تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):حيا زينت اسلام است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797764387




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله علیه)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله علیه)
در این مقاله به روش اسنادی و با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی بیان می‌کنیم تمدن اسلامی دارای چه تعاریف، ویژگی‌ها و مؤلفه‌هایی است و امام خمینی چه تعریف و نظرگاهی نسبت به تمدن اسلامی دارد؟

خبرگزاری فارس: تمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله علیه)



بخش دوم بخش دوم: تمدن اسلامی؛ تعاریف و مختصات یک. تعریف تمدن اسلامی دکتر سید جعفر شهیدی تمدن اسلامی را مجموعه آداب و رسوم مشترک میان ملت‌های مسلمان می‌داند؛ نباید پنداشت چون این تمدن، نام اسلامی به‌خود گرفته، مظاهر آن همگی برگرفته از قرآن و سنت بوده و دگرگون‌پذیر نیست، این دقیقاً نقطه‌ عزیمت و افتراق تمدن از حکم شرعی است. بدین‌رو هر‌چند با گذشت زمان مظاهر تمدن تغییر یابد، باز هم باید آن را تمدن اسلامی نامید. تمدن عصر چاپاری تمدن اسلامی بود، تمدن عصر ماهواره و اینترنت هم تمدن اسلامی است. (1) دکتر آئینه‌وند تمدن اسلامی را مجموعه‌ای از آثار و تولیدات می‌داند که پس از ظهور دین مبین اسلام در جزیرةالعرب و پیوستن مردمان دیگر سرزمین‌ها، پدید آمد. نقطه شروع آن شام و پایگاه بالیدنش بغداد بود. این تمدن ترکیبی بود از عناصر تأسیسی، تملیکی و تقلیدی. این تمدن به‌علت غلبه عنصر تملیکی و تقلیدی در پایان قرن پنجم هجری شکوفایی خود را از دست داد و با حمله مغولان، آخرین بازمانده‌های آن هم از میان رفت. البته در بخش تأسیسی باید از علومی یاد کرد که نوابغ بنیاد نهادند و درحقیقت بخش اصلی نیروزایی و محرک واقعی تمدن اسلامی بود. (2) همچنین باید اشاره داشت که تمدن اسلامی، تمدنی دینی است که همه مؤلفه‌های آن بر محور دین اسلام می‌گردد. به‌دلیل وجود همین پسوند، از یک‌سو قابلیت تحدید زمانی و تعریف معنایی دارد؛ زیرا آغاز و انجامش مشخص است و ازسوی دیگر، دارای گستردگی مفهومی و موضوعی بسیاری است که همه‌ پیچیدگی‌ها، ظرایف و جهان‌شمولی دین اسلام را ـ به‌عنوان دین الهی ـ در خود دارد. بدین‌ترتیب تمدن اسلامی دارای همه ویژگی‌های تمدن الهی در چارچوب آموزه‌های قرآنی و متکی بر سنت پیامبر اکرم| است و مؤلفه‌های آن دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین، مقررات، اصول دینی و ... است؛ چنان‌که مدینةالنبی، شهر نوبنیاد پیامبر اکرم| براساس همین ارکان استوار شد و تمدنی را ایجاد کرد که مبانی آن قرآنی و نبوی بود. در آن مدینه‌ فاضله، انسان به‌عنوان موجودی برگزیده در مقام «خلیفةاللهی» وظایف خطیری را برعهده داشت و در تکاپوی رسیدن به «قرب الی‌الله» و رضایت خدا همه‌ مراحل رشد و تعالی را با تمسک به قوانین الهی و سنت نبوی طی می‌کرد. (3) فتوحات اسلامی به رویارویی جهادگران مسلمان با مردمان سایر نواحی چون ایران، شام، شمال آفریقا، مصر و اندلس انجامید. در ‌نتیجة‌ گسترش اراضی و توسعه‌ مناطق تحت نفوذ خلافت اسلامی، بیشتر مؤلفه‌های تمدن تغییر کرد و اسلام با اصولی تغییرناپذیر و فروعی منعطف، در سرزمین‌های فتح شده، پرورش یافت. حاصل این برخورد و آمیختگی اسلام با سایر فرهنگ‌های ملل مختلف، تمدنی باارزش بود که سرآغاز آن در مدینة‌النبی بود، اما در سرزمین‌هایی چون ایران، بین‌النهرین، شام، مصر و اسپانیا بالید. (4) با این بیان می‌توان به‌طورکلی تمدن اسلامی را این‌گونه تعریف نمود: «تمدن اسلامی با اساس نگرش توحیدی، تمدنی است ایدئولوژیک با مجموعه‌ای از ساخته‌ها و اندوخته‌های معنوی و مادی جامعه اسلامی که انسان را به‌سوی کمال معنوی و مادی سوق می‌دهد». مقصود از «ساخته‌ها» آن بخش از حیات تمدنی است که در شرایط عادی در جامعه وجود ندارد و انسان آن را می‌سازد. مراد از «اندوخته‌ها» نیز آن چیزی است که از انباشتن تجربه‌ها و داده‌ها، دانش‌ها، قراردادها و اختراعات گذشته جوامع بشری، تحت نفوذ حکومت اسلامی به جامعه‌ اسلامی به میراث رسیده است. بنابراین فرهنگ و تمدن اسلامی مجموعه‌ای از همه‌ آداب و رسوم، اعتقادات و باورها، سنن، معارف، علوم اسلامی و ذخایر مشترک مادی و معنوی است که در میان ملت‌های مسلمان وجود دارد. دو. ارکان و شاخصه‌های تمدن اسلامی تمدن اسلامی که نمونه کامل تمدن دینی است، ویژگی‌هایی دارد که آن را از سایر تمدن‌ها متمایز می‌سازد. که اغلب این شاخصه‌ها، درواقع ملاحظات قرآنی می‌باشد. این شاخصه‌ها از این قرارند: 1. قوانین دینی تمدن اسلامی با مجموعه‌ای از قوانین دینی که برگرفته از قرآن کریم و آموزه‌های نبوی است، همه ابعاد زندگی و دقایق حیات فردی و اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه اسلامی را شامل می‌شود. شمولیت و احاطه قوانین اسلامی مبتنی بر آیات عمیق و چند‌بعدی قرآن کریم، افزون بر مسائل کلان حیات جمعی، خردترین و ظریف‌ترین بخش‌های زندگی فردی را در‌بر می‌گیرد. به‌همین دلیل تمدن اسلامی با قوانین مشخص، به سیر تکاملی جامعه سمت‌وسو و سرعت می‌بخشد. البته ازطرف دیگر نیز باید بر انطباق قواعد و اصول اسلامی با طبایع و فطرت بشری، و نیز سادگی و بی‌پیرایگی منحصربه‌فرد این قوانین نیز اشاره داشت که خود عاملی در اعتلا و گسترش این تمدن محسوب می‌گردد. 2. نگرش توحیدی عنصر وحدت‌بخش توحید با القای نگرش «از اویی و به‌سوی اویی» (5) جامعه اسلامی را هدایت می‌کند و همه اقوام و ملل مختلف را زیر لوای وحدانیت گرد می‌آورد و پیوندی عمیق میان آنها ایجاد می‌کند. 3. عامل خردورزی اسلام دین تفکر و تعمق است. تأکید و توصیه‌های مکرر قرآن کریم به تدبر تأییدی بر این مدعاست: ـ أ‌َفَلَا یَنْظُرُونَ إ‌ِلَى الْإ‌ِبل‌ِ کَیْفَ خُلِقَتْ.(6) ـ وَفِی أ‌َنْفُسِکُمْ أ‌َفَلَا تُبْصِرُونَ. (7) ـ إ‌ِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْم‌ٍ یَتَفَکَّرُونَ.(8) همه این آیات آدمی را به تفکری هدف‌مند فرامی‌خواند و از انسان می‌خواهد تا با تأملی عمیق، درهای معرفت را به روی خود بگشاید. گاه آن‌قدر برای تفکر ارزش قائل می‌شود که مقام متفکر را بالاتر از مقام عابد و زاهدی متهجد می‌داند که سالها به عبادت پرداخته است. در تفکر و تدبر اسلامی، ابعاد مختلف عبرت‌آموزی و دانش‌افزایی نهفته است و حرکت فرد و جامعه را توأمان تضمین می‌کند. 4. علم و دانش‌اندوزی یکی از مهم‌ترین عناصری که بستر مناسبی برای پیشروی جامعه ایجاد می‌کند، علم‌آموزی و کسب دانش است. اسلام که دینی بالنده است، با فراخوان جوامع بشری به توسعه‌ نظام معرفتی، از همگان می‌خواهد تا با کسب علم و دانش بر جهل فائق آیند. اسلام ضمن تأکید وافر بر ضرورت علم‌آموزی و عمل به آن، عقلانیت مبتنی بر علم را ستایش می‌کند و فعالانه آنها را در سرنوشت تمدنی بشر دخیل می‌داند. 5. رعایت حقوق مظلومان و مستضعفان اسلام دین عدالت و مساوات و مکتبی استکبار‌ستیز است، که استراتژی جامعه اسلامی را در برپایی عدالت مشخص می‌کند و در پایان، سیطره مستضعفان بر جهان را وعده می‌دهد. وَنُر‌ِیدُ أ‌َنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأ‌َرْض‌ِ وَنَجْعَلَهُمْ أ‌َئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَار‌ِثِینَ. (9) از همین‌رو قرآن کریم با آموزه‌های پرفراز، راه رقابت غیر‌صحیح را بر بشر بسته و از آنها می‌خواهد با ترک حرص و آز، تقوا پیشه کنند. افزون بر این از دیدگاه آموزه‌های اسلامی، بی‌تقوایی در کنار نقص عناصر تمدنی ـ چون دانش و اندیشه، ایدئولوژی و باور ـ اساس جامعه را به هلاکت می‌کشاند. 6. هجرت این عامل تعیین‌کننده، که ابتدا به‌عنوان ابزاری کارآمد در حفظ جان مسلمانان صدر اسلام نقش‌‌آفرینی می‌کرد، در ادوار بعدی تأثیر به‌سزایی در تمدن اسلامی برجای نهاد. اغلب منجیان و بنیان‌گذاران انقلاب‌های بزرگ دینی یا غیر‌دینی تحت‌تأثیر هجرت، افزون بر تکمیل دانش و تجربه‌ خود، توفیق تحولی عظیم را در خود و پیرامون خویش می‌یابند. آنچه بر تقویت این دیدگاه می‌افزاید توجه قرآن کریم به موضوع هجرت است. بی‌تردید هجرت در روند اخذ و اعطای اصول و قواعد تمدنی چون دانش و تجربه مؤثر است؛ چنان‌که مهاجران، همواره ناقلان فرهنگ و تمدن‌اند و حضور آنان در جوامع مهاجر‌پذیر، توأم با تغییر و تحول فرهنگی است. 7. تسامح و تساهل اسلام در شرایطی به بشریت عرضه شد که دنیا اسیر تعصبات دینی و قومی بود. در این شرایط، اسلام با توصیه به مسلمانان ضمن ترک رهبانیت و انزوا، راه میانه را برای رسیدن به جامعه‌ای مطلوب معرفی نمود. پس از بسط فتوحات اسلامی، به نشر کیشی مبادرت شد که با شرایط زمان، لحاظ نمودن موقعیت و مکان و البته با فطرت بشری تطبیق داشت. دینی ساده و بی‌پیرایه در حوزه رفتار و ظاهر زندگی، مشحون از پیام‌های مودت‌آمیز صلح‌دوستانه، مردم را به عرصه‌ای عاطفی سوق داد و با آزاداندیشی و به دور از تعصبات قومی و قبیله‌ای، با ابزار کارآمد، مدارا با اهل کتاب، همه را تحت یک لوا گرد آورد و جامعه را به اعتدالی همه‌گیر رهنمون ساخت. (10) درواقع همین تسامح و بی‌تعصبی بود که در قلمرو اسلام، میان اقوام و ملل مختلف، تعاون و معاضدتی را ـ که لازمه‌ رشد واقعی تمدن است ـ به‌وجود آورد و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز عناصر نامتجانس را ممکن ساخت. (11) بخش سوم: تمدن اسلامی در دیدگاه امام خمینی(رحمه الله علیه) در میان علما و اندیشمندانی که در باب تمدن اسلامی تأملاتی داشته و نظراتی ارائه کرده‌اند، امام خمینی(رحمه الله علیه) به‌عنوان عالم و مجتهدی طراز اول که رهبری انقلاب اسلامی ایران را در سال 1357 عهده‌دار بود، دارای جایگاهی خاص می‌باشد. کتاب «صحیفه امام» حاوی مجموعه سخنان پر‌بار امام خمینی(رحمه الله علیه) است. در این کتاب، واژه «تمدن» 152 بار و واژه «متمدن» 25 بار به‌کار رفته است. مجموع بیانات ایشان در مورد تمدن را می‌توان در چهار مقوله دسته‌بندی کرد: 1. تمدن و شاخص‌های آن؛ 2. نقد تمدن غربی؛ 3. نقد تمدن شاهنشاهی؛ 4. تمدن اسلامی. یک. تمدن و شاخص‌های آن در اندیشه امام خمینی(رحمه الله علیه) 1. چیستی تمدن و معنای آن ابتدائاً باید اشاره داشت که تمایزی بنیادین در نظریه‌پردازی تمدن بین دیدگاه‌های حضرت امام(رحمه الله علیه) و دیگرانی که در این مقوله سخن گفته‌اند وجود دارد. در نگاه ایشان: «مستشرقان تمدن را تنها در ساختمان‌های بلند، بناهای عالیه و ساختمان مدارس و مساجد و مانند اینها محدود کرده‌اند، یعنی در یک نگاه محدود و ماده‌نگر، تمدن هم عمدتاً به دستاورد‌های مادی محدود می‌شود و حال آنکه در نگاه عمیقی که برخاسته از نگاهی خاص به انسان و تعامل انسان با محیط پیرامون و تعامل انسان و خداست، انسان وارسته، اخلاقی و فرهیخته نیز یک دستاورد تمدنی به‌حساب می‌آید.» در نظر امام(رحمه الله علیه) هر تمدنی که ظهور می‌کند باید از توانایی لازم برای سوق دادن انسان‌ها به‌سوی تعالی مادی و معنوی برخوردار باشد. تمدن‌ها باید نیازهای فردی و اجتماعی جوامع بشری را رفع و در‌صدد رشد و تعالی انسان‌ها باشند. (12) در اندیشه امام خمینی(رحمه الله علیه)، مفهوم تمدن در قالب یک تعریف مشخص و ثابتی ارائه نشده است و از همین‌رو معانی مختلفی از آن برداشت می‌شود. در برخی موارد ایشان، واژه‌ تمدن را از واژه‌ فرهنگ متمایز و آنها را جداگانه به‌کار می‌برند که نشان می‌دهد معنای متفاوتی را از این دو مفهوم مد نظر داشته‌اند: «فرهنگ یک ملّت در رأس تمدن واقع شده، فرهنگ باید یک فرهنگی باشد، موافق با تمدن». (13) اما با بررسی جملات و بیانات حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) استنباط می‌شود که معنای دیگری که ایشان از تمدن قصد می‌کنند، همان پیشرفت و ترقی است. ایشان پیشرفت‌های صنعتی و اقتصادی در قالب آبادانی و تأسیس نهادها و ساخت ابزارهای جدید را از مصادیق تمدن به‌شمار می‌آورند. اما شواهد این برداشت: «شاه شما را متهم می‌کند که مخالف تمدن بوده و گذشته‌گرا هستید. جواب شما به این مطلب چیست؟ این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشته‌گراست. مدت پانزده سال است که من در اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایم خطاب به مردم ایران، مصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مملکتم بوده‌ام؛ اما شاه سیاست امپریالیست‌ها را اجرا می‌کند»؛ (14) «ما می‌خواهیم ملت ایران غرب‌زده نباشد و بر پایه‌های ملی و مذهبی خویش به‌سوی ترقی و تمدن گام بردارد.»؛ (15) «هیچ‌یک از آثار تمدن نیست و مریض‌خانه نداریم و آسفالت نداریم و آب نداریم و از این مسائل.»؛ (16) «نهضت ما نهضتی متمدن و پیشرفته است». (17) بنابراین، از دیدگاه حضرت امام در اینجا تمدن، همان رشد و توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. اما ایشان تمدنی را مفید و سازنده می‌داند که براساس مبانی دینی شکل گرفته باشد. از این‌روست که نهضت اسلامی را مصداق نهضت متمدن معرفی می‌کند. علاوه بر این، واژه تمدن در اندیشه‌ امام گاهی به‌معنای کلی فرهنگ و تمدن نیز می‌باشد. ایشان غالباً وقتی که از تمدن در تألیفات یا سخنان خود استفاده می‌کنند، معنای کلی آن را مدنظر دارند: «اگر به این تمدن مفسده و فاسد پشت بکنیم، خودمان کم‌کم خودکفا خواهیم شد.» (18) در این‌گونه موارد، امام واژه‌ تمدن را به‌معنای خاصی که قبلاً اشاره شد به‌کار نمی‌برد، بلکه به مجموعه‌ای یک‌دست از نظام فکری، اخلاقی، آداب و سنن، ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، دستاوردهای علمی و ... اشاره دارد که ملت‌ها و جوامع از آن برخوردار می‌باشند. در این معنی، واژه‌ فرهنگ و واژه‌ تمدن با هم ترکیب شده‌اند. بررسی نظریات و مواضع امام نشان می‌دهد که ایشان مفهوم اخیر تمدن یعنی معنای کلی آن را بیشتر مورد توجه قرار داده‌اند. 2. شاخص‌های تمدن از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله علیه) شاخصه‌های تمدن عبارتند از: مذهب، قانون، آزادی، وجود احزاب، استقلال و تقسیم کارهای اجتماعی. «خضوع در مقابل مذهب و قانون، تجدیدنظر در تصویب‌نامه‌ها و تسلیم مذهب و قانون شدن، علامت شهامت و تمدن است». (19) «البته مملکت متمدن باید حزب داشته باشد، احزاب داشته باشد. خوب، پس ما هم باید احزاب داشته باشیم ... ». (20) «مملکت متمدن آن است که آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشند در اظهار عقاید و آرائشان». (21) بدین‌ترتیب امام خمینی از یک‌سو، بر آزادی‌های مشروع، استقلال و عدم وابستگی تأکید می‌کنند و ازسوی دیگر، بر وجود دین و آموزه‌های آن در ‌پی‌ریزی تمدن اصرار می‌ورزند و برای شکوفایی آن، به تقسیم کار اجتماعی و درجه‌بندی میان اعضای جامعه اشاره می‌کنند. در اینجا در راستای ارائه‌ تبیینی روشن‌تر از آراء حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) پیرامون شاخص‌های تمدن، بایستی اشاره داشت که در تعریفی کلی از تمدن همان‌طور که اشاره شد می‌توان دو دسته از مؤلفه‌ها و شاخص‌های نرم‌افزاری (معنوی) و سخت‌افزاری یا مادی و عینی را از یکدیگر متمایز کرد. تدقیق و کاوش در آثار و بیانات حضرت امام(رحمه الله علیه) گویای این مطلب است که ایشان با اعتقاد به مظاهر سخت‌افزاری و مادی تمدن‌ها از قبیل صنایع و سازه‌های انسانی، دانش پایه که هر‌یک در توسعه جامعه‌ انسانی دارای نقش برجسته‌ای هستند، بر اهمیت بنیادین، اولویت‌مندی و زیربنایی بودن شاخصه‌ها و مؤلفه‌های نرم‌افزاری یا معنوی تمدن‌ها تأکید دارند. دراین‌باره ایشان می‌فرمایند: «همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم». (22) نیز می‌فرمایند: «ما با جمیع آثار تمدن موافقیم و مایلیم که مملکت ما مجهز بشود به جمیع آثار تمدن». (23) از همین‌رو ایشان در نقد تمدن غربی (که در ادامه به‌صورت گسترده‌ای به آن خواهیم پرداخت) بر عدم توازن و تناسب در توجه و رشد دو سطح از شاخص‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری تمدن تأکید دارند؛ همین مسئله به دنیایی ماندن و کم‌رنگ شدن ابعاد معنوی در این تمدن منجر شده است. همچنین ایشان معتقدند که مستشرقین و متفکران غرب، اسلام و تمدن آن را در ابنیه و آثار ظاهری آن دریافته و به‌خطا این تمدن عظیم و بی‌نظیر را در مؤلفه‌های سخت‌افزاری آن محدود کرده‌اند و همین مسئله موجبات عدم فهم و شناخت صحیح آنها را در‌پی داشته است. دو. دیدگاه امام خمینی(رحمه الله علیه) نسبت به تمدن غرب مسلمانان و ایرانیان در مواجهه با غرب با انکار و رد، تقلید، شیفتگی، رویارویی، ناخشنودی یا ترکیبی از آنها واکنش نشان داده‌اند که در جمع‌بندی کلی می‌توان این واکنش‌ها را در سه گروه کلی: پذیرش تمدن غرب (غرب‌گرایی)، رد و طرد تمدن غرب (غرب‌ستیزی) و اتخاذ نگاه گزینشی نسبت به تمدن غرب (غرب‌گزینی) تقسیم‌بندی کرد. امام خمینی(رحمه الله علیه) ازجمله اندیشمندانی است که به فرهنگ و تمدن غرب نگاه گزینشی دارد. امام با اینکه دغدغه دینی دارد و ازطرفی از نفوذ گسترده‌ غرب در جوامع اسلامی نگران است، سعی دارد با نگاهی واقع‌بینانه با تمدن غرب مواجه شود. ایشان به تمدن غرب به‌عنوان مجموعه‌ای می‌نگرند که در آن، هم نکات مثبت و هم جنبه‌های منفی وجود دارد. امام از اندیشمندان متعلق به جریان اول و دوم یعنی غرب‌گرایان و غرب‌ستیزان انتقاد می‌نماید. ازنظر ایشان، هیچ‌یک از حامیان این دو جریان قادر به حل مشکلات جوامع اسلامی نیستند. امام معتقد است که غرب‌زدگان، غرب را قبله‌ خود قرار داده و در ظلمت غرب فرو‌رفته‌اند؛ (24) اینان مغز خود را به مغز غربی تبدیل کرده و به فرهنگ غنی جامعه‌ خود توجهی نمی‌کنند و سعی دارند همه‌چیز را از غرب اقتباس نمایند. زمانی که آنها، با پیشرفت علمی و صنعتی غرب مواجه شدند، «خود را باختند و فکر کردند که راه پیشرفت این است که عقاید و فرهنگ خود را کنار بگذارند.» (25) و از غرب الهام بگیرند. امام، غرب‌زدگان را مزدوران قدرت‌های بزرگ می‌داند که خدمتی به جامعه‌ خود نمی‌کنند و تنها باعث وابستگی می‌شوند و زمینه‌ سلطه‌ غرب را فراهم می‌کنند. لذا ازنظر ایشان یکی از راه‌های رسیدن به استقلال واقعی و قطع وابستگی‌ها، مقابله با غرب‌زدگان و از‌بین‌بردن وابستگی فکری‌ای است که آنها دچارش هستند. امام از ردکنندگان تمدن غرب نیز انتقاد می‌کند. ازنظر امام، این گروه نیز با سخت‌گیری‌های خود و برخورد احتیاط‌آمیز و سلبی با دستاوردهای تمدن غرب، مانع پیشرفت کشور می‌شوند. براساس دیدگاه امام، دلیل موضع‌گیری سلبی آنها نه به‌خاطر لجاجت یا علاقه نداشتن به پیشرفت کشور، بلکه به‌خاطر نگرانی از گسترش فرهنگ مبتذل غربی و استعمار می‌باشد. ازنظر امام، «احساس خطر آنها از گسترش فرهنگ بیگانه، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب، باعث شده است که آنها با اختراعات و دستاوردهای صنعتی تمدن غرب نیز برخورد احتیاط‌آمیز کنند. این گروه به حدی به غرب، به‌دلیل جنبه‌ استعماریش بدبین بودند که به هیچ جنبه‌ای از تمدن غرب اطمینان نمی‌کردند؛ و به دستاوردهای تمدن غرب به‌عنوان مقدمه‌ ورود استعمار می‌نگریستند، لذا حکم به تحریم و منع استفاده از آنها می‌دادند.» (26) به نظر امام، اگر نظر مخالفان فرهنگ و تمدن غرب را بپذیریم، باید تمدن جدید را به‌کلی نفی کنیم. پس دیدگاه امام در مواجهه با فرهنگ و تمدن غرب، دیدگاهی گزینشی است. ایشان فرهنگ و تمدن غرب را نه به‌طور کامل رد و نه تأیید می‌کنند، همان‌طور که غرب را دارای نقاط ضعف و نواقصی می‌دانند که مانع پذیرش کامل آن می‌شود، برای آن نقاط قوت و امتیازاتی نیز برمی‌شمارند که نشان می‌دهد برخی ابعاد آن مورد تأیید ایشان است. در ادامه به جنبه‌های مثبت و منفی تمدن غرب از دیدگاه ایشان اشاره می‌کنیم. 1. جنبه‌های مثبت تمدن غرب ازنظر امام خمینی(رحمه الله علیه) امام خمینی، وجود برخی جنبه‌های مثبت در فرهنگ و تمدن غرب را تأیید می‌کند، ولی بر این نکته تأکید می‌نماید که «غرب خوبی‌ها را برای خود نگاه می‌دارد» (27) و کمتر به کشورهای دیگر منتقل می‌کند و اگر چنین اقدامی نیز انجام دهد، اهداف خاصی را از آن دنبال می‌نماید. مهم‌ترین جنبه‌ مثبت تمدن غرب ازنظر ایشان پیشرفت‌های علمی، تکنولوژی و صنعت می‌باشد که بر پذیرش آنها تأکید می‌کند. (28) ازنظر امام «اسلام، علم و تخصص را تمجید کرده و مسلمانان را به علم‌آموزی و یادگرفتن دانش دعوت می‌کند و از آنها می‌خواهد که اگر علم نزد کافران نیز باشد، بروند و آن را یاد بگیرند» (29) و از آن برای خدمت به کشور و اسلام استفاده کنند. «در اسلام تمام آثار تمدن و تجدد مجاز است» (30) و هر آنچه را که موافق با مصالح امت اسلامی است تأیید می‌‌کند. علاوه بر این، امام جنبه‌های مثبت دیگری نیز برای تمدن غرب قائل است و آنها را با‌توجه به دیدگاه‌های اسلامی خود به‌کار می‌گیرد که از‌جمله می‌توان به برخی نهادهای جدید، نظیر نظام انتخاباتی، مجلس قانون‌گذاری، نظام تفکیک قوا، تحزب و ... اشاره کرد. با ‌توجه به نقش مهمی که مصلحت و لزوم تطبیق با نیازهای زمان و کارآمدی حکومت در اندیشه‌ امام ایفا می‌کند، بسیاری از ساختارهای سیاسی و حکومتی و مفاهیم جدید غربی توسط ایشان به‌کار گرفته شده است. ازنظر امام این ساختارها برای اداره‌ جوامع، دارای نقاط مثبت و مفیدی هستند و می‌توان آنها را به خدمت گرفت. ولی ابتدا باید آنها را با معیارهای اسلامی ارزیابی کرد. نهادها و مفاهیمی که در تمدن غرب شکل گرفته است، دارای ریشه‌های اومانیستی هستند و نمی‌توانند با اندیشه دینی سازگاری داشته باشند، ولی امام با استفاده از تسلط خود بر فقه، توانست بسیاری از این مفاهیم را با اندیشه‌ دینی سازگار کند و خاستگاه دینی آنان را گوشزد نماید. امام با ‌توجه به ملزومات اداره‌ کشور در عصر حاضر، سعی می‌کند هم از تجربه‌ موفق سایر حکومت‌ها در اداره‌ کشور بهره‌ بگیرد و هم محذورات بین‌المللی را لحاظ کند. ازاین‌رو ایشان بسیاری از نهادها و مفاهیم موجود در تمدن غرب را اقتباس کرد که می‌توان آنها را در اصول مختلف قانون اساسی و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران مشاهده کرد. 2. جنبه‌های منفی تمدن غرب ازنظر امام خمینی(رحمه الله علیه) در دیدگاه امام، تمدن غرب دچار ویژگی‌های منفی و نامطلوبی است که هم خود جوامع غربی با آن دست به گریبانند و هم ملت‌های شرقی و اسلامی از آثار نامطلوب آن رنج می‌برند. امام در کتاب کشف‌الاسرار از کسانی که جوامع اسلامی را تحقیر و تمدن غرب را ستایش می‌کنند و آن را معیار خوبی و بدی تصور می‌نمایند، انتقاد می‌کند و این تصور را خطا می‌داند و بیان می‌دارد که «وضعیت زندگی در غرب و اروپا، سراسر آشوب و جزو بدترین زندگی‌هاست ... آنچه در اروپاست بیدادگری، دیکتاتوری، خودسری و کشورسوزی است. در آنجا عدالت رعایت نمی‌شود و میلیون‌ها انسان و از‌جمله زنان و کودکان بی‌گناه، با صدها هزار تن بمبی که در شهرها فرو ریخته شده، به دست هم‌کیشان خود کشته شده‌اند. فتنه‌ها و آشوب‌های وحشیانه در اروپا به‌حدی است که حتی درندگان نیز از آن بیزارند». (31) جملات فوق به‌خوبی عمق دیدگاه امام را به جنبه‌های منفی تمدن غرب نشان می‌دهد. ایشان در مواجهه با تمدن غرب با احتیاط برخورد می‌کنند و همواره نسبت به نحوه‌ ارتباط با آن هشدار می‌دادند و تأکید می‌کردند که مسلمانان در این دادوستد باید هوشیاری خود را حفظ کنند. امام ایرادات زیادی را برای غرب مطرح می‌کند که می‌توان در مجموع آنها را در سه دسته تقسیم‌بندی کرد: دوری از معنویت، فساد و استعمار. سایر جنبه‌های منفی و ایراداتی که امام برای تمدن غرب قائل است در چارچوب موارد ذکر شده قرار دارند. ـ دوری از معنویت ازنظر امام خمینی غرب صرفاً در بعد مادی پیشرفت کرده و تنها توانسته است با استفاده از علم و تکنولوژی بر طبیعت چیره شده و از آن برای افزایش امکانات و رفاه خود بهره گیرد؛ ولی در تعالی معنوی انسان ناتوان بوده و قادر نیست نیاز انسان را به معنویت و اخلاق پاسخ بگوید. «کشورهای غربی اگر بتوانند ... به کره مریخ هم بروند، به کهکشان‌ها هم بروند، باز از سعادت و فضایل اخلاقی و تعالی روانی عاجزند و قادر نیستند مشکلات اجتماعی خود را حل کنند.» (32) دوری غرب از معنویت باعث شده تا بسیاری از پیشرفت‌های علمی غرب که دارای کارکردهای مفید و مثبت است، علیه بشریت مورد استفاده قرار گیرد. «غربی‌ها در جهان مادی پیشرفت کرده‌اند ... غرب قوای طبیعت را کشف کرد و بر ضد انسان این قوا را به‌کار می‌برد، برای هدم انسانیت، برای هدم شهرها و ممالک ... آن چیزهایی که در آنها پیشرفت کردند، بر ضد انسانیت به‌کار می‌برند.» (33) به‌عنوان نمونه، غرب از تکنولوژی که باید برای افزایش رفاه بشر به‌کار گرفته شود، استفاده‌ مخرب می‌کند و آن را برای ساخت سلاح و به‌راه انداختن جنگ و کشتار انسان‌ها به‌کار می‌گیرد و شهرها و سرزمین‌ها را به نابودی می‌کشاند. امام معتقد است که غرب برای حل مشکلات اجتماعی خود، باید به سراغ معنویت و اخلاق برود. «کسب قدرت مادی یا ثروت و تسخیر طبیعت و فضا از عهده‌ حل [مشکلات اجتماعی غرب] برنمی‌آید. ثروت و قدرت مادی و تسخیر فضا احتیاج به ایمان و اعتقاد و اخلاق اسلامی دارد ... تا در خدمت انسان قرار ‌گیرد.» (34) براساس دیدگاه توحیدی امام، توسعه‌ صرف مادی، توسعه‌ای ناقص است و نمی‌تواند تمامی نیازهای انسان را پاسخ گوید. انسان همان‌طور که به امکانات مادی مناسب، و رفاه و آسایش احتیاج دارد، به معنویت نیز نیازمند است. توسعه بدون معنویت و به دور از اخلاق، خودخواهی و زیاده‌خواهی را به‌دنبال دارد و باعث ساخت جنگ‌افزار و وسایل کشتار جمعی و در‌پی آن جنگ و نابودی می‌شود. از‌نظر امام راه غلبه غرب بر مشکلات، توجه به معنویت است. ـ فساد امام خمینی(رحمه الله علیه) فساد موجود در تمدن غرب را به‌حدی می‌داند که خود غربی‌ها نیز از آن نالان هستند. (35) ازنظر ایشان جوامع غربی نه‌تنها خود دچار فساد شده‌اند، بلکه سعی می‌کنند فساد را در جوامع شرقی و اسلامی نیز ترویج کنند. امام رابطه‌ مستقیمی بین استعمار و فساد برقرار می‌کند و معتقد است که ترویج فساد یکی از راه‌های به استثمار کشیدن ملت‌های دیگر توسط غرب می‌باشد. غرب با فساد جوانان مسلمان سعی دارد نیرو و قدرت جوانی را از آنها بگیرد و جوانان را در مراکز لهو و لعب، سرگرم نماید. «وقتی جوانان چندین‌بار به این مراکز فساد که اینها ایجاد کرده‌اند بروند کم‌کم تبدیل به افرادی بی‌فایده و بی‌تفاوت می‌شوند» (36) بدین‌ترتیب شرایط مساعدی برای غرب فراهم می‌شود تا با خیالی آسوده به چپاول ثروت‌ها و استثمار ملت‌ها بپردازد. امام سیاست‌های فرهنگی زمان حکومت پهلوی را مصداق این توطئه غرب می‌داند، به‌طوری که در آن زمان، با ایجاد مراکز فحشا و قمار و با وارد کردن کالاهای تجملاتی و آرایشی، ذخایر ارزشمند ایران، مانند نفت را خارج کردند. امام بین دستاوردهای مثبت تمدن غرب و فساد موجود در آن تمایز قائل شده و هشدار می‌دهد که باید با بصیرت کامل مانع ورود فساد موجود در غرب به جوامع اسلامی شد. امام با تأکید بر موافقت اسلام با آثار تجدد و تمدن، تصریح می‌نماید که «آن گروه از وجوه تمدن غرب که با خود فساد اخلاق و فساد عفت بیاورند در جوامع اسلامی جایگاهی ندارند.» (37) ازنظر ایشان آن دسته از دستاوردهای تمدن غرب که کاربرد دوگانه دارند، مانند رسانه‌های جمعی که هم برای برنامه‌های آموزشی مورد استفاده قرار می‌گیرد و هم برای تولید برنامه‌های فسادآور، باید با احتیاط به‌کار گرفته شوند و در استفاده از آنها دقت لازم صورت گیرد تا فساد از طریق آنها رسوخ نکند. ـ استعمار چهره‌ نامطلوب و تهاجمی تمدن غرب که سبب انتقاد بیشتر اندیشمندان شده، جنبه استعماری است. استعمار غرب از نخستین سال‌های شکل‌گیری این تمدن با آن همراه شده و تا زمان حاضر نیز به اشکال مختلف به این همراهی ادامه داده است. البته در طی دوره‌های مختلف تاریخی، شیوه‌های استعمار غرب دگرگون شده و ابعاد مختلفی پیدا کرده است. استعمار غرب در ابتدا با اشغال نظامی کشورهای شرقی و اداره‌ سیاسی مستقیم آنها همراه بود، ولی به‌تدریج با رشد نهضت‌های آزادی‌بخش و ملی‌گرا در کشورهای تحت سلطه، استعمار غرب تغییر شیوه داد و به‌شکل غیرمستقیم به دخالت در امور این کشورها و تأمین منافع خود پرداخت. در چهره‌ جدید استعمار غرب که به آن «استعمار نو» یا «امپریالیزم» نیز می‌گویند، اهداف اقتصادی و سیاسی غرب غالباً بدون دخالت مستقیم نظامی یا اشغال سرزمین دنبال می‌شود. امام همانند سایر متفکرین اسلامی، از استعمار غرب انتقاد می‌کند و آن را به استعمار سیاسی، استعمار اقتصادی و استعمار فرهنگی تقسیم می‌نماید و مهم‌ترین آنها را سلطه‌ فرهنگی می‌داند که زمینه را برای سلطه‌ اقتصادی و سیاسی فراهم می‌کند. مهم‌ترین اهداف غرب از استعمار کشورهای دیگر، ازنظر ایشان عبارت‌اند از: «گسترش نفوذ و تقویت پایه‌های سلطه، غارت ثروت ملت‌ها، کنترل مناطق استراتژیک، یافتن بازارهای جدید برای فروش تولیدات و ...». (38)   پی نوشت: [1]. صاحب‌الزمانی، سهم اسلام در تمدن جهانی، ص 89 . 2. صدری، مفهوم تمدن و لزوم احیای آن در علوم اجتماعی، ص 118 ـ 117. 3. جان‌احمدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 52 ـ 51. 4. همان. 5. بقره (2): 156. 6. غاشیه (88): 17 . 7. ذاریات (51): 21. 8. زمر (39): 42. 9. قصص (28): 5. 10. جان‌احمدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 69 ـ 62 . 11. زرین‌کوب، تاریخ در ترازو، ص 23 ـ 21. 12. معینی، دانشگاه تمدن‌ساز اسلامی ایرانی، ص 51. 13. امام خمینی(رحمه الله علیه)، صحیفه امام، ج 4، ص 270. 14. همان، ج 3، ص 368. 15. همان، ج 4، ص 160. 16. همان، ج 7، ص 367. 17. همان، ج 4، ص 174. 18. همو، دیدگاه‌های فرهنگی امام خمینی(رحمه الله علیه)، ص 5. 19. همو، صحیفه امام، ج 1، ص 110. 20. همان، ج 5، ص 277. 21. همان، ص 33. 22. همان، ج 3، ص 506. 23. همان، ج 5، ص 500. 24. همان، ج 9، ص 460. 25. همو، خودباوری و خودباختگی از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله علیه)، ص 4. 26. همو، دیدگاه‌های فرهنگی امام خمینی(رحمه الله علیه)، ص 96. 27. همو، خودباوری و خودباختگی از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله علیه)، ص 82 . 28. همو، صحیفه امام، ج 4، ص 508. 29. همو، دیدگاه‌های فرهنگی امام خمینی(رحمه الله علیه)، ص 67 . 30. همان، ص 108. 31. همو، کشف‌الاسرار، ص 273 ـ 272. 32. همو، ولایت فقیه، ص 14. 33. همو، صحیفه امام، ج 8 ، ص 108. 34. همو، ولایت فقیه، ص 14. 35. همو، صحیفه امام، ج 4، ص 508. 36. همو، رویارویی با تهدیدات معاصر در اندیشه امام خمینی(رحمه الله علیه)، ج 2، ص 251. 37. همو، دیدگاه‌های فرهنگی امام خمینی(رحمه الله علیه)، ص 108. 38. همو، رویارویی با تهدیدات معاصر در اندیشه‌ امام خمینی(رحمه الله علیه)، ج 2، ص 251. 39. همان، ج 6 ، ص 178. 40. همان، ص 67 . 41. همان، ج 4، ص 270.   یحیی فوزی: دانشیار دانشگاه بین‌المللی قزوین. محمودرضا صنم‌زاده: کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام. فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 9 ادامه دارد/

93/12/16 - 04:36





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن