تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هیچکس تا زبانش را نگه ندارد از گناهان در امان نیست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799369916




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقف ‏نامه مدرسه چهارباغ اصفهان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقف ‏نامه مدرسه چهارباغ اصفهان
وقف ‏نامه مدرسه چهارباغ اصفهان نويسنده: محمد نادر نصيري مقدم مقدمهيکي از بناهاي پرشکوه اسلامي که در اواخر عصر صفوي يعني در عهد حکومت شاه سلطان حسين (1135ـ 1105هـ.ق) ايجاد شده است، مدرسه چهارباغ يا مدرسه سلطاني است. (1) اين بنا که در مشرق خيابان چهارباغ واقع شده است و با سردري فوق‏العاده مجلل، صحن، گنبد، مناره، مسجد و حجرات زيبا از لحاظ هنر کاشيکاري و ظرافت معماري از نفايس اصفهان به شمار مي‏رود، بين سالهاي 1112 تا 1128هـ.ق ساخته شده است. مساحت ساختمان و صحن مدرسه قريب 8500 مترمربع و طول صحن از مشرق به مغرب 5 /65 و عرض آن از شمال به جنوب 5 /55 متر است. (2)ساختمان مدرسه مانند اغلب مدارس قديمي دوطبقه است و دورتادور طبقه فوقاني و تحتاني، حجرات طلبه‏نشين قرار گرفته است. در چهار طرف مدرسه همچنين چهار ايوان طراحي شده که به گفته صاحب کتاب نصف جهان في تعريف‏الاصفهان اين چهار ايوان «همه مسجد آن مدرسه است.» (3) ليکن مجموعه اين بناي پرشکوه به نام مدرسه چهارباغ شهرت دارد.در طرف شمال مدرسه بازارچه‏اي که نمونه‏اي از بازارهاي آباد دوران صفويه است و در سمت شرق، کاروانسراي بزرگي که به نام سراي فتحيه (4) مشهور است، قرار دارد و اين هر دو يعني سرا و بازارچه را مادر شاه سلطان حسين وقف بر مدرسه کرده است که عايدات آنها به اضافه عايدات ساير موقوفات مدرسه نظير مزرعه باغ‏ملک در چهارمحال و احمدآباد کاشان خرج مدرسه شود. (5)شاه سلطان حسين نيز در سال 1118هـ.ق که ساختمان آجري مدرسه مشرف بر تمام‏شدن بود، طي وقفنامه‏اي ـ که متن کامل آن در مقاله حاضر آمده است ـ تمامي زمين مدرسه، گنبد، ايوان و شبستان متصل به آن و ايوان جنوبي و صفّه مغربي قرينه در را به صيغه مسجد، وقف کافه شيعيان اثني‏عشريه کرد و حجره‏هاي تحتاني و فوقاني را وقف بر طالبان علوم دينيه اثني‏عشري صحيح‏الاعتقاد نمود. همچنين عرصه‏ها، حوضها، چاه، مطبخ و باقي عمارات مدرسه وقف طالب علمان و نمازکنندگان در مسجد و ساير صادرين و واردين گرديد.نسخه اصل وقفنامه مزبور اکنون به شماره 8549 در موزه ايران باستان موجود است (6) و استاد محمدتقي دانش‏پژوه در جلد دوم نشريه نسخه‏هاي خطي طي فهرستي که از نسخه‏هاي خطي موزه ايران باستان ارائه داده‏اند، در خصوص اين وقفنامه چنين نگاشته‏اند:وقفنامه شماره 8549، رقاع با قلم ميرزا احمد نيريزي مورخ 1129، با گواهي به اين مطلب در ص ع [منظور صفحه عنوان] با سرلوح و حاشيه‏سازي و جدول و ستون‏بندي به زر و لاجورد و شنگرف. عنوان زرين، کاغذ فرنگي، جلد تيماج سرخ با آستر چرمي سبز، 48 گ در 1259 در کتابخانه بهمن‏ميرزا پسر عباس‏ميرزا بوده است. درباره وقف ابوالمظفر ابوالمنصور شاه سلطان حسين موسوي حسيني صفوي بهادرخان است زمين مسجد و مدرسه پهلوي چهارباغ شهر سپاهان را که نزديک به نُه‏جريب است با توليت پادشاه وقت و مورخ 15 رجب 1118 با گواهي محمد مؤمن وزير ديوان و جمال‏الدين محمد خوانساري و محمدباقر پسر اسماعيل حسيني خاتون‏آبادي مدرس همين مدرسه سلطاني و محمدباقر حسيني و محمدزمان حسني حسيني. (7)همان‏طور که استاد دانش‏پژوه اشاره کرده‏اند در صفحه عنوان وقفنامه توضيحي وجود دارد که متن کامل آن چنين است:«رساله خط ميرزا احمد به تاريخ سنه هزار و دويست و پنجاه و نه، داخل کتابخانه نواب شاهزاده کامياب بهمن‏ميرزا بهين‏خلف وليعهد مغفور مبرور عباس‏ميرزا گرديد. في شهر شعبان سنه 1259»«اين وقفنامه را نواب مستطاب محمدرحيم ميرزا ولد مرحوم مغفور شاهزاده به رسم يادگاري به بنده مرحمت نمودند. چندي هم به عاريت نزد من خواهد بود.في شهر رجب 1315، جعفرقلي»[سجع مهر]: يگانه‏گوهر درياي خسروي بهمنبه روي دو صفحه نخست وقفنامه همچنين سه سجع مهر به اين شرح وجود دارد که متعلق به شهود وقفنامه است، وجود اين مهرها حاکي از آن است که وقفنامه سواد نبوده بلکه نسخه اصل است.ـ المتوکل علي‏اللّه‏ الملک الغني، عبده محمدباقر بن سيدحسن الحسيني 1106.ـ نصر من‏اللّه‏ و فتح قريب، عبده سيدمرتضي حسيني 1118.ـ لااله‏الااللّه‏ الملک الحق المبين، عبده فتح علي 1124.سجع مهر نخست متعلق به محمدباقر حسيني صدر خاصه شاه سلطان حسين صفوي است که به عنوان شاهد چهارم، صحت وقفنامه را تأييد و مهر کرده است. سجع مهر دوم مربوط به سيدمرتضي حسيني داماد شاه سلطان حسين صفوي است. وي فرزند مير سيدعلي خليفه سلطاني مرعشي و نواده ميرزا سيدحسين سلطان‏العلماء دانشمند و وزير مشهور روزگار شاه‏عباس دوم (1077ـ1052هـ.ق) است. (8) سيدمرتضي همچنين پدر ابوتراب ميرزا است که کريم‏خان زند او را در رجب 1163 با نام شاه‏اسماعيل سوم پادشاه خواند و پايان کار وي در مجمع‏التواريخ مرعشي آمده است. (9)سيدمرتضي حسيني در اواخر عهد شاه سلطان حسين «صدر» شد و چنان که پيداست تا چندسال از دوره طهماسب دوم را نيز در اين مقام بوده است. مهر و توقيع او در سجلات برخي از وقفنامه‏هاي شاه سلطان حسين ديده مي‏شود. (10).مهر سوم با نقش «فتح‏علي» به نظر مي‏رسد متعلق به فتحعلي‏خان داغستاني اعتمادالدوله شاه سلطان حسين باشد. وي که از رجال نامي دربار آخرين پادشاه صفوي بوده است و عاقبت به واسطه توطئه و دسايس دشمنان در 1132هـ.ق از صدارت عظمي برکنار و کور گرديده، شهادت و سجع مهرش در حاشيه وقفنامه ديگر عهد شاه سلطان حسين که به شماره 8550 در موزه ايران باستان نگهداري مي‏شود نيز موجود است. (11)همچنين با دقت و توجه به تاريخ سجع مهر فتحعلي‏خان مي‏توان دريافت که وي شش‏سال بعد از نگارش وقفنامه حاضر آن را مهر کرده است.نکته ديگري که ذکر آن در پايان اين مقدمه مختصر حائز اهميت است، کتابت وقفنامه به قلم احمد نيريزي است. وي که شرح حال و آثارش به طور مفصل در جلد چهارم کتاب احوال و آثار خوشنويسان آمده، (12) از بزرگترين نسخ‏نويسان اواخر عهد صفوي بوده است؛ و اين خود شايد ارزش هنري خاصي را براي وقفنامه ايجاد کند که اميد است ارائه آن مورد توجه پژوهشگران قرار گيرد. (13)هو الواقف علي نيات ‏العبادبسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيممصباح صباح عبادت و مفتاح فلاح و سعادت، حمد و سپاس بي‏قياس واقف سراير و داناي ضماير ـ تعالي شأنه و عظم سلطانه ـ تواند بود که به مفاد کريمه «لقد خلقنا الانسان (ا ـ آ) في احسن تقويم» (14) به معماري مشيّت ازلي و دستياري قدرت لم‏يزلي بنيان مدرس وجودِ محمود انسان را مبتني بر چهار ارکان و مشحون از حجرات شايان در کمال زيبايي و نهايت حکمت و شناسايي بنانهاد و مدرِّس عقلِ حق‏شناس و رئيس حسّ مشترک و طلبه حواس و تلامذه قُوي و خدمه اعضا را به وضع لايق و طور موافق جابه‏جا در آن مقامِ والا جاي داده، از موقوفاتِ (1 ـ ب) قراي اربعه اخلاط به توليت روح حيواني وظايف صالحه جهت آنان مقرر نمود و کارکنان ماسکه و هاضمه و مباشران غاذيه و ناميه را جهت نظام اين بناي بلند و انتظام چنين اساس ارجمند به خدمات دلپسند مأمور فرمود که انوار وحدانيتش ظاهر و نمايان و اسرار صمدانيتش باهِر و عيان و قلوب اهل ايمان، کنزالعرفان جواهر زواهر تدبر و تعقل و لسان شکرگوي ارباب ايقان، مفتاح‏الجنان عواطف (2 ـ آ) خالقِ جزو و کل تواند گرديد.و قناديل صلوات ناميات سزاوار آويزه روضه معطر و مرقد مُعنبر کشاف حقايق انوار مشکوة لمعات اسرار، شفيع هر دو سرا، خاتم انبيا، افضل اصفياءاللّه‏ ـ صلي‏اللّه‏ عليه و آله ـ تواند بود که طاق مسجد عبوديتش را به مصباح «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذيرا و داعيا الي‏اللّه‏ باذنه و سراجا منيرا» (15) روشن و از جواهرخانه غيب، خاتم کرامتش را به نگين «ما کان (2 ـ ب) محمد اَبا احد من رجالکم و لکن رسول‏اللّه‏ و خاتم‏النبيين» (16)و نقود نامعدود تحيّت و سلام شايسته نثار بارگاه مشارقِ انوار هدايت، ينابيعِ اسرار امامت، بروج دوازده‏گانه فلکِ قدرت کامله ذي‏الجلال، دُرر يگانه بحر بي‏کرانِ مرحمتِ شامله ايزد متعال، مخصوصين به آيه کريمه «انّما يريداللّه‏ ليذهب عنکم الرّجس اهل‏البيت و يطهّرکم تطهيرا» (17) منصوصين به حديث صحيح «مَثَل اهل بيتي (3 ـ آ) کمثل سفينة نوح من رکب فيها نجي و من تخلّف عنها غرق» (18) به نصّ سيد انبياء برگزيدگان خالق اکبر، ائمه اثني‏عشر تواند بود که حجرات قلوب مؤمنين را مساکن طيبه طلبه محبت و ولاي ايشان نمود و کتب خانه صدورِ پرنور آنان را وقفِ عام قاطبه انام فرمود. خصوصا صاحب مقام «انت منّي بمنزلة هرون من موسي» (19) باب دارالعلم «انا مدينة‏العلم و علي باب‏ها» (20) مظهر انوار «هل اتي» (21) داناي رموز «لو کشف الغطا» (22) مطلع‏النجوم (3 ـ ب) عوارف خالق خافقين، مجمع‏البحرين سعادات نشأتين، اسداللّه‏الغالب و غالب کل غالب و مطلوب کل طالب، اميرالمؤمنين و امام‏المتقين و يعَسوب‏الدين و قائدالغُرّالمحجّلين علي بن ابي‏طالب صلوات‏اللّه‏ و سلامه عليه و عليهم اجمعين الي يوم‏الدين.اما بعد، بر واقفان مواقف دانايي و راتبه‏داران رتبه شناسايي و بينايي که مزرع بال صفامآل در کشتزار آمال خير اشتمالشان از (4 ـ آ) سرچشمه فيض فضل ايزد منان و ينابيع مراحم بيکران خداوند مستعان سيراب و ريّان و منبت الوان رياحين معارف بي‏پايان باشد ظاهر و آيان و به دلايل عقليه مبرهن و نمايان خواهد بود که در دارالسرور چهارباغ دنيا و اين سرور مرور بي‏ثبات و وفا که مکان وقوف و اقامت و جاي استقرار و استراحت نيست، مستحق وظايف سعادات دوجهاني و سزاوار سکناي حجرات (4 ـ ب) بهشت جاوداني، آن سعادتمند صاحب‏هوش و توفيق رهبرِ نصيحت‏نيوش است که به موجب آيه وافي هدايه «لن تنالوا البرّ حتي تنفقوا ممّا تحبون» (23) نقد حيات مستعار و طلاي کامل‏عيار عمر عزيز خود را بر طبق کريمه «من کان يريد حرث الاخرة نزد له في حرثه» (24) صرف خريداري ضياع و عقار جهانِ بابقا و خرجِ آباديِ محل قرارِ آن سرا نموده همت بلند و نيت ارجمند را به مؤدّاي صدق انتماي «ان‏اللّه‏ يدخل» (5 ـ آ) الذين امنوا و عملوا الصالحات جنات تجري من تحتها الانهار» (25)و فحواي هدايت اقتضاي «لکن الذين اتقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف مبنية تجري من تحتها الانهار وعداللّه‏ لايخلف اللّه‏ الميعاد» (26) بر اعلاي بناي خانه آخرت و تحصيل غرفات باغ جنت مصروف دارد و مال و منال دنيوي و ملک و مستغل مکتسبي رابه مضمون حقيّت مشحون «مثل‏الذين ينفقون اموالهم في سبيل‏اللّه‏ کمثل حبّة انبتت سبع سنابل في کل سنبلة مائة حبة واللّه‏ (5 ـ ب) يضاعف لمن يشاء» (27) در راه خداوند ذوالجلال و سبيل رضاي قادر متعال و رعايت حال مسلمين و اعانت عجزه و مساکين که موقوف‏عليه فوز ابدي و نجات سرمدي است وقف و صرف نمايد تا جمعي کثير از اهل ايمان الي انقراض‏الزمان از آثار آن خيرِ جاري بهره‏ياب و تهي‏دستان دارِ اعتبار و تنگ‏مايگان دِرهم و دينار از فوايد و عوايد آن صاحب‏نصيب و کامل‏نصاب گردند.و از آنجا که احراز مثوبات «يوم تجد (6 ـ آ) کلّ نفس ما عملت من خير محضرا» (28) و رفع درجات عاليه فردوسِ اعلي در روز جزا پيوسته منظورِ نظرِ انورِ مهر اثرِ خورشيد ضيا و قرار دادِ خاطرِ فيضْ‏مظاهرِ معدلت‏آرايِ نوابِ کاميابِ فلک جناب، مقدس القاب عالم و عالميان مآب، شاهنشاه دين‏پناه ظل‏اله المنصور المؤيد من عنداللّه‏، باني مباني شريعت‏پروري، مشيّد ارکان معدلت‏گستري، باسطِ بساطِ عدل و داد، ماحيِ آيات جور و بيداد، بنده خاکسار (6 ـ ب) آستان سيد انبيا، چاکرِ دربارِ سَرورِ اوليا و اصفيا، خادم عتباتِ ائمه اثني‏عشر، مروّج سنن سنيّه حضرت خيرالبشر ـ عليهم صلوات‏اللّه‏ الملک الاکبرـ واسطه نظام ليالي و ايام، شيرازه اوراق شهور و اعوام، گردون رفعتي که عنوان منشورِ باهرالنورِ شهرياريش به طغرايِ غرّايِ «قل اللهم مالک الملک تؤتي الملک من تشاء» (29) مطرّز و موشّح است؛ آسمان شوکتي که ديباچه فرمان فرمانفرمايي و (7 ـ آ) جهانداريش به سرلوح زيباييِ «و اتيناهم ملکا عظيما» (30)مزيّن و منقّش است؛ پادشاهي که در اثباتِ شرع‏پناهيش دادخواهي و ظلم‏کاهي گواهي است کافي، و بر کمال آگاهيش غوررسي و حق‏گزاري بيّنه‏اي است وافي؛ شاهنشاهي که به معماريِ پيروي اجداد طاهرين، بناي استوار دين مبين را به نحوي محفوظ دارد که از بدخواهي مخالفين تزلزل را به ارکان رصين آن راه نيست و به باغ پيرايي متابعتِ طريقه معصومين (7 ـ ب) گلشنِ روي زمين را رونقي داده که به مثابه فردوس برين مطرّا و مصفّا و از نقص منزّه و بري است. صاحب نسبِ بزرگوار نبوي، فايز حسب بااعتبار علوي، پشت و پناهِ اهل ايمان، مظهر آثار لطف و احسان، سلطان سلاطين زمان، پادشاه پادشاه‏نشان، السلطان بن السلطان، الخاقان بن الخاقان ابوالمظفر ابوالمنصور شاه سلطان حسين الصفوي الموسوي الحسيني بهادرخان مدّاللّه‏ (8 ـ ب) تعالي ظلال معتدله علي مفارق الأنام و جعل دولته متصلة بدولة صاحب‏الزمان ـ عليه‏الصلوة والسلم ـ است تا در عرصه محشر و روز عرض اکبر در زمره «الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون» (31) و فرقه «اولئک يسارعون في‏الخيرات و هم لها سابقون» (32) منتظم و به نعيم لايزال و سلطنت ملک عديم‏الانتقال نيز فايز گردند.آن خديو اهل جهان و شاهنشاه پير تدبيرِ بخت جوان، سلطنت عظمي و ملکت کبري و فرمانفرمايي روي زمين (8 ـ ب) و حکمراني بساط ارضين را که زيبنده آن خسروِ عدالت آيين است، آلت تقويت اساسدين مبين و واسطه استحکام بنيان شرع متين ساخته، مدام در انتشار شريعت حضرت سيدالمرسلين و اشتهار شعاير ائمه معصومين ـ عليهم صلوات‏اللّه‏ الملک المعين ـ صرف همت و بذل جهد مي‏فرمايند و اعظم وسايل تحصيل اين مقصد جليل و عمده جهات تکميل اين مرام اصيل، تکثير علماي اعلام (9 ـ آ) و فضلاي سعادت‏فرجام که حاملان علوم و آثار نبوي و ناقلان احاديث و اخبار مصطفوي‏اند و رواج شرع و علم و رفاه طالبان و اهل آن است و تهيه اسباب آن فريق توفيق رفيق و تربيت مايحتاج آن جمع به رعايت حقيق، قوي‏ياوري است برين امر خيريت‏قرين و اقوي‏معين. لهذا نسايم عبهرشمايم اين مقاصد خيرانجام از گلستان باطراوت صدق (9 ـ ب) نيت آن اعلي‏حضرت، عطررسان مشام مرام جهانيان و بوارق انوار اين مهامِ نيکوفرجام از مهر درخشان صفاي طويت آن خسرو بلندهمت، ضياگسترِ ساحتِ امنيت اهل ايمان گَشته کارگزاران آستان آسمان‏نشان و کارکنان دولت ابدبنيان را که در وقوف و امانت به مرتبه کمال ستوده و در وثوق و ديانت به قسطاس امتحان آزموده و از نهايت اعتماد (10 ـ آ) و اخلاص خازن اسرار سلطاني و به وفورِ متانت و اختصاص، محرم خلوتسراي قرب خاقاني بودند، مأمور امر واجب‏الاذعان و پذيراي فرمان قضا جريان به بناي مسجدي عالي‏شأن و مدرسه [اي] بلندارکان در جنب چهارباغ دارالسلطنه اصفهان جنت‏نشان ـ صانها عن طوارق الحدثان و ادام‏اللّه‏ ظل حاميها اعظم سلاطين‏الزمان علي مفارق اهل‏الايمان ـ (10 ـ ب) ساختند. و در اين اوانِ ميمنت اقتران که به توفيقات سبحاني و تأييدات صَمَداني شاهد اين مأمول در آيينه حصول جلوه‏گر گرديد قربة الي‏اللّه‏ تعالي و طلبا لمرضاته وقف صحيح لازم شرعي مؤبّد و حبس صريح جازمِ ملّي مخلّد نمودند همگي و تمامي زمين آن را که به حسب مساحت موازي نُه جريب و کسري است با تمامي اعيان مستحدثه در آن به اين تفصيل که اصل گنبد و ايوان و (11 ـ آ) شبستان متصل به آن و ايوان جنوبي قرينه آن و صفه مغربي قرينه در را به صيغه مسجد وقف مؤبد نمودند بر کافه شيعيان اثني‏عشريه که در آن اماکن صدق مواطن به اقامت صلوات و ساير طاعات و عباداتِ جناب مجيب‏الدعوات قيام و به نشر علوم دينيه و معارف يقينيه و مواعظ دلنشين موافقِ طرقِ ائمه طاهرين ـ عليهم افضل صلوات المصلّين ـ اقدام نمايند (11 ـ ب) و حجره‏هاي تحتاني و فوقاني را وقف مؤبّد نمودند بر طالبان علوم دينيه که اثني‏عشري المذهب و صحيح‏الاعتقاد باشند و به دستور معمول در آن حجره‏ها سکني و به تحصيل علوم شرعيه اشتغال نمايند و عرصه‏هاي مدرسه و حوضها و چاه و مطبخ و باقي اعيان و آلات و عماراتي که در آنجا ساخته شده هريک را وقف مؤبّد نمودند که در مصالح طالب علمان و نمازکنندگان (12 ـ آ) در مسجد و ساير صادرين و واردين صرف شود.و آن خاقانِ کسري‏غلام و قاآنِ سليمان‏مقام ـ لازال مؤيدا بالنصر والفتح الي يوم القيام ـ توليت مسجد و مدرسه و مايتعلق بهما را تفويض نمودند به نفس نفيس خود مادامت الدنيا معمورة بوجوده الاشرف الاَعلي و اهل الارض مستفيضة من فيض ذاته المکرم المعلّي و بعد از خود به هرکس که سلطان (12 ـ ب) وقت و پادشاه عصر باشد و اراضي و اعيان مزبوره را از ملکيت خود اخراج نموده به تصرف وقف دادند و الحال يد آن خسروِ جم‏نشان و سلطانِ سلاطين زمان يد توليت است و به عنوان ملکيت بر آنها تسلطي و حقي ندارند و بر اين نهج صيغه شرعيه جريان يافت وقفا لازما بتا بتلاً صحيحا صريحا شرعيا مؤبدا مخلدا بحيث لايباع و لايوهب و لايرهن الي ان يرث (13 ـ آ) الارض و من عليها واللّه‏ خيرالوارثين.و تغييردهنده وقف مزبور و تبديل‏کننده شرح مسطور به سخط و غضب کردگار و لعن و نفرين رسول خدا و ائمه اطهار گرفتار و در عرصه محشر از شفاعت حضرت پيغمبر بي‏بهره و نصيب گردد. «فمن بدّله بعد ما سمعه فانّما اثمه علي الذين يبدّلونه انّ‏اللّه‏ سميع عليم.» (33)و اعلي‏حضرت واقف ـ آمنه اللّه‏ تعالي في جميع المواقف و جعل (13 ـ ب) عوايده الي‏الأنام عايدة اليه في يوم القيام ـ ثواب وقف مذکور را قربة الي اللّه‏ تعالي هديه نمودند به ارواح مطهره حضرات مقدسات سدره‏مَرتباتِ عرش‏درجات چهارده‏معصوم ـ صلوات‏اللّه‏ عليهم اجمعين ـ که اول ايشان حضرت رسالت‏مآب، برگزيده جناب رب‏الارباب، شهريار مدينه طيبه پيغمبري، متولي ملک هدايت و رهبري، مالک مملکت (14 ـ آ) «کنت نبيا و آدم بين الماء والطين» (34) صاحب رتبه «و ما ارسلناک الاّ رحمةً للعالمين» (35) خيرالبشر و شفيع يوم المحشر سيد انبياء محمد مصطفي ـ صلي‏اللّه‏ عليه و آله و سلم ـ و آخرايشان امام ثاني‏عشر قايم‏مقام حضرت پيغمبر، جواهر ثمين امامت را خاتم، وارث انبيا از خاتم تا آدم، خازن علوم مکنونه الهي داناي اسرار خلايق از ماه تا ماهي، حاکم بحق ميان مردم، وجودش محقَق، اما از (14 ـ ب) نظرها گم، قرآن ناطق و پيشواي صادق، بقية‏اللّه‏ في‏الارضين و خليفته علي‏الخلق اجمعين صاحب‏الزّمان ـ عليه صلوات‏اللّه‏ الرحيم الرحمن ـ است. و کان بتوفيق الباري ذلک الوقف والخير الجاري والاتيان بالصيغة و تحقق التخلية و تحرير تلک الوثيقة في منتصف شهراللّه‏ الاصبّ رجب‏المرجّب سنة ثمان عشر و مائة بعد الالف من الهجرة المقدسة النبوية المصطفوية علي مهاجرها آلاف الصلوات (15 ـ آ) والسلم والتحية.مسجد و مدرسه مزبوره را با توابع به تفصيلي که در متن قلمي شده وقف نمودم. تغييردهنده وقف مذکور به‏لعنت خدا و نفرين رسالت‏پناهي و ائمه طاهرين ـ صلوات‏اللّه‏ عليهم‏اجمعين ـ گرفتار گردد. (15ـ ب) [محل مهر شاه سلطان حسين صفوي]سجلات هوبسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيمچون به مضمون خيريت مشحون که به خط گوهرنگار و عبارات والاي درربار که روشني‏بخش ديده اعتقاد است، تأييد وقف مدرسه و مسجد مبارکه که باعث احياي علوم دين و انتشار احاديث جناب اقدس خاتم‏النبيين و امام‏المتقين و ائمه طاهرين قرين حال (16 آ) قبله صوفي‏زادگان که جانم فدايش باد گرديده و اين صوفي‏زاده را به رخصت ترقيم شهادت سرافراز فرموده‏اند، اميد که ذات اقدس که مروّج مذهب حق و باعث آرامش عالم است به عمر طبيعي در کامروايي رسيده، سايه آفتاب پايه بر مفارق عالميان خصوص صوفي‏زادگان به عنايت ملک منان تابنده باد. بالنبي و آله. بنده خاکسار محمد مؤمن وزير ديوان. (36)(16 ب)[محل مهر محمد مؤمن وزير ديوان]بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيمالحمـدللّه‏ الواقف علي النيات المطّلع علي الخفيات الکريم الذي لايُخيّب مَن وقف علي بابه و لايجبه بالرّدّ من توجه الي جنابه والصلوة والسلم علي من احيي ببعثته مدارس الايات الباهرة و حفظ معلام الدين بالمستحفظين من عترته الطاهرة.اما بعد فقد شرّفني السلطان (17 آ) الاعظم والخاقان الاعدل الاکرم الذي بلغ مسامع العالمين صيت احسانه و طلع في‏الآفاق طوالع امتنانه ـ لازالت رياض سلطنته مخضّرة بمياه الخيرات الجارية و مثمرة لما تشتهي الأنفس من فواکه التمتعات الباقية ـ با شهاده لي علي ما زبر في هذه الصحيفة الشريفة المنيفة و سفر في هذه الرقيمة الوثيقة الانيقة و انا الداعي لخلود دولته القاهرة السنية و اُبُود (17 ب) سلطنته الباهرة البهية. الفقير الي عفو ربه الباري؛ ابن‏حسين جمال‏الدين محمد الخوانساري (37) اوتيا کتابهما يمينا و حوسبا حسابا يسيرا.بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيمالحمدللّه‏ الذي حبس عن ادراک کنه ذاته افهام من يعقل و يعرف و منح من سلک سبيل عبوديته الامان يوم‏الموقف والصلوة والسلم علي سيد (18 آ) الاصفيا، و خاتم‏الانبياء محمد الذي بني له بناء الکونين و دار به مدارس الدارين و علي اهل بيته المعصومين الذين وقف عليهم الوقوف علي حقايق الکتاب و فوّض اليهم تولية امرالدين الي يوم‏الحساب سيّما اميرالمؤمنين الذي کان لمدينة‏العلم بابا و قام بوظائف الخير و قال صوابا.و بعد فقد اشرق من مشرق العظمة والجلال و طلع من مطلع‏الدولة والاقبال (18 ب) شارق الامر المطاع اللازم الاتباع ـ جعله‏اللّه‏ متبوعا لاولي‏الأمر في جميع الأرباع والاصقاع ـ بايقاع الوقف و توابعه علي النحو المذکور في الصک المسطور بوکالة اعلي‏حضرة الواقف سلطان السلاطين و خاقان الخواقين الذي برع في العلي علي العالمين و رفع ذکره الي اعلي عليين ـ لازالت شموس دولته علي رؤس الأناممشرقة منيرة و مازالت بيضاء سلطنته من وسط سماءالدوام (19 آ) و هي مستنيرة ـ فلما او قضي الشرف والافتخار في موقف الامتثال والايتمار و اجريت الصيغة و راعيت التخلية و ساير ما يلزم رعايته في صحة الوقف و لزومه علي النهج المقرر في الشرع الاطهر الانور. کتبتُ هذه الکلمات بامره الاشرف الاعلي ـ اعلاه اللّه‏ ابدا ـ و انا الداعي لدوام دولته القاهرة العظمي و خلود ايام ملکته الباهرة الکبري محمد باقر بن اسمعيل الحسيني (19 ب) الخاتون‏آبادي (38) المدرس في المدرسة الجليلة السلطانية الموقوفة المزبورة، وفّقه‏اللّه‏ علي الصواب و وفّقه لحسن المآب.[بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم]الحمدللّه‏ الذي تقبل عبادة الواقف علي صراطه المستقيم و استجاب دعاء الساجد علي قواعد الشرع القويم و لم يجعل قانتا من رحمته قانطا و لا راکعا من الآئه خائبا و بني معالم الدين (20 آ) و رفع مقام العالمين و وفّقهم بمدارسة الکتاب والاهتداء الي ما هو الصواب و تشييد العقايد علي وجه اتم و تحرير الحجج الواضحة بالقلم و «علم الانسان ما لم يعلم» (39) والصلوة والسلم علي احمد الرسل و هادي السبل، المبعوث علي الکل الذي جعل‏اللّه‏ قبلته قبلة ترضي و معبده مسجدا اُسّس بنيانه علي التقوي و آله الاطهار الذين علموا احکام التنزيل و (20 ب) اسرار التأويل و حفظوا ما اتي به النبي و نزل به جبرئيل.اما بعد فقد صرت واقفا علي مدلول الصحيفة الشريفة الصحيحة الشرعية هذه و شاهدا علي مفهوم النميقة الوثيقة الملية هاته و کتبتُ الشهادة بامر الاعلي المطاع النافذ في الأرباع الصادر عن اعلي حضرة الواقف المالک للرقاب ـ ابّداللّه‏ دولته ما شرق شارق علم من مطالع الافکار (21 آ) و زين المعابد بالصلوات والاذکار ـ و انا الداعي لأبود دولته القاهرة الباهرة العلية السنية والمستدعي لخلود سلطنته البهية الزکية الحسنة الحسينية محمد باقر الحسيني. (40)[محل مهر محمد باقر الحسيني][بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم]نحمدک يا من وقفت عند وصف کما له ثواقب الأفهام و عجزت دون نعت جلاله لطائف (21 ب) الاوهام و نصلّي علي من تمّت الصلوات بالصلوة عليه؛ النبي و آله البررة الکرام ما دامت المساجد معاکف و معابد للأنام والمدارس مواقف و موارد لاولي البصائر والاحلام.و بعد فقد شرّفني قبلة السلاطين و امامهم و خيرالخواقين و همامهم الذي حاز قصب السبق عن سائر ملوک البلاد باستباق الخيرات و جميع بيدر الذخر ليوم الحصاد بالتبادر الي (22 آ) القربات السلطان الاعظم والخاقان الافخم و وقفني علي وقف هذه المدرسة المبارکة لکسب فنون العلم والعرفان و ذا المسجد المؤسس بنيانه علي‏التقوي والرضوان، جامعا بهما بين العلم والعمل راجيا فيهما الفضل المرتجي والخيل المؤمل نسأل اللّه‏ الذي يربي الصدقات ان يصير سعيه المقرون بصفاء الطوية مشکورا و يجعل له خيرا من (22 ب) ذلک جنات تجري من تحتها الانهار و يجعل لها قصورا. فصرت شاهدا علي وفق ما زبر في هذه النميقة الانيقة و سطر في هاته الوثيقة الرشيقة و کتب الداعي لخلود دولته السنيّة القاهرة الباهرة السلطانية. (41)بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيمالحمدللّه‏ مالک الملک الواقف الذي موقوف علي ايجاده وجود خزائن الجبال و ذخائر البحار والصلوة والسلم علي خاتم رسله و انبيائه الاخيار محمد الهادي لاقامة مراسم شريعته والتّفقّه في دينه بامر سلاطين الامصار باحداث المساجد والمدارس للعباد و اولي الافکار و آله الابرار سيّما اميرالمؤمنين و امام‏المتقين ابي‏السّبطين الحسن والحسين سيّدي شباب اهل‏الجنة التي تجري (23 ب) تحتها الانهار وجدّ بقية الائمة الطاهرين الذين اخرهم حجة‏اللّه‏ القآئم صاحب‏الزمان و قاتل‏الکفار صلوة دائمة بدوام الليل والنهار.و بعد فقد امرت عن اعلي‏حضرة الواقف اعني مالک رقاب الامم سلطان سلاطين الترک والعرب والعجم ـ لابرح عدله و امتنانه علي مفارق الانام منشورا و لازال تفضله و احسانه في صفحات الايام مشهورا ـ بان اشهد (24 آ) علي وقوع الوقف المؤبّد علي نهج... (42) [الشرع] المقدسة و اقترانه بشرائط الصحة واللزوم المقرّرة حسبما زبر في هذه الصحيفة والحجة المعتبرة المبارکة المنيفة و انا الداعي لدوام الدولة الموبدة السلطانية ـ لازالت موبدة بالالطاف الربانية والعنايات السبحانية ـ محمد زمان الحسني الحسيني.حرّره العبد الاقل الداعي لابود الدولة القاهرة احمد النيريزي في سنة 1129 (24 ب)پي نوشت : 1- نام اين مدرسه امروزه به مدرسه امام صادق (ع) تغيير يافته است. 2- مجتبي ايمانيه: تاريخ فرهنگ اصفهان، اصفهان، دانشگاه، 1355، ص132. .3- محمدمهدي بن محمدرضا الاصفهاني: نصف جهان في تعريف الاصفهان، به تصحيح و تحشيه منوچهر ستوده، تهران، اميرکبير، 1368، ص69. 4- کاروانسراي فتحيه را امروزه مهمانسراي عباسي گويند. 5- مجتبي ايمانيه، پيشين، ص136. .6- براي تهيه مقاله حاضر از ميکروفيلم وقفنامه که به شماره 1729 در دانشگاه تهران موجود مي‏باشد استفاده شده است. 7- محمدتقي دانش‏پژوه: فهرست نسخه‏هاي خطي کتابخانه موزه ايران باستان، مقاله‏اي در نشريه نسخه‏هاي خطي، جلد دوم (تهران: دانشگاه تهران، 1340)، ص 218ـ217. .8- محمدخليل مرعشي صفوي: مجمع التواريخ، به تصحيح و اهتمام عباس اقبال، تهران، ب.ن، 1328، ص93. 9- همان، ص144 به بعد. .10- عبدالحسين سپنتا: تاريخچه اوقاف اصفهان، اصفهان، اوقاف، 1346، ص294. 11- محمدتقي دانش‏پژوه، پيشين، ص218. 12- مهدي بياني: احوال و آثار خوشنويسان، جلد چهارم، تهران، علمي، 1363، ص1041ـ1029، مرحوم بياني نسخه خطي اين وقفنامه را با خط احمد نيريزي تحت شماره 5832 کتابخانه آستان قدس رضوي معرفي کرده‏اند ولي در بررسي که از فهرستهاي نسخ خطي آن کتابخانه به عمل آمد چنين نسخه‏اي ديده نشد؛ به نظر مي‏رسد يگانه نسخه خطي وقفنامه، نسخه موجود در موزه ايران باستان باشد. 13- شايان ذکر آنکه سالها پيش از اين آقاي عبدالحسين سپنتا در کتاب تاريخچه اوقاف اصفهان، رونوشت وقفنامه‏اي را سلطاني اصفهان ارائه کرده‏اند که در حقيقت وقفنامه مدرسه نبوده بلکه عبارت از عوايد املاک و مستغلاتي است که وقف مدرسه شده‏اند و حتي در خلال وقف‏نامه مندرج در کتاب آقاي سپنتا ذکر شده که وقف‏نامه مدرسه «نسخه علي‏حده» است؛ و دقيقا مي‏توان گفت منظور از آن نسخه علي‏حده، نسخه وقفنامه حاضر است. (عبدالحسين سپنتا، پيشين، ص144 به بعد.). .14- تين / 4. 15- احزاب / 46 و 45. 16- احزاب / 40. مزيّن گردانيد.17- احزاب / 33. 18- ر.ک: احاديث مثنوي، بديع‏الزمان فروزانفر، ص111. 19- ر.ک: الغدير، ج3، ص 125ـ112. 20- ر.ک: الغدير، ج6، ص81 ـ61 و ج3: ص101ـ 95. 21- دهر / 1. 22- حديث «لو کشف الغطاء لما ازدت يقينا». 23- آل‏عمران / 92. 24- شوري / 20. 25- محمد / 12. 26- زمر / 20. 27- البقره / 261. 28- آل‏عمران / 30. 29- آل‏عمران / 26. 30- نساء / 54. 31- مؤمنون / 11. 32- مؤمنون / 61. 33- البقره / 181. .34- حديث. ـ ر.ک: المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوي، و نسنک، ج4، ص73. 35- حديث. ـ ر.ک: المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوي، و نسنک، ج4، ص73. 36- محمد مؤمن وزير ديوان ملقب به اعتمادالدوله اداره امور مالي مملکت را در عهد شاه سلطان حسين به عهده داشت. وي همچنين مميزي کل دادوستد مربوط به ماليات و صحت عمليات کليه ارباب مناصب مملکتي را مورد مطالعه و دقت قرار مي‏داد. (و. مينورسکي: سازمان اداري حکومت صفوي، ترجمه مسعود رجب‏نيا، تهران، زوار، 1334، ص82). 37- محمد بن آقاحسين خوانساري، عالم عامل، حکيم محقق، متکلم مدقق، فقيه اصولي که به جمال‏الدين و جمال المحققين و محقق خوانساري موصوف و به آقاجمال، معروف و مرجع استفاده اعيان علماي عصر خود بوده و از معاصرين علامه مجلسي مي‏باشد. مصنفات بسياري از آقاجمال وجود دارد که از آن جمله‏اند: اختيارات الايام، اصول الدين في الامامة، ترجمة الفصول المختاره علم‏الهدي، حاشيه تهذيب الحديث، حاشيه شرايع، حاشيه شرح اشارات، حاشيه شرح لمعه، حاشيه شرح مختصر الاصول، حاشيه شفا، حاشيه من لايحضره الفقيه، شرح غرر و درر عبدالواحد آمدي و شرح فارسي مفتاح الفلاح. جمال‏الدين خوانساري در سال 1121 يا 1125هـ.ق درگذشت و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. (محمدعلي مدرس، ريحانة الادب، تهران، خيام، 1369، ج1، ص54). 38- از مجتهدان برجسته اواخر عهد صفوي که بنابر گفته صاحب کتاب وقايع السنين والاعوام، بسيار مورد احترام شاه سلطان حسين بوده است و اين آخرين پادشاه صفوي مسائل را جمعا از وي اخذ مي‏کرده است. ميرمحمدباقر در روز جمعه دهم شهر رجب 1122هـ.ق در مدرسه چهارباغ به امر شاه سلطان حسين شروع به تدريس تهذيب، حديث و شرح مختصر اصول و شرح لمعه نمود. (عبدالحسين خاتون‏آبادي، وقايع السنين والاعوام، تصحيح محمدباقر بهبودي، تهران، اسلاميه، 1352، ص561). 39- علق / 5. 40- از رجال معروف اواخر عصر صفوي که در ابتداي حکومت شاه سلطان حسين سمت صدر خاصه (مأمور رسيدگي به امور خالصه سلطنتي) را نيز به عهده داشت. (محمدابراهيم نصيري، دستور شهر ياران، به تصحيح و تحشيه محمدنادر نصيري‏مقدم رساله فوق ليسانس دانشگاه تهران، ص94). .41- در نسخه اصل پاک شده است. به نظر مي‏رسد اين گواهي متعلق به ميرسيدمرتضي باشد که شرح حال وي در مقدمه آمده است. .42- در نسخه اصل پاک شده است. منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 667]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن