تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 10 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص): طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. خداوند جويندگان دانش را دوست دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798850000




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(11)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(11)

مقدمهدر قسمت های قبلی گفتیم که «مهدی مهدوی کیا» در روز دوم مرداد ماه 1356 در تهران متولد شد، او که از بچگی علاقه زیادی به فوتبال داشت در دوران نوجوانی از زمینهای خاکی محله شان (دولاب) جذب باشگاه بازیکن ساز بانک ملی شد و با پشتکار مثال زدنی به باشگاه پرطرفدار پرسپولیس پیوست. وضعیت مهدی در پرسپولیس، اوایل چندان جالب نبود اما با آمدن استانکو وضعیت به کلی تغییر کرد تا او ضمن تثبیت موقعیت خود در باشگاه محبوبش به تیم ملی امید ایران راه پیدا کند. افتخارات و موفقیتهای مهم ورزشی وی از سال 75 شروع شد و محمد مایلی کهن در موفقیتهای او سهم بزرگی دارد زیرا پس از محرومیت نعیم سعداوی پیستون راست تیم ملی، حاجی مایلی دست به ریسک بزرگی زد و مهدوی کیا مهاجم شناخته شده فوتبال کشورمان را به پیستون راست تیم ملی تبدیل کرد. مهدی با زدن دو گل به چین شایستگی های خود را اثبات کرد و گرچه در بازیهای بعدی در کار گلزنی کمتر موفق بود ولی حرکتهای پی در پی او که با سرعت ذاتی اش همراه بود بارها بلای جان حریفان شد. مهدی به همراه دیگر ملی پوشان فوتبال ایران در یکقدمی جام جهانی بودند که تیم دچار مشکلات درونی شد و از صعود مستقیم بازماند تا فوتبال ایران شانس خود را در پلی آف (بازیهای حذفی) آزمایش کند. و حالا دنباله ماجرا...استرالیا غول نیستتیم ملی که به خاطر خوش خیالی مربیان و بازیکنان از درون ضربه خورد و صعود مستقیم به جام جهانی را از دست داد، در بازی با ژاپن هم که در واقع مسابقه پلی آف (حذفی) آسیا بود نیز با بدشانسی مواجه شد تا تنها شانس این تیم حضور در بازی پلی آف آسیا و اقیانوسیه باشد. تیم ملی در حالی که اوضاع خوبی نداشت و با استرسی که بر همه ایرانیان از اعضای تیم ملی گرفته تا تماشاگران و دوستداران فوتبال وارد شده بود می بایست برای تعیین آخرین مسافر فرانسه به مصاف استرالیا قهرمان قاره اقیانوسیه می رفت. ملی پوشان در این برهه از زمان دور از چشم تماشاگران تمرینات آماده سازی را دنبال کردند. مهدی که در تمام مسابقات قبلی ایران (15 بازی) بازیکن ثابت تیم بود باز هم امید داشت خاطرات خوب قبلی همچون حماسه دالیان را تکرار کند او امیدوار و با نشاط تمرین می کرد که در اردو خبر درگذشت عمویش را دریافت کرد... او که به خیلی علاقمند بود سریعاً از اردو خارج و روانه منزل شد تا به همراه خانواده در مراسم تدفین او شرکت کند. مهدی حتی می خواست از بازی مقابل استرالیا انصراف دهد که با پادرمیانی مربیان و بازیکنان با سابقه منصرف شد.طبق قرعه اعلام شده از سوی فیفا قرار شد تا بازی رفت ایران و استرالیا روز اول آذرماه در تهران و بازی برگشت یک هفته بعد در ملبورن برگزار شوند. استرالیا تیم قدرتمندی بود که اکثر بازیکنان آن در اروپا و خصوصاً لیگ برتر انگلستان بازی می کردند؛ مربیگری این تیم نیز برعهده تری ونبلز مربی مشهور انگلیسی بود که در جام ملتهای اروپای 96 سکاندار تیم ملی انگلستان بود. ایران خود را آماده بازی با استرالیا کرده بود که حریف اعلام کرد حاضر نیست به ایران سفر کند. رئیس فدراسیون فوتبال استرالیا مدعی شد که در ایران امنیت کافی برقرار نیست و وی حاضر نیست جان بازیکنانش را به خطر بیندازد؟!!ادعای عجیب استرالیایی ها علاوه بر اینکه مسابقه پلی آف را تحت الشعاع قرار داد باعث اتحاد و همبستگی بیشتر در نزد بچه های ایران شد... ملی پوشان ما که غرور ملی خود را جریحه دار شده می دیدند همقسم شدند تا هر طور شده از مانع استرالیا گذشته و به جام جهانی برسند. فدراسیون فوتبال ایران هم بیکار ننشست و اعتراض خود را به گوش مسئولان کنفدراسیون آسیا و فیفا رسانید که در نهایت با رأی فیفا استرالیا مجبور به سفر و پذیرش شرایط میزبان شد.مهدی ساخت، خداداد نواختورزشگاه آزادی در روزی که یکصد هزار تماشاگر را روی سکوهای خود می دید میزبان بازی رفت بود. استرالیا با این نفرات وارد زمین شد مارک بوسنیچ، کریک مور، استیو هوروات، الکس توبین، مارک ویدمار، روبی اسلاتر، کریگ فوستر، نذرلیک، اولیور ویدمار، تونی ویدمار و هری کیول. بازی آغاز شد و هر چه از زمان آن گذشت بازیکنان ایرانی بیشتر به ضعفهای حریف پی بردند آنها متوجه شدند استرالیا چندان هم شکست ناپذیری نیست و می توان از سد این حریف قدر هم گذشت یک اشتباه از خط دفاعی همه چیز را بر هم زد تا حریف با یک گل پیش بیفتد.مهدی و همبازیانش دست بردار نبودند؛ بارها با جنگندگی و دوندگی خود را به دروازه میهمان رساندند اما بدشانسی تنها مانع کامیابی آنها بود. مهدوی کیا، عزیزی و استیلی بیشتر از دیگران دوندگی می کردند این سه نفر در سمت راست یک مثلث هجومی را تشکیل داده و بارها همبازیان دیگر خود را در موقعیت گلزنی قرار دادند.دقیقه چهلم بود؛ کابوس شکست و خداحافظی از جام جهانی بر سر بازیکنان ایرانی سنگینی می کرد. در یک لحظه توپ به حمید استیلی رسید و او با سانتری خوب به تغذیه مهدوی کیا پرداخت مهدی توپ را در سمت راست دریافت کرد و در حالی که الکس توبین را در کنار خود داشت با سانتری زیبا و دقیق آن را به دهانه دروازه استرالیا فرستاد تا خداداد عزیزی که آنجا حاضر بود با تیزهوشی و ضربه ای بغل پا قفس توری حریف را لرزانده و ورزشگاه را غرق شادی کند. در مورد این گل باید فقط چهار کلمه گفت: مهدی ساخت، خداداد نواخت. نیمه دوم ایران تیم برتر سراسر میدان بود ولی باز هم بدشانسی گریبانگیر تیم شد تا ایرانیها پیروزی را به چشم خود نبینند. تیم ملی در روزی با استرالیا مساوی کرد که بر حریف برتری بی چون و چرائی داشت، اما این مسابقه یک حسنی برای ملی پوشان ما داشت و آن اینکه ترس بازیکنان ما و خصوصاً جوانترها ریخت تا آنها دیگر از استرالیا برای خود غول نسازند!یک روز فراموش نشدنی برای ایرانیهاتیم ملی پس از بازی رفت تمرینات خود را جدی تر پیگیری کرد.روز هشتم آذر (1367) برای همه ایرانیان یک روز فراموش نشدنی است از آن با عناوین بسیاری همچون حماسه ملبورن، حماسه فوتبال، جشن ملی ورزش و ... یاد می شود. در اینروز ورزشگاه کریکت گراند ملبورن در حالی که هفتاد هزار تماشاگر را در خود جای داده بود میزبان دلاوران ایران شد.

استرالیایی های مغرور که در تهران به خوبی پذیرایی شده بودند در خانه خود بر خورد شایسته ای را با کاروان ایران نداشتند، آنها در مراسم قبل از بازی پرچم خود را در کنار پرچمن 31 کشور صعود کرده به جام جهانی قرار دادند تا به این نحو روحیه ایرانیها را تضعیف کنند، اما تقدیر خداوند چیز دیگری بود...بازیکنان تیم ملی ایران در رختکن حلقه اتحاد تشکیل داده و قسم خوردند تا در این روز باعث سرافرازی کشورشان شوند. عابدزاده کاپیتان تیم سعی می کرد با شوخی و خنده های خود به جوانترها مثل مهدی مهدوی کیا و پاشازاده روحیه بدهد.تیم ایران با این نفرات پشت سر عابدزاده از زیر قرآن رد و با رمز بسم الله وارد زمین شدند: خاکپور، پاشازاده، پیروانی، سعداوی، شاهرودی، باقری، استیلی، دایی، عزیزی و مهدوی کیا. این مسابقه حساس و سرنوشت ساز که در آسیا از طریق شبکه آسیا اسپورت و در اروپا از شبکه ویرواسپورت بطور مستقیم پخش شد با حملات کوبنده میزبان و عقب نشینی اجباری ایران آغاز شد، استرالیائی ها دروازه ایران را آماج حملات خود قرار دادند که اگر درخشش عابدزاده و نفرات خط دفاعی نبود چه بسا سنگین ترین شکست تاریخ فوتبال ایران در همان نیمه اول رقم می خورد. بچه های ایران با صبر و حوصله دقایق ابتدایی را سپری کردند و کم کم داشتند از زیر فشار حملات حریف شانه خالی می کردند که میزبان در اواخر نیمه نخست به گل رسید. در رختکن ویرا سرمربی تیم ملی از بازیکنان خواست که تمرکز خود را از دست ندهند، او خطاب به شاگردانش گفت که هیچ برنامه و تاکتیک خاصی ندارد و آنها می توانند در نیمه دوم بازی معمولی خودشان را انجام دهند... ویرا معتقد بود توان بازیکنان ایران بیش از این حرفهاست... مهدی قبل از ورود به زمین به سراغ دکتر ذوالفقارنسب رفت و کمی با او درددل کرد و دکتر از مهدی یک چیز خواست: اینکه فقط خودش باشد (منظور بازی همیشگی اش). بازی در نیمه دوم شروع شد و باز هم برتری میزبان بود ه به رخ می کشید، چند دقیقه گذشت و آنها گل دوم را هم زدند و اینجا بود که کم کم ذهنیت حذف ایران پررنگ تر شد. بغض گلوی مهدی را می فشرد. در دل با خدای خود راز و نیاز می کرد... باورش سخت بود؛ یکسال زحمت، اردو، مسابقات و ماه ها صدرنشینی در گروه، عدم صعود مستقیمف شکست ناباورانه مقابل ژاپن، بدشانسی های بازی رفت با استرالیا و ... همه در نظر پدیدار شدند.سریال دالیان در ملبورن تکرار شد!در اوایل نیمه دوم یک اتفاق جالب رخ داد؛ یک تماشاگر خشن و بی نزاکت استرالیائی با ورود به زمین و کندن تور دروازه ایران از آن آویزان شد که با دخالت مأموران امنیتی ماجرا فیصله پیدا کرد. این حرکت زشت در حالی رخ داد که مسئولان ورزش استرالیا قبل از بازی رفت تماشاگران فهیم ایرانی را محکوم به خشونت می کردند... و از همین لحظه بود که ورق برگشت و حماسه ملبورن رقم خورد. پشتکها و خنده های عابدزاده روحیه بچه ها را ترمیم کرد تا آنها با تمام قدرت بیست دقیقه پایانی را سپری کنند. مهدی از این زمان یکی از مؤثرترین افراد بود، او با حرکتهای انفجاری خود به کمک تیم ملی کشورش آمد. پاس مهدوی کیا، تلاش چشمگیر تهامی تازه وارد و پاس نهایی عزیزی باعث شد تا باقری گلزنی کرده و فاصله کمتر شود. این گل بدان معنا بود که ایران با یک گل دیگر به جام جهانی می رود، پس بچه ها بیش از پیش به خود آمدند و همین زمان بود که ضربه عابدزاده و پاس دایی، خداداد عزیزی را به مصاف مارک بوسنیچ (دروازه بان) فرستاد تا ضربه فنی این یکی بازی را مساوی کرده و سند حضور ایران در فرانسه آماده شود و فقط یک چیزی باقی بود، امضای این سند که در واقع هان یازده دقیقه جهنمی ملبورن بود. گل خوشبوی خداداد باعث شد تا سکوت مرگباری بر کریکت گراند حاکم شود. وقت قانونی تمام شد ولی ساندروپل داور سرشناس مجارستانی وقتها اضافی را اعلام کرد... هر لحظه یک خطر و ایران زیر حملات پایداری می کرد. خانواده مهدی مثل بقیه خانواده های ایرانی از پای تلویزیون این مسابقه را تماشا می کردند. زهرا مادر مهدی استرس زیادی داشت او که به علت بیماری دلشوره و استرس برایش مضر بود گهگاهی به آشپزخانه می رفت تا جریان بازی را نبیند اما نگرانی ول کن او نبود خصوصاً وقتی که ندزلیک به سختی روی مهدی خطا کرد. فقط دعا می کرد و لحظات پایانی را در سجده بود و مدام ذکر می گفت؛ حماسه سازان ملبورن و در رأس آنها احمدرضا عابدزاده هشت دقیقه زیر فشار حملات حریف مقاومت کردند تا جشن صود ایران در پیش چشم تماشاگران استرالیائی برگزار شود. وقتی قاضی میدان سوت پایان بازی را زد ملی پوشان ایران یکدیگر را در آغوش گرفته و همگی سجده شکر بجا آوردند.پیروزی در استرالیا، جشن ملی در ایرانپس از بازی ایرانیان سراسرجهان به جشن و پایکوبی پرداختند. در استرالیا ایرانیان مقیم این کشور با اعضای تیم ملی همگام شده، جشن و سرور بر پا کردند. در کشورهای عربی، آمریکا، آلمان و شرق آسیا نیز جشن پیروزی ایران برپا شد اما در ایران حکایت چیز دیگری بود. مردم پس از بازی به خیابانها ریخته و تا پاسی از شب به شادی خود را با خانواده اینان تقسیم کردند. جمع کثیری از مردم ورزشدوست با تجمع در جلوی درب منزل مهدوی کیا (خیابان سادات، کوچه فولادی) به شادی و پایکوبی مشغول شدند آنها که قصد ورود به منزل مهدوی کیا را داشتند با ممانعت و عذرخواهی مادر مهدی مواجه شدند. مادر مهدی ضمن تشکر، به مردم قدرشناس اعلام کرد که خانواده ایشان در غم از دست دادن عموی مهدی عزادار است و نمی تواند پذیرای مردم باشد. مادر وقتی شور و اشتیاق مردم رادید با بچه ها به خیابان آمده و در مقابل درخواست مردم چند عکس مهدی را نیز با خود همراه آوردند. آن شب برای مهدی، خانواده اش و تمام ایرانیان شبی فراموش نشدنی است. شب بود که مهدی تلفنی با مادر و برادرانش صحبت کرد. زندگینامه مهدی مهدوی کیا(10)  زندگینامه مهدی مهدوی کیا(9) 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 986]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن