تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799602093




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صندلی خالی ؛ جستجوی شیوه‌ای تازه


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: رسیدن سامان استرکی به ساختار "صندلی خالی" جدا از تعلق خاطر شخصی وی ناشی از شرایط موجود سینمای ایران و نوعی جستجو کردن شیوه‌ای تازه برای حرف زدن است. به گزارش خبرنگار مهر، جدا از اینکه درباره "صندلی خالی" چه نظری داریم و آن را می‌پسندیم یا نه، احتمالاً یک نظر مشترک در میان تمام تماشاگران فیلم وجود خواهد داشت و آن ستودن کارگردان و تهیه‌کننده برای به خرج دادن جسارت و سرمایه‌گذاری روی چنین اثری است که قطعا جز خود کارگردان هیچکس دیگر حتی با خواندن فیلمنامه هم نمی‌توانست حدس بزند نتیجه آن چه از آب درخواهد آمد. کافی است نگاهی به موقعیت‌های داستانی فیلم و ترکیب بازیگران آن و تنوع لوکیشن‌های آن و تفاوت‌های ساختاری بخش‌های مختلف فیلم بیندازیم تا متوجه شویم چگونه کارگردان از هر نظر جمع اضداد را گرد آورده است تا اثری خلق کند که تمام سکانس‌هایش تا ثانیه آخرغیر قابل پیش‌بینی‌اند. رضا عطاران، پانته‌آ بهرام و فریبرز عرب‌نیا به عنوان بازیگران اصلی فیلم در ظاهر ترکیبی نامتجانس به نظر می‌رسند، اما فیلمساز با استفاده از ویژگی‌های شخصی هر کدام ـ که در مورد عطاران بیش از بقیه صدق می‌کند ـ موقعیتی کاملاً تازه برایشان ایجاد کرده است. شوخی‌ها و اداهای معمول عطاران در فیلم وجود دارند و اتفاقاً کم هم نیستند، اما این عطاران ابداً آن رضا عطارانی که پیشتر می‌شناختیم و توقع‌ آن را داشتیم، نیست. بهرام هم با این فیلم بار دیگر بر توانایی و انعطاف‌پذیری بازی‌اش صحه گذاشت. بخش مهم تغییر فضای فیلم و پذیرفتن سریع آن توسط تماشاگر به بازی منعطف او و نرم شدن شخصیتش در یکی دو سکانس برمی‌گردد، بدون اینکه مخاطب را با پرش آزاردهنده مواجه کند. از تلخی چهره و بازی عرب‌نیا و نوع قدرتی که همیشه القاگر آن است در جایی بهره برده که بیشترین بازی‌های داستان در آن بخش به چشم می‌خورد و قرار است مرتب تماشاگر غافلگیر شود و جای خالق داستان و مخلوق آن تغییر کند. این تنها ایجاد موقعیت‌های گروتسک در فیلم نیست که چون در سینمای ما سابقه قابل توجه و پیگیری ندارد تماشاگر را متعجب می‌کند، بلکه منطق بیمارگونه اما درونی و قابل درک فیلم است که مانند نخی نامرئی تمامی فضاهای کاملا متضاد را به هم مربوط می‌کند و با بهره‌گیری از یک پاساژ (پناه بردن بهرام به کتاب جادو) به سادگی و بدون کمترین وحشتی فضای فیلم را تغییر دهد و شما در عرض چشم به هم زدنی این فضای جدید را می‌پذیرید و شاید هم می‌پسندید. برای مثال حرف زدن سگ با وجود اینکه در لحظه اول شما را به خنده وامی‌دارد و با وجود اینکه اولین نمونه از نوع خود در داستان دوم است، حیرانتان نمی‌کند و همچنان قادرید منطق فیلم را دریابید و در نتیجه همچنان داستان را تعقیب می‌کنید. قابل توجه است که با وجود افت و خیزهای پی در پی و اتفاق‌های گاه سرگیجه‌آور حتی یک نفر هم میان نمایش فیلم سالن را ترک نکرد. قطعا اگر فیلم از آن منطق پیوستگی درونی تهی بود حوصله تماشاگر تاب دیدن آن را تا انتها نمی‌آورد. بی‌شک رسیدن به چنین ساختاری جدا از تعلق خاطر شخصی فیلمساز ناشی از شرایط موجود سینمای ایران است و به شکلی جستجو کردن شیوه تازه‌ای است برای حرف زدن. بازی‌های فرمی موجب حل شدن، پنهان شدن و هضم شدن مضمون در اجزای فیلم به صورتی می‌شوند که تماشاگر قادر نیست آن جمله‌های مشخص و تعیین‌کننده یا آن اتفاقات تاثیرگذار که سرنوشت یک فیلم در اکران شدن یا کنار گذاشته شدن را تعیین می‌کند به تمامی و بشنود و ببیند و مدام با رفت و برگشت‌ها و بود و نبودها و اتفاقات متفاوت و متناقضی روبروست که در نهایت هم آنچه می‌خواهد به مخاطبش منتقل می‌کند و هم نجاتدهنده مضمون فیلم و تمامیت اثر فیلمساز است. در کل فیلم تنها صحنه‌هایی که به نظر آزاردهنده و اضافه و نچسب می‌آمد صحنه‌های بازجویی عرب‌نیا و شریفی‌نیا (به خصوص در پایان فیلم) است. این صحنه‌ها تحمیلی و مستقیم‌گویی است و احساس می‌شود فیلمساز قصد داشته به نحوی در حول و حوش انتهای داستانش برای مضمون فیلم نقطه‌ای بگذارد، کاری که در تمام مدت از آن فرار کرده بود. گرچه سکانس انتهایی "صندلی خالی" همان نقطه‌گذاری بیجا را هم زیر سئوال می‌برد و دوباره به همان سیر پیشین بازمی‌گردد، اما گویی در این سکانس فیلمساز اندکی پا را فراتر از ظرفیت کار گذاشته و آن پیوند درونی را دچار اخلال کرده است. ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ‌ ــ




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن