تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 19 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مردم را با غیر زبانتان بخوانید تا از شما پارسایی و کوشش و نماز و خوبی را ببینند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

صنعت نواز

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

کود مایع

سایت نوید

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799758498




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مردم فلسطین خسته از مذاکرات، امیدوار به مقاومت


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه  - علی اصغر محمدی می گوید : اینکه می گویند ایران یا کشورهای دیگر مانع از محقق شدن صلح خاورمیانه می شوند دروغ محض است. حتی اگر بپذیرم که این مذاکرات صلح چیز خوبی است که نیست، بازهم صرفا و صرفا اسرائیل است که مانع از تحقق آن می شود چرا که صلح با ماهیت این رژیم منافات دارد. محمدرضا نوروزپوربیش از دو دهه است که غربی ها با استفاده از رسانه های انبوه ، عبارت " مذاکرات صلح" را برای جهانیان به نماد خاورمیانه تبدیل کرده اند. هر وقت نامی از خاورمیانه می آید ناخودآگاه شنونده به یاد مذاکرات صلح میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها می افتد. مذاکراتی که هربار به راه افتاده صرفا امتیازی عاید صهیونیست ها شده و کلاه گشاد دیگری بر سر ملت فلسطین رفته است. همین دلیل کافی است تا جریان های مقاومت ومخالفان این مذاکرات روز به روز نه تنها در میان فلسطینی ها بلکه در میان ملت های مسلمان محبوب تر شوند و بیشتر به این نتیجه برسند که راه حل اصلی پایان اختلافات صرفا توسل به مقاومت نه لزوما مسلحانه بلکه مقاومت در برابر یک رژیم زورگو، جنایتکار و تمامیت خواه است. حتی به نظر می رسد عبارت مذاکرات سازش که به عنوان عکس العملی دربرابر این نمایش مردم فریب توسط طرفداران جریان مقاومت استفاده می شود  بیانگر عمق فریبکاری و نادرست بودن این مذاکرات نیست، چرا که مذاکرات سازش اگر به این معنی باشد که دو طرف دعوا برشرایطی که مطلوبشان نیست سرسازش پایین بیاورند، تا حدی درست است اما موضوع اینجاست که تنها قرار است یک طرف سازش کند و از حقوق خود دست بکشد و آن یک طرف فلسطینی ها هستند و طرف دیگر در حالی که اساسا حقی ندارد و یک رژیم نامشروع اشغال گرست بر همه ادعاهای خود با قلدری تمام می ایستد. موضوع مذاکرات سازش و شرایط کنونی خاورمیانه محور بحث کافه خبر با علی اصغر محمدی، مدیرکل سابق خاورمیانه وزارت خارجه بود. محمدی تصریح دارد که امروز همه فلسطین به این نتیجه رسیده اند که مذاکرات بی فایده است و تنها راه پیش روی آنها مقاومت است و این نتیجه گیری حاصل بیش از 20 سال انتظار بیهوده از مذاکرات و خستگی ناشی از شکست ها و ذلت های پیاپی رهبران فلسطینی در پای این میزها بوده است و هیچ کشوری در رسیدن مردم فلسطین به این نقطه که فقط باید به حمایت از مقاومت پرداخت، دخالتی نداشته است. مذاکرات صلح خاورمیانه را چگونه ارزیابی می کنید؟تقریبا دو دهه کامل است که موضوع مذاکرات صلح مطرح است. درهمه این سال ها اصل زمین در برابر صلح وجود داشته و تا کنون 140 طرح صلح داده شده که هیچکدام از آنها به نتیجه نرسیده است. در همه این طرح ها بحث بر سر این بوده است که زمین های اشغالی پس از 1967 به فلسطینی ها بازگردد و در قبال آن امنیت اسرائیل محقق شود. نمونه بارز این نوع صلح در باره مصر محقق شد. براساس این اصل عرب ها باید سرزمین های 48 را به عنوان اسرائیل به رسمیت بشناسند و در مقابل اسرائیلی ها از سرزمین هایی که بعد از 67 اشغال کرده اند خارج خواهند شد. امیدی به این دور از مذاکرات هست؟من شخصا اعتقادی به مذاکرات صلح ندارم و معتقدم که مقاومت اسلامی تنها راه و بهترین مسیر برای احقاق حق فلسطینی هاست اما اگر فرض را بر این بگیریم که این مذاکرات قرار است به نتیجه ای برسد باید گفت شرایطی که هم اینک در آن واقع شده ایم به مراتب نامناسب تر از مذاکرات گذشته است. در واقع اگر قرار بود صلحی میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها برقرار شود در آن زمان محتمل تر بود. برای مثال توجه شما را به زمانی که پیمان اسلو میان عرفات و طرف اسرائیلی منعقد شد جلب می کنم. مقایسه وضعیت موجود با اسلو به عنوان دو فراز اصلی در روند صلح  می تواند ما را به درستی به این نکته رهنمون کند. اینکه این مذاکرات بی فایده است؟این مقایسه میان شرایط کنونی و زمان انعقاد پیمان اسلو به خوبی نشان می دهد که ولو به فرض رسیدن دو طرف به توافقاتی که در مذاکرات مطرح می شود ،هیچ ضمانتی برای اجرای آنها وجود ندارد. شما به مقطع تاریخی انعقاد پیمان اسلو نگاه کنید. در زمان انعقاد پیمان اسلو طرف فلسطینی که پای میز مذاکره نشسته، کسی است به نام یاسر عرفات. او از مشروعیت انقلابی برخوردار بود. سال ها مبارزه کرده بود و یک شخصیت تاریخی به دست آورده بود که باعث می شد به کلام و عملش نفوذ و قدرت بدهد. ویژگی دوم عرفات این بود که منتخب الکترال مردم بود.  یعنی مردم در یک انتخابات آزاد به او رای داده بودند. ویژگی سوم عرفات  این بود که می توانست توافقی که با طرف اسرائیلی می کند به اجرا در آورد و مانع و رادعی در برابر او نبود چرا که در آن زمان تشکیلات و گروه های اسلامی مانند حالا قدرت و نزج نگرفته بودند و اگر اسمی از حماس یا جهاد اسلامی می شد در حد گروه های اسلامی کوچک عمدتا مسلحی بودند که در ساختار سیاسی فلسطین مانند اکنون قدرت نگرفته بودند. اما حالا شرایط چگونه است؟ نگاه کنید به طرف مقابل اسرائیل. کسی به نام عباس که هیچکدام از ویژگی های عرفات را ندارد. عباس در بهترین شرایط، رئیس تشیکلات خودگردان است. او اساسا نه تنها از مشروعیت ابوعمار برخوردار نیست بلکه مشروعیت خودش هم زیر سوال است. دوره قانونی ریاستش هم به سر رسیده  و اگر تعهدی هم به طرف اسرائیلی بدهد از اقتدار لازم برای عملی کردن آنها برخوردار نیست. از سوی دیگر بزرگترین مشکل او این است که مخالفان کنونی او دیگر چند گروه اسلامی مسلح نیستند، الان گروه مخالفان او جنبش اسلامی حماس است که در واقع نماینده قانونی اکثریت مردم فلسطین است و در یک انتخابات ازاد توانسته است 76 درصد از آراء مردم را به دست آورد. از آن گذشته این حماس الان بخشی از سرزمین فلسطین را تحت کنترل خود دارد و اساسا نمی توان به معاهده و توافقنامه ای دست یافت که نظر آنها در آن لحاظ نشود. با تحلیل شما به این نتیجه می رسیم که رسیدن به توافق در این مذاکرات میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها دور از ذهن نیست اما اجرای آنهاست که با مشکل مواجه می شود.البته در پاسخ این سوال باید گفت رسیدن توافق با کدام دسته از فلسطینی ها؟ عباس کدام فلسطینی ها را نمایندگی می کند؟ اگر عباس را نماینده آن دسته از فلسطینی هایی که سازش را بر مقاومت ترجیح می دهند بدانیم بله، توافقاتی قطعا میان آنها شکل خواهد گرفت اما با وجود این، تفاوت هایی که عرض کردم حتی اگر توافقی میان عباس و اسرائیلی ها صورت بگیرد قابل اجرا نیست و هیچ ضمانتی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت. صرف نظر از فرمایش شما که عباس عاجز از انجام هرگونه تفاهمی است، گفته می شود تفاهمات اولیه ای در این دوره از مذاکرات میان طرفین صورت گرفته است. محورهای اصلی این تفاهمات چیست؟بزرگترین خواسته اسرائیلی ها در همه مذاکرات، بحث امنیت است و اصلی ترین گیر این مذاکرات این است که اگر اسرائیل خواسته های عباس را بپذیرد ایا عباس می تواند امنیت اسرائیل را مهیا کند یا نه؟ اما آنچه اکنون میان طرف ها مطرح است در واقع  همان توافقاتی است که سابقا میان اولمرت و عباس بعمل آمده بود و به شرح زیر است: 1- توافق شده است آوارگان برای همیشه بیرون از سرزمین های اشغالی بمانند و سالی هزار نفر از آنها، ظرف 5 سال به صورت نمادین به سرزمین های 48 بازگردند. مابقی که در کشورهای دیگر هستند همانجا شهروند بشوند و بین 55 تا 80 میلیارد دلار به آنها خسارت داده شود. عباس با کلیات این طرح موافق است. 2- در مورد مرزها، بیت المقدس از کرانه باختری جدا شده و جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد. درمناطقی که شهرک های یهودی در آن ساخته شده است و هفت و نیم در صد از سرزمین های کرانه باختری منهای قدس را تشکیل می دهد، به اسرائیل داده شود و متقابلا 8/6 از سرزمین های 48 را به فلسطنینی ها داده شود و هفت دهم درصد باقی مانده هم به راهی میان غزه و کرانه باختری اختصاص داده شود. 3- درباره قدس پیشنهاد اسرائیل این بوده که محله های یهودی نشین اسرائیلی است و محله های عرب نشین فلسطینی. قسمتی از قدس هم به صورت یک منطقه مقدس شناخته شود و به صورت بین المللی اداره شود که هنوز محل اختلاف است. 4- درباره امنیت، اسرائیلی ها گفته اند که باید نیروهای ما در کرانه باختری حضور داشته باشند اما فلسطینی ها قبول نکرده اند و خواستار حضور نیروهای بین المللی و بیشتر آمریکایی ها در این منطقه شده اند. اسرائیلی ها اصرار دارند که کنترل مرزهای هوایی و دریایی را در اختیار داشته باشند اما فلسطینی ها با این موضوع مخالفند اما در این مورد هم مقاومت زیادی نخواهند کرد.  این توافقات تا چه حد قابل وصول است؟دستیابی به یک توافق اسرائیلی و فلسطینی از این دست شدنی است اما عملیاتی شدن آن تقریبا ناممکن است اول به خاطر اینکه عباس عملا نمی تواند این توافقات را اجرا کند چون نه مشروعیت لازم را دارد و نه قدرت لازم را، دوم اینکه اسرائیل نیز همواره نشان داده که به توافقاتی که می کند وفادار نیست و همیشه آنها را نقض می کند.  جواب این است که خیر چرا که در غزه قدرت ندارد و در کرانه باختری هم قدرت کافی ندارد.  شما تفاوت های فلسطینی های امروز و دیروز را تشریح کردید، وضعیت اسرائیل در این شرایط چگونه است؟به طور قطع اسرائیل وضعیتی پیچیده ترو دقیق تر  دارد. قطعا اسرائیل در یکی از ضعیف ترین دوران خود به سر می برد. اما برای پاسخ به این سوال باید یک سوال دیگر مطرح کنم و اینکه اساسا اگر فرض را بر درستی این مذاکرات بگذاریم، مانع اصلی روند صلح چیست ؟ من معتقدم که بحث، عقیدتی است و اساسا صلح با اسرائیل مفهومی ندارد اما در تحلیل سیاسی این سوال مطرح است که چرا در طول این همه سال این روند به اصطلاح صلح خاورمیانه پیش نمی رود. پاسخ این سوال بسیار روشن است. مانع اصلی روند صلح، خود اسرائیل است.  یعنی فارغ از اینکه کشورهای منطقه چه می خواهند و چه می کنند، یک مانع اصلی برای صلح وجود دارد و آن خود اسرائیل است. اینکه می گویید فارغ از اینکه کشورهای منطقه چه می خواهند و چه می کنند تعبیرتان ایران هم هست؟همه کشورها. اینکه می گویند ایران یا کشورهای دیگر مانع از محقق شدن صلح خاورمیانه می شوند دروغ است. حتی اگر بپذیرم که این مذاکرات صلح چیز خوبی است، صرفا و صرفا اسرائیل است که مانع از تحقق همین صلح می شود. دلیل آن هم کاملا روشن است. ماهیت نظام صهیونیستی با صلح منافات دارد. صهیونیست ها عادت دارند که به تعهداتشان عمل نکنند و زیر همه چیز بزنند. آنها تا زمانی که نیاز دارند، تعهد می دهند و به محض اینکه نیازشان مرتفع می شود زیر ان می زنند. اسرائیل نمی تواند چیزی به نام هویت فلسطینی را بپذیرد، چرا که اساس پروژه صهیونیزم بر ویرانه های فلسطین بنا شده پس با هرچیزی که می تواند هویت فلسطینی را تایید کند مخالف است. غرب همیشه ایران را محکوم به کارشکنی در رسیدن مذاکرات به نتیجه مطلوب می کند. آیا واقعا ایران دخالتی در این روند دارد؟هیچ کس قادر نیست روندی را بر مردم فلسطین تحمیل کند. این خود آنها هستند که باید انتخاب کنند. وقتی صحبت از نقش ایران می کنیم باید بدانیم که نقش اول و آخر از آن ملت فلسطین است. آنها مخالفت ایران با شرایط ذلت بار اسرائیل را حمل بر دخالت می کنند در حالیکه ذلت بار بودن این شرایط را خود فلسطینی ها بهتر از ما می دانند. روند صلح، مردم فلسطین را به این نتیجه نرسانده است که نروند عملیات شهادت طلبانه انجام بدهند و دست از مبارزه بردارند. این درحالی است که بیش از یک دهه از عمر این مردم را روند صلح گرفته است. یعنی مردم به آن فرصت دادند و عملیات مسلحانه را از اوایل دهه 90 متوقف کردند اما چه شد؟ پس چرا مردم قانع نشدند. این نشان می دهد که آنها از روند صلح راضی نشدند. آنها به این نتیجه رسدیند که اسرائیل پایبند هیچ توافقی نیست . لذا آنها به این نتیجه رسیده اند که باید جنگید تا حقوق حقه از دست رفته اندک اندک و رفته رفته پس گرفته شود.  شما گفتید اسرائیل نمی تواند چیزی را به عنوان هویت فلسطینی بپذیرد، پس چرا اساسا پای میز مذاکره می نشیند؟اسرائیل به شدت از ناحیه فلسطینی ها و افکار عمومی جهان در فشار است. برپایی اینگونه مذاکرات همان نیاز صهیونیست هاست. آنها به محضی که پای میز مذاکره می نشینند فشار های بین المللی و حتی داخلی از روی آنها برداشته می شود و تا این فشارها برداشته می شود آنها بار دیگر زیر تعهداتشان می زنند. این دور، همینطور تکرار می شود. اسرائیلی ها حتی در این فرایند گاهی به خاطر فشار سنگینی که مبارزات فلسطینی ها به آنها وارد می کند تن به اندک امتیازاتی  هم می دهند اما به محض اینکه اوضاع ارام می شود انها به عقب برمی گردند و به همه چیز پشت می کنند. با این همه آنها درچند مقطع به شدت از ادعاهای خود عقب نشینی کردند مثلا درزمان شارون غزه کاملا از شهرک نشین ها خالی شد و یا در زمان اولمرت رسما اعلام شد که شعار نیل تا فرات نابخردانه است و یا اینکه به هرحال تزیپی لیونی وزیر خارجه سابق اسرائیل اعلام کرد به شدت با تشکیل کشور مستقل فلسطینی موافق است. این پیروزی ها ناشی از مذاکره نبوده  بلکه ناشی از مبارزه و مقاومت اسلامی حماس بوده است. شارون اگر از غزه خارج شد به خاطر دوستی با ملت فلسطین یا مذاکرات نبود. او به این نتیجه رسیده بود که هزینه ماندن اسرائیل در غزه به مراتب از منفعت آن بیشتر است و لذا آنجا را ترک کرد. توجه شما را به اتفاقی که در اسلو افتاد جلب می کنم.  در اسلو اسرائیل تعهداتی را پذیرفت که اگر آنها را اجرا می کرد برای فلسطینی ها خوب می شد اما  به همه پشت پا زد. در مقاطع مختلف اسرائیل رویکردهای تاکتیکی خاصی داشته که همگی در جهت بازدارندگی مقاومت بوده است. برخی از موضع گیری هایی که گفتید به خاطر این بوده که بگویند خوب ما که قبول داریم پس چرا شما هنوز می خواهید بجنگید؟ نکته دیگر اینکه برخی از این ادعاها دروغ است. مثلا بزرگترین دروغی که در زمان اولمرت گفته شد این بود که ما حاضر شدیم 96 درصد از کرانه باختری را به عباس بدهیم اما او نپذیرفت. اگر خوب نگاه می کردید می دیدید آنها 96 درصد از کرانه باختری بدون قدس، بدون شهرک ها، بدون مراکز نظامی و بدون نقاط استراتژیک برای اسرائیل را می گفتند که می شد یک بیابان بی مصرف. الان صحبت از تشکیل یک دولت فلسطینی است. می دانیم که گروه های فلسطینی بر سر این موضوع اختلاف نظر دارند چگونه است که اسرائیل حاضر شده اصل مذاکره در این خصوص را بپذیرد؟ به نظر می رسد که از 1990 تا حالا اسرائیلی ها به یک جمع بندی رسیده اند و آن اینکه ناگزیر باید روند صلح را ادامه دهند و ناگزیر باید بخشی از خواسته های فلسطینی و جامعه جهانی را بپذیرند تا از خطرات بزرگتر در امان باشند. ساده تر اینکه اگر می بینیم آمریکایی ها دم از تشکیل دولت فلسطینی می زنند و اسرائیلی ها صحبت درباره آن را می پذیرند به این دلیل است که امنیت استراتژیک اسرائیل را در این موضوع دیده اند.  شک نکنید که استراتژیست های اسرائیل به این موضوع ایمان اورده اند که پذیرش دو دولت برای آنها بهتر خواهد بود. مثلا اگر نپذیرند چه اتفاقی می افتد؟تشکیل یک دولت فلسطینی به نظر اسرائیلی ها نوعی سرگرم سازی فلسطینی هاست. به همین دلیل است که از نگاه مقاومت این طرح یک فریب بزرگ است. آنها در واقع فهمیده اند که با شدت گرفتن مقاومت و تغییر بافت جمعیتی و جایگزینی نسل جدید در اسرائیل که انگیزه کافی برای ادامه ارمان های پوسیده صهیونیزم را ندارد ممکن است در آینده اصل اسرائیل نابود شود و صحبت تشکیل یک دولت واحد جدی و حتی عملی شود. پیشنهادی که جمهوری اسلامی سال هاست آن را مطرح کرده و می کند و خواستار برگزاری یک انتخابات آزاد و دموکراتیک در کل فلسطین شده است تا مردم اصلی این سرزمین به اراده و انتخاب خود دولت تشکیل دهند. لذا اسرائیل برای پرهیز از رویارویی با چنین وضعیتی می پذیرد که مناطقی را به اسم دولت به فلسطینی ها بدهد. و این دولت چرا مطلوب مقاومت نیست؟برای اینکه کشور اصلی شما را گرفته اند و حالا می خواهند بخش های کوچکی از آن را که عمدتا بیابان است به شما واگذار کنند و حتی قدس شریف را هم برای خود بردارند. آن وقت همین نیمچه کشور یا دولتی که اسمش فلسطین است نه ارتش داشته باشد نه کنترل مرزهای خود را داشته باشد و نه قادر به استفاده از حریم هوایی و آبی خود باشد. این چنین دولتی که مثل شیر بی یال و کوپال و دم و اشکم می ماند، معلوم است که مطلوب مقاومت نیست. مقاومت تا قیامت می خواهد مبارزه کند؟اگر لازم باشد بله. ببینید یک بحث جدی و ریشه ای در اینجا مطرح است. شما فکر نکنید که این حماس است که از مقاومت سخن می گوید. این ها حرف مردم فلسطین را می زنند. مردم پشت این مقاومت هستند. آنها تا زمانیکه حق واقعی خود را نگیرند دست از مقاومت نمی کشند. مردم فلسطین دریافته اند که اسرائیل قرار نیست حقی را به آنها عودت دهد و لذا پشت جریان مقاومت را خالی نمی کنند. پس با این حساب تصور رسیدن به صلح برای مقاومت غیر ممکن است.نه غیر ممکن نیست. اگر مذاکرات صلحی عادلانه برگزار شود که در آن حقوق حقه مردم فلسطین در آن لحاظ شود قطعا حماس و جریان های دیگر مقاومت نیز آن را خواهند پذیرفت. طبیعتا طرف فلسطینی جنگ نمی خواهند . مسلمانان جنگ طلب نیستند مسلمانان همیشه از حق خود دفاع کرده اند. اگر راه معقول و منطقی ارائه شود چرا باید آنها جنگ کنند. ممکن است ادعا شود که این راه ارائه شده اما این باید ثابت شود. در واقع اینگونه نیست . یعنی روند صلح حد اقل عدالت را برخوردار نیست. ایران برغم مخالفت با صلح پیشنهاد دولت واحد را ارائه کرده است. الزاما از جنگ صحبت نمی شود اما تجربه نشان می دهد آنچه از آن به صلح تعبیر می شود به دلیل ذات اسرائیل ها به هم می خورد. این حقوق حقه چه چیزهایی است؟اگر فرض را بر درستی مذاکرات بگیرم، حق بازگشت آوارگان به سرزمین های مادری، حق داشتن ارتش و قوای قهریه برای حفظ مرزها، حق برخورداری آزاد از حریم هوایی و آبی و اینکه اسرائیل معاهدات بین المللی و قوانین مربوط به پیمان ها را بپذیرد. شهرک سازی ها در بیت المقدس شرقی و کرانه باختری متوقف شود، یهودی سازی قدس کنار گذاشته شود و همه زندانیان فلسطینی ازاد شوند. این ها بدیهی ترین شرایطی است که اگر در یک مذاکره عادلانه اسرائیل به آنها متعهد شود و آنها را اجرا کند مقاومت هم آنها را خواهد پذیرفت. خب پس ادعای من درست است اسرائیل هیچگاه این شروط را نمی پذیرد و نتیجه می گیریم که رسیدن به صلح غیرممکن است.ببینید اگر مردم فلسطین بخواهند به حق خود برسند هیچ کشوری در جهان نمی تواند آنها  را مجبور کند که دست از مقاومت بردارند و پای میز مذاکره بنشینند و هرچه اسرائیل به آنها تحمیل کرد بپذیرند، همانطور که هیچ کشوری در جهان نمی تواند انان را مجبور کند اگر دلشان صلح و سازش خواست میز مذاکره را ترک کنند و اسلحه بدست گیرند. این خود مردم فلسطین هستند که سرنوشت خود را تعیین می کنند. ما نمی توانیم بگوییم اینگونه باشید و آنها بگویند چشم و یا بگوییم اینگونه نباشید و انها بگویند چشم. ولی دست کم عده ای از فلسطینی ها مقاومت را کنار گذاشته و اهل سازش شده اند، به نظر شما همه کسانی که با سازش موافقند خائن هستند؟ در همین حد می توانم بگویم که این عده از فلسطینی ها در اکثریت نیستند. نگاهی به کرانه باختری بکنید و فلسطینی هایی که پیرامون تشکیلات خودگردان را گرفته اند. همین الان با شرایط بسیار سختی که به واسطه حق خواهی در غزه حاکم است اگر انتخاباتی برگزار شود بازهم این حماس و جریان های مقاومت است که از اراده مردم فلسطین بیرون می آید. قطعا حماس هنوز طرفداران زیادی دارد، شاید یکی از دلایلش این است که دستاورد آنها از راه مقاومت خیلی بیشتر از دستاورد طرف دیگر از مذاکرات بوده است.قطعا این طور بوده. اساسا این مذاکرات سازش که هر بار آمریکا و اسرائیل در کوس آن می دمند به خاطر مقاومت است. این مقاومت است که باعث می شود اسرائیلی ها مجبور شوند برای بازداشتن آن هرچند به دروغ متوسل به مذاکرات شوند. آنها با همین شعار مذاکرات و طرفدار صلح بودن و این تبلیغات دروغین توانسته اند بیش از یک دهه جهانیان را و بخشی از فلسطینیان را فریب دهند. اگر امروز صدای مظلومیت مردم غزه و فلسطین به گوش جهانیان رسیده مرهون مقاومت است نه مذاکرات، اگر امروز ماهیت جنایتکاری اسرائیل بر جهانیان مکشوف شده به خاطر مقاومت است، اگر امروز می بینم گروه های و جریان های مقاومت از دل انتخاباتی کاملا دموکراتیک بیرون می ایند و دولت قانونی تشکیل می دهند به خاطر مقاومت است. مردم فلسطین کاملا متوجه شده اند که از درون مذاکرات چیزی عاید آنها نخواهد شد. آنها دریافته اند که مذاکرات صرفا کلاه گشادی بر سر فلسطینیان و افکار عمومی جهان است. از این منظر بار دیگر می پرسم آنهایی که اهل مذاکره هستند را خائن می دانید؟ببینید، موافق بودن با اصل مذاکره کسی را خائن نمی کند. ممکن است زمانی یک مذاکره ای حقوق ملت فلسطین را به آنها بازگرداند. هیچکس چنین مذاکره ای را نفی نمی کند. اما مشکل این است که چنین مذاکره ای با خوی زورگویی اسرائیل منافات دارد. از این رو در عمده این مذاکرات از طرف فلسطینی خواسته می شود به شرایط ذلت بار تن دهد و اینجاست که بحث عوض می شود و نام این گفتگوها را دیگر نمی توان مذاکرات صلح گذاشت بلکه باید به آن مذاکرات سازش گفت. یعنی یک طرف در نهایت ذلت و اعتراف به عجز و زبونی شرایط طرف دیگر را می پذیرد و در قبال آن هیچ تعهدی نمی گیرد و یا اگر تعهدی هم باشد طرف قوی تر هیچگاه خود را ملزم به رعایت آن نمی داند. از این منظر قطعا هرکسی که در پای میز مذاکره با اسرائیل حقوق ملت فلسطین را با اسرائیل معامله کند خائن است.  آویگدور لیبرمن گفته است که باید موضوع اخراج اعراب از سرزمین های اشغالی به محوری از مذاکرات مستقیم تبدیل شود او این موضوع را در سازمان ملل هم مطرح کرد. او به دولتی کاملا یهودی اعتقاد دارد.لیبرمن در معادلات داخلی اسرائیل نقش تعیین کننده ای ندارد. به اعتقاد من تندروهای لیکود از او به عنوان اهرم فشار برای امتیاز گیری از فلسطینی ها استفاده می کنند. لذا این موضوع هیچگاه به محور مذاکرات تبدیل نخواهد شد چرا که در مسائل ساده تر میان دو طرف جنگ و جدال های فراوانی وجود دارد. یکی از عوامل ضعف عباس نداشتن تسلط او بر غزه است. چقدر احتمال دارد که اختلافات میان فتح و حماس به تشکیل دولتی مستقل در غزه به محوریت حماس منجر شود.قطعا حماس در غزه دولت مستقل تشکیل نمی دهد. الان مستقل از کرانه باختری هست اما جداسازی غزه از فلسطین به مفهوم اساسی آن وجود ندارد. درست است که اختلافات فتح و حماس زیاد است و یکی از محل های اختلاف نیز وضعیت غزه است اما چارچوب کلی یکی است و آن تشکیل دولت فلسطینی است. اختلافات میان گروه های فلسطینی بسیار زیاد است آیا می توان میان فتح و حماس نقطه اشتراکی نیز پیدا کرد؟به جهت استراتژیک شاید بشود گفت که بله. در میان اختلافات زیادی که آنها با هم دارند اما در یک چیز با هم اشتراک دارند. چند اندیشمند بزرگ فلسطینی در سال 2000 برای اینکه روند سازش را با روند مقاومت به هم نزدیک بکنند آمدند تزی را مطرح کردند به نام تلاش برای ازاد سازی سرزمین های 67 . این گونه که عنوان اصلی همه جریان های فلسطینی آزاد سازی این سرزمین ها باشد و پس از آن درباره سرزمین های 48 فکری بشود. الان هر سه گروه بزرگ فلسطینی یعنی حماس و جهاد اسلامی و فتح در یک راستا حرکت میکنند که باز پس گیری سرزمین های 67 است اما هرکدام روش خاص خود را دارند. آینده روشنی برای توافق میان فتح و حماس وجود دارد؟روند حوادث، طرف فتح را ناگزیر می کند که شرایطش را تغییر بدهد. معتقد نیستم که فتح نمی خواهد با حماس به آشتی برسد. این قدرت های بیرونی هستند که نمی گذارند بین حماس و فتح اشتی شود. مثلا چه کسانی؟خوب به هرحال نان بعضی ها در ایجاد تفرقه و جنگ است و نه در صلح و ایجاد برادری. لازم به اسم بردن نیست ولی شما قطعا بدانید که اهرم های بیرونی برای ایجاد این افتراق همیشه فعال بوده اند.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 622]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن