تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دين را پناهگاه و عدالت را اسلحه خود قرار ده تا از هر بدى نجات پيدا كنى و بر هر دشم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797062405




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

الاهیات آزادی‏بخش امریکای لاتین؛ ریشه‏ها و عوامل شکل‏گیری


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
الاهیات آزادی‏بخش امریکای لاتین؛ ریشه‏ها و عوامل شکل‏گیری
رویکرد الاهیات آزادی‏بخش این است که کلیسا باید مشروعیت خود را با رهایی دادن فقرا از فقر بگیرد. کتاب مقدس باید از منظر فقرا خوانده شود و تجربه گردد.

خبرگزاری فارس: الاهیات آزادی‏بخش امریکای لاتین؛ ریشه‏ها و عوامل شکل‏گیری



بخش دوم و پایانی 3.  شورای دوم واتیکان شورای واتیکان دوم که در فاصله سال‌های 65ـ1962م. تشکیل شده است، نقطه عطفی در تحولات نهاد کاتولیسیسم به شمار می‏آید. این شورا مهم‌ترین و سرنوشت‏سازترین رویداد کلیسایی این قرن شمرده می‌شود.تشکیل این شورا باعث انطباق دوباره و اساسی کلیسا با شرایط تازه جهان شد و چندین برنامه اصلاحی در مورد سازمان روحانیت را به همراه داشت.1 این شورا برای تجدید حیات کاتولیک‌ها، برای تقویت معنویات، تطبیق دادن مراسم کلیسایی با نیازهای عصر حاضر، ایجاد وحدت در میان مسیحیان دنیا و تحکیم ارکان کلیسا برای انجام رسالت تبشیری را مطرح کرد و خواهان آن شد که شورا، پاسخ‌گوی حضور خداوند در جهان باشد. از جمله در مبارزه مردم و مستعمرات برای تعیین سرنوشت خود، تلاش کارگران برای تأمین حقوق اجتماعی و اقتصادی خود و ضرورت نیل زنان به حقوق حقه خود در حیات خانوادگی و اجتماعی.2 برخی از مهم‌ترین تصمیمات «شورای واتیکان دو»، که سبب تأثیرگذاری جدی بر مسیحیان برای فعالیت‏های اجتماعی و سیاسی شد، عبارتند از: 1. «امروزی شدن»:3 کلیسا به جای دشمنی با جهان مدرن و عدم اطمینان به آن، باید خود را مطابق روز سازد. به عبارت دیگر، باید با عصر معاصر خود را هماهنگ سازد. 2. «اصلاح»:4 کلیسا به جای آنکه خود را بدون نقص و قدسی بداند، باید به اشتباهات خود معترف بوده و به طور دائم درصدد اصلاحات آنها باشد. 3. «کتاب مقدس»: کاتولیک‌ها نباید معنویت خود را صرفاً منحصر به رعایت شعائر دینی و انجام عبادات و مناسک و پیروی از شریعت بدانند؛ بلکه با ایمان باید به کتاب مقدس نزدیک شوند. 4. کلیسا یک جامعه یکپارچه را مخاطب قرار نمی‏دهد؛ بلکه باید تنوع‏های منطقه‏ای و ناحیه‏ای و نقش کلیساهای منطقه‏ای را در نظر گرفته و خواهان وحدت کامل نوع کلیساها با کلیساهای جهانی باشند. 5. «رسالت اجتماعی»: کلیسا به جای آنکه بیش از حد تأکید کند که رستگاری فردی در جهان دیگر مدنظر است، باید رسالت عیسی را در این دنیا مدنظر قرار دهد. به عبارت دیگر، مسائل خاکی نباید از حیات دینی جدا باشد. «شکاف بین ایمان آدمی و حیات روزمره وی از جمله بزرگ‌ترین خطاهای عصر حاضر ما می‏باشد».5 بدین ترتیب اسقف‌ها در شورای دوم واتیکان اعلام می‏کنند که کلیسا در این جهان دارای رسالت بوده و افراد با ایمان باید خود را نسبت به مسائل اجتماعی متعهد بدانند. سند «شادی و امید»6 شورای دوم واتیکان اعلام می‌کند که کلیسا در مقابل دنیا و تغییرات صورت گرفته، نمی‏تواند بی‏طرف باقی بماند، بلکه دارای وظایفی است که می‏تواند ساختار جامعه بشری را بنا بر قانون الاهی تحکیم بخشد. از نتایج مهم دیگر این شورا، می‏توان تغییر جایگاه غیر روحانیون در کلیسا را نام برد. این شورا برای اولین بار بر نقش عمده خدمت‌گزاران غیر روحانی کلیسا در انجام تعهدات دینی و اجتماعی تأکید ورزید؛ از این‌رو، از زمان تشکیل این شورا، کلیسا خدمت‌گزاران غیر روحانی خویش را عهده‏دار مسئولیت‏های اجتماعی برای برقراری عدالت دانست. در واقع همین امر به شکل‏گیری و رشد کلیساهای پایه در کشورهای امریکای لاتین انجامید.7 شورا تأکید کرد که ماهیت کلیسا، جامعه‌ای در حال تغییر، پیشرفت و رشد است به تعبیر آنان، کلیسای «زائر»8 است نه نهادی بدون تغییر. در این شورا بر روشنی و قابل فهم بودن مراسم نماز و نیایش تأکید شد تا مشارکت عامی‌ترین افراد عادی را امکان‏پذیر سازند. این موضوع نه تنها نیازمند استفاده از زبان‌های بومی، به جای زبان لاتینی بود، بلکه مستلزم پذیرشی نو نسبت به تنوع شکل‌های عبادت و مکان آنها بود. از سوی دیگر، این شورا بر دسترسی آسان به کتاب مقدس اصرار داشت و خواندن کتاب مقدس را به همه سفارش می‏کرد.9 نتیجه تصمیمات شورا این شد که مراسم‏های جدید عبادت با ویژگی‏های بومی پدید آمدند. خواندن و مطالعه کتاب مقدس به زبان بومی در همه جا متداول شد و آموزش کشیش‌ها، فارغ از شیوه‏های لاتینی و با در نظر گرفتن شرایط منطقه‏ای انجام شد.10 این شورا روند جدیدی را در کلیسای کاتولیک ایجاد کرد. کنفرانس‌های منطقه‏ای اسقف‌ها، در مناطق مختلف جهان فعال شد و به دنبال آن، شوراهای مختلف منطقه‏ای صورت گرفت. از جمله مهم‌ترین تأثیرات شورای دوم واتیکان در منطقه امریکای لاتین، تشکیل «شورای اسقفی امریکای لاتین»11 بود.12 از دیگر دستاوردهای این شورا، مطرح کردن اصطلاح «خلق خدا» برای همه روحانیون و نیز خدمت‌گزاران غیر روحانی کلیسا بود؛ به طوری که روحانیون کلیسا و خدمت‌گزاران غیر روحانی به عنوان خلق خدا برابر اعلام شدند. این برابری سبب نزدیک شدن مقامات عالی‌رتبه کلیسا با مردم کوچه و بازار شد و اهمیت تازه‏ای به افراد عادی بخشید.13 این رویکرد نوین شورای دوم، سبب شد که کلیساها با شادی، غم و مشکلات مردم هم‌آوا شده، به ویژه برای فقر مردم تلاش کنند و رسالت مسیح را به عنوان نیروی درهم شکننده قدرت‌های شیطانی به رسمیت بشناسند. چنین توصیه‏هایی نه تنها راه را برای فعالیت‏های الاهیات آزادی‏بخش در امریکای لاتین گشود، بلکه بسیاری از روحانیون و غیرروحانیون مسیحی را به سمت فقرا سوق داد و کشیشان را بر آن داشت که در کنار وظایف شبانی، در کنار فقرا زندگی کنند و با مشکلات مردم از نزدیک آشنا شوند.14 4. گردهمایی‏های منطقه‏ای اسقفان و کشیشان امریکای لاتین نخستین گردهمایی اسقفان امریکای لاتین به سال 1889م. در زمان پاپ «لئو سیزدهم»15 در شهر رم ایتالیا برمی‏گردد. پیش از آن، چنین جلسه‏ای برگزار نشده و اسقفان منطقه حق نداشتند با هم جلسات مشترک بگیرند؛ همه می‏بایست تحت نظر حکومت فعالیت می‏کردند. بیش از 60 سال پس از این گردهمایی، اسقف‏های امریکای لاتین اجازه یافتند که خود مستقلاً گرد هم آیند. بدین ترتیب، در سال 1955م. اولین گردهمایی واقعی اسقفان امریکای لاتین در ریودوژانیرو برزیل برگزار شد.16 شورای دوم واتیکان، آغازگر تحولی در کلیساهای امریکای لاتین شد و اسقفان امریکای لاتین درصدد گردهمایی بودند که تأثیرات شورای دوم واتیکان را در منطقه بررسی و تحلیل کنند؛ اما پاپ «جان بیست و سوم» در بخش‌نامه‏ای تحت عنوان «پیشرفت‏های مردمی»،17 که در باب مشکلات توسعه و پیشرفت در جهان سوم بود، گردهمایی اسقفان این قاره را در خصوص تأثیرات تصمیمات شورای دوم واتیکان به مصلحت ندانست؛18 چراکه واتیکان از تبعات گردهمایی و تعاملات کشیشان منطقه نگران بود؛ زیرا کلیساهای منطقه عموماً با رژیم‌های حاکم که عمدتاً دیکتاتوری‌های نظامی وحشتناکی را ایجاد کرده بودند، هماهنگ بودند. گزارشی که به وسیله نشریه سازمان کلیساهای کاتولیک در سال 1962م. منتشر شد، وضع کلیساهای نیکاراگوئه را چنین توصیف می‏کند. این وضعیت، بیانگر وضعیت مشابه کلیساهای دیگر کشورهای منطقه بود: کشیشان در کلیساهای روستایی، تقریباً نفوذی ندارند. نکته اینجاست که نیمی از جمعیت کشور، روستایی هستند. اغلب کشیشان نیز از مردم غافل‌اند و از حکومت جانب‌داری می‌کنند و از واقعیت اجتماعی به دورند. اینان ضمن انتقاد آشکار از کاستروی انقلابی، هرگز راجع به رژیم منحط سوموزا بانگی برنمی‏آورند.19 بنابراین کشیشان منطقه درصدد تغییر وضعیت کلیساها و نقش‎آفرینی اجتماعی و سیاسی برآمدند. اواخر سال 1967م. کشیش‌های مترقی در آرژانتین جنبشی را پی‌ریزی کردند که صدها روحانی کاتولیک را به سوی خود جلب کرده و در سراسر این قاره دست به فعالیت زدند. این جنبش به نام «کشیشان جهان سوم» معروف شد. روحانیون وابسته به این جنبش، به قول «هلدر کامارا»20 (1999ـ1909م.) اسقف اعظم برزیلی و از حامیان و رهبران معنوی الاهیات آزادی‏بخش، می‏خواهند «صدای کسانی باشند که صدایی ندارند.» آنان نظام سرمایه‏داری حاکم را مردود، و نتایج آنِ یعنی (امپریالیسم اقتصادی و فرهنگی) را محکوم می‏کنند. حتی کشیش‌ها و راهبه‏های روحانی برزیل در سال 1968م. در تظاهرات عظیمی که بر علیه دیکتاتور نظامی این کشور بر پا شده بود، شرکت کردند. برخی از آنان معتقد بودند که «اگر نظام سیاسی موجود نتواند مسائل ما را حل کند، بایستی رژیمی سوسیالیستی بر پا داریم». در کشورهای دیگر منطقه، مانند شیلی، پرو، السالوادور، نیکارگوئه و... وضعیت به همین گونه بود. خلاصه اینکه چنین رویکردهایی سبب شد که گردهمایی اسقفان منطقه ضروری احساس شود و کشیشان برای برپایی این گردهمایی منطقه‏ای اقدام کنند.21 4-1 گردهمایی مدلین گردهمایی دوم کشیشان امریکای لاتین در سال 1968م. در مدلین کلمبیا، برگزار می‏شود. بدین ترتیب، مهم‌ترین علایم تغییر در وضع کلیساهای منطقه امریکای لاتین، پس از همین کنفرانس ظاهر می‏شود. شرکت‏کنندگان در این کنفرانس تصمیم گرفتند که به حمایت از فقرای جامعه بپردازند و کلیسا را به وظایف اجتماعی و سیاسی خود برانگیزانند. کلیسای واتیکان، علاوه بر تعیین ناظر در این کنفرانس، اعلام می‏کند که خود «پاپ پل ششم» نیز حضور می‏یابد. پل ششم، نخستین پاپی بود که قرار بود از این منطقه دیدن کند. هم‌زمان با طرح سفر پاپ به منطقه، برخی کشیشان و رسانه‏های منطقه از این سفر اظهار نارضایتی می‏کنند و سیاست محافظه‏کارانه و حتی همسویی واتیکان با حکومت‌های دیکتاتور و سرکوبگر منطقه مورد انتقاد شدید قرار می‏گیرد.22 پاپ پل ششم در سخنرانی مراسم افتتاحیه کنفرانس مدلین گفت: کنفرانس باید مسیحیانی را که حامی فقرا و گرسنگان هستند، به رسمیت بشناسد.23 از نکات برجسته این کنفرانس، طرح اصول کلیسای متعهد است. اینکه کلیسا باید در حوادث مهم پیش روی جامعه موضع‏گیری کند، آن‌هم به نفع فقرا و محرومان. این رویکرد «ترجیح فقرا از سوی خدا»24 نامیده شد. در بخش دیگری از این بیانیه، شرایط بسیاری از مناطق امریکای لاتین، غیر عادلانه معرفی شد و آن را خشونت نهادینه‌شده دانستند؛ زیرا به نظر آنان ساختارهای موجود، حقوق اساسی انسان‌ها را در منطقه پایمال می‏کنند و بر تغییراتی گسترده، متهورانه، و عمیقاً مبتکرانه در چنین شرایطی تأکید کردند.25 در بیانیه اسقفان، همچنین به وسوسه «توسل به خشونت» اشاره و تأکید شد که البته در برخی موارد نادر، چاره‏ای جز توسل به خشونت باقی نمانده است.26 گردهمایی مدلین، بر تحلیلی که شرایط امریکای جنوبی را ناشی از ستم و استبداد می‏دانست و نیز بر نیاز به رهایی از این شرایط، صحه گذاشت. اسقفان با الهام از شورای دوم واتیکان اعلام کردند که کلیسا از تمام محرومان از هر طبقه و قشری به نام خلق خدا حمایت کرده و تلاش می‏کند تا آنان را با حقوق خویش آشنا کنند.27 از نتایج مهم گردهمایی مدلین، شکل‏گیری «جوامع مسیحی پایه»(کلیساهای پایه) و «کمیته مبلغین کلام خدا» است. در این کنفرانس، به تشویق مردم در عضویت در کلیساهای پایه بسیار تأکید شد. جوامع مسیحی پایه هم با تعداد اعضای بین 10 الی 20 نفر در محله‏های فقیرنشین شهرها و در روستاها با شرکت دهقانان محروم شکل گرفت که سرپرستی هر کانون بر عهده کلیسای محل بوده است. از آنجا که در امریکای لاتین، مسئله کمبود کشیش مطرح است، چنین کانون‌هایی ـ به ویژه در برزیل ـ برای اکثریت فقیرنشین، پاسخ‌گویی نیازهای معنوی آنها شد و از درون این کانون‌ها «الاهیات آزادی‏بخش» گسترش پیدا کرد. مبلغان با الهام از این کنفرانس، بدون اجازه کشیش‌ها، به آموزش‌های سیاسی پرداختند و بدون اعتنا به تلقینات رژیم‏های حاکم مبنی بر مارکسیست بودن برخی نهضت‌های انقلابی منطقه، مانند ساندنیست‌های نیکاراگوئه و الحاد آنان، به آنها نزدیک شدند و در مخالفت با نظام‌های دیکتاتوری با آن گروه‌ها همکاری می‏کردند.28 غالب محققان، این گردهمایی را نقطه شروع حقیقی «الاهیات آزادی‏بخش» می‏دانند. الاهیاتی که رهایی اجتماعی ـ سیاسی را هدف اصلی خود می‏دانست. آنها این گردهمایی را سبب ایجاد انقلابی در حیات کلیسای امریکای لاتین ارزیابی می‏کنند که در نهایت، به معنای انقلاب در تاریخ امریکای لاتین خواهد بود.29 4ـ2. گردهمایی پوئبلا با درهم آمیختن فعالیت‏های اجتماعی ـ مذهبی روحانیت و درگیری آنان با حکومت‌های استبدادی و پرداختن به مشکلات اجتماعی، فقر و محرومیت مردم،‌ نظام سنتی کلیسای منطقه نگران وضع موجود و آشفتگی‏های بی‏سابقه در کلیسا شد. علاوه بر کنفرانس مدلین، کنفرانس‌های دیگری مانند کنگرة اول متألهان و اسقفان منطقه30 در مکزیکوسیتی مکزیک در آگوست سال 1975م. کنگره «ایمان مسیحی و دگرگونی اجتماعی در امریکای لاتین»31 در ژوئیه سال 1972م. اسپانیا، گفت‌وگوهای رسمی بین متألهان آزادی‏بخش و طرف‌داران آزادسازی سیاهان امریکا و حرکت‏های آزادسازی زنان و مانند آن32 در سال 1975م. و آغاز وحدت کلیساهای جهان سوم33 در سال 1976م. و... هم برگزار شد که در شکل‏گیری تعاملات و وحدت رویه کشیشان انقلابی این منطقه در مبارزه با سرمایه‏داری و تلاش برای رهایی فقرا مؤثر بودند.34 روحانیون محافظه‏کار هر گونه گرایش به بینش جدید ـ ترجیح فقرا و الاهیات آزادی‏بخش ـ را محکوم می‏کردند. مردم را به روی‌گرداندن از انقلابیون فرامی‏خواندند. در نتیجه، طی دهه 1970م. اختلاف بین روحانیت محافظه‏کار و انقلابی بالا گرفت؛ به طوری‌که در سال 1977م. روحانیت مسیحی آماده تشکیل کنفرانس دیگری شد. اسقف‏های محافظه‏کار بسیار کوشیدند تا در این کنفرانس، که در شهر «پوئبلا» مکزیک برگزار شد، با حذف روحانیت انقلابی، آثار و نتایج کنفرانس مدلین را خنثا کنند. پاپ ژان پل دوم، برای افتتاح کنفرانس، به مکزیک سفر کرد و در سخنرانی‏های خود خط مشی کنفرانس را به صورت‌های مختلف تفسیر کرد. در یک خطبه از حقوق فقرا و هم‌دردی کلیسا با محرومان صحبت می‏کرد و در جایی دیگر، کلیسا را از درگیری در امور سیاسی برحذر می‏داشت. در بعضی دیگر از خطبه‏ها، تعهدات کلیسا را به انجام مطلق امور عبادی خلاصه می‏کرد و از خشونت بر حذر داشته و به صلح دعوت می‏کرد.35 نتایج این کنفرانس در مقایسه با کنفرانس مدلین، بیشتر براساس مصالح کلیسا بود؛ اما پاپ و روحانیان امریکای لاتین، در فضایی که توسط روحانیون انقلابی و مترقی و هوادار الاهیات آزادی‎بخش ایجاد کرده بودند، تعهدات اجتماعی کلیسا به فقرا و عدالت اجتماعی را مطرح کردند. به رغم خواست محافظه‏کاران، کشیشان انقلابی به بررسی شرایط اجتماعی و اقتصادی امریکای لاتین و ابعاد تجدید نظر در نظرات و تعاملات گذشته با مردم و حاکمان منطقه پرداختند و این امر سبب تقویت مبانی نظری الاهیات آزادی‏بخش و هم‌گرایی اسقفان و کشیشان منطقه شد. پس از تشکیل شورای واتیکان دوم و کنفرانس اسقفان در مدلین و پوئبلا، مطالعات دینی در امریکای لاتین به تدریج متحول شد. حتی در زمینه بازدیدهای کشیشان از روستاها و تعامل با مردم و حاکمان منطقه تغییراتی پدید آمد. اسقفان منطقه امریکای لاتین، ضمن شهامت یافتن حضور و نظریه‏پردازی در عرصه‏های جدید و پرداختن به معضلات و مسائل روز، برای بومی کردن مباحث این شوراها اقدام کردند. که شکل‏گیری «جوامع پایه» (کلیساهای پایه)، تحقق اصطلاح «خلق خدا» و طرح نظریه «ترجیح فقرا از سوی خدا» مهم‌ترین نتایج آنهاست.36 5. شرایط خاص سیاسی اجتماعی امریکای لاتین دهه‏های 50 تا 70 قرن بیستم آمریکای جنوبی قاره‏ای است که از جهت منابع طبیعی غنی قلمداد می‏شود؛ اما اکثریت ساکنان آن در فقر و فلاکت زندگی می‏کنند. بسیاری از کشورهای این قاره، توسط گروهی از نخبگان ثروتمند اداره می‏شوند که به قیمت محرومیت اکثریت اعضای جامعه خود در صدر حکومت باقی مانده‏اند. در دهه‏های 50 و 60 قرن بیستم، این تحلیل در مورد کشورهای امریکای جنوبی مطرح شد که چون این کشورها توسعه‌نیافته هستند، پس باید اقدام‌هایی در جهت توسعه و پیشرفت این کشورها انجام گیرد. اما اقدام‌های انجام‌شده در این مورد، بر وضعیت اکثریت توده‏های محروم این کشورها تأثیری بر جای نگذاشت. براساس این تحلیل، ‌مسئله اصلی در ساختار ناعادلانه روابط بود؛ یعنی از یک سو، حکومت‌های استبدادی در هریک از کشورها حاکم بود و از سوی دیگر نیز، روابطی ناعادلانه بین کل این قاره و کشورهای توسعه‌یافته یا سرمایه‏داری سلطه‏گر وجود داشت.37 مجله اشپیگل آلمان در سال 1970م. اوضاع امریکای لاتین را این‌گونه توصیف می‏کند:این قاره بالقوه بزرگ‌ترین قدرت انقلابی جهان است. متوسط عمر در امریکای لاتین برای مردان حدود 43 سال و برای زنان حدود 49 سال می‏باشد. از هر ده کلبه در هندوراس، نه کلبه بدون کوچک‌ترین کف‏پوش می‏باشد. از هر ده خانه در پاراگوئه، هشت خانه فاقد سقف محکم و قابل اطمینان است. تنها 5/4 درصد کلیه منازل شیلی دارای آب لوله‏کشی بوده، فقط 2/4 درصد کلیه خانه‏های مردم دارای برق است. 40 میلیون از 140 میلیون مردم امریکای لاتین، که در سنین قادر به کار قرار دارند، فاقد شغل دائمی هستند. فقط 16 درصد جمعیت امریکای لاتین تحصیلات مدرسه دارند... کسی که کاری دارد، اغلب نیز در اثر آن به برده مبدل می‏شود. برده‏فروشی هنوز رواج دارد... در سراسر این شبه‌قاره، به هر گونه کوششی در زمینه پیشرفت اجتماعی، دستمزد بیشتر یا شرایط کار انسانی، مارک کمونیستی یا اقدام علیه امنیت کشور می‏چسبانند... در هشت جمهوری از 24 جمهوری امریکای لاتین، دیکتاتورهای نظامی حکومت می‏کنند. در پنج جمهوری، دیکتاتورهای غیر نظامی. مردم باید بار خرج ارتش‌ها را به دوش بکشند....38 در زمینه تعلیم و تربیت، مهم‌ترین مشکل بسیاری از کشورهای منطقه، بی‏سوادی گسترده توده مردم است. در حکومت‌های غیر انقلابی و دیکتاتوری امریکای لاتین، برنامه مبارزه با بی‏سوادی هرگز اهمیتی درخور نداشته است. از سوی دیگر، ایالات متحده آمریکا، با اعلام دکترین مونروئه، بارها اعلام کرده است امریکای مرکزی و جنوبی را مناطق استراتژیکی برای امنیت ملی خود تلقی می‏کند. بدین ترتیب هرگونه تغییری که در نحوه اداره کشورهای این منطقه صورت می‏گیرد، باید به گونه‏ای باشد که منافع سرمایه‏داری ایالات متحد را حفظ کند.39 نفوذ باند مافیایی مواد مخدر، از جمله مسائل و مشکلاتی است که در سراسر قاره وجود دارد. باندهای مافیایی، که همواره از سوی امریکا و اروپای غربی حمایت می‏شوند.40 از این‌رو سیمای غالب در کشورهای امریکای لاتین را می‏توان به این‌گونه توصیف کرد: توزیع ناعادلانه درآمد، کمبود مواد غذایی، نبود تسهیلات اجتماعی، فقدان امکانات آموزشی برای نوجوانان، طبقات تنگ‌دست و سطح زندگی پایین اکثریت مردم.41 یکی از سخنان معروف هلدر کامارا، اسقف اعظم برزیلی، این است که استثمار نه تنها از داخل کشور سرچشمه می‏گیرد، بلکه از خارج نیز اعمال می‏شود. اینکه کشورهای در حال توسعه، به وسیله سیاست تجاری کشورهای صنعتی استثمار می‏شوند. متعهد شدن کلیسا، ثمرات زیادی در جهان سوم به بار آورد. البته کشیشان خود به خوبی آگاه‌اند که تلاش‌های آنان به هیچ صورت نمی‏تواند جای خالی کارهای انجام‌نداده، دولت‌ها را به کلی پر کند؛ زیرا هیچ نوع تعهد و قبول مسئولیتی از جانب کلیسا نمی‏تواند پاسخ‌گوی بهره‏های گزاف، ارزانی بهای مواد اولیه و محدودیت‏های وارداتی سختی باشد که دولت‌های صنعتی بر جهان سوم تحمیل کرده‏اند.42 الاهیات آزادی‏بخش، از شورای دوم واتیکان تأثیرهایی گرفته و برخی از اندیشه‏های متکلمان مسیحی غرب چون مولتمان، متز و بونهوفر را نیز به عاریت گرفته است؛ اما اساساً الاهیاتی است که از شرایط امریکای لاتین نشأت گرفته؛ امری که رهبرانش آن را بیان می‏کنند. 6. مارکسیسم مارکسیسم شاید یکی از مهم‌ترین جهان‏بینی‏هایی است که در دوره مدرن در اروپا سر برآورده و تأثیر بسیاری بر الاهیات مسیحی گذاشت. مارکسیسم به عنوان یک ایدئولوژی، در بحث‌های الاهیاتی نیمه دوم قرن بیستم به ویژه بر الاهیات آزادی‏بخش در امریکای لاتین و بعضی از «الاهیات‌های امید» ـ مانند آنچه که «یورگن مولتمان» در دهه 1960م. مطرح کرد ـ تأثیر فراوانی بر جای گذاشت. الاهیات آزادی‏بخش امریکای لاتین، به بینش‏های مارکسیستی تحسین‏آمیز نگریست و بدان توجه جدی نمود. گرچه این الاهیات را نمی‏توان به معنای واقعی کلمه، جنبشی «مارکسیستی» دانست.43 الاهیات آزادی‏بخش، مارکسیسم را به منزله کمکی برای «پراکسیس مسیحی» معرفی می‏کند؛ از این‌رو غالب متألهان آن، از تحلیل‌های اجتماعی مارکسیستی استفاده کرده‏اند. از تفکر مارکس، هم به منزله «ابرازی برای تحلیل اجتماعی»44 و هم به منزله برنامه‏ای برای تغییر اجتماع سود جستند؛ زیرا به نظر آنان، کسب بینش‏هایی در باب ماهیت کنونی جامعه امریکای لاتین و نیز شیوه‏های اصلاح اوضاع اسف‌بار فقرا را میسر می‏سازد. از سویی، برنامه‏ای ارائه می‏دهد که به واسطه آن نظام اجتماعی ناعادلانه موجود را می‏توان برچید و جامعه‏ای عادلانه پدید آورد.45 لئوناردو بوف،46 از رهبران برجسته این الاهیات، درباره شائبه تأثیرپذیری الاهیات آزادی‏بخش از مارکسیسم می‏گوید:همواره این مدعا وجود داشته است که الاهیات آزادی‏بخش را نوعی مارکسیسم بنامند. البته در بخش‏هایی از تفکرات الاهیات آزادی‏بخش، نوعی پس‌زمینه‏های حقایق مارکسیستی وجود دارد؛ مانند ضد خودکامگی و ضد استعماری بودن این الاهیات، اولویت حق انتخاب و ترجیح فقرا، ایستادگی در برابر اقتصاد آزاد جوامع سرمایه‏داری و مخالفت با ظلم و تعدی آنها. با همه این اوصاف، مارکسیسم یک ایدئولوژی الحادی ضد مسیحی است که خواهان شدت عمل برای کسب اهدافش است.... به طور کلی این امکان وجود دارد که بین مارکسیسم و الاهیات آزادی‏بخش شباهت‏هایی در موضوعات باشد. اما از نظر هستی‏شناسی با هم فرق‏های اساسی دارند که نمی‏شود این دو را به هم تقلیل داد.47 «سگوندو گالیله»،48 از دیگر رهبران این الاهیات، مرحله اول از مراحل شکل‏گیری الاهیات آزادی‏بخش (آغاز دهه 1960 تا اوایل 1970م.) را متأثر از مارکسیسم بیان می‏کند؛ چرا که در نزد رهبران این الاهیات، عناصر مارکسیستی می‏توانست تغییرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به وجود آورد؛ اما در مرحله دوم در سال‌های 1970 تا اواسط دهه 1980م. مسئله حقوق بشر از جمله مهم‌ترین محور مبارزات الاهیون آزادی‏بخش را تشکیل داد و نگرش اقتصادی ـ سیاسی توجه خود را به حقوق بشر معطوف کرد؛ چراکه در این دوران، مارکسیسم در حال سقوط بود و در مرحله در اواسط سال 1980م. مرحله جدیدی برای این الاهیات آغاز شد؛ به طوری که رژیم‏های نظامی و دیکتاتور کشورهای مختلف منطقه تضعیف شدند و دموکراسی نسبی در منطقه حاکم شد و رهبران این الاهیات وارد مرحله همکاری بیشتر با سیاست‌مداران برای تحقق عدالت شدند؛ عدالتی که حقوق بشر را هم دربرداشته باشد.49 بدین ترتیب، متألهان و کشیشان انقلابی امریکای لاتین، با اقتباس از مکاتب الاهیات سیاسی اروپا و مارکسیسم، مکتب خاص خود را متأثر از شرایط منطقه به وجود آوردند که با تغییری بنیادی نسبت به الاهیات سنتی و کلاسیک اروپایی، کتاب مقدس را «به نفع فقرا» تفسیر می‏کنند.50 7. آثار و اندیشه‏های تربیتی و اجتماعی پائولو فریره پائولو فریره (1997ـ1921م.) در رسیف ـ در شمال شرقی برزیل ـ در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. دکترای خود را با نگارش رساله‌ای در زمینه فلسفة تعلیم و تربیت در سال 1959م. اخذ کرد. در سال 1964م. توسط دیکتاتوری نظامی دستگیر و به شیلی تبعید شد. در دوران تبعید، وی کار را در محدوده‌های جغرافیایی قابل توجهی آغاز کرد و در برنامه‌های آموزشی و سوادآموزی در «شیلی»،‌ «آنگولا»، «موزامبیک»، «کیپ ورد»، «گینه‌ی بیسائو»، «نیکاراگوئه» و... وارد شد. در سال 1968م. کتاب  تعلیم و تربیت ستم‌دیدگان را در اسپانیا و انگلیس چاپ کرد. ولی نتوانست آن را در کشورش ـ برزیل ـ منتشر کند. این کتاب، حاوی نظریات او درباره سوادآموزی و آموزش توده‌های فقیر در کشورهای استعمارشده است. از دیگر آثار مهم وی، آموزش شناخت انتقادی، هوشیارسازی فرهنگی، آموزش در جریان پیشرفت و آموزش در عمل، نامه‏هایی به گینه بیسائو است.51 فریره برای گسترش سوادآموزی، تلاش‏های فراوانی در کشورهای امریکای لاتین و دیگر کشورهای جهان کرد. وی با جنبش‏های اجتماعی برای آموزش بزرگ‌سالان و توده‌های فقیر ـ به ویژه جنبش‏هایی که برای ارتقای فرهنگ توده مردم و فقرا در درون کلیساهای کاتولیک منطقه فعالیت کردند ـ همراه شد. حرکت‌هایی که بعدها به جنبش الاهیات آزادی‏بخش معروف شد. در نظر فریره، نه تنها بی‌طرف بودن در امر آموزش کاری است غیر ممکن، بلکه هر شخص مجبور است بر این نکته تأکید کند که تمام خط مشی‌ها و ممارست‌های آموزشی، دارای دلالات و مفاهیم اجتماعی‌اند. این سیاست‌ها و ممارسات هم قادرند محرومیت‌ها و بی‌عدالتی‌ها را جاودانه سازند و هم برعکس، قادرند به ما در بنای شرایطی در جهت دگرسازی و تحول اجتماعی یاری رسانند. فریره معتقد بود که مردم تحت سلطه و ستم‌دیده کنونی باید درباره انواع سلطه‏ها و ترفندهایی که گروه مسلط ممکن است به وسیله آن از سواد ایشان سوء‏استفاده کند، آگاه شوند؛ از این‌رو عقیده‌ داشت که آموزش همواره یک عملکرد سیاسی است. این باور برای او، تنها یک شعار نبود و این نظریه مورد استفاده کشیشان انقلابی امریکای لاتین قرار گرفت. نظرات فریره در زمانی مطرح شد که کشیشان منطقه، بنا به شورای دوم واتیکان، اقداماتی را برای تقویت جایگاه کلیسا و مذهب و پویایی آنها و تغییر وضعیت موجود آغاز کرده بود. آنان به الگوبرداری از اروپای آن زمان، دوره برنامه‏های آموزشی را برای راهنمایی و آموزش افراد غیر روحانی برای پیاده کردن اهداف به کار گرفتند و تلاش زیادی برای درهم شکستن سلسله مراتب کلیسایی و ایجاد ارتباط با قشرهای مختلف جامعه ـ به ویژه جوانان و محرومان ـ را آغاز کردند. در این میان، آثار و نوشته‏های فریره، نقش عمده‏ای یافت . رهبران الاهیات آزادی‏بخش از نظرات و بحث‏های جامعه‏شناسی تربیتی او و همچنین ایوان ایلیچ (2002ـ1926م.)52 متفکر برجسته و عضو مرکز بین فرهنگی اسناد در کورناواکای مکزیک، بسیار استقبال کردند53 تا جایی که در اسناد و مدارک کنفرانس مدلین، آموزش رهایی به مردم براساس تکنیک‏های آموزشی پائولو فریره، که روش هوشیارسازی را برخلاف روش‌های تقلیدی امریکای لاتین مبنای کار قرار می‏دهد، مورد تأکید قرار گرفت. بنابراین می‏توان گفت که اندیشه‏های فریره در شکل‏گیری و گسترش الاهیات آزادی‏بخش موثر واقع شد. وضعیت فعلی الاهیات آزادی‏بخش این الاهیات در دهه‏های 1970 و 1980م. نقش برجسته‌ای در انقلاب‌های منطقه و حمایت از انقلابیون امریکای لاتین داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هم سبب توجه دوباره مردم منطقه به دین و آموزه‏های عدالت‌خواهی ادیان شد. این نهضت، پس از طی دوران فترت یک دهه‏ای ـ دهه 1990م. ـ به علت سقوط نظام کمونیستی شوروی و شکست انقلابیون در منطقه و گرایش شدید دولت‏های برخاسته از مردم به لیبرالیسم آمریکایی و نظام سرمایه‏داری، با رویش موج جدید بیداری سیاسی و انتقادی و ضد آمریکایی در کشورهای منطقه، از جمله روی کار آمدن رؤسای جمهوری چون هوگو چاوز، دانیل اورتگا، ایوه مورالس، رافائل کوره‎آ و اخیراً فرناندو لوگو(کشیش این الاهیات) در کشورهای ونزوئلا، نیکاراگوئه، بولیوی، اکوادور و پاراگوئه دوباره فعال و احیا شده است. برخی رهبران این الاهیات، مانند لئوناردو بوف از لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، رئیس‌جمهور مردمی و محبوب (سابق) برزیل، در طی سال‌های اخیر حمایت می‌کردند. میگوئل دسکوتو، از رهبران برجسته و مشهور این الاهیات در نیکاراگوئه و وزیر اسبق امور خارجه این کشور، در دو سال گذشته، دبیری مجمع عمومی سازمان ملل را بر عهده داشت و در این جایگاه، انتقادات فراوانی به نظام سرمایه‏داری، سیاست‏های استعماری آمریکا، مظلومیت فلسطینی‏ها و محکومیت اقدامات خشونت‏آمیز و تجاوزگرانه رژیم صهیونیستی و حمایت از حق دستیابی به انرژی هسته‏ای ایران اتخاذ کرد. به نظر نگارنده، راه‌های همکاری و گفت‌وگوی میان اندیشمندان و متکلمان مسلمان و متألهان این نهضت بسیار است. نزدیکی سیمای مسیح(ع) در نزد این الاهیات با اسلام، عدالت اجتماعی، رابطه دین و سیاست در نظر این الاهیات، با نظریات رایج کلیسای مسیحی و نزدیکی دیدگاه این الاهیات به دیدگاه اسلام، مقایسه ریشه‏های فقر و عدالت اجتماعی، ریشه‏کنی استبداد و استکبار و رفع وابستگی ملل در نظر این الاهیات و اسلام، نقش دین درانقلاب ایران و انقلاب‌های امریکای لاتین، مقایسه سیاست ایالات متحده امریکا در خصوص این الاهیات و اسلام سیاسی معاصر و... از جمله موضوعات مهمی هستند که می‏توان در تعامل با متفکران آنها مطرح کرد. لئوناردو بوف، شخصیت برجسته این الاهیات در مورد آینده مذاهب در امریکای لاتین میگوید: مهمترین امر در حال حاضر، برقراری ارتباط با اسلام و یافتن مفاهیم مشترک در اسلام و مسیحیت است. میگوئل دسکوتو، از رهبران برجسته و مشهور این الاهیات در نیکاراگوئه نیز، خواستار تعامل با اندیشمندان مسلمان و حضور در ایران شده است. با وجود علاقهمندی رهبران این نهضت الاهیاتی برای ارتباط و تعامل، تاکنون تلاشی برای برقراری ارتباط و تعامل با این نهضت صورت نگرفته است؛ ولی به نظر نگارنده، آینده این نهضت الاهیاتی تا حد زیادی به ارتباط این الاهیات با اندیشمندان مسلمان همبستگی دارد. نتیجه‌گیری رویکرد الاهیات آزادی‏بخش این است که کلیسا باید مشروعیت خود را با رهایی دادن فقرا از فقر بگیرد. کتاب مقدس باید از منظر فقرا خوانده شود و تجربه گردد. انتقاد از عملکرد استثمار و محافظه‏کاری کلیساها و واتیکان، وابستگی، استعمار جدید، توجیه مبارزه و حمایت از طبقات کارگر در مقابل سرمایه‌داری و... در رویکردهای این الاهیات و نوشته‌های رهبران آن، متأسفانه باعث به وجود آمدن این تصور شده که این الاهیات به طور کلی تحت تأثیر مارکسیسم و دنباله‏روی آنهاست. اما با بیان ریشه‏های شکل‏گیری این الاهیات، همچنین موضع‏گیری برخی رهبران برجسته آن درباره خاستگاه ضد دینی مارکسیسم نشان می‎دهد که این الاهیات، جنبشی صرفاً «مارکسیستی» نیست. از سوی دیگر، نگاه تحسین‏آمیز و استفاده برخی از رهبران آنها از برخی تحلیل‌های مارکسیستی، بدان معنا نیست که بگوییم آنها مارکسیسم را به عنوان یک برنامه جامع برای فعالیت سیاسی پذیرفته‏اند؛ بلکه باید از این منظر نگریست که اگر ایدئولوژی بدیل و جایگزینی ـ مانند اسلام ـ برای آنها در منطقه وجود داشت، قطعاً بدان گرایش و تمایل می‏یافتند.   پی نوشت 1. لیلی مصطفوی کاشانی، شورای واتیکان دو؛ میعادگاه کلیسای کاتولیک با تجددگرایی، ص 6. 2. همان، ص 76 ـ 75 3. Aggiornamento، این واژه «روزآمد کردن» یا «تجدید بنا» ترجمه می‏شود و مقصود از آن فرآیند نوسازی و روزآمد کردن الهیاتی، معنی و سازمانی است که خود ناشی از عمل شورای دوم واتیکان است. (مک گراث، درسنامه الهیات مسیحی، ص505 با اندکی تغییر) 4. Reformation 5. لیلی مصطفوی کاشانی، شورای واتیکان دو، ص 84 ـ 82 6. Gs: Gaudium et spes؛ شادی و امید (به زبان لاتینی) از اصول ارشادی کلیسا در جهان امروزی 7. لیلی مصطفوی کاشانی، شورای واتیکان دو، ص50 8. Pilgrim 9. اندرو والز، مسیحیت در جهان امروز، ص 161 ـ 159 10. همان، ص 162 ـ 161 11. Consejo Episcopal Latin Amricamo: CELAM این شورا موظف است درباره مسائل و مشکلات عمومی کلیسای آمریکای لاتین مطالعه و تحقیق نموده و راه حل مناسب را پیشنهاد دهد. همچنین وظیفه هماهنگی میان کلیساهای منطقه‏ای و واتیکان را عهده‏دار است. مقر دبیرخانه شورا در یوگوتا واقع در کلمبیاست. (عبدخدایی، واتیکان؛ کلیسای جهانی کاتولیک، ص270). عنوان لاتین این کنفرانس به صورت زیر است: The Episcoal Council of Latin America 12. اندرو والز، همان، ص 162 ـ 161 13. همان، ص 161 ـ 159 14. لیلی مصطفوی‌کاشانی، پایان صد سال تنهایی، ص 51 ـ 50؛ ر.ک: همو، شورای واتیکان دو و نیز: تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص 493 ـ 489. 15. Pop Leo XIII 16. Mircea Eliade, The Encylopedia of Religion, vol.3, P.393. و نیز: آلن گیر برانت، کلیسای انقلابی، ص 4. 17. Paolo Ferira 18. آلن گیر برانت، همان، ص4 19. داوود صالحی، انقلاب در نیکاراگوئه، ص169 20. Helder Camara 21. منوچهر فکری ارشاد، مسائل آمریکای لاتین، ص 185 ـ 180 22. آلنت گیر برانت، همانع ص 21. 23. لیلی مصطفوی کاشانی، پایان صد سال تنهایی، ص 52. 24. Prefrential Oftion for the Poor، این اصطلاح از زمان کنفرانس اسقفان آمریکای لاتین در مدلین و پوئبلا مطرح شد و به مفهوم اعتبار و ارجحیت قائل شدن برای فقرا و محرومان و تعهد به انهاست. (لیلی مصطفوی‌کاشانی، کلیاتی درباره الهیات رهایی‏بخش، ص35) 25. همان، ص 53 ـ 52 26. تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص 519 ـ 518. 27. لیلی مصطفوی، کاشانی، پایان صد سال تنهایی، ص 53 ـ 52 28. گرنز و السون، همان، ص 314 ـ 313 29. همان، ص313 30. The first congress of Latin American theologians 31. Christian faith and the transformation of society in Latin America 32. The first formal contacts between liberation theologians and advocates of U.S. black liberation and other liberation movements-feminist, Amerindian, and… . 33. Dar es Salaam in 1976, Accra in 1977, Wennappuwa, Sri Lanka, in 1979, Situ Paulo in 1980, Geneva in 1983, Oaxtepec, Mexico, in 1986. 34. لئوناردو بوف، الهیات آزادی‏بخش: نگاهی گذرا به پیشینه اندیشگی، ص 21. 35. لیلی مصطفوی کاشانی، کلیاتی درباره الهیات رهایی‏بخش، ص 44. 36. همو، پایان صد سال تنهایی، ص50 37. تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص518 38. منوچهر فکری ارشاد، همان، ص 87 ـ 80. 39. رک: همان، ص 192 ـ 51 40. آلن گیر برانت، همان، ص231 41. همان، ص 229 ـ 228 42. برای مطالعه بیشتر درباره اوضاع آمریکای لاتین در دهه های 1960 و 1970 میلادی ر.ک: بیلز، آمریکای لاتین دنیای انقلاب، ترجمه تبریزی؛ نیدرگانگ، بیست کشور آمریکای لاتین، ترجمه محمد قاضی؛ گراسی، وحشت در آمریکای لاتین، ترجمه آقایی و صفریان؛ جواد یوسفیان، جواد، کلیسای شورشی؛ مذهب و انقلاب در آمریکای لاتین. 43. آلستر مک‌گراث، درسنامه الهیات مسیحی، ص 202 ـ 199. 44. Tools Of Social Analysis 45. آلستر مک‌گراث، همان، ص233؛ گرنز و السون، همان، ص330؛ ران رادز، همان، ص79؛ ر.ک: دیوید مک للان، مسیحیت و سیاست، ص 78 ـ 74. 46. Leonardo Boff 47. لئوناردو بوف، الهیات آزادی‏بخش: نگاهی گذرا به پیشینه اندیشگی، ص 22. 48. Segundo Galilea 49. لیلی مصطفوی‌کاشانی، پایان صد سال تنهایی، ص 197 ـ 196 50. ر.ک: 1. مک گراث، درسنامه الهیات مسیحی، ص 202 ـ 197 و 233 ـ 232 2؛ گرنز و السون، همان، ص 331 ـ 330. 3. ران رادز، همان؛ لئوناردو بوف، همان، ص 23 ـ 19 و 5؛ اندرو والز، همان، ص 162 ـ 159. 51. از این نویسنده کتاب‌های «تعلیم و تربیت ستمدیدگان» (با ترجمه احمد بیرشک و سیف‎اله داد)، «آموزش در جریان پیشرفت» (با ترجمه احمد بیرشک) و «آموزش در عمل، نامه‏های به گینه بیسائو» (با ترجمه لیلی مصطفوی کاشانی) در ایران منتشر شده است. 52. Ivan Illich فیلسوف و کشیش کاتولیک اتریشی که آثار خود را درباره قدرت، درک و عمل، آموزش و پرورش، پزشکی، کار، استفاده از انرژی و توسعه اقتصادی منتشر کرده است. 53. مک للان، مسیحیت و سیاست، ص69.   یاسر عسگری /کارشناس ارشد ادیان و عرفان شمس‌الله مریجی /استادیار دانشگاه باقر العلوم(ع)   منبع: فصلنامه معرفت ادیان شماره 3 پایان متن/

93/07/29 - 00:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن