تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 22 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كه بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را با اعتقاد و دوستى محمد و آل پاكش و با تسليم در ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

کود مایع

سایت نوید

Future Innovate Tech

باند اکتیو

بلیط هواپیما

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799822334




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پيامدهاي عملکرد ستاد انقلاب فرهنگي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پيامدهاي عملکرد ستاد انقلاب فرهنگي
پيامدهاي عملکرد ستاد انقلاب فرهنگي همان طور که گفته شد، انقلاب فرهنگي ايران تداعي گر انقلاب آموزشي يا به عبارت بهتر «دگرگوني در آموزش عالي» و تعطيلي مراکز آموزش عالي به مدت 2/5 سال - از دوم ارديبشهت 1359 تا 17 آذر 1361 - بوده است. بدين ترتيب، يکي از اثرات و پيامدهاي اعلام انقلاب فرهنگي، بازگشايي دير هنگام دانشگاه ها بود. بدين مفهوم که پس از آغاز به کار ستاد انقلاب فرهنگي، مقرر شد دانشگاه ها - عليرغم مخالفت هاي بسيار - به مدت شش ماه بسته شود و در اين مدت، اهداف انقلاب فرهنگي، يعني اسلامي شدن دانشگاه ها يا به عبارت بهتر، تعيين استراتژي و سيستم آموزشي کشور، تعيين اهداف و اداره ي اين آموزش و تدوين و طراحي سيستم آموزش پيش دبستاني تا سطح عالي تعيين گردد. تمام اين اهداف نيز در قالب برنامه ريزي براي رشته هاي مختلف تحصيلي، مديريت دانشگاه ها و نحوه ي گزينش استاد و دانشجو گنجانده شده بود. در واقع، چنان چه هر يک از اين موارد مورد بررسي و اصلاح قرار مي گرفتند، دانشگاه اسلامي مورد نظر به ثمر مي رسيد، ولي پيش از آنکه پيامدهاي هر يک از اين موارد مورد بررسي قرار گيرد، لازم است موقعيت ها و شرايط مبتلا به دانشگاه ها در طول دوران تعطيلي و علل تأخير بازگشايي آن و بر جاي گذاردن خيل عظيمي از دواطلبان تحصيل در مقاطع عالي، مورد بررسي قرار گيرد.با آغاز سال تحصيلي 1359 - 1360 هنوز از بازگشايي دانشگاه ها خبري نبود و در آن برهه از زمان، براي افراد بي شماري از جمله دانشجويان، دانش آموزان سال هاي آخر و خانواده هاي آنان در زمينه ي بازگشايي دانشگاه ها و برگزاري کنکور، سؤالات بي شماري مطرح بود. اين در حالي بود که مقرر شد ستاد انقلاب فرهنگي ظرف مدت شش ماه از برپايي اين ستاد، به برنامه ريزي ها خاتمه دهد و دانشگاه ها داير شوند. ستاد نيز در ابتدا اين مسأله را کانون توجه قرار داد، ولي پس از مدتي درصدد برآمد تا امر بازگشايي را تا پايان تغييرات بنيادي در سازمان مديريت و برنامه هاي آموزشي دانشگاه ها به تعويق اندازد، با اين توجيه که زماني دانشگاه مي تواند رسالتش را در خدمت به مردم انجام دهد که برنامه هاي آموزشي آن، منعکس کننده ي نيازهاي جامعه باشد. بر اين اساس و به دليل عدم ارزيابي برنامه هاي آموزشي، برآورده نشدن نيازهاي کشور، عدم نظر خواهي در مورد برنامه هاي آموزشي پيشنهادي و تعيين نشدن نحوه ي گزينش استاد و دانشجو و همچنين عدم تصويب کل برنامه ها (1)، اين امر در آن سال تحصيلي (1359 - 1360) عملي نشد و انتظار هم نمي رفت که دانشگاه ها در آن سال تحصيلي بازگشايي شوند؛ ولي پس از سپري شدن مهلت مقرر نيز اقدام مؤثري به انجام نرسيد و در نتيجه امام خميني (ره)، در پيام نوروزي سال 1360 بر امر بازگشايي دانشگاه ها تأکيد کردند و فرمودند: «شوراي انقلاب فرهنگي لازم است با کوشش فراوان و افزايش گروه هاي متعهد و متخصص کار خود را به نتيجه رساند و در باز شدن دانشگاه ها در اين سال حد اعلاي توان خود را به کار برند»؛ (2) اما در جواب اين بيانيه، اعضاي ستاد انقلاب فرهنگي، بازگشايي دانشگاه ها را موکول به انجام تغييرات لازم و اساسي در ارکان تشکيل دهنده ي دانشگاه ها دانستند. (3)پس از ايراد فرمايشات امام (ره) پيرامون ضرورت بازگشايي دانشگاه ها، بحث هاي متعددي در مطبوعات آن دوران، راجع به اين امر منتشر شد و عقايد و نظرات گوناگون و متضادي منعکس گرديد. از يک سو، دست اندرکاران ستاد انقلاب فرهنگي تا رسيدن به اهداف مطلوب، در بازگشايي دانشگاه درنگ داشتند و از سوي ديگر، منتقدان از عملکرد ستاد و مخالفان آن با آوردن دلايل گوناگون، بر لزوم نوگشايي مراکز آموزش عالي تأکيد مي کردند و بر اين اعتقاد بودند که چون ستاد، تمامي امکانات دانشگاهي را در اختيار داشته و جهاد دانشگاهي هم فعاليت هاي خدماتي و تحقيقاتي ارزشمندي به انجام رسانيده است، بنابراين عدم پذيرش دانشجو، نشانگر ناتواني ستاد است. هر چند منتقدان، علت اين امر را ناآشنايي تعدادي از مسئولان با مسايل دانشگاهي يا وابستگي به فضاي سياسي جامعه و بروز برخي اشتباهات عمدي و سهوي مي دانستند، ولي به دليل امنيت نسبي حاکم بر محيط سياسي، وجود نيازهاي جامعه، وفور مشتاقان به تحصيلات عاليه و لزوم تعيين تکليف دانشجويان وقت، بر ضرورت بازگشايي هر چه سريع تر دانشگاه ها تأکيد داشتند. (4) به هر صورت نمي توان کمبود نيروهاي متخصص و متعهد را در ستاد از نظر دور داشت، چرا که اکثر آنها يا از ريشه با نظام اصلاحي مذکور مخالف بودند يا اين که روش کار آنان را نمي پسنديدند. (5) در اوايل سال 1361 انجمن هاي اسلامي دانشجويان سراسر کشور نيز به خيل مخالفان پيوستند و به عدم توفيق ستاد و وزارت فرهنگ و آموزش عالي در انجام رسالت هايشان اذعان نمودند، (6) تا اينکه سرانجام در بهار همان سال، ضوابط کنکور تعيين گرديد و آمادگي وزارت فرهنگ و آموزش عالي نيز جهت برگزاري کنکور اعلام شد. (7)در اولين کنکور، مقرر شد که گزينش بدون در نظر گرفتن شرايط سني و تاريخ اخذ مدرک برگزار شود، ولي در آزمون هاي بعدي اين شرط منتفي گرديد. از شرايط ديگر مي توان به محدوديت شرکت يک فرد در کنکور - حداکثر دو يا سه مرتبه - و منطقه اي شدن دانشگاه ها (8) اشاره کرد؛ البته در همين زمان، تکليف دانشجويان مورد قبول دانشگاه ها نيز تعيين شد و افرادي که در کنکور دانشگاه هايي که مورد تأييد وزارت فرهنگ و آموزش عالي بود، شرکت کرده و قبول شده بودند، حتي اگر به علت تعطيلي مراکز آموزشي، هيچ واحد درسي هم نگذرانده بودند حقشان محفوظ بود، ولي کساني که برگزاري کنکور در دانشگاه هايشان غير قانوني بود و يا با قيد شرايطي خاص برگزار شده بود - از جمله اين که اگر دانشگاه منحل شود، حقي نخواهند داشت - هم چنان ديپلمه محسوب مي شدند. (9)بدين گونه، مراکز آموزش عالي در پاييز سال 1361 بازگشايي شدند، ولي اهداف مورد نظر انقلاب فرهنگي و رسيدن به دانشگاه اسلامي که مقرر شده بود در قالب برنامه ريزي براي رشته هاي مختلف بخصوص علوم انساني، مديريت، نحوه ي گزينش استاد و دانشجو متجلي گردد، به طور کامل حاصل نشده بود، با اين حال مسئولان به دليل اهميت مسأله ي بازگشايي، بر آن شدند تا دانشگاه ها را داير کنند و ساير اصلاحات را در طول اداره ي امور درس و دانشگاه به انجام برسانند. در اين جا لازم است تا اشاره اي هر چند مختصر بر عملکرد ستاد، روي هر يک از ارکان دانشگاه شود. برنامه ريزي درسي: يکي از اهداف مورد نظر انقلاب فرهنگي، اصلاح برنامه هاي درسي رشته هاي مختلف تحصيلي براساس ارزش هاي اسلامي بود. با اين که اقدامات مؤثري در زمينه ي رشته هاي مختلف به غير از علوم انساني صورت گرفت، ولي کميته هاي آنان هنوز با مشکلات فراواني جهت برنامه ريزي مواجه بودند. در واقع، بازگشايي دانشگاه ها بيشتر متعلق به رشته هايي غير از علوم انساني بود، ولي با اين حال نمي توان از اشاره به مسايل مبتلا به ساير رشته ها چشم پوشي کرد. براي نمونه عمده ترين مشکل در گروه فني و مهندسي، عدم همکاري وزارت خانه هاي مختلف در اجراي برنامه هاي فني و حرفه اي و در اختيار گذاشتن کارگاه ها و مراکز صنعتي بود، زيرا در مرحله ي نوگشايي مقرر شده بود تا مراکز صنعتي و کارگاه ها در اختيار دانشکده هاي فني قرار گيرند و برنامه هاي آموزشي فني توأم با عمل باشد و همکاري مستقيم بين دانشکده ها و مراکز مذکور برقرار شود. (10) در همين راستا، يکي از عمده ترين مسايل دست به گريبان کميته هاي گروه کشاورزي، عدم هماهنگي لازم بين گروه هاي مختلف برنامه ريزي از نظر مقاطع تحصيلي، جدا شدن احتمالي دوره هاي کارداني از آموزش عالي و انتساب آن به آموزش فني و حرفه اي بود. (11) در مورد رشته هاي علوم پايه نيز مي توان از برخورد غير مسئولانه و ناهماهنگ برخي مسئولان در مورد برنامه هاي ارسال شده و در نتيجه تضعيف آنها، عدم نظارت صحيح بر اجراي برنامه ها، کمبود تأليفات داخلي و خارجي، اضافه بر سازمان بودن دانشجويان اين رشته نام برد. (12)اما در خصوص برنامه هاي علوم انساني، به دليل ماهيت خاص آن - پيش تر به اين مسأله اشاره شد - هنوز اقدامات اصلاحي چشم گيري صورت نگرفته بود و پس از گذشت مدت زماني از شروع کار کميته هاي علوم انساني، بعضي از کميته ها مانند کميته هاي حقوق، علوم سياسي و تاريخ - در حد ليسانس - پس از ارائه ي طرح خود تعطيل شدند و برخي ديگر نيز مانند کميته هاي ادبيات فارسي، زبان هاي خارجي، اقتصاد و روانشناسي، حتي بدون ارائه ي طرح، تعطيل يا بدون فعاليت شدند. مسئولان امر نيز بر آن بودند تا چنانچه به يک برنامه ي رضايت بخش نايل نشوند و از اسلامي بودن آن احساس رضايت نکنند، همچنان اين رشته ها را تعطيل نگاه دارند. (13) به هر حال اين فرآيند، ناشي از علل و عوامل بسياري بود که يکي از آن ها کمبود استادان متعهد و معتقد به آداب اسلامي براي اداره ي علوم انساني بود. از سوي ديگر، پيچيدگي خاص علوم انساني و انسان شناسي، اين احتمال را به وجود مي آورد که طرح ها و انديشه هاي افراد با يکديگر تطابق نداشته باشد و باعث برخورد و تضاد عقايد و سد راه پيشروي امور بشود، (14) بخصوص در مورد اصول و خطوط اسلامي که هر کس خطوط خاص خود را دنبال مي کرد. افرادي بر اين گمان بودند که برنامه ريزي علوم انساني با خلق علوم انساني جديد مساوي است و بعضي ديگر با اين نظر مخالف و ابراز مي داشتند که شايد بتوان در برنامه ريزي بلند مدت به اين اهداف رسيد، ولي نمي توان درکوتاه مدت به اين نتيجه دست يافت. به هر صورت از نظر بعد اسلامي کار اختلاف نظر بسيار بود و اين مسأله لازم مي نمود تا افرادي که در اين زمينه تبحر دارند، وارد کار شده و کمک رساني نمايند. در اين جا لزوم بهره گيري از روحانيون واجد شرايط که مي توانست راه مناسبي را در جهت پيش برد اسلامي شدن علوم انساني و همچنين کمک به وحدت هر چه بيشتر حوزه و دانشگاه نمايد، مفهوم مي يافت، ولي بهره گيري از روحانيون نيز خالي از اشکال نبود، چرا که روحانيون نيز مشاغل بسياري بر عهده داشتند. در ابتداي امر، دکتر باهنر و آقاي رباني املشي - دو روحاني عضو ستاد - به وزارت آموزش و پرورش و شوراي عالي قضايي راه يافتند و به اين دليل، بهره مندي از افکار و فعاليت آنان ميسر نشد، تجربه ي قم نيز با موفقيت رو به رو نگشت، زيرا اعضاي ستاد درصدد بودند تا با بهره گيري از روحانيون حوزه ي عليمه، اهداف دانشگاه اسلامي و نظر اسلام را درباره ي علم و تهذيب مشخص سازند، ولي متأسفانه به علت کثرت مشاغل روحانيون - به خصوص آقاي جوادي آملي - اين بخش از انقلاب فرهنگي و تصميم گيري در زمينه ي علوم انساني با کندي همراه بود و حاصل آن همه رفت و آمد، تنها چاپ جزوه اي نه صفحه اي بود. (15)نحوه ي اداره ي امور و مديريت مراکز آموزش عالي : از جمله اهدافي که در صورت به ثمر رسيدن آن، دانشگاه ها مي توانستند تا حد زيادي اسلامي شوند، اصلاح وضع مديريت و اداره ي امور مؤسسات آموزش عالي بود. اولين ارگاني هم که در ستاد انقلاب فرهنگي شکل گرفت، همانا جهاد دانشگاهي بود که علاوه بر مديريت دانشگاه ها نظارت بر اجراي پاره اي از مصوبات ستاد را هم بر عهده داشت. در آن برهه از زمان، مديريت از جمله مسأله دارترين بحث ها محسوب مي شد که بي شک در کوتاه مدت و با تلاشي اندک قابل حل نبود؛ البته در بدو امر، طرحي مبني بر تشکيل کميته اي در وزارت علوم زير نظر وزير و با شرکت مستقيم وزير علوم و نماينده و قائم مقام مطرح شده بود، (16) ولي راه به جايي نبرد. (17) از طرفي تعيين موقعيت مديريت، نه تنها در اين برهه، بلکه طي سال هاي آتي نيز در هاله اي از ابهام قرار داشت و مشخص نبود که جهاد دانشگاهي يا وزارت فرهنگ و آموزش عالي عهده دار چه نقشي بودند، زيرا جهاد دانشگاهي، خود را مجري برنامه ي انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها، مرکز برنامه ريزي تحقيقاتي دانشگاهي و در کل اداره کننده ي دانشگاه ها در مدت تعطيلي مي دانست. جهاد دانشگاهي وزارت علوم را به عنوان سيستمي دست و پاگير براي بسط نظام جهادي تلقي مي کرد، زيرا ميان نحوه ي مديريت نظام قديم با نحوه ي مديريت جهاد تباين اساسي وجود داشت و برخوردها ناگواري که ناشي از دو سيستم عملکرد متفاوت بود پيش مي آمد؛ اگر چه در بسياري از موارد هم فکري وجود داشت، ولي نظام مديريت وزارتي که در چارچوب قوانين و مقررات اداري و بر اساس نظام گذشته شکل گرفته بود، در عمل با نظام جهادي که مقررات و برنامه هاي آن در چارچوب انقلابي و اسلامي وضع شده بود، درگير مي شد. (18) در برخورد دو نظام جهاد و وزارت علوم، نيروهاي هم فکر که در نظام هاي متفاوت، عملکردي خلاف يکديگر داشتند، گاهي به خاطر روشن نبودن علت تخالف، نتايج ناگواري به بار آورده و اشتباه در روش، اشتباه در طرز تفکر ناميده شد و جدايي دو نيروي هم فکر را به دنبال داشت. اين مسأله بارها در عملکردهاي انقلابي پس از انقلاب مشاهده مي شد و در مورد مسأله ي جهاد نيز قابل تعميم بود. اين مسأله نه تنها در سطح مديريت يک دانشگاه، بلکه در سطح مديريت نظام آموزش عالي نيز جلوه مي نمود. (19) از سوي ديگر، عدم توانايي بهره گيري جهاد دانشگاهي از بودجه ي دانشگاه ها موجب کندي در کار مي شد. (20) بسيار بر اين اعتقاد بودند که ستاد انقلاب فرهنگي نمي بايست در امور اجرايي دخالت ورزد، ولي به دليل فقدان وزير آموزش عالي و همچنين به علت ايجاد نهاد جهاد دانشگاهي، ستاد موظف به دخالت در بعضي امور اجرايي مي شد، زيرا شوراي انقلاب به آن نهاد حق برخورداري از امکانات دانشگاهي را عطا کرده بود و بناگزير، ستاد به امور اجرايي پيوند خورده بود؛ (21) البته اعضاي ستاد اميدوار بودند تا با ادغام نهادهاي موجود و ايجاد نظامي واحد که در حقيقت، نه جهاد باشد و نه وزارت علوم - ولي شامل هر دو باشد - ستاد بتواند «دست خود را از انجام امور اجرايي مستقيم بشويد» و با پيوند جهاد و وزارت علوم، نهادي واحد بتواند عهده دار اين امور باشد و ستاد به کارهاي اصلي خود که برنامه ريزي و مشاوره و ايجاد طرح نظام دانشگاهي اسلامي بود، بهتر رسيدگي کند، ولي اين امر نيز در نهايت به وقوع نپيوست. هيأت علمي دانشگاه ها مسأله ي کادر علمي دانشگاه ها يکي از تنگناهاي مهم آموزش عالي کشور بوده است. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، بيش از يک سوم کادر علمي قبلي، صحنه را ترک کردند؛ برخي به دليل عدم صلاحيت اخراج گرديدند، عده اي فرار کردند و عده اي به دلايل موجود آن زمان شخصاً اقدام به ترک دانشگاه کردند و بدين صورت، دانشگاه ها با کمبود کادر آموزشي مواجه شدند. (22)از آن پس کميته ي گزينش استاد از طرف ستاد انقلاب فرهنگي و وزارت فرهنگ و آموزش عالي از طريق آگهي، اشخاص علاقه مند به تدريس در دانشگاه ها را چه در داخل و چه در خارج، دعوت به همکاري نمود و افراد بسياري نيز خود را به اين مرکز معرفي کردند و اغلب آنها از نظر تعهد، وضعيت اخلاقي و از نظر وضع علمي مورد بررسي قرار گرفتند؛ البته کميته ي گزينش در زمينه ي بررسي سوابق علمي و اخلاقي اين افراد با اشکالات فراوان رو به رو بود. يکي از اشکالات اين بود که شناسايي آن افراد به آساني امکان نداشت و به همين دليل کار بررسي صلاحيت افراد به کندي پيش مي رفت. در هر حال تا سال 1362 حدود 400 تن از داوطلبان به طور کامل شناسايي شدند و صلاحيت علمي و اخلاقي آنان احراز گرديد. (23)دکتر شريعتمداري درباره ي اين مسأله معتقد بود: «چون هيأت هاي علمي و اخلاقي محدود بودند و ما واقعاً افرادي را که متعهد و معتقد به نظام باشند و در عين حال از لحظا علمي صلاحيت داشته باشند به اندازه ي کافي در اختيار نداشتيم، يکي از دلايل کندي کار گزينش استاد در ستاد انقلاب فرهنگي همين امر بود، در عين حال، ستاد رأسا در انتخاب استاد کنترل دارد. به اين معني که پرونده هاي ارسالي به ستاد در اختيار کميته هاي مختلف قرار مي گيرد و کميته ها پس از بررسي سوابق افراد گزارش امر را به ستاد مي دهند و پرونده ي هر فرد در خود ستاد نيز بررسي مي شود، چون ممکن است فرد متعهدي را صرفاً به خاطر يک تخلف کنار گذاشته اند يا فردي را که از لحاظ علمي ضعيف است، پذيرفته اند يا کسي را که از نظر اخلاقي کاملا صالح نيست، قبول کرده اند. اين جاست که ستاد وظيفه ي خودش را انجام مي دهد و پرونده را مجدداً به کميته ها بر مي گرداند يا از مسئولان گزينش استاد مي خواهد که توضيحات کافي بدهند. بنابراين، کوشش ستاد بر اين بود که حق کسي ضايع نشود و ما مي دانيم که مقام استاد در دانشگاه هاي اسلامي مقامي بس خطير و عظيم است و هر کسي نمي تواند اين مقام را احراز کند و ما کوشش مي کنيم واقعاً از وجود دانشمندان متعهد استفاده کنيم». (24)به هر صورت، ستاد انقلاب فرهنگي جهت تأمين استاد با مشکلاتي مواجه بود؛ البته در گذشته، انتخاب استاد براي دانشگاه ها به عهده ي روابط و حساب گري هاي چند نفر در دانشگاه ها گذاشته شده بود و گروه هاي آموزشي هر دانشکده قادر بودند درباره ي استادان خود تصميم بگيرند که در نتيجه ي اين امر، امکان داشت خط فکري يک دانشکده با دانشکده هاي ديگر تفاوت داشته باشد. (25) تشکيل ستاد از چند جهت حائز اهميت بود: يکي جهت تأمين استاد برگزيده بود و يکي «بازسازي» استادان از طريق آشنا کردن آنان با معارف اسلامي بود. از ديگر سياست ها، دعوت استادان ايراني مقيم خارج به ايران بود، ولي به نظر مي رسيد که با اين اقدام نيز نتوان کمبود استاد را جبران کرد، زيرا وضعيت زندگي آنان در خارج با ايران تفاوت بسيار داشت. چنين استاداني در خارج داراي شغل و درآمدي معين و محلي براي سکونت بودند، ولي براي زندگي در ايران بايد شرايطي همچون: جنگ تحميلي، قيمت هاي بالا، کمبود حقوق و تورم را نيز مي پذيرفتند. تأسيس دانشگاه تربيت مدرس از جمله راه هاي تربيت مدرسان صاحب صلاحيت علمي و متعهد اسلامي و هنر معلمي بود که اساسنامه ي آن در تاريخ 17 اسفند 1360 تصويب شد؛ بعدها در خرداد 1361 با انجام اصلاحاتي چند، مجددا تصويب شد و از نميه ي دوم سال 1361 در 11 رشته ي علوم انساني 112 دانشجو پذيرفت و در سال 1362، حدود 152 دانشجو در رشته هاي پزشکي و فني و مهندسي و در سال 1363، حدود 199 دانشجو در رشته هاي فوق و رشته هاي هنر پذيرش نمود. (26)تأسيس دانشگاه مذکور يکي از مؤثرترين طرق تأمين استاد به نظر مي آمد، هر چند با مشکلات بسياري برخورد کرد، اما تجربه ي دو سال آموزش در اين دانشگاه مبين آن بود که اين طرح چنانچه اندکي مورد توجه مسئولان آموزش عالي کشور، اعم از ستاد انقلاب فرهنگي و وزارت فرهنگ و آموزش عالي قرار گيرد، توفيق چشم گيري خواهد داشت؛ زيرا روش هاي قبلي معمول که همانا اعطاي بورس و استخدام فارغ التحصيلان آزاد دانشگاههاي داخل و خارج بود، به دليل نابساماني کمي و کيفي دانشگاه ها مفيد واقع نشدند. ترميم ستاد با بيان اين تفاصيل مشخص مي شود عملکرد ستاد و ديگر ارگان هاي وابسته تا زمان بازگشايي به طور نسبي ضعيف بوده است. با توجه به کمبودهاي موجود و لزوم رفع هر چه سريع تر آنها، حکم ترميم و تکميل اين نهاد بر اساس خواست رياست جمهوري وقت - آيت الله العظمي خامنه اي (مد ظله) - در شهريور ماه 1362 صورت گرفت و از سوي رهبر معظم انقلاب مورد پذيرش واقع شد و ترکيب جديد با حضور نخست وزير، وزير فرهنگ و آموزش عالي، وزير ارشاد اسلامي، و آقايان دکتر شريعتمداري، احمدي، سروش، معين و يک دانشجوي منتخب جهاد دانشگاهي (27) اعلام شد. يکي از عمده ترين دلايل ترميم ستاد، استعفاي چند تن از اعضاي اصلي ستاد انقلاب فرهنگي و همچنين اعتراضات و گلايه هاي متقابل ستاد و وزارت فرهنگ و آموزش عالي از يکديگر و لزوم رفع ناهماهنگي هاي موجود ميان آنان بود. در هر حال، اين گونه تصور مي شد که کار ترميم بتواند از يک سو ستاد را نيرومندتر کند و از طرف ديگر، نيروهاي ستاد و وزارت فرهنگ را در جهت نيل به هدف هاي ستاد انقلاب فرهنگي رهنمون سازد. (28) به هر نحو، در آن برهه از زمان دو اصل هماهنگي بين اعضاي ستاد و هم جهتي اقدامات ستاد و وزارت فرهنگ بيشتر مدنظر بود، چرا که توانايي بالاي انجام کار، در گرو آن تأمين مي شد. از آنجا که بازگشايي دانشگاه ها با تأخير مواجه شدند، موردي که بيشتر مد نظر ستاد بود و از آن انتظار مي رفت، مسئوليت تأمين اساتيد، کتاب هاي درسي، فضاي آموزشي و تقسيم عادلانه ي مجتمع هاي علوم عالي و مراکز آموزش عالي به سراسر کشور بود. (29)در هر حال، يکي از مشکلات اساسي که منجر به ترميم ستاد انقلاب فرهنگي شد، کمبود وقت اعضاي آن جهت شرکت در جلسات مذکور بود. در نتيجه با اين اقدام، هر چند نيروهاي تازه اي براي تقويت ستاد، به کار گمارده شدند، ولي چون آنها نيز در کارهاي اجرايي اشتغال داشتند، مسلماً با کمبود وقت مواجه مي شدند - عدم همکاري صحيح اعضاي قبلي نيز به دليل اشتغال در چند کار بود - و در نتيجه به نظر مي رسيد که از اين مشکل هم چنان باقي بماند و در پيش برد حرکت منطقي ستاد انقلاب فرهنگي تأثير چنداني داشته باشد، کما اين که چنين اتفاقي رخ داد و پس از يک سال از ترميم ستاد، زمزمه هاي انحلال آن به گوش رسيد و اين امر در نهايت موجب شد تا ستاد جاي خود را به شوراي عالي انقلاب فرهنگي بدهد. در يک ارزيابي کلي مي توان گفت که ستاد انقلاب فرهنگي به عنوان پايه گذار ايجاد تغييرات مطلوب در نظام آموزشي و دانشگاهي، گام هاي مؤثري برداشت. در واقع، جوانه هاي اصلاح و کارهاي اوليه براي اين اقدام بي سابقه در مدت فعاليت ستاد گذاشته شد، ولي در به ثمر رساندن آن با مشکلات بسياري مواجه شد که نتوانست دانشگاهي اسلامي را به ثمر برساند. نبود خطوط کلي نظام آينده ي دانشگاه اسلامي و روشن نبودن هدف، از عمده ترين مشکلات سد راه ستاد محسوب مي شدند. در واقع، دستور العمل و خط مشي روشن کننده ي مسير تا انتهاي آن در دسترس نبود و حرکت ستاد گام به گام صورت مي گرفت، به نحوي که در هر گام، تنها مسير گام بعدي مشخص مي شد. اکثر افراد دست اندرکار، بخصوص در کميته هاي برنامه ريزي، انديشه اي نسبت به دانشگاه اسلامي نداشتند و در نتيجه قادر نبودند برنامه ريزي خاص و مشخصي را سياست گذاري کنند. هر چند که تفاوت هاي زيادي ميان دانشگاه اسلامي و دانشگاه نامطلوب گذشته احساس مي شد، ولي کارگزاران قادر نبودند اين احساس را در قالب کلمات و فرمول ها تدوين کنند. (30) علاوه بر اين مشکل اساسي، گستردگي زمينه ي مسئوليت ستاد و ابعاد عظيم فعاليت ها، عدم همکاري مستمر صاحب نظران متخصص و دلسوز يا حتي مخالفت با شيوه ي کار ستاد، عدم مشارکت فعال روحانيون حوزه ي علميه به منظور تدوين خط مشي جديد براي دانشگاه اسلامي در مورد ارزش هاي اسلامي حاکم بر فضاي دانشگاه ها و اصلاح دروس و تأليفات رشته ي علوم انساني، عدم برنامه ريزي و فعاليت هايي با هدف دراز مدت و کوتاه مدت و نظام مند، فقدان زمينه هاي اجرايي مصوبات ستاد انقلاب فرهنگي، تداخل وظايف ستاد با ستاد امور اجرايي، وزارت فرهنگ و آموزش عالي و وزارت آموزش و پرورش (31) را مي توان از ديگر علل کاهش کيفيت عملکرد ستاد انقلاب فرهنگي بيان کرد. در مجموع، آن چه در آغاز کار ستاد به چشم مي خورد، نداشتن تعريف مشخصي از انقلاب فرهنگي بود که به همين دليل، سردرگمي و ابهامات زيادي رخ مي نمود. در اين راستا، برخورد ستاد با مسأله ي بازگشايي و نوگشايي دانشگاه ها نيز بر اصول مشخص و برنامه ريزي شده اي استوار نبود و به صورت موضعي و عکس العملي برخورد مي شد. به هر حال به نظر مي رسيد نوعي نارضايتي از عملکرد ستاد در ديدگاه ها و محافل گوناگون وجود داشت و از طرفي زمزمه ي انحلال ستاد نيز به گوش مي رسيد؛ البته بسياري آن را نفي کرده و عده اي نيز موافق اين امر بودند. با تمام اين اوصاف، «شوراي عالي انقلاب فرهنگي» بعد از مدتي تشکيل گرديد و وظايف ستاد به نهاد جديد محول شد. پي نوشت ها:1- علي شريعتمداري، «بازگشايي دانشگاه ها و کنکور»، نشريه ي فرهنگ انقلاب، شماره ي 1، صص 24 - 25. 2- نشريه ي فرهنگ انقلاب، شماره ي 2، فروردين 1360، ص 2. 3- همان، ص 2. 4- حسين رحيمي، «بازگشايي دانشگاه ها، ضرورت جديد انقلاب اسلامي»، نشريه ي دانشگاه انقلاب، شماره ي 8، ص 13. 5- همان، ص 14. 6- «نشستي با اعضاي ستاد انقلاب فرهنگي (قسمت دوم)»، پيشين، ص 10. 7- محمد علي نجفي، «طرح برگزاري کنکور سراسر دانشگاه ها آماده شد.»، اطلاعات، 9 مرداد 1361، ص 10. 8- بدين مفهوم که براي نقاط مختلف کشور در زمينه ي پذيرش دانشجو درصدي با توجه به تعداد فارغ التحصيلان دبيرستان هاي آن منطقه قائل مي شدند و آن تعداد را از آن مناطق با تعهد اينکه در منطقه ي خود خدمت کنند، بپذيرند. 9- محمد علي نجفي، پيشين، ص 10. 10- علي شريعتمداري، «نشستي با اعضاي ستاد انقلاب فرهنگي»، دانشگاه انقلاب ، شماره ي 12، ص 12. 11- «فعاليت هاي ستاد...» جزوه ي دبيرخانه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ص 31. 12- به نقل از «خلاصه ي گزارش...» دانشگاه انقلاب، پيشين، ص 66. 13- عبدالکريم سروش، «ستاد انقلاب فرهنگي از آغاز تاکنون»، دانشگاه انقلاب ، شماره ي 4، ص 59. 14- همان، ص 58. 15- همان، ص 58. 16- در اين طرح مقرر شده بود که کميته اي متشکل از هفت تن که چهار تن آنها از اساتيد و بقيه از دانشجويان و کارمندان باشند، تشکيل شود و به طور شورايي اداره گردد. 17- عبدالکريم سروش، «ستاد انقلاب فرهنگي از آغاز تا کنون (قسمت دوم)»، دانشگاه انقلاب، شماره ي 5، ص 28. 18- «ستاد اجرايي انقلاب فرهنگي، تحولي جديد در نظام دانشگاهي»، دانشگاه انقلاب، شماره ي 6، ص 15. 19- همان، ص 15. 20- «تکوين و تکامل جهاد دانشگاهي»، دانشگاه انقلاب، شماره ي 2، ص 54. 21- عبدالکريم سروش، «ستاد انقلاب فرهنگي از آغاز تا کنون، دانشگاه انقلاب، شماره ي 4، ص 58.22- ايرج فاضل، نگرشي بر شوراي عالي انقلاب فرهنگي (جلد اول)، تهران، روابط عمومي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1364، ص 70. 23- علي شريعتمداري، «گفت و شنودي با اعضاي...»، پيشين، ص 6. 24- همان، ص 7. 25- حسن حبيبي، «نشستي با اعضاي ستاد انقلاب فرهنگي (قسمت اول)»، دانشگاه انقلاب، شماره ي 12، ص 11. 26- «خلاصه ي فعاليت هاي...»، دانشگاه انقلاب، پيشين، ص 73. 27- «ستاد انقلاب فرهنگي ترميم شد»، روزنامه ي جمهوري اسلامي 9 شهريور 1362، ص 12. 28- «ديدگاه هاي رئيس جمهوري درباره ي ترميمي ستاد انقلاب فرهنگي»، روزنامه ي جمهوري اسلامي، 29 شهريور 1362، ص 5. 29- همان. 30- عبدالکريم سروش، «ستاد انقلاب فرهنگي از آغاز تا کنون»، پيشين، ص 58. 31- غلامعلي افروز، «نگرشي به فعاليت سه ساله ي ستاد انقلاب فرهنگي»، روزنامه ي کيهان، 29 تير 1361، ص 14. منبع: کتاب انقلاب فرهنگي در جمهوري اسلامي/خ
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 575]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن