تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تكميل روزه به پرداخت زكاة يعنى فطره است، همچنان كه صلوات بر پيامبر (صلى الله عليه و آل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796980355




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

محرم را بد شروع کردید


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
سرمقاله‌ها,سرمقاله روزنامه‌ها
برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح شنبه محرم را بد شروع کردید روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «درس های ماجرای اسیدپاشی»،«قطعه اسیدپاشی در پازل سیاه»،«این فریضه دینی را به مسلخ نبرید!»،«اسرار سیزده گانه آیت الحق محمدرضا مهدوی کنی»،«به بازی گرفتن میلیون‌ها هوادار»،«محرم را بد شروع کردید»،«محاسن و مصائب تأویل»،«وارونگی معروف ها و منکرها»،«اسید پاشی به امر به معروف!»،«گزارش بورسیه‌ها، سند حقانیت دولت»،«همه به‌دنبال ارز ضعیف‌تر»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.




خراسان:درس های ماجرای اسیدپاشی «درس های ماجرای اسیدپاشی»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم محمدسعید احدیان است که در آن می خوانید؛ماجرای اسیدپاشی این روزها تبدیل شده است به یک مسئله اجتماعی و فرصتی پیش آمده است که با بررسی فرآیند موضوع تجربه هایی را برای آینده کسب کنیم. اجازه دهید ابتدا مروری کوتاه داشته باشیم به مسیر فرآیند تبدیل موضوع معمولی یک اسیدپاشی زنجیره ای به یک مسئله اجتماعی: ابتدا خبرهایی از اسیدپاشی بر روی بانوانی در شهر اصفهان منتشر شد با گذشت زمان هنگامی که این اسیدپاشی ها در یک ماه به عدد 4 رسید و شواهد به گونه ای بود که نشان می داد عامل هر 4 اسیدپاشی یک نفر بوده است ماجرا از یک خبر حوادثی معمولی به یک خبر حوادثی جدی تر تبدیل شد البته ما تاکنون ماجراهایی بس مهمتر داشته ایم مانند ماجرای قتل های زنجیره ای زنان خیابانی در مشهد که اتفاقا آن زمان هم عده ای مسئله را ناشی از دغدغه های دینی دانستند اما در آن ماجرا پیش از اینکه قاتل آن ها یعنی سعید حنایی دستگیر شود موضوع تا این حد گسترده نشد. شاید یکی از دلایل گسترده شدن ماجرای اسیدپاشی این مسئله بود که همزمان طرح حمایت از آمران معروف به مرحله بررسی در صحن علنی مجلس رسید و در این شرایط گمانه زنی هایی توسط رسانه های خارج از کشور صورت گرفت مبنی بر اینکه عامل یا عاملان اسیدپاشی انگیزه های مذهبی برای مبارزه با بدحجابی داشته اند و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم این مسئله را به طرح حمایت از آمران معروف در مجلس مرتبط کردند. پیرو این فضاسازی برخی رسانه های داخلی نیز خواسته یا غیرعامدانه و تحت فضاسازی هایی که این خط خبری را به سلیقه های فکری خود نزدیک می دیدند شروع به تولید خبر و گزارش و زدن تیترهای هیجانی کردند. کار از آنجا بالا گرفت که مسئولین میانی و برخی مسئولین ارشد در اولین واکنش ها شروع به تکذیب ارتباط این اسیدپاشی ها با انگیزه های مذهبی کردند بدون آنکه هنوز اشراف کاملی بر روی پرونده داشته باشند و این نوع اطلاع رسانی غیردقیق و با نگاهی ارزش داورانه، بهترین مستمسک شد برای کسانی که می خواستند انگیزه های اسیدپاشی را مذهبی تصویر کنند. البته بعد از گذشت چند روز و ورود مسئولین ارشد قضایی و انتظامی ادبیات مسئولین تغییر کرد و ضمن اطلاع رسانی دقیق و صادقانه، بر برخورد با عاملان با هر نیت وانگیزه ای تاکید جدی شد اما ظاهرا این ماجرا همچنان برای برخی آورده داشت چرا که دروغ پراکنی و شایعه سازی با مستمسک هایی عجیب و مشکوک از طریق شبکه های اجتماعی موبایلی شروع شد از اینکه خبری مربوط به چند سال قبل را سند قرار دهند تا اینکه مثلا به دروغ تصریح کنند از آشنایان ما خودشان موردی اسیدپاشی دیده اند و آموزش چگونگی مواجهه با اسیدپاشی را نشر دهند، "شایعه پراکنی وایبری" به گونه ای گسترش پیدا کرد که حتی برخی بانوان که در شهرهایی هزاران کیلومتر دورتر از اصفهان زندگی می کردند نیز دچار تشویش شدند و در حالی که حتی در اصفهان نیز موضوع اسیدپاشی در همان عدد 4 باقی مانده بودو در دیگر شهرها هم حتی یک مورد اسیدپاشی اتفاق نیفتاده بود به تعداد اسیدپاشی ها در فضای وایبری مرتب افزوده می شد. مسئله به همین جا ختم نشد و در حالی که برای اولین بار قطار گردشگری بین المللی معروف به «عقاب طلایی» با ۱۰۰ گردشگر حرفه ای اروپایی روز گذشته وارد ایران شد شبکه جهانی بی بی سی از اروپاییان خواست برای امنیت خود به ایران سفر نکنند و.... درس هایی که باید گرفت هنوز برای ما مشخص نیست انگیزه این اسیدپاشی ها چه بوده است و آیا شبیه بسیاری قتل های زنجیره ای دیگر در ایران و دنیا آیا بازهم این جنایت ها تکرار خواهد شد یا نه اما به نظر می رسد قبل از این که تب احتمالا کوتاه مدت چند روزه یا چندهفته ای اسیدپاشی فروبنشیند، مفید است که درس هایی مهم از این ماجرا برای آینده بگیریم. 1. بسیاری از افراد و رسانه هایی که این روزها بر طبل مقابله جدی با اسیدپاشی می کوبند کسانی هستند که در ماجرای قصاص اسیدپاشی بر صورت آمنه، با جریان سازی رسانه ای سنگین اجازه ندادند، اسیدپاش مذکور قصاص شود و نتیجه آن شد که با فشار مسئولان آمنه از حق خود گذشت و طبیعتا عامل اسیدپاشی بعد از گذراندن دوران محکومیت خود چندی پیش آزاد شد. از این عملکرد دوگانه آن ها تعجب نمی کنم چرا که منافع آن روزشان تخریب حکم الهی قصاص بود و امروز ایجاد نگرانی در جامعه و حتی سیاه نمایی از وضعیت امن ترین کشور منطقه را مفید احوالات خود می دانند اما این اتفاق بهترین درس برای دلسوزان جامعه و مخصوصا مردم است که در درستی حکم الهی قصاص ذره ای تردید به خود راه ندهند. مخالفان آن روز قصاص اسیدپاش آمنه آیا امروز پاسخ گوی این 4 بانو و دیگر بانوانی که در اقصی نقاط کشور تا کنون قربانی اسیدپاشی شده اند هستند؟ اگر آن روز عامل اسیدپاش قصاص می شد حتی اگر احساسات برانگیخته می شد آیا امروز کسی به خود جرات اسیدپاشی می داد؟ همه ما باید مراقب باشیم در اتفاقاتی مشابه احساسات زودگذر را کنار گذاشته و محکم بر درستی احکام الهی پافشاری کنیم حتی اگر همه دنیا علیه ما بسیج شوند. 2.به نظر می رسد بزرگترین درسی که باید مسئولین انتظامی و قضایی بگیرند این نکته مهم است که برای آن ها فقط رفتارها است که باید اهمیت داشته باشد نه انگیزه و نیت های افراد. خوشبختانه وقتی کار به مسئولین ارشد رسید همین نگاه حاکم بود اما مسئولین محلی و میانی در روزهای اول به دنبال تکذیب هرگونه ارتباطی بین اسیدپاشی ها و انگیزه های مذهبی بودند گویی اینگونه می خواستند از امر به معروف دفاع کنند. سوال ما این است که اگر فرضا اثبات شود که فرد یا افرادی با انگیزه های مذهبی دست به این اقدامات شنیع زده اند، مگر اصل قرآنی و دینی امر به معروف و نهی از منکر زیرسوال می رود؟ به عنوان مثال آیا اگر داعش اسم خودش را دولت اسلامی گذاشت و شروع به وحشی گری کرد، اسلام زیرسوال رفته است؟ اکنون فرصت خوبی است که برای همه بدنه اجتماعی دستگاه قضایی و انتظامی در اقصی نقاط کشور تبیین شود که در هرشرایطی و برای هر فرد، با هر نیتی فقط و فقط قانون ملاک عمل است. 3. در شرایط موجود معتقدم قانون فعلی که در مجلس در دفاع از آمران معروف تصویب شده باید به تصویب نهایی برسد اما نمی توان از یک واقعیت بسیار تلخ به سادگی گذشت که متاسفانه بعد از چند دهه که از انقلاب گذشته است ما همچنان قانون جامعی برای اجرای اصل 8 قانون اساسی که به صورتی بدیع و متفاوت به امر به معروف ونهی از منکر با همه ابعاد آن پرداخته است تصویب نکرده ایم و اکنون متاثر از یک اتفاق با دستپاچگی برای بخشی از موضوع بسیار مهم و راهگشای امر به معروف قانون وضع کرده ایم. کافی است متن این اصل مترقی و منحصر به فرد قانون اساسی را مطالعه کنیم تا روشن شود قانون اساسی با تقسیم کردن امر به معروف به سه دسته مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت با چه نگاه جامعی به این موضوع مهم پرداخته است و ما بعد از غفلتی 35 ساله در کجا سیر می کنیم. 4. متاسفم از اینکه اینجا باید بیشترین نقص و تقصیر را به رسانه ها بدهم این نقص شامل دو بخش است اولین بخش برمی گردد به اینکه رسانه ها (اکثریت آن ها) نتوانسته اند به گونه ای عمل کنند که منبع اصلی و محل اعتماد اطلاع رسانی برای مردم باشند. سابقه عملکرد رسانه ها نباید به گونه ای باشد که در این دزدبازار شایعه پراکنی بخشی از مردم اطلاعات خود را از منابعی غیر رسمی مانند وایبر و امثال آن بگیرند. اما بخش تاسف بارتر به رسانه هایی برمی گردد که سلیقه های فکری خود را به آرامش مردم ترجیح دادند و خواسته یا ناخواسته، همنوا با رسانه های بیگانه بدون آنکه مستندی داشته باشند به گونه ای عمل کردند که باعث شد امنیت روانی از بخشی از مردم سلب شود و بهانه ای برای سیاه نمایی از ایران دست دشمنان خارجی داده شود. به عنوان رسانه ای که همواره تلاش کرده است همیشه با مردم صادق باشد و حداقل یا خبری منتشر نکند یا اگر منتشر می کند صادقانه باشد ، تصریح می کنم که ما رسانه ها اگر بهترین عملکرد را نیز داشته باشیم اما هنگامی که چند رسانه رسمی بدون هیچ مبنایی با شبهه افکنی های خود پازل رسانه های ماهواره ای را تکمیل کنند، رسانه های دیگر با همه سابقه و اعتمادی که در مخاطب ایجاد کرده اند نخواهند توانست جلوی شایعات و دروغ پراکنی ها را بگیرند چرا که طبیعی است که برخی اینگونه فکر کنند که این رسانه ها براساس مصلحت اندیشی عمل می کنند و در نتیجه به سراغ منابع غیر معتبری بروند. به عنوان یک رسانه و برای پاک کردن ساحت رسانه ها و عدم تکرار این قبیل اتفاقات از وزارت ارشاد و هیات نظارت بر مطبوعات می خواهیم بعد از اینکه آرامش به جامعه برگشت، تمام رسانه هایی که بدون اینکه برای خبر و گزارش خود شاهدی داشته باشند، بر طبل متشنج کردن فضای عمومی کوبیدند، برخوردی جدی صورت گیرد. 5. براین باورم که این ماجرا برای مردم نیز باید درسی بزرگ داشته باشد با گذشت زمان و مطمئن شدن مردم از واقعیات ضروری می دانم همه باید ذهنیات و اقدامات پیشین خود را مرور کنند. اگر دیدند بی دلیل براثر یک ادعای وایبری نگران شده اند، با خود عهد ببندند که دیگر ذهن و فکر خود را نباید قبل از تحقیق کامل دست هر شخصی حتی نزدیکترین آشنایان بدهند و اگر بدون اینکه فکر کنند پیامی را برای دیگری ارسال کرده اند و عملا در این فضاسازی شریک و ناخواسته باعث عدم آرامش دیگران شده اند در گام اول از این اقدام خود توبه کنند چرا که این عمل آن ها مصداق آزار دیگران و حق الناسی بزرگ محسوب شده و در صورت عدم توبه وبالی بزرگ خواهد بود، در روزی که کوچکترین عمل به تعبیرقرآن حتی کمتر از خردل به دقت محاسبه خواهد شد. این افراد در گام دوم باید برای اصلاح اقدام کنند و با وسواس و جدیت تمام شروع کنند با ارسال پیام های درست و منطقی به اصلاح ذهنیت هایی که در تخریب آن نقش داشته اند. روشن است همه این دو اقدام هنگامی صورتی واقعی به خود می گیرد که این درس را برای همیشه به خاطر بسپاریم که اگر ما پیامی را بازنشر دهیم همانند این است که حرفی را می زنیم البته برای جامعه مخاطبی به مراتب بیشتر و بزرگتر. لذا اگر پیامی به دست ما می رسد اجازه نداریم قبل از اینکه تمام ابعاد آن را بررسی کنیم، برای دیگری ارسال کنیم و اینکه ما فقط بازنشردهنده نظرات دیگران هستیم از بار مسئولیت ما هیچ کم نمی کند. کیهان:قطعه اسیدپاشی در پازل سیاه «قطعه اسیدپاشی در پازل سیاه»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد صرفی است که در آن می خوانید؛این روزها موضوع اسیدپاشی های مشکوک اصفهان به خبر داغ محافل - بخصوص در فضای مجازی- تبدیل شده است. داستانی تاسف برانگیز و غمبار که طی روزهای اخیر مرزهای یک حادثه جنایی را درنوردیده و این ماجرای مشکوک ابعاد دیگری نیز یافته است. پیش از پرداختن به ابعاد قابل تامل این ماجرا باید گفت که بدون شک تمام هموطنان با هر عقیده و تفکری با 4 قربانی بی گناه این جنایت فجیع همدردی داشته و از این واقعه ابراز انزجار و آن را محکوم کرده و می کنند. دستان پلیدی که به صورت این چهار قربانی اسید پاشید، تنها چهار چهره و زندگی را مورد حمله قرار نداد بلکه وجدان عمومی را جریحه دار کرد و از این باب، جانی جرمی دوچندان مرتکب شده است. البته اسیدپاشی جرمی جدیدالظهور نیست و هرازگاهی در صفحات حوادث روزنامه ها اخبار تلخ و سیاه آن منتشر می شود اما آنچه مورد اخیر را از سایر موارد متمایز کرده است حواشی و حاشیه سازی های عمدی و قابل تامل پس از این قضیه است. حاشیه سازی هایی که عامدانه و از روی ناجوانمردی به قربانیان برچسب بدحجاب زدند، به جای مرهم بر دردشان زخمی دیگر نشاندند و قربانی پنجمی آفریدند. در حالی که هیچ خبر و سندی درباره انگیزه و چرایی و چگونگی این حادثه سیاه وجود نداشت، جریاناتی با اهداف پیدا و پنهان، موضوع اسیدپاشی را با حجاب پیوند زدند و مدعی شدند این جنایت با هدف مبارزه با بدحجابی انجام شده است! اما این شایعه خطرناک و ناجوانمردانه از کجا کلید خورد و تبدیل به موجی سنگین از شایعات و تهمت ها و دروغ پردازی ها شد؟ بررسی ها نشان می دهد نخستین بار خبرگزاری ایسنا بود که این خط سیاه خبری را کلید زد. این خبرگزاری در ساعت 14 و 15 دقیقه روز 24 مهرماه در خبری با عنوان «جزئیات اسیدپاشی های اخیر به زنان اصفهانی» نوشت؛ « این حادثه زمانی اتفاق افتاد که از چندی پیش تاکنون در شبکه های اجتماعی مطالبی با محتوای اسیدپاشی به زنان بی حجاب در اصفهان منتشر می شود اما مشخص نیست که آیا حادثه شب گذشته ارتباطی با این مطالب داشته است یا خیر؟» ایسنا در ادامه خبر نیز طی مصاحبه با فرماندار اصفهان، مصر است که قضیه را به حجاب مرتبط کند. یک ساعت بعد سایت خبرآنلاین همین خبر را بازنشر می کند اما با این تیتر؛ « احتمال اسیدپاشی به زنان بدحجاب وجود دارد»!! دشمنان دین و دنیای مردم و این آب و خاک که از هیچ فرصتی برای فتنه انگیزی و دروغ پردازی نمی گذرند، همین سرنخ را دستاویز آغاز موجی از حملات و شایعات می کنند و البته مانند همیشه بنگاه دروغ پراکنی بی بی سی پیشتاز و سردمدار است. یک روز بعد بی بی سی در گزارش خود می نویسد؛ «در شبکه های اجتماعی این گمان مطرح شده که قربانی این سوءقصدها، زنانی هستند که پوشش آنها کمتر از چیزی است که مقام های حکومتی تایید می کنند.خبرگزاری ایسنا گزارش داده است چهارشنبه شب در یکی از محلات اصفهان که کمتر سنتی است، دو مهاجم موتورسوار به صورت یک زن جوان اسید پاشیده اند.... حکومت ایران قوانین سخت گیرانه ای برای پوشش زنان دارد. در ماه های اخیر محافظه کاران بر لزوم تشدید فشارها در این باره بر شهروندان تاکید کرده اند.» و ناگهان ظرف چند روز برخی از رسانه های مدعی اصلاحات پر می شود از تحلیل ها و گزارش هایی پرسوز و گداز درباره اسیدپاشی و فحاشی به مدافعان حجاب و نیروهای ارزشی که حالا دیگر رسانه های غیرفارسی زبان را نیز باید به این لیست بلند و بالا افزود. آنان مانند همیشه سعی دارند فضایی دوقطبی و ساختگی از جامعه ایران نشان دهند و با دمیدن در تنور ساختگی اختلاف، آش خود را بپزند. در ماجرای اخیر نیز می کوشند جامعه را به دوپاره حامی و نافی حجاب تقسیم کنند و البته این بار حامیان حجاب با اسید به جنگ گروه مقابل رفته اند! از بی بی سی و رادیو فردا و سیانیوز و دیگر رسانه های اجنبی نه گله ای است که چرا دروغ می گویند و نه شکایتی که چرا دشمنی می کنند که عقرب را اقتضای طبیعت این است. گله از آنانی است که نان و یارانه بیت المال را می خورند و حلیم بی بی سی را هم می زنند! و آیا این ماجرا مصداق نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی نیست؟ فارغ از آنکه قربانیان می توانند به عنوان شاکی خصوصی پیگیر حقوق معنوی خود باشند، آیا شایسته نیست مدعی العموم به ماجرا ورود کرده و از دوستان مدعی اخلاق بپرسد؛ ارتباط اسیدپاشی با حجاب را از قوطی کدام عطاری درآوردند؟ ماجرای اسیدپاشی های اخیر - فارغ از انگیزه عامل یا عاملان آن- اینک به سوژه ای برای عقده گشایی ضدانقلاب علیه جمهوری اسلامی و نیروهای ارزشی تبدیل شده است و البته مرور تاریخ معاصر در این زمینه بسیار راه گشاست.

خشونت های بی حد و مرز علیه مردم عادی جامعه با انگیزه های سیاسی در پرونده چه کسانی در این کشور ثبت شده است؟ کدام گروه و جریانی همزمان هم نقش جانی و هم نقش مدعی را بازی کرده است؟ اگر از حوادث تلخ و فجایع دهه شصت توسط گروهک های برانداز و منافق، سه دهه گذشته است، از ماجراهای سال 88 و فجایع آن زمان زیادی نگذشته است. شاید دشمنان تابلودار مردم و کشور در حوادث اصفهان نقش مستقیمی نداشته باشند -که با دستگیری عوامل حادثه این فرضیه نیز قابل بررسی است- اما بدون شک آنان به این قضیه به عنوان فرصتی مغتنم نگریسته و چگونگی برخورد آنها با ماجرای مذکور، به روشنی موید این ادعاست. سال هاست که دشمن پروژه های مختلفی را با موضوعیت زنان در دستور کار خود قرار داده که ظاهر همگی حمایت از زنان و حقوق آنان است. آنان به خوبی بر نقش محوری زنان در مقاطع مختلف تاریخ معاصر آگاهی دارند و در برنامه ای حساب شده، بلندمدت و چند وجهی به دنبال آن هستند که این پایه استحکام و ثبات جامعه و نظام را به تهدیدی علیه آن تبدیل کنند. به عنوان نمونه می توان به موضوع سیاست افزایش جمعیت اشاره کرد که درخصوص این موضوع بلافاصله رسانه های بیگانه دست به کار شده و آن را سیاستی ضد زن عنوان کردند که هدفش خانه نشین کردن زنان و محروم کردن آنان از حقوق فردی و اجتماعی و به حاشیه راندن نیمی از جامعه است! کار بر روی مسئله حجاب در پازل طراحی شده توسط دشمن نقطه ای برجسته و غیرقابل انکار است. تصور غلط دشمن در این پازل آن است که می تواند با بزرگنمایی و درشت خوانی اکثریت جامعه را مخالف حجاب قلمداد کند! و سپس از این اکثریت فرضی محملی برای نافرمانی های مدنی بسازد و از این پتانسیل برای پیشبرد اهداف کلان امنیتی و سیاسی خود بهره جوید. همین چندی پیش بود که یک عنصر معلوم الحال و فراری صفحه ای مجازی با عنوان «آزادی های یواشکی» به راه انداخت و این صفحه به طرز غیرمعمولی از سوی رسانه های آمریکایی، اروپایی و رژیم صهیونیستی معرفی، تبلیغ و تمجید شد و شریل سندبرگ - مدیر اجرایی فیس بوک- اعلام کرد محبوب ترین صفحه برای اوست. بازی سیاسی و جناحی با مسئله حجاب و عفاف و تبدیل این ارزش فردی و اجتماعی به موضوعی برای مناقشه، از خواسته های دشمن است و آنان که در این راستا گام برمی دارند، خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن حرکت و پازل دشمن را تکمیل می کنند. در پایان خالی از لطف نیست یک بار دیگر نگاه بلند و مشفقانه رهبر معظم انقلاب را درباره نحوه نگاه به بدحجابی مرور کنیم. ایشان دو سال پیش در چنین روزهایی در جمع علمای استان خراسان شمالی فرمودند؛ «بعضی از همین هایی که در استقبالِ امروز بودند...خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها می گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که می نمایی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.»
بدون شک تیر اسیدی دشمن در بازی کثیف جدید به هدف نخواهد نشست و برخورد فرصت طلبانه و کاسب کارانه آنان با این ماجرا و زخم آن چهار قربانی بی گناه نیز در پرونده قطور خباثت آنان ثبت خواهد شد. جمهوری اسلامی:این فریضه دینی را به مسلخ نبرید! «این فریضه دینی را به مسلخ نبرید!»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛هنگامی که طرحی در مورد امر به معروف و نهی از منکر در مجلس شورای اسلامی مطرح باشد، عموم مردم و مسئولان نظام جمهوری اسلامی به اقتضای دین داری و علاقمندی به اجرای احکام اسلام باید از آن استقبال کنند و برای تصویب نهائی و به مرحله اجرا رسیدنش لحظه شماری نمایند. با اینکه طبع قضیه چنین اقتضائی دارد، طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" که اکنون در دستور کار مجلس قرار دارد، به جای آنکه مورد استقبال عموم باشد، با انتقادات زیادی مواجه شده است. بررسی اجمالی نگرانی منتقدین شاید بتواند نمایندگان مجلس را به تجدیدنظر در این طرح تشویق نماید. هیچیک از منتقدین براین اعتقاد نیستند که امر به معروف و نهی از منکر باید تعطیل شود. آنها همه بر اجرای صحیح این فریضه مهم دینی تأکید می کنند ولی به چگونگی اجرا و محتوای قانونی که در این زمینه به تصویب می رسد ایراد دارند. این ایراد نیز بر این اساس استوار است که قانون مربوط به اجرای موضوع مهمی مانند امر به معروف و نهی از منکر اگر به درستی تدوین و تصویب نشود، نه تنها در اجرا با مشکل مواجه خواهد شد، بلکه نتایج معکوسی به بار خواهد آورد که موجب مخدوش شدن چهره دین خواهد شد. برخلاف کسانی که بانیان طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" را به داشتن نیات سیاسی و اهداف جناحی متهم می کنند، ما معتقدیم این قبیل اتهامات و نیت خوانی ها خود از منکرات محسوب می شوند و همواره باید از نیت خوانی پرهیز کرد و اصل را بر صادقانه بودن نیات گذاشت. در چنین نگاهی اگر ایرادی وجود داشته باشد، مربوط به اشتباه در تشخیص است و می توان با نقد منصفانه و شفاف به رفع نقص پرداخت. قطعاً به طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" ایرادهائی وارد است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی اگر به آنها توجه نمایند می توانند به تصویب قانونی کمک کنند که اولاً اجرائی باشد و ثانیاً موجب حل مشکلات موجود در جامعه شود و مشکلی بر مشکلات اضافه نکند.
هر چند اشکالات زیادی به طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" وارد است ولی با توجه به ظرفیت این مقاله، در اینجا به اساسی ترین آنها اشاره می کنیم. اول آنکه تصمیم گیری درباره مسائل مختلف امر به معروف و نهی از منکر توسط یک ستاد با موجودیتی خارج از قوه مجریه، دخالت در امور اجرائی است و چنین دخالتی علاوه بر آنکه خلاف قانون اساسی است موجب تداخل هائی خواهد شد که نتیجه ای غیر از اختلال در امور نخواهد داشت. وجود وزارت کشور در قوه مجریه با امکاناتی که در اختیار دارد، کشور را از ایجاد هر دستگاه دیگری برای اجرائی ساختن امر به معروف و نهی از منکر بی نیاز می کند. اگر به کم کاری وزارت کشور و دستگاه های تابعه آن ایرادی وجود دارد، کار قانون گزاران اینست که آن ایرادها را برطرف کنند و این وزارت و دستگاه های تابعه آن را وادار به اجرای صحیح قانون نمایند نه آنکه یک دستگاه جدید در کنار آن ایجاد کنند و مشکلات زیادی که تورم بدنه اجرائی کشور، هزینه تراشی جدید، تداخل در وظایف و سردرگمی ها و بلاتکلیف ماندن کارها بخشی از آنهاست، تولید نمایند. دوم آنکه بر فرض صحت تصمیم مربوط به ایجاد ستاد جدید برای امر به معروف و نهی از منکر، ترکیب این ستاد آنگونه که در طرح کنونی آمده به خودی خود خنثی کننده آنست. یک ایراد به این ترکیب اینست که نوع افراد آن متجانس نیستند و نمی توانند به تصمیم برسند. ایراد دیگر اینست که چنین ترکیبی به دلیل کثرت مشاغل اعضاء نمی تواند تشکیل جلسه بدهد و اگر اعضاء با فشار و اجبار وادار به حضور در جلسه شوند وظایف دیگرشان مختل خواهد شد. و ایراد سوم اینست که اکثر افرادی که برای عضویت در ستاد پیش بینی شده اند فرصت مطالعه درباره موضوع و اظهارنظر صحیح درباره آن را نخواهند داشت. اکنون تصور کنید چنین ترکیبی چگونه می تواند به وظایفی که برایش در نظر گرفته شده عمل نماید! سوم آنکه تعدادی از مقولات پیش بینی شده در طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" به دلیل مرتبط بودن با مسائل کاری کارکنان قوا و درگیر ساختن افراد با اکثریت بدنه دو قوه قضائی و اجرائی و حتی در مواردی قوه مقننه، ورود عموم مردم به این مقولات موجب بروز درگیری های فراوان و مواردی بسیار شدید میان مردم و کارمندان دو قوه و نمایندگان مجلس خواهد شد و مشکلات فراوانی برای کشور به بار خواهد آورد. مقولاتی از قبیل حفظ بیت المال، انضباط اداری و مالی، تکریم ارباب رجوع، فساد اداری و اشرافی گری، هر کدام زمینه ای برای اظهارنظرهای شخصی و پدید آمدن اختلاف و درگیری در ادارات و دستگاه ها هستند به ویژه آنکه هر کس می تواند با استناد به این قانون به خود اجازه بدهد درباره این مقولات اظهارنظر کند و امر به معروف و نهی از منکر در آن موارد را وظیفه شرعی و قانونی خود تلقی نماید. اگر کسی به یک نماینده مجلس یا یک قاضی و یا یک کارمند در مورد لباس، غذا، مسکن یا نوع برخورد او با فلان شخص یا فلان موضوع و فلان هزینه اعتراض کند و به بهانه امر به معروف و نهی از منکر با او درگیر شود، نمی توان به او گفت چرا خارج از وظیفه خود عمل کرده. تصور کنید که در آن صورت جامعه ای که حکومت و دستگاه های نظارتی دارد چگونه گرفتار دعوا و اختلاف و درگیری های پایان ناپذیر خواهد شد، به ویژه آنکه در همین طرح، حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر نیز پیش بینی شده است و آنها این سلاح را نیز در اختیار دارند. این جمله رئیس جمهور روحانی که در زنجان گفت: "مبادا تحت لوای شعار زیبای امر به معروف و نهی از منکر، ناامنی در جامعه آغاز شود" می تواند ناظر به همین پدیده خطرناک باشد و همینطور خطر درگیری های خیابانی خودسرانه و البته به بهانه عمل به وظیفه شرعی و قانونی امر به معروف و نهی از منکر. و چهارم آنکه جامع نبودن طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" و محدود بودن آن به مسائلی که بیشتر جنبه شخصی دارند، خطر به فراموشی سپرده شدن موضوعات اصلی اجتماعی را به همراه دارد. بدین ترتیب، این طرح می تواند در بخش خطرهای کوچک تر موجب درگیری شود و در بخش خطری بزرگ تر، جامعه را در غفلتی تاریخی فرو ببرد که بسیار زیان آور است. چاره کار کنار گذاشتن این طرح نیست، بلکه می توان این طرح را، که پیداست از کارشناسی کافی بهره ندارد، به کمیسیون مربوطه بر گرداند و با استفاده از نقطه نظر کلیه کارشناسان، آن را کامل و غنی ساخت و آنگاه به صحن علنی آورد. از استادان حوزه های علمیه و دانشگاه ها، صاحبنظران جامعه شناس و روان شناس، دست اندرکاران رسانه ها، مدیران با تجربه اجرائی، قضات، بانوان تحصیل کرده، حقوق دانان، نویسندگان و سایر صاحبنظران امور اجتماعی باید در تدوین این طرح استفاده شود. حتی شاید قبل از مطرح شدن در صحن علنی مجلس، لازم باشد پیش نویس این طرح در رسانه ها منتشر شود تا اقشار مختلف مردم به ویژه جوانان درباره آن اظهارنظر نمایند و پس از کامل شدن و رفع نواقص به صحن علنی مجلس عرضه شود. اگر نمایندگان مجلس به ویژه بانیان طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" با سعه صدر به انتقادات بنگرند و خیرخواهی ها را بپذیرند می توانند کاری کنند که اثر ماندگاری از آنها برای اجرائی شدن این فریضه دینی به یادگار بماند و اگر به انتقادهای منصفانه و خیرخواهانه توجه نکنند چه بسا امر به معروف و نهی از منکر به جای اجرائی شدن به مسلخ برود و چنین مباد. رسالت:اسرار سیزده گانه آیت الحق محمدرضا مهدوی کنی «اسرار سیزده گانه آیت الحق محمدرضا مهدوی کنی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجی حیدری است که در آن می خوانید؛مطلب اول موقعیت یابی یک «کلمه»تاریخی به نام «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، از جهات مختلفی میسر و ضروری است. از جهت سیاسی، از لحاظ فرهنگ والا، از بابت فرهنگ عامه، و از لحاظ تمدنی و مدنی و مناسبات اجتماعی. فایده این موقعیت یابی آن است که مسیر آینده ترسیم می شود و از این مهم تر، به گمان من، موجب می شود که قدر آیات دیگر را که نقش کلمه تاریخی دارند را بدانیم، پیش از آن که «اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شیء»... مطلب دوم ما بویژه از آستانه مشروطه، با سنخ نیرومندی از تیپ «علمای ربانی سیاسی» مواجه بوده ایم، که جوهر و گل و توش و توانی غیر از تیپ «روشنفکر»ان داشته اند، و این تمایز بویژه در «تریبون» آن ها بود. «تریبون» تیپ «علمای ربانی سیاسی»، منبری در محضر خدا و خلق بود، و تریبون روشنفکران، میزی در خدمت غرب و مقابل خلق. تیپ «علمای ربانی سیاسی»، در محضر خدا خود را به این مسئول می شمردند که در قبال مردم متعهد باشند؛ متعهد باشند که مردم را به رحمت خدا دلالت فرمایند و از عذاب خدا بیم دهند. تیپ «علمای ربانی سیاسی»، به طرز شگرفی پخته و سنجیده، در عین حال توأم با بیم و امید، و چشم اندازی بلندمدت بود.
آنها توانستند تا مردم را در یک سیر مستمر از انقلاب مشروطه تا کنون به پیش برند، و این پختگی و بلند نظری و استمرار و پشتکار در فعالیت، مرهون آن بود که آن ها از افقی بلندتر از بالا و پایین روزگار، خود را در درجه اول در قبال خدا مسئول می دانستند. آن ها «عالم ربانی» بودند. در مقابل، تیپ «روشنفکر» ایرانی مانند اغلب روشنفکر های دیگر ممالک، برای این مردم، به سمبلی از خامی و ناآگاهی از پیشینه تاریخی بدل شد. تیپ «روشنفکر»، سعی کرد که کشور ما را با غرب همساز کند، و لا جرم، با تغییر مسیرهای غرب، «روشنفکر» نیز رنگ عوض کرد. از این قرار، رفته رفته مردم در قبال تیپ «روشنفکر»، وضع متغیری یافتند، و به مرور اعتماد خود را از دست دادند. اوج این بی اعتمادی را می شد تا انشقاق بیست و هشت مرداد دید. تیپ «روشنفکر» نتوانست اعتماد مردم را به نحو پایداری جلب کند، چرا که نتوانست به صراحت موضع خود را در مقابل «خدا، خود، مردم و اجنبی» معین سازد. مطلب آخر «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، از این زاویه یک موقعیت تاریخی آموزنده و شایسته توجه دارند. ایشان در کنار برخی از علمای عظام که یزدان نیکی دهش ایشان را برای ما نگاه دارد و طریقت ایشان را مستدام فرماید، بر تمایز و رویارویی تیپ «علمای ربانی سیاسی» و تیپ «روشنفکر» پلی برقرار کردند. موضوع، منحصراً به میراث گران قدر دانشگاه امام جعفر صادق (علیه السلام) محدود نمی شود، بلکه جریان روحانیت خوش فکر محرک انقلاب اسلامی، از پیش از انقلاب، برقراری ارتباط های مؤثر در میان قشرهای تأثیرگذار روحانیت و دانشگاهی را پایه گذاشتند. ماجرا به مسجد جلیلی و هدایت و مدرسه حقانی و مدرسه شهیدین، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و... باز می گردد. این جریان ها، صورت نوین تیپ «علمای ربانی سیاسی» را ابعاد جدیدی بخشیدند که هم اکنون مشغول ایفای نقش تاریخی ویژه ای هستند و شناخت این ابعاد، نقش مهمی در موقعیت یابی تاریخی ما دارد: 1.تیپ «علمای ربانی سیاسی»، به طرز بهت آوری پخته و آرام و متین به نظر می رسند و برای مردم خود، سمبلی برای حرکت مستمر و آرام و در عین حال فعال بدل شده اند. 2.این چهره آرام، «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، بنده مخلص خدا و نگارنده کتاب ماندگار «نقطه های آغاز در اخلاق عملی»، بعد از آگاهی و خودسازی و تهذیب نفس و رسیدن به مقامات عالی در علم و عمل و تقوا، کمر همّت بر هدایت خلق می‏بندد، و چراغ راه می‏شود و از ظلمات جهل و وهم و گمراهی رهایی می‏بخشد. فرمول زیست چهره آرام، «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، به طرز حیرت آوری سر و ساده و قابل درک و در عین حال مؤثر و پرنفوذ و کارآمد است: او بعد از «سیر إلی الحقّ» و «فی الحقّ»، مرحله «سیر إلی الخلق» را شروع می کند و به ادای رسالت امر به معروف و نهی از منکر می‏پردازد. 3.به قول امیرالمؤمنین علیه السلام، تیپ «عالم ربانی سیاسی»، خود را برای خداوند در بالاترین مصادر سیاسی قرار داده، و در حقیقت، عزم خود را بر انجام وظیفه الهی جزم می کند (قد نصب نفسه للّه سبحانه فی أرفع الأمور). تیپ «عالم ربانی سیاسی»، از این حیث با تیپ «عالم غیر سیاسی» تمایز می یابد؛ «قد نصب نفسه للّه سبحانه فی أرفع الأمور». 4.این چهره آرام، «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، در عین احراز بالاترین مصادر سیاسی، در میان مردم است و به هر مشکلی پاسخ می گوید و فروع را به اصول‏ بازمی گرداند (من إصدار کلّ وارد علیه، و تصییر کلّ فرع إلی أصله). تیپ «عالم ربانی سیاسی»، ضمن آنکه سینه ای گشوده برای شنیدن سخنان تازه تمدن نوظهور دارد، در ضمن، این نکته را نیز خاطر نشان می‏کند که در اسلام، هیچ سؤالی بدون پاسخ نیست، و هیچ مشکلی در معارف الهی و احکام فرعی، بدون راه حل نخواهد بود، و این، همان چیزی است که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله در حجّه الوداع در خطبه تاریخی‏اش بیان فرمود: «ای مردم، به خدا قسم هر آنچه شما را به بهشت نزدیک می‏سازد و از دوزخ دور می‏دارد، به همان امر کردم، و هر آنچه شما را به دوزخ نزدیک می‏کند و از بهشت دور می‏سازد، از همان نهی نمودم» (یا أیها النّاس و اللّه ما من شی‏ء یقرّبکم من الجنّه، و یباعدکم من النّار، إلّا و قد أمرتکم به، و ما من شی‏ء یقرّبکم من النّار، و یباعدکم من الجنّه، إلّا و قد نهیتکم عنه). 5.تیپ «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، فعالانه، آرامش بخش مردم است. او خود را به زحمت می افکند، ولی مردم با او آرام می یافتند. امیرالمؤمنین چنین عالم ربانی را توصیف می فرماید که «چراغ روشن تاریکی‏ها، و برطرف کننده نابینایی‏ها و کلید حلّ مبهمات و دور کننده مشکلات و راهنمای گمشدگان در بیابان های زندگی است» (مصباح ظلمات، کشّاف عشوات، مفتاح مبهمات، دفّاع معضلات، دلیل فلوات). امام علیه السّلام با این پنج وصفی که بیان فرمود، نشان داد که این بنده آگاه و با تقوا، چگونه پرده‏های جهل را می‏شکافد و چشمان را به معرفت باز می‏کند، قفل‏هایی که بر درهای مبهمات است، می‏گشاید، و مشکلات مردم را حل می‏کند، و در بیابان زندگی، که بیم گمراهی و سرگردانی و اسارت در چنگال دزدان و درندگان می‏رود، مردم را به شاهراه حق و نجات، هدایت می‏کند. 6.او آنجا که لازم است سخن می‏گوید و حقّ را به مخاطبان، به خوبی تفهیم می کند و آنجا که لازم نیست، سکوت می‏کند و سالم می‏ماند (یقول فیفهم، و یسکت فیسلم). سخن گفتن او، هدف مهمی را دنبال می‏کند و سکوتش منظور مبرم دیگر را. آنجا که باید روشنگری کند، «عمار» می شود، و مطالب لازم را تفهیم می‏کند و آنجا که در سخن گفتن بیم گناه و خطر آلودگی به معاصی است، سکوت را ترجیح می‏دهد، هر دو برای خدا است و هر دو در طریق رضای اوست. 7.در مقابل، تیپ «روشنفکر» در گفته‏ها و نوشته‏های خود، سعی در پیچیدگی و اغلاق دارند، شاید به این منظور که مقام علمی خود را نشان دهند، در حالی که خواننده یا شنونده جز مفاهیم مبهم چیزی به دست نمی‏آورد؛ ولی تیپ «عالم ربانی سیاسی»، طبق گفته امام علیه السّلام گرفتار اوهام و ریا نمی‏شود، آنها سخن را آن گونه ادا می‏کنند، که مردم منبری بفهمند. سکوت و تقیه آنها نیز برای فرار از مسئولیت و عافیت طلبی نیست، بلکه آن هم برای سلامت و رهایی از چنگال معصیت هوا و هوس ها، و معصیت خدا است. 8.تیپ «عالم ربانی سیاسی»، خویش را برای خدا خالص کرده و خدا خلوص او را پذیرفته و خالص ترش ساخته است (قد أخلص للّه فاستخلصه). ناخالصی‏های روحی و اخلاقی انسان دو گونه است: بخشی از آن برای او قابل رؤیت است و در سایه خودسازی و جهاد اکبر می‏توان آن را برطرف ساخت، ولی بخشی از این ناخالصی‏ها به آسانی به چشم نمی‏آید و نگارنده کتاب ماندگار «نقطه های آغاز در اخلاق عملی»، با تهذیب، امید دارد که خدا مدد رساند و آنها را برطرف فرماید. این، سر صافی دلی اسرارآمیز «آیت الحق» است. «إنّ الشّرک أخفی من دبیب النّمل، علی صفاه سوداء، فی لیله ظلماء» شرک و توجّه به غیر خدا در عمل انسان مخفی‏تر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک و ظلمانی، و در این حال، پاک سازی اعماق دل از چنان شرکی، جز به امداد الهی میسر نیست. 9.از این رو، تیپ «عالم ربانی سیاسی»، از معادن و گنجینه‏های دین خداست و از ارکان زمین او» (فهو من معادن دینه، و أوتاد أرضه). آن که وجودش از هر نظر خالص شده و کار او تعلیم و تربیت است، به‏ منزله معدن فناناپذیری به نظر می رسد که دانشجویان دانشگاه امام جعفر صادق (ع) و مدرسه مروی، در کنار او گمان وثیق دارند که هیچ رادعی غیر قابل عبور نیست. از این مخزن بی پایان، مدام ذخایر گران بها استخراج می‏شود و در برابر توفان های شرک و گناه، و وسوسه‏های شیاطین جنّ و انس، که به سوی جامعه انسانی می‏وزد، همچون کوهی است که در قرآن مجید «میخ زمین» شمرده شده است؛ کوه ها از یک سو، توفان ها را در هم می‏شکنند، و مردمی را که در پناه آنها هستند، در امان می‏دارند، و از سوی دیگر، در برابر زلزله‏ها که دائماً از درون زمین برمی‏خیزد، مقاومت می‏کنند و پوسته زمین را از لرزش های مداوم و بنیان کن، محفوظ می‏دارند. 10.تیپ «عالم ربانی سیاسی»، خود را ملزم به عدالت نموده، و نخستین گام عدالتش، بیرون راندن هوا و هوس، از دل خویشتن است (قد ألزم نفسه العدل، فکان أوّل عدله نفی الهوی عن نفسه). حقیقت عدالت اخلاقی، آن است که تمام اوصاف انسان، در حدّ اعتدال باشد. از جمله، علاقه‏های افراطی که او را به هواپرستی می‏کشد و همچنین، خمول و انزوا و سستی، که او را به بیگانگی از دنیا دعوت می‏کند، در او وجود نداشته باشد. حلال را بپسندد، حرام را نفی کند و در خطّ اعتدال گام بردارد. او عدالت و اعتدال را از خویشتن شروع می‏کند، آن هم از درون جان و زوایای روحش، و تا چنین نباشد، به یقین، سخنش در دیگران، برای پیمودن جادّه عدل، اثر نمی‏گذارد. 11.تیپ «عالم ربانی سیاسی»، کسی است که حق می‏گوید و به حق عمل می‏کند» (یصف الحقّ و یعمل به). اگر طرفدار حق است، تنها در زبان و سخن نیست، بلکه در رفتار و عمل نیز هست. سخنی که از اعتقاد برخیزد، در رفتار انسان منعکس می‏شود و اگر انعکاسی نداشت، نشانه عدم ایمان گوینده، به آن سخن است. 12.هیچ کار خیری نیست، جز آنکه در برنامه زندگی او قرار دارد یا آهنگ آن می‏کند، و در هیچ جا گمان خیری نمی‏رود، جز اینکه به سوی آن گام برمی‏دارد و تا به آخر نرسد از تلاش نمی‏ایستد (لا یدع للخیر غایه إلّا أمّها، و لا مظنّه إلّا قصدها). او طالب هر خیر و نیکی و سعادت است. او حتّی مواردی را که گمان می‏رود در آنجا خیری یافت شود، به سراغ آن می‏رود. او عاشق و دلباخته خیرات است و همچون شخصی که گمشده گران بهایی دارد، همه جا به دنبال آن می‏گردد و در هر محفلی آن را جستجو می‏کند. 13.تیپ «عالم ربانی سیاسی»، زمام اختیار خود را به دست قرآن سپرده و قرآن رهبر و پیشوای او است. هر جا قرآن فرود آید، او بار خویش را همان جا افکند، و هر جا قرآن منزل کند، آن را منزل گاه خویش سازد (قد أمکن الکتاب من زمامه، فهو قائده و إمامه، یحلّ حیث حلّ ثقله، و ینزل حیث کان منزله). به این ترتیب، اگر از اسرار موقعیت تاریخی «آیت الحق محمد رضا مهدوی کنی»، بپرسیم، باید گفت، این بنده مخلص و آگاه، خود را موظّف به هدایت گم گشتگان بیابان زندگی دید، اصلاح را از خویشتن شروع کرد، هوا پرستی را از درون جانش ریشه کن ساخت، حقّ گفت، و به حقّ عمل کرد، و همواره دنبال نیکی‏ها بود، هر جا دسترسی به خیر پیدا کرد آن را در بر گرفت، و از همه برتر اینکه، در همه جا و در هر زمان و در همه چیز، قرآن، راهنما و پیشوای او بود، زمام اختیار خود را به کلام حق سپرد، و حرکات و سکناتش را هماهنگ با قرآن نمود. قدس:امارات و ادعاهای گاه به گاه امارات و ادعاهای گاه به گاه»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکترمحمد حسین جوادی است که در آن می خوانید؛در خلیج فارس جزایر متعددی وجود دارد که در باره حاکمیت بر بعضی از آنها بین کشورهای منطقه اختلاف نظرهایی وجود دارد. یکی از جنجالی ترین این مسایل و اختلافات، مربوط به ادعاهای امارات متحده عربی نسبت به سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک است. روشن است این ادعا علاوه بر دارا بودن ابعاد سیاسی در ورای آن نیز ادعاهای حقوقی نیز نهفته، هرچند دارای قواعدی سست و بی بنیان حقوقی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امارات عربی متحده همزمان با آغاز مناقشه های مرزی ایران و عراق، اقدامهایی پنهانی را در جزیره ابو موسی آغاز کرد. این کشور با استفاده از این شرایط با وارد کردن تعدادی خانه پیش ساخته و تشویق اتباع خود به اقامت در جزیره ابوموسی، تلاش کرد دایره اقدامهای خود را گسترش دهد. در مقابل جمهوری اسلامی ایران نیز به منظور تثبیت حاکمیت خود بر جزایر خلیج فارس، بویژه در جزیره ابوموسی، در سال 1361 اقدام به تأسیس فرمانداری در آن کرد و سیاستی هماهنگ را در خلال سالهای بعد در پیش گرفت، اما امارات با حمایت کشورهای مرتجع عرب، خواستار به رسمیت شناختن حاکمیت آن بر جزایر سه گانه شد. حمایت از امارات پس از آن تنها به کشورهای همسایه محدود نشد، بلکه قدرتهای غربی نیز طرفداری خود از ادعاهای واهی امارات را اعلام کردند.این کشورها با نادیده گرفتن تمام کنوانسیونها و موارد حقوقی بین المللی، درصدد هستند تا اجماعی درباره موضوع جزایر سه گانه خلیج فارس به نفع امارات به وجود آورند. دامنه اختلافات منطقه‏ای ما با کشورهای عرب اکنون خود را به جز مسأله جزایر سه گانه، در حوزه‏هایی چون سوریه، بحرین و یمن به شکلی آشکار نشان می‏دهد. به یقین می‏توان گفت با این روند واگرایی در منطقه نمی‏توان به نتیجه ای آرام دلخوش بود. این مسایل به طور مستقیم بر مناسبات اقتصادی در اوپک، مدیریت در سازمان ملل و همچنین نفوذ در منطقه تأثیر مستقیم دارد. امارات و بویژه حکومت ابوظبی در تلاش است تا با طرح ادعا برضد حاکمیت ایران بر ابوموسی، در وهله اول سیادت خود بر درون کشور امارات را تثبیت کرده و در وهله بعدی از شرایط بین المللی واختلافات جهان غرب با دولت ایران استفاده نماید و حاکمیت ایران بر قسمتی از سرزمینش را دچار تهدید ساخته و بویژه اجماعی بین المللی علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه فراهم سازد. اما این تلاشهای امارات تا کنون با شکستی فاحش روبرو شده است. شکستی که برای آگاهان به تاریخ و فرهنگ منطقه دور از انتظار نبوده، ولی شاید مسؤولان حکومت ابوظبی انتظار این شکست به این ابعاد را نداشته باشند و در واقع حاکمان ابوظبی اهدافی را از تلاشهای خود دنبال می کنند. نفوذ بیشتر در شورای همکاری خلیج فارس از دیگر اهداف امارات است. در موضوع جلب حمایت شورای همکاری نیز امارات یا به دربسته خورده یا موفق به کسب حمایت دولتی چون بحرین شده که خود در داخل کشورش با انقلابی مردمی روبه روست و حمایت نکردنش بارها بهتر از حمایتش است. از سوی دیگربرای جهان عرب موضوع ادعای امارات بر جزایر ایرانی به داستانی خسته کننده تبدیل شده است. بخت امارات برای به دست آوردن پشتیبانی مؤثر عربی از همیشه ضعیف تر است. در حالی که امارات تصور می کرد که قادر خواهد بود با سوءاستفاده از اختلاف کشورهای غربی با ایران در موضوع هسته ای، حمایت تأثیرگذار کشورهای غربی را به دست آورد , در عمل صرفاً چند کشور غربی همچون آمریکا، انگلستان و فرانسه بیانیه هایی صادر و بدون اینکه از ادعای مالکیت امارات بر جزایر پشتیبانی نمایند، صرفاً خواستار همکاری ایران با امارات برای حل موضوع و ارجاع این موضوع به عنوان یک اختلاف به دیوان لاهه شدند. طبق قوانین ارجاع به دیوان لاهه باید با موافقت طرفین یک اختلاف بین المللی باشد. در موضوع جزایر، که ایران از اساس ومبتنی به دلایل حقه تاریخی، حقوقی وسیاسی وجود اختلاف را نمی پذیرد. ارجاع به دیوان لاهه نیز غیر ممکن است. در مجموع باید گفت که امارات در ادعاهای خود علیه ایران به هیچ دستاوردی نرسیده است .از این رو تنها می کوشد با بحران آفرینی در مقاطع زمانی مختلف صرفاً به اهداف از پیش تعیین شده خود دسترسی پیدا کند، اهدافی که با منافع کشورهای عرب مرتجع منطقه و نیز آمریکا وبرخی قدرتهای غربی گره خورده و از رهگذر طرح این ادعای واهی می تواند به آن دسترسی یابد. سیاست روز:به بازی گرفتن میلیون ها هوادار «به بازی گرفتن میلیون ها هوادار»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم مهدی طلایی است که در آن می خوانید؛سه شنبه و چهارشنبه هفته گذشته وقتی میلیون ها هوادار فوتبال بخصوص هواداران استقلال و پرسپولیس برای دیدن بازی تیم مورد علاقه خود





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن