تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دو خصلت است كه هيچ كار خوبى بالاتر از آن دو نيست : ايمان به خدا و سود رساندن به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799375446




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مصطفای دوم امام


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > رجایی، غلامعلی  -  همایش بین المللی بزرگداشت اندیشه های شهید چمران با عنوان مصطفای اندیشه ها و با حضور لبنانی ها درسالن همایش های صدا و سیما برگزار شد که من هم دعوت داشتم. جلسه در دو سطح تشکیل شده بود . بعد از ظهرآن به بررسی منزلت علمی دکتر چمران اختصاص داشت. در اول برنامه خانم قاده، همسرلبنانی شهید چمران با همان چادر عربی همیشگی اش پشت تریبون آمد از زیبایی های اندیشه و زندگی با چمران گفت و از تلاش های مدامش در اهواز و پاوه و سردشت، که در عین حال که در زیر آتش و توپ و خمپاره بود در اوج خلوص و جمال بود. قاده از زبان برادرش می گفت مصطفی مظلوم بود و می گفت او در ایران مظلوم است و در لبنان مظلومتر. قاده دکتر چمران را به دریای صور تشبیه کرد که اگر چه آب های زائد همه چاه های شهر به آن می ریزد ولی همه را درخود حل می کند و همچنان باشکوه و آبی و گسترده است. او می گفت مصطفی مانند دریای صور تمام دردها و ناملایمات و سختی ها و بیوفایی ها را درخود حل می کرد و تبدیل به جمال و زیبایی می نمود. قاده در آخر با درد و سوزی که همه آن را احساس می کردند و بعضی با اشک آن را می شنیدند گفت: جوانها بیشتر از ما به مصطفی نیاز دارند و افزود: چند روز پیش جوانی را دیدم که با بردن نام مصطفی گریه می کرد به او گفتم :جوان، تو وقتی بدنیا آمده ای که دکترشهید شده بود ،چگونه با او اینقدر نزدیک شده ای که اشک می ریزی. می گفت اولین مقصر در این قصور و کم کاری خود من هستم که البته چیزی وامکانی در دست من نیست. پس از او مهندس مهدی چمران به ایراد سخن پرداخت .من با اوسال ها در معاونت فرهنگی ستادکل نیروهای مسلح همکاربوده ام. یک روز که تنها بودیم وب حث دکتر به میان آمد گفت :دکتر به من می گفت من خدای درد هستم و اشک از چشمان مهندس مهدی سرازیر شد. مهندس در میان برادران دکتر چمران، زحمت بسیاری برای معرفی او کشیده است. در آخر خرداد امسال که از ا وخواستم درباره دکتر با دوستان سرویس دفاع مقدس سایت تابناک گفتگویی کند ریز برنامه های دو روز خود را در تهران و استان های مختلف برایم بازگو کرد و گفت که وقت خالی ندارد و در آخر که اصرار مرا دید گفت باشد به سالن وزارت کشور بیایند بیست دقیقه ای قبل از برنامه با آنها گفتگو می کنم. او به یمن این زحمات زیاد بسیار درباره برادرش بسیارمسلط و هنرمندانه و جامع حرف می زند و معمولا مطالبش را با خاطرات شنیده و ناشنیده از برادرش و دوستان و مرتبطان او همراه می کند. بر خلاف مهندس که بخاطر تلاش هایش در معرفی دکتر جامعه ما به او مدیون است و می توان گفت که در احیای نام و یاد و آثار او عمری سی ساله گذاشته و در این عرصه به تکرار نیفتاده است برادران چمران و از جمله حسین چمران که بیشتر از مهدی به دکتر شباهت ظاهری دارد بقدری کم حرف وکم گو است که من تا کنون از او چیزی درباره دکترنشنیده ام ! و حتما در درون اونیز گنجینه ای از خاطرات مصطفی موجود است که خدا کند روزی بدر آیند. مهندس با بر شمردن سابقه ممتاز تحصیلی دکتر در مدرسه دارالفنون و البرز تهران گفت: او در کنکور نفر زیر پانزدهم شد و در دانشکده فنی دانشگاه تهران به ادامه تحصیل پرداخت. او می گفت :در دانشکده فنی استادی بود که هر دانشجویی از او نمره 14 یا15 می گرفت هنرکرده بود و دکتر، از او نمره غیرمنتظره 22 گرفت ! وقتی از او پرسیدند چرابه چمران نمره 22 دادی، پاسخ داد : نمره بیست حق ورقه او بود و هرچه به جزوه اش نگاه کردم دیدم جایی برای اصلاح ندارد و آنقدر زیبا و جامع بود که چاره ای ندیدم به همان صورت آنرا بدهم به عنوان کتاب چاپ کنند . مهندس می گفت متن این کتاب دکتر حتی سال ها پس از مرگ آن استاد ،متن یکی از درس های رشته مکانیک دانشکده فنی بود. مهندس می گفت در دوره دانشکده همه او را دوست د اشتند. او حاضر نبود از عقاید دینی خود دست بکشد و در برابرآنها کوتاه نمی آمد. او و دوستانش در آن دوران که دانشگاه تهران نماز خانه و مسجدی نداشت اتاقی را به عنوان نمازخانه معین کردند . یکبار دکت ربه من گفت من روزی چند بار به ابن اتاق می روم و نمازمی خوانم. پرسیدم چرا؟ گفت چون احساس می کنم بچه مذهبی ها به دلیل جوی که حاکم است خجالت می کشند برای اقامه نماز به این اتاق بروند بنابراین به آنجا می روم تا در آنجا احساس تنهایی نکنند و این احساس تنهایی باعث عدم حضورشان در نماز خانه نشود . پس از اینکه دکتر برای ادامه تحصیل با استفاده از امتیاز شاگرد ممتازی خود به امریکا رفت و از دانشگاه تگزاس فوق لیسانس گرفت و شاگرد ممتاز شد چون با درجه ممتاز فارغ التحصیل شده بود بدون پرداخت هزینه برای ادامه تحصیل به دانشگاه برکلی رفت که از دانشگاه های سطح بالای امریکاست و ورود به آن برای دانشچویان امریکایی و غیرامریکایی بسیار مشکل است . او چون در امریکا تنها درس نمی خواند و کارهای مبارزاتی می کرد و ازجمله انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی را در امریکا از دست اردشیر زاهدی درآورد و انجمن اسلامی دانشجویان غیر ایرانی و کنفدراسیون دانشجویان را تاسیس کرد رژیم شاه بورسیه او راقطع کرد. دکتر چمران هرهفته در محافل دانشجویی و علمی امریکا یک سخنرانی علمی داشت و مورد علاقه اساتید دانشگاه بود. یکی ازدوستان دوره تحصیل او می گفت از مصطفی پرسیدم پایان نامه ات در چه مرحلی ای است؟ گفت آماده است. پرسیدم پس چرا دفاع نمی کنی ؟ گفت بیش از 6 ماه است به استاد راهنمایم گفته ام جلسه دفاع را آماده کند، نمی کند. علت را که از استادش پرسیدم گفت: حیفم می آید یک همکار علمی مانند چمران را از خودم دور کنم . او از امریکا در نامه ای به من نوشت: خوشحالم که در موقع نماز در وسط فرودگاه پاریس ایستادم و نمازم را خواندم که همه به من می نگریستند ودیدن این صحنه برای آنها سخت بود. مهندس چمران در توضیح وضعیت مالی خانواده با اشاره گفت :دکتر به هزینه خانواده برای ادامه تحصیل به امریکا نرفت، چون مکنت مالی ما این اقتضا را نمی کرد و برای همین هم او تنها دوبار به مشهد رفت یکی در دوران شیر خوارگی و دیگری در هنگامی که از امریکا به ایران باز گشته بود. مهندس می گفت در سال 57 از طریق بیروت به پاریس رفتم و در زیارت امام ،سلام دکتر را به او رساندم . قبل از انقلاب که یکبار دکتر به من گفت انقلاب ما به پیروزی می رسد و کشورهای تحت سلطه کمونیزم از سلطه آن آزاد خواهند شد در دلم می گفتم دکتر زیادی خوش بین است ولی دیدیم همین امر محقق شد. او پس از پیروزی انقلاب در سخنرانی در مسجد سیدالشهدای نازی آباد تهران هم به همین نکته اشاره کرد که وزارت ارشاد متن سخنرانی او را به سه زبان ترجمه و چاپ و در کشورهای مختلف توزیع نمود. دکتر به من می گفت ابوعمار- یاسر عرفات - و ابوجهاد بارها با من درباره مبارزه مشورت می کردند. وقتی به آنها راه حل می دادم باتعجب از من می پرسیدند: مصطفی این فکرها چگونه به ذهن تومی رسد؟ قلب بزرگ و مهربان دکتر چمران به عشق فلسطین می تپید. از مهندس چمران در مصاحبه ای شنیدم، یکبار یکی از فرماندهان چپ فلسطینی که همه کاره مبارزه در جنوب لبنان بود با شنیدن تعریف هایی که از دکتر شنیده بود به هم رزمانش گفته بود این چمران کیست که این همه از او تعریف می کنند؟ بروید وسر او رابرایم بیلورید.! چند روز بعد که این گفته به گوش دکتر رسید بدون اینکه حتی یک نفر را با خود همراه کند به مقر فرمانده مغرور فلسطینی رفت .وقتی به وی گفتند چمران آمده است ،پرسیده بود چند نفر با اوهستند؟ و با عجله دستور داده بود فورا آماده درگیری شوید. وقتی به اوگفتند او به تنهایی به اینجا آمده است و حتی سلاحی همراه اونیست! گفته بود حتما کس دیگری می خواهد ما را فریب بدهد و خود را بجای او جا بزند! به اوگفتند نه، او، خود چمران است. وقتی فرمانده فلسطینی در دیدار با دکتر از او پرسیده بود برای چه به اینجا آمده ای؟ پاسخ شنید: شنیده ام سر مرا طلب کرده ای، سرمرا برای چه می خواهی؟ برای آزادی فلسطین؟ دادن سر در راه آزادی فلسطین که چیزی نیست ! من آمده ام به شما نه تنها سر بلکه تمام وجودم را برای فلسطین تقدیم کنم. فرمانده چپ فلسطینی وقتی این عشق به فلسطین را در دکتر دیده بود ، سخت او را درآغوش خود گرفته بود. مهندس می گفت سال ها بعد، یکبارکه از بیروت به تهران برمی گشتم او در هواپیما مرا شناخت و در حالی که از فقدان دکتر اشک می ریخت مرا در آغوش کشید و به من ادای احترام کرد. مهندس می گفت :دکتر چمران تنها یک فرمانده یا یک نابغه علمی نبود .یک هنرمند به تمام معنی بود. او می گفت: با اینکه من سال ها در دانشکده هنر درس معماری خوانده ام ولی اقرار می کنم دکتر در این زمینه از من فرسنگ ها جلوتر بود .اوتنها یک فرمانده و رزمنده نبود،عارفی با اخلاص و نقاشی هنرمند و دانشمند و یک نابغه علمی و مدیری بود که بطرز شگفت آوری بر نیروهای تحت امر خود مدیریت می کرد. برای نمونه وقتی در اهواز نان گیر نمی آمد که به ناچار ما از تهران روزی 5000 نان تهیه می کردیم و به اهواز می فرستادیم پیشنهاد تاسیس آشپزخانه بزرگی را در دانشگاه اهواز که اینک بنام او نامگذاری شده است را داد که این مشکل بر طرف شد. مهندس می گفت :دکتر واقعا یک نابغه علمی بود. در دورانی که دکتر در اهواز بود ودراین شهر جنگ زده در زیر آتش توپ ،به دنبال ساخت زیر دریایی بود تا از آن بتواند در عملیات علیه عراق در جنوب استفاده کند که  ر منطقه دب حردان آن را به آب انداختیم واز آن استفاده کردیم و پس از شهادتش با نصب موتور میگ جت با آن در آب های عمیق خلیج فارس غوص کردیم. او نه تنها در اندیشه ساخت زیر دریایی بود بلکه برای غلبه بررمل های نرم جنوب طرحی داد تا به موجب آن بجای چرخه ای عقب ماشین از شنی استفاده شود. این در حالی بود که در شهر اهواز، حتی یک کارگاه تراشکاری باز نبود و ما به سراغ یکی از تراشکارهایی که ازاقلیت های دینی- صابئین- و آدم بسیار خوبی بود رفتیم و از او دراین زمینه کمک خواستیم که خیلی هم به ما کمک کرد. دکتر از هرکس در جای خود و متناسب با توانی که داشت استفاده می کرد. یکبار به یکی از دوستان یک قبضه خمپاره 60 دا د و به اوگفت برو و مثل این را بسازو برایم بیار. تا او به دکتر گفت شوخی می کنی؟ من نمی توانم پاسخ شنید: نه تومی توانی. تو باید این رابسازی. و جالب بود که آن فرد ساخت . یکبار به یکی از اساتید صنعتی دانشگاه که خواستار اعزام به خط درگیری بود، گفت جنگ تو اینجاست و بعد یک دوربین دید در شب به او داد و به او گفت بمان و مثل این را بساز. یکبار یکی از کسانی که دکتر به اوچند طرح داده بود تا آنها راپیاده کند مدتی خودش را در حضور دکتر آفتابی نمی کرد .علت را که ازاو سوال کردیم گفت: می ترسم هنوز این طرح ها بجایی نرسیده اند دکتر چمد طرح دیگر به آنها اضافه کند و بگوید برو اینها را هم آماده کن! تدبیر او برای تامین تغذیه و رفع نیازمندیهای 25000 نیروی ستاد جنگ های نامنظم تحت فرمانش این بود که با هیئت های مذهبی تهران هماهنگی کرد و هرکدام با تمام امکانات یک ماه به یک ماه به اهواز می آمدند و در خدمت رزمندگان او بودند. چمران ، حرف هایش درباره برادرش را با نیایشی که از او خواند به پایان برد و گفت" خدایا تو را شکر می کنیم که چنین شهدایی را بما ارزانی داشتی. پس از مهندس چمران، دکترحمدان از مسولین جنبش امل لبنان در باره دکتر وخدمات او در جنوب لبنان سخن گفت و افزود شناخت دکتر یک نیاز حقیقی ما و شماست.او که به دلیل عدم امکان تلفظ حرف چ برای عرب های غیر ایرانی چمران را شمران ! می گفت با تاکید خاصی می گفت: شمران ،به این مدیحه ها نیازی ندارد واین گفته ها برای او درجه ای نیستند. دکتر حمدان با اشاره به خدمات فراوان دکتر چمران به 400 یتیم مدرسه ای در حبل عامل گفت یکبار که سفیر روس از این مدرسه دیدار کرد و به دکتر گفت شما دررسیدگی به مستمندان از ما اشتراکی تر هستید! از او شنید که : ما براساس دستور ی که دین اسلام به ما داده است وظیفه خود می دانیم به اینها رسیدگی کنیم. او با پیشنهاد دائمی کردن این همایش و برگزاری آن در آینده در ابعاد مختلف علمی فرهنگی نظامی در لبنان گفت برگزاری این گونه همایش ها به آزدیخواهان الجزایر افریقا و حتی اروپا کمک بسیاری خواهد کرد. سخن را با جمله یک روحانی جوان که مسول مجتمع فرهنگی شهید چمران مشهد بود و با دوستانش به همایش آمده بود و در کنارهمه حرف هایی که زده شد خیلی به دلم نشست و امیدوارم که به دلتان بنشیند به پایان می برم که "اگر چه شما چمران را دیدید وبه او دل بستید اما ما ندیده عاشق او شده ایم!" از روح بلند مصفای دوم امام که امام پس از مدتی که با او دیداری نکرده بود در جمله ای غیر متعارف در باره او گفته بود دلم برای چمران تنگ شده است مدد می خواهم که در آن نشئه شور و نور و سرور، دستی به دعا بر دارد تا دست از گریبان یکدیگر برداریم و شادی و بودن و آرامش خود را در زندانی و اسارت و در بند بودن دوستان دیروز و فردای خود ندانیم . دستی به دعا بر دارد تا این همه دوستان خود را عامل و حقوق بگیر و اجیر بیگانه ندانیم . دستی به دعا بردارد تا با مردم خود که ولی نعمت ماهستند همانند امام و چمران و رجایی و بهشتی صاف و ساده و متواضع و صادق باشیم و این همه به آنان دروغ نگوییم. دستی به دعا بردارد تا دریابیم رحمت بر شدت غلبه خواهد یافت و درب زندان ها راباز کنیم و جوانان و برادرانمان را به آغوش خانواده های منتظرشان بفرستیم. دستی به دعا بردارد تا دریابیم ، پیرو پیامبر رحمتی هستیم که وحشی، قاتل عمویش حضرت حمزه که در زمره دشمنان اسلام و او بود را بخشید و قصاص نکرد و تنها به او گفت از مدینه برو تا چشمم به تونیفتد. پیامبری که زندان نداشت. دستی به دعا بردارد تا بپذیریم آنگونه که امام می گفت هنوز در میانه راه هستیم و جمهوری امام، هنوز تا تحقق کامل امیدهایی که او و شهیدانش به آن داشته و دارند راه زیادی در پیش دارد. خدایا مارا بیدار کن




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 537]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن