورزي، دامي و خود دامها را مصادره مي کردند و شبکه آبياري ويران شد،دهقانان را به زور به جاده سازي و ساير بيگاريهاي نظامي وا مي داشتند وروستاها از سکنه خالي گرديد، ايران حتي تا سال 1925م/1304ش به سطح توليد کشاورزي ما قبل جنگ برنگشت.توسعه ي صنعتي دستخوش وقفه شد اما داد و ستد و پيشروي در سطح محلي باقي ماند.شهرهاي کشور با تورم دست به گريبان بودند. واردات بر صادرات پيشي گرفت (اما حجم هر دو،نسبت به سابق کاهش يافت).درشمال نيزجا به جايي تجارت وضعيت بدي به وجود آورده بود. اوج مشکلات،زمستان 1918-1919م/1297ش بود که قحطي شديدي بروز کرد که علت آن ،پايان يافتن مازاد براثر جنگ و مشکلات توزيع و احتکار محلي بود.بنا به برآوردها، تلفات انساني ناشي از قحطي بين يکصد هزار نفر تا 2 ميليون نفر بوده است.بالفور،رايزن مالي بريتانيا در تهران منطقه اي را ديده بود که «تقريباً يک چهارم جمعيت کشاورزان آن بر اثر قحطي مرده بودند.» يعني مردم ايران براي جنگي که خود نقشي در به راه افتادنش نداشتند بهايي اين چنين سنگين پرداختند،جنگي که قدرتهاي بزرگ مسلط بر کشورشان به راه انداخته بودند.دولت مرکزي در زمان سلطنت احمدشاه قاجار وضعيت نوميد کننده اي داشت و بين سالهاي 1909-1921م/1288-1300ش بيش از پنجاه بار کابينه تغيير کرد.در سال 1916م/1295ش روسيه و بريتانيا بار ديگر مواضع قدرت خويش در ايران را مورد تصديق قرار دادند.در مارس 1915 (اسفندـ فروردين 1293)دو دولت پيماني سري امضاء کردند که درآن اسمي از استقلال ايران برده نشده بود.بنابراين پيمان به بريتانيا اجازه داده شد که کنترل منطقه بيطرف (ميدان هاي نفتي)را به دست گيرد و در عوض روسيه در منطقه ي نفوذ خود «آزادي عمل»کامل داشته باشد و بعد از جنگ کنترل استانبول و تنگه هاي بسفر و داردانل را در اختيار گيرد. مضمون قرارداد سرّي آن بود که روسيه صفحات شمالي ايران با ضميمه ي خاک خود سازد و در عوض بريتانيا اداره ي جنوب ايران را مستقيماً به دست گيرد. حکومت مهاجران در کرمانشاه (متشکل از نمايندگان مجلس سوم که انحلال مجلس زير فشار اولتيماتوم 1915م/1294ش روسيه را نپذيرفته بودند)با تسخير کرمانشاه در 1916م/1295ش توسط بريتانيا پايان يافت.انقلابهاي فوريه (بهمن ـ اسفند)و اکتبر 1917 (مهرـ آبان1296) [در روسيه]منجربه تخليه ي شمال ايران از قواي روس شد و سرانجام جديد شوراها در روسيه در سال 1918م/1297ش همه ي پيمانها و امتيازهاي دولت تزاري را در رابطه با ايران ملغي ساخت.با اين تحول ،سلطه ي روسيه بر اقتصاد سياسي ايران که به شکل بيرحمانه اي از آغاز سده ي نوزدهم (1179تا1279ش)تا جنگ جهاني اول ايران را چونان منگنه اي زير فشار قرار داده بود پايان يافت و در عوض تمام ايران به دست بريتانيا افتاد و آن دولت نيز قواي خود را به صفحات شمالي ايران اعزام کرد و کمکهايي را در اختيار دولت ناتوان ايران قرار داد. دوره ي مابين ويرانگري هاي جنگ جهاني اول تا کودتاي1921م/1300ش شاهد کشمکش فزاينده ي دولت،جنبش هاي داخلي و قدرتهاي بيگانه بود. هيچ يک از اين قدرتها نمي توانست در ايران تفوق کامل پيدا کند، اما هر يک مي توانست ديگري را از مقاصدش باز دارد.اين وضعيت که همه ي طرفهاي کشمکش، درصحنه ي شطرنج قدرت،ايران را مات کرده بودند زمينه را براي به قدرت رسيدن رضاخان فراهم آورد.در گيلان،آذربايجان،خراسان و ساير نقاط مملکت در برابر سلطه ي خارجيان و دولت قاجار مقاومتهاي پرتواني سازمان داده شد (نهضت جنگل در منطقه درياي خزر از همه ي اينها جديتر و پرتوانتر بود که منشأ آن به اقدامات 1913م/1292ش ضدروسي و ضدانگليسي برمي گشت).جنبش به طور جدي در جريان جنگ جهاني اول، توسط ميرزا کوچک خان، سخنور راديکال و زمينه دار خرده پا که در انقلاب مشروطيت با استبداد مبارزه کرده بود و به حزب اعتداليون گرايش داشت، رهبري گرديد.وي در 1915م/1294ش به گيلان فرار کرد و يک نيروي پارتيزان به نام کميته ي اتحاد اسلامي درشمال ايجاد کرد تا با فساد و ضعف حکومت مرکزي مبارزه کند.اين جنبش از منابع مختلفي مورد حمايت قرار گرفت:بازرگانان،روحانيان و زمينداران که معدودي از آنها خواهان دگرگوني اجتماعي ريشه اي بودند از يک سو و دهقانان و کوه نشينان گيلاني با افکار تندروانه تر که براي الغاي بيگاري، ايجاد اصلاحات در نظام سهم بري و مصادره ي اموال زمينه داران ضدمشروعه تلاش و مبارزه مي کردند از سوي ديگر، طيف هواداران جنگلي ها را تشکيل مي دادند.اين تنوع طبقاتي منجر به فروکش کردن امواج نهضت در نيمه هاي سال 1919م/1298ش شد زيرا از يک طرف درجنبش شکاف افتاد و از طرف ديگر روسهاي سفيد [ضدانقلاب بلشويکي]و انگليسي ها، شمال کشور ايران را به اشغال خود درآوردند. (در بهار و تابستان سال 1920م/1299ش)،فعاليت جنگلي ها از سر گرفته شد چون حزب کمونيست ايران که به تازگي و در آستانه ي ورودي قواي شوروي به انزلي به منظور پاک کردن منطقه از انگليسي ها و بقاياي رژيم تزاري تشکيل شده بود، از جنبش حمايت مي کرد.حزب کمونيست ايران به رهبري حيدرخان عمواوغلي و جنگلي ها به رهبري ميرزاکوچک خان، ائتلافي به منظور استقرار جمهوري شورايي سوسياليستي ايران تشکيل دادند و ضمن ارسال پيامي براي لنين «درامر آزاد سازي ما و تمامي آحاد ملت ضعيف و تحت ستم از يوغ ستمگران ايراني و انگليسي»کمک خواستند و طي يادداشتي به تهران، نظام سلطنتي را ملغي اعلام کردند.برنامه ي جمهوري جديد با تأکيدش بر اصلاحات اراضي بنيادين و دعوت از جنگلي هاي چپ و کمونيستي در رفع حجاب از خانمها،کوچک خان را ناراضي کرد چون او به اصل اسلامي،تقدس مالکيت خصوصي و عقايدي محافظه کارانه پايبند بود.در اواخر دهه ي 1920م/1300ش بار ديگر مذاکراتي ميان حيدر عمواوغلي و کوچک خان آغاز شد و با آنکه شوروي حاضر به حمايت نبود،جنگلي ها برنامه ريزي براي حرکت به تهران را آغاز کردند.در چند منطقه و بخش ديگر کشور نيز دولت مرکزي در معرض تهديد بود.جنبشهاي خودمختاري در آذربايحان به رهبري شيخ محمد خياباني،در خراسان به رهبري کلنل محمد تقي خان پسيان و دموکراتهاي محلي،در کرمانشاه به رهبري اميرافشار دموکرات که با زمينداران محلي متحد شده بود ونيز در چند ايالت جنوبي خاصه در خوزستان به رهبري شيخ خزعل،شيخ محمره آغاز شد.شورشهاي شهري وايلي در کردستان دهه ي 1920م/1300ش نيز فعال بود و تقريباً مي توان گفت خودمختاري قبيله اي در همه جاي ايران رواج داشت. در مناطق شهري،جنبش اتحاديه هاي کارگري در 1917-1918م/1296-1297ش از سرگرفته شد و اعتصابها و تظاهراتي از سوي نانوايان و کارگزاران چاپخانه برگزار گرديد.يک شوراي متحد مرکزي با پيوندهاي غيررسمي که با ضرب کمونيست ايران و اتحاد شوروي داشت در 1921م/1300ش تشکيل شد.اين شورا 16 اتحاديه را در برمي گرفت و روزنامه ي حقيقت ارگان آن محسوب مي شد (1)در مجموع در سال 1921م/1300ش همه ي اين جنبشها ـ جنگلي ها، آذربايجان، مناظق عشايري و اتحاديه هاـ تا حد زيادي موجوديت دولت مرکزي را تهديد مي کردند.عامل خنثي کننده ي اين جنبشهاي اجتماعي ـ بيش از آنکه دولت ايران باشدـ حکومت بريتانيا بود که به منظور حفظ موقعيت برتر نسبت به اتحاد شوروي و تغيير حکومت در ايران،تلاش گسترده اي را آغاز کرد. سياست بريتانيا در ايران بعد از سال 1918م/1297ش دو هدف را دنبال مي کرد. بريتانيا مي خواست از ميزان تعهدات نظامي در خاورميانه بکاهد اما لرد کرزن معاون وزارت امور خارجه ي کشور که اطلاعات زيادي در مورد ايران داشت و به قول نيکلسون:«در رؤياي ايجاد يک رشته دولتهاي دست نشانده از کناره هاي درياي مديترانه تا فلات پامير بود،تا بدين وسيله نه تنها مرزهاي هندوستان را مورد محافظت قرار دهد بلکه ارتباطات ما با امپراتوري گسترده ترمان را برقرار سازد و توسعه دهد...[بر آن بود که]در اين زنجيره ي «دولتهاي حايل»،ايران ضمن آنکه ضعيف ترين حلقه محسوب مي شود حياتي ترين حلقه نيز بود.»ابزار ادغام ايران در اين زنجيره، قرار داد 1919م/1298ش بود که به موجب آن،بريتانيا به هزينه ي دولت ايران،«مشاوران متخصص براي چند بخش از دستگاه اداري ايران»و خاصه افسر مهمات براي ارتش کشور فراهم مي نمود.در قرارداد، اعطاي وامي به مبلغ دو ميليون پوند استرلينگ به دولت پيش بيني شده بود و مقرر بود گمرک جنوب و در صورت لزوم تمامي گمرکات کشور به عنوان تضمين وام به دولت بريتانيا واگذار شود (2).مفاد قرارداد به طور محرمانه با وزيران کابينه مورد بحث قرار گرفت و بخشي از وام به عنوان «پيش پرداخت»(يعني رشوه)به آنان داده شد اما به محض افشاي مفاد آن در ايران،با مخالفت گسترده ي مردمي رو به رو گرديد.به رغم اعتراض مطبوعات ايران تظاهرات عمومي عليه آن و به رغم اعتراضهاي دولتهاي فرانسه،ايالات متحده آمريکا و شوروي، دولت بريتانيا منتظر تصويب آن از سوي مجلس شوراي ملي (مجلس چهارم که هنوز انتخابات آن برگزار نشده بود)نشد و هيئتي را براي تحويل گرفتن مسؤليتهاي اداري، مالي و نظامي به ايران گسيل داشت.دولت بريتانيا در 1920م/1299ش يک پيمان تعرفه اي جديد را به ايران تحميل کرد که به موجب آن کالاهاي انگليسي ارزانتر وارد کشور شوند،درآمدهاي وارداتي ايران بدين ترتيب کاهش مي يافت و در عوض کالاهاي روس با توجه به تعرفه هاي سنگين تر در بازار ايران گرانتر عرضه مي گرديد، وثوق الدوله نخست وزير و عاقد قرارداد 1919م/1298ش در ژوئن 1920 (خردادـ تير1299) ناچار به کناره گيري شد. جانشين او مشيرالدوله اعلام کرد تا زماني که قواي روسيه و بريتانيا از کشور خارج نشوند قرارداد 1919م/1298ش به حالت تعليق درمي آيد اما او نيز در پاييز 1920م/1299ش از نخست وزيري کنار گذاشته شد و سپهدار که گرايشهاي انگليسي بيشتري داشت جاي وي را گرفت.سپهدار،افسران انگليسي را به فرماندهي فوج قزاق منصوب کرد اما او هم به رغم ميلش نتوانست قرارداد را به تصويب مجلس برساند.دولت بريتانيا با 225000 پوند استرلينگ به ياري دولت ايران شتافت. در حالي که اميد به تصويت قرارداد را از دست داده بود ودر صدد تخليه ي ايران از قواي نظامي خويش برآمد.هر چند نگران بود که ميدانهاي نفتي جنوب ايران بود که با چه تعهدي از خطر شوروي حفظ کند و چگونه راه نفوذ شوروي به خارج را ببندد.در اواخر سال 1920م/1299ش و اوايل سال 1921م/1300ش وضعيتي بحراني رکود سياسي بر تهران حکمفرما بود.جنبش گيلان به صورت يک تهديد نظامي احتمالي عليه تهران ادامه داشت.شاه قادر به تشکيل کابينه نبود،انگلستان نتوانست قرارداد خود را به تصويب مجلس شوراي ملي برساند،هنوز مجلس جديد تشکيل نشده بود،ايلات و عشاير در همه جا خودمختار بودند و فوج قزاق در حال عقب نشيني از سواحل درياي خزر به داخل ايران بود. اقتصاد از قرضه ي خارجي ها کسري تر از بازرگاني و ساير بيماريها و نابسامانيها رنج مي برد.حالت مات بر عرصه ي شطرنج ميان بريتانيا، دولت ايران، (تا حد کمتري آمريکا و شوروي)و چند جنبش مخالف داخلي حکمفرما بود که وضعيت بسيار بي ثباتي را پديد آورد.با توجه به اينکه قبل از کودتا دولتهاي ديگري بر سر کار بودند ابتدا به تشريح و تبيين آنها مي پردازيم و سپس به جريان کودتا مي پردازيم:کابينه ي مشيرالدوله:مشيرالدوله که پس از سقوط وثوق الدوله، از روز 8 شوال قمري (تيرماه 1299شمسي)روي کار آمده بود براي تسکين افکار عمومي و از ميان بردن عللي که موجب سقوط کابينه وثوق الدوله گرديد،اعلام نمود که قرارداد دولت گذشته با انگلستان يعني قرارداد 1919 موقوف الاجرا خواهد ماند.سپس با احمدشاه که تقريباً يک ماه پيش از آن تاريخ از سفر دوم خود به اروپا به ايران بازگشته بود،برخلاف وثوق الدوله رويه سازش و همکاري را برگزيد و شاه و نخست وزير دست به هم دادند و براي دفع خطر بالشويک هاي گيلان،که تا قسمتي از مازندران نيز پيش رانده بودند،نيروي قزاق را به کار انداختند.يکي از اقدامات اوليه دولت جديدـ چنانکه بالاتر گفته شدـ اعزام مخبرالسلطنه به استانداري آذربايجان بود و او با مهارت و تجربيات سياسي خاصي که داشت،پس از ورود به تبريز با دموکراتها کنار آمد و ـ به شرحي که گفتيم به کمک قزاقها به قيام خياباني پايان بخشيد.اقدام ديگر مشيرالدوله، به دنبال کردن شکايت ايران از روسيه شوروي در مجمع اتفاق ملل و طرح تقاضاي ايران از مجمع براي بيرون راندن نيروهاي شوروي از خاک ايران بود که قبلاً به وسيله کابينه وثوق الدوله آغاز گرديده بود ولي با مقتضيات سياسي آن عصر اروپا و عدم عضويت شوروي در مجمع اتفاقي ملل و بي اعتنايي فرانسه عضو مهم و مؤثر مجمع به دعاوي وشکايت ايران اين اقدام به نتيجه نرسيد.انگلستان براي آنکه بتواند در فرصت مناسب ديگري مقاصد خود را پيش ببرد،در اين موقع که قرارداد 1919 موقوف الاجرا گرديده و نيروهاي قزاق ايران و نيروي انگليسي در محور قزوين ـ رشت با نيروهاي بالشويک ها درحال نبرد بودند و اميد موفقيت مي رفت،هيئت نظامي خود را به غيراز کلنل اسمايس،از ايران فرا خواند و ارميتاژ اسميت از کار کناره گرفت و نيروهاي انگليسي خراسان را تخليه کردند و به هندوستان بازگشتند و مقداري مهمات و اسلحه موجود خود را به دولت ايران فروختند که تحويل ژاندارمري خراسان و مايه نيرومندي آن قوا گرديد.شيخ حسن خان چاکوتاهي:فرزند دلير ايران،که با دليران تنگستان عليه پليس جنوب و نيروهاي انگليس مي جنگيد، درهمين ايام در دام انگليسيها افتاد وخود و پسران شجاع و عده ي زيادي از ياران وفادارش با وضع فجيعي به قتل رسيدند و اين فاجعه به حساب استقرار امنيت در جنوب ايران گذاشته شد و ارزش و مقام دولت مشيرالدوله را،که بر قيام خياباني پيروز گرديده و در مازندران بلشويک ها را عقب رانده و اميدوار بود که نهضت بلشويکي شمال را به کلي ريشه کن سازد،افزود؛به ويژه که نيروي قزاق ايران در گيلان نيز به نبرد شديدي عليه بلشويک ها دست زده و آنان را تا کرانه درياي خزر در انزلي عقب رانده بود.اما دولت مشيرالدوله،که پنجاه و پنجمين کابينه دوره مشروطه بود،علي رغم اقدامات مفيدي که در راه ايجاد امنيت و مبارزه با قيام هاو تجزيه طلبي ها کرده بود، به تدريج با مخالفت محافل ملي و سياسي و مطبوعاتي رو به رو گرديد و کشته شدن خياباني در تبريز و اقدام خود سرانه پليس جنوب در کشتن شيخ حسن و يارانش در تهران هيجاني فوق العاده در مردم و محافل،ملي پديد آورد.در همان اوقات دولت مشيرالدوله در صدد برآمد که هر چه زودتر روابط عادي و سياسي با رژيم شوروي برقرار کند و بدين منظور مشاورالممالک سفير ايران در استانبول را به،سمت وزير مختاري به مسکو فرستاد (ذيقعده 1338)و اين اقدام به مذاق انگليسيها خوش نيامد و مسئله پرداختن مساعده بانک شاهنشاهي به دولت ايران را پيش کشيده اظهار داشتند که چون قرارداد ايران و انگليس به تصويب نرسيده است،بانک ديگر مساعده اي به دولت نخواهد پرداخت.مذاکره مقامات ايراني با انگليسيها به اين نتيجه رسيد که تا سه ماه ديگر بانک مساعده ماهانه را بپردازد و نيروي انگليس،که قزاق ايران را در برابر بالشويک هاي گيلان تنها گذاشته وتا منجيل عقب نشسته بود،به همکاري نظامي خود با نيروي قزاق ادامه دهد و البته اين مهلت سه ماهه براي آن بود که دولت قرارداد 1919 را به تصويب مجلس برساند اما مشيرالدوله در برابر ايستادگي نمايندگان مجلس،که به وسيله او بستروکسيون، مجلس را از اکثريت مي انداختند موفق به انجام تقاضاي انگليسيها نشد و در ميان وضع مهم و پيچيده ي سياسي کشور،که حتي بسياري از رجال سياسي نيز از جريان حوادث پشت پرده ي آن بي اطلاع بودند،از کار کناره گرفت. کابينه ي فتح الله اکبر(سپهدار):پس از کناره گيري مشيرالدوله،به خود او و مستوفي الممالک و فرمانفرما تکليف شد که رياست دولت جديد را بر عهده گيرند ولي هيچ کدام زير بار نرفتند و سرانجام احمد شاه فتح الله اکبر (سردار منصور)را، که پس از اعطاي لقب سپهسالار اعظم به محمد ولي خان تنکابني سپهدار اولين نخست وزير دوره مشروطه،به سپهدار ملقب شده بود، به نخست وزيري برگزيد و او دراوايل ربيع الاول 1339 قمري (آذرماه 1299شمسي)به رياست دولت برگزيده شد ولي سه ماه بعد از کار کناره گرفت و بار ديگر به اصرار احمدشاه رياست دولت را پذيرفت و روز هفتم جمادي الثاني 1339 (پنج روز پيش از کودتاي سوم حوت) کابينه ي خود را با هفت وزيربه شاه معرفي کرد.بنابرنوشته هاي شادروان ملک الشعراي بهار در «کتاب تاريخ احزاب سياسي» کابينه هاي مشيرالدوله و سپهدار هر دو از کابينه هاي به اصطلاح محلل بوده اند و مقدمات کودتاي سوم حوت،که مي بايست به دست رضاخان ميرپنجه صورت پذيرد،از ماهها پيش در محافل سياسي داخلي و دستگاه ارتباطي بريتانيا با مقامات ايراني در داخل و خارج کشور فراهم شده بود.آنچه در اين مورد بايد گفته شود اين است که کابينه متزلزل سپهدار رشتي نه تنها نتوانست دنباله ي اقدامات مشيرالدوله را بگيرد بلکه در ميان اوضاع وخيم و تشنجات سياسي کشور در حفظ خود نيز درمانده بود.پي نوشت : 1-جنگ داخلي در روسيه اوضاع را تا حدي عوض کرد.شورويها فهميدند که از ناحيه ي درياي خزر در معرض تهديد روسهاي سفيد [ضدانقلاب]قرار دارند.به همين سبب در ماه مه 1920 (ارديبهشت ـ خرداد 1299)در انزلي نيرو پياده کردند و تلاش نمودند ناوگان روسهاي سفيد زير کنترل دولت ايران را تصرف کنند و از همين جا با نيروهاي جنگل درگير شدند. 2-در سال 1922 بدهي ايران به بريتانيا به 5/590/000 پوند استرلينگ مي رسيد.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 339]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن