تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شتاب کردن در کاری پیش از بدست آوردن توانایی و سستی کردن بعد از به دست آوردن فرصت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799590653




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داریوش اسدزاده: مامور جهنم که بودم تئاتر را آتش زدم


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > چهره‌ها  - داریوش اسدزاده متولد 1302 در کرمانشاه و یکی از قدیمی‌ترین و باتجربه‌ترین بازیگران تئاتر به شمار می‌آید که حضور 70 ساله‌اش در عرصه هنر با خاطرات جذاب و شنیدنی بسیار همراه است. اسدزاده جدا از حضور در عرصه بازیگری دستی در پژوهش و تالیف هم دارد و به تازگی کتاب یک جلدی تاریخ تئاتر را منتشر کرده است. روزنامه جام جم به سراغ این هنرمند پیشکسوت رفته که ما قسمت‌هایی از گفت‌وگوی او را انتخاب کرده‌ایم.- سال‌های زیادی بود که دوستان اهل هنر که قدمت و شناخت خدمت من را به تئاتر و سینما که از لحاظ نویسندگی نمایشنامه و کارگردانی تئاتر می‌شناختند، اصرار داشتند سوابق گذشتگان را که نامی از آنها نیست، به رشته تحریر درآورم. این بود که نتیجه این پژوهش و پیگیری کتابی شد تحت عنوان سیری در تاریخ تئاتر ایران. من 70 سال است که در زمینه تئاتر فعالیت دارم و به نوعی سررشته کار را بلدم. این کتاب را با این هدف نوشتم که هر چیز ثبت شده‌ای در تاریخ تئاتر ایران را با سند ارائه دهم. - کتاب سیری در تاریخ تئاتر ایران به سندیت پیدایش تئاتر در ایران می‌پردازد. البته خیلی‌ها از من می‌خواستند کتابی در ارتباط با خاطرات خودم بنویسم و همه اینها برایم انگیزه‌ای شد که این کتاب به نگارش درآید در این کتاب، تئاتر ایران از سال‌های پیش از اسلام تا سال 57، بررسی می‌شود. برای نگارش آن هم شش سال وقت گذاشته‌ام و از منابع مکتوب بسیار زیادی استفاده کرده‌ام.این اثر حاصل مطالعه حدود 50 کتاب معتبر در این حوزه و تجربیات و دیده‌های خودم است. - در سال 1313 خورشیدی، کلوپ فردوسی به همت آقایان احمد دهقان، غلامعلی فکری، احمد گرجی و با شرکت مادام آقا بابایف تشکیل شد و اولین برنامه خود را با جشن هزاره تولد فردوسی به سرپرستی محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)‌ و تراژدی رستم و سهراب برگرفته از شاهنامه غلامعلی فکری به معرض نمایش گذاشت که همان زمان موفق به دریافت مدال مخصوص فردوسی گردید. در سال 1315 کلاس تئاتر شهرداری با کمک علی دریا بیگی که تحصیلات خود را در آلمان گذرانده بود تاسیس شد. حدود سال‌های 1316 بود که با شرکت عده‌ای از ایرانی‌ها و فرانسویان مقیم تهران نمایشنامه‌هایی به زبان فرانسه مانند «دختر شکلات‌فروش» و امثال آن به روی صحنه برده شد که تماشاگران آن اکثرا خارجی‌ها یا ایرانی‌های فرنگ رفته بودند. - تئاتر مدرن ایران در سال 1318 کلید خورد ، تصویب نامه‌ای از سوی هیئت وزیران صادر شد مبنی بر راه‌اندازی سازمانی تحت عنوان سازمان پرورش افکار، که تئاتر هم بخشی از این سازمان بود.- در سال 1319 مرحوم سید علی خان نصر، سینمای گراند هتل را که وابستگی به خود گراند هتل داشت، اجاره کرد تا محلی برای تئاتر دائمی تهران تاسیس کند؛ چون تا آن زمان در تهران تئاتر دائمی وجود نداشت و اگر هم تئاتری اجرا می‌شد، ماهی یکی- دوبار، دو شب یا چند شب در سالن‌های فرعی مثل سالن سپه یا باغ اتابک به روی صحنه می‌رفت. - در آن زمان، مردم با تئاتر به معنای امروز، آشنا نبودند. بنابراین دست‌اندرکاران تئاتر یک نمایش جذاب را به صورت نیمه موزیکال در می‌آوردند، تحت عنوان «اپرت»، و با ساز و آواز و موزیک، سلیقه مردم را برای جذب به دنیای تئاتر تحریک می‌کردند.داستان‌های جذابی مثل نمایشنامه‌های مولیر از جمله مرد خسیس را اجرا می‌کردند و خلاصه این‌که هر کاری می‌کردند تا مردم جذب تئاتر شوند. خوب به یادم می‌آید که قصه «یوسف و زلیخا» که روی پرده رفته بود، مردم از هر گوشه تهران شب‌ها خودشان را با ماشین اجاره‌ای به محل اجرای نمایش می‌رساندند. - تئاترها همه شخصی بودند و هیچ سالن دولتی وجود نداشت. برای همین سعی آنان بر این بود که برای بازگشت سرمایه، هر چه بیشتر مردم جذب نمایش‌ها و تئاترهایشان شوند.این تلاش برای جذب علاقه‌مندی مردم، بی‌وقفه بود. - آقایان معزالدیوان فکری، گرمسیری، حالتی، مرحوم دهقان، استپانیان و مرحوم دکتر نامدار از اولین کارگردان‌هایی بودند که صحنه تئاتر ایران را در اختیار داشتند. اوایل کار، تمام نمایش‌ها چه خوب و چه بد، یک هفته بیشتر روی صحنه نمی‌ماند، چون مشتری نداشت چرا که مردم هنوز با آن کنار نیامده بودند و شاید برایشان هنوز جا نیفتاده بود، اما همان طور که گفتم کم کم با ایجاد یکی دو تئاتر دیگر در لاله‌زار بازار این هنر گرم شد. - دهه 40 در چهارراه ولیعصر فعلی، محلی وجود داشت به نام کافه شهرداری. باغ بزرگی داشت و مردم تهران برای تفریح و سرگرمی، عصرهای خود را آنجا می‌گذراندند و چون متعلق به شهرداری و زیر نظر آنجا بود آن را کافه شهرداری می‌نامیدند. 12 آذر 1345 در این محل کلنگ ساخت تئاترشهر فعلی زمین زده شد که سال 1351 خورشیدی با نمایش «باغ آلبالو» با کارگردانی «آربی آوانسیان» و هنرمندان کارگاه نمایش افتتاح شد. - زمانی که بچه بودم، تئاتر به شکل کلاسیک امروزی نبود و نمایش‌هایی مثل تئاترهای سنتی سیاه‌بازی و نمایش‌های روحوضی خیلی رونق داشت. آن زمان همراه پدرم به تماشای تئاتر می‌رفتیم، یادم می‌آید تئاتری به نام «سعادت» در محله سرچشمه بود که پدرم برای این که من را تشویق به درست خواندن کند، وعده رفتن به آنجا را می‌داد. من هم به عشق تئاتر رفتن هم که شده درس می‌خواندم و هر چند وقت یک بار به عنوان جایزه همراه پدرم به آنجا می‌رفتم.در حالی که پدرم مخالف ورود من به این عرصه بود، اما خودش ندانسته مرا با این فضا آشنا کرد و عاقبت هم بر خلاف نظرش، در 20 سالگی برای نخستین بار روی صحنه رفتم. - سال 1321، بعد از اتمام درس و تحصیل، وارد دنیای تئاتر شدم. آن موقع عشق و علاقه زیادی در وجودم برای حضور در صحنه تئاتر موج می‌زد. یادم می‌آید آن موقع‌ها که جمعیت تهران شاید به سختی به یک میلیون نفر می‌رسید، فقط در خیابان لاله‌زار که مرکز فعالیت‌های هنری بود، حدود هفت سالن تئاتر داشتیم. نمایشنامه‌ای بود به نام عاشق گیج اثر مولیر و چقدر من ذوق و شوق داشتم برای اولین حضور در روی صحنه. همان‌طور که گفتم، آن موقع‌ها پدرم بشدت با کار من مخالفت می‌کرد و این مخالفت یکجورایی تا آخر عمرش هم ادامه پیدا کرد. - سال 1335 بود که از طرف اداره کل هنرهای زیبای کشور برای بزرگ‌ترین فستیوال بین‌المللی تئاتر در پاریس، به فرانسه اعزام شدم و در مدت سه ماه اقامت در پاریس، به مطالعه و تحقیق در زمینه تئاتر مشغول بودم. - نمایشنامه‌های «ازدواج فوری»، «پرواز دخترها»، «میشل استروگف» و «مسیو ژوزف» از نخستین کارهایی بود که در آنها بازی کردم. بعد از آن هم حدود 20 نمایشنامه را یا نوشتم یا کارگردانی کردم. سال‌های دهه 40 خورشیدی هم به دعوت یکی از کمپانی‌های آمریکایی که فکر می‌کنم مینیا پولیس یا مینیا سوتا بود، برای ایفای نقش در تئاتری به نام «در آمریکا اتفاق افتاد» به ایالات متحده رفتم. در مدت اقامت در آمریکا، جوایز متعددی هم گرفتم. - یادم می‌آید نمایشی بود به نام «لیلی و مجنون» که در آن نمایش من نقش «مامور جهنم» را بازی می‌کردم. صحنه‌ای بود که مثلا مردی از جهنم فرار کرده و به بهشت رفته بود و من باید برای بازگرداندن او به در بهشت می‌رفتم لباس قرمز رنگی پوشیده بودم و یک مشعل در دست داشتم، ناگهان متوجه شدم همهمه‌ای در سالن به پا شده است. وقتی گرما و شعله‌های آتش را مشاهده کردم، تازه فهمیدم که چه دسته گلی به آب دادم. شعله مشعل به پرده گرفته بود و خیلی زود سر‌تا سر پرده آتش گرفت. مردم هراسناک و با وحشت از سالن فرار کردند و صندلی‌ها واژگون شد. همان موقع بود که عوامل صحنه و پشت صحنه برای خاموش کردن آتش، سطل به سطل آب می‌آوردند و خلاصه نمایش تعطیل شد. - تئاترهای شادی‌آور تا زمانی حرف اول را می‌زدند که هنوز فیلمفارسی جایی در میان مردم نداشت، از اوایل دهه 40 بود که گیشه سینماها با آثار فیلمفارسی گرم و بازار تئاترهای شادی‌آور کساد شد. این فیلم‌ها البته مضمون و محتوایی هم نداشتند و بیشتر جنبه سرگرم‌کننده‌شان بود که آنها را مشهور می‌کرد. - من از تئاتر به سینما و تلویزیون آمدم. البته بعد از انقلاب دیگر کار تئاتر نکردم، اما حدود سال 1371 با سریال «سمندون» به کارگردانی ناصر هاشمی اولین حضور بعد از انقلاب خودم را در تلویزیون تجربه کردم. بعد از آن در سریال‌های زیادی بازی داشتم از جمله «همه فرزندان من»، ‌«خانه آرزوها»، «عشق گمشده»، «خانواده خوب ما»، «خانه سبز» و خیلی مجموعه‌های دیگر. فکر می‌کنم سریال «خانه سبز» و نقشی که در آن داشتم، برایم خاطره‌انگیزتر از بقیه بود. بخصوص این که این سریال در زمان خودش بیننده‌های زیادی هم داشت.54201




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 728]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن