تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 4 خرداد 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آنچه دوست ندارى درباره‏ات گفته شود، درباره ديگران مگوى. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

کود مایع

سایت نوید

Future Innovate Tech

باند اکتیو

بلیط هواپیما

بلیط هواپیما

صمغ های دارویی

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799996997




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هاشمی: ديگر آن حالات قديمي ام را ندارم كه زياد بخواهم ميدان داري كنم


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: هاشمی: ديگر آن حالات قديمي ام را ندارم كه زياد بخواهم ميدان داري كنم رهبري مركز اصلي نظام است...در مواردي هم كه نظراتمان مختلف باشد طبعا مطابق همين قانون اساسي من بايد كوتاه بيايم . رهبري نمي توانند كوتاه بيايند از نظرشان . تشخيص داده اند و قدرت اجرا هم دارند. بايد عمل كنند. من تشخيص داده ام ولي حجت نزد ايشان است . عصر ایران - اکبر هاشمی رفسنجانی گفت: محافلی هستند که تیرگی روابط بزرگان نظام را رسالت خود می دانند.وی درباره روابط خود با مقام معظم رهبری تصریح کرد: در بين همه ماها كه در اين سالها كشور را اداره مي كنيم نزديكي من و رهبري بيشتر از همه هست .رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که با روزنامه جمهوری اسلامی گفت و گو می کرد ، افزود: معمولا ما در اكثر موارد نظراتمان متفق است در مواردي هم كه نظراتمان مختلف باشد طبعا مطابق همين قانون اساسي من بايد كوتاه بيايم . رهبري نمي توانند كوتاه بيايند از نظرشان . تشخيص داده اند و قدرت اجرا هم دارند. بايد عمل كنند. من تشخيص داده ام ولي حجت نزد ايشان است . بنابراين اختلافات اينجوري معضل نيست .

بخش هایی از این گفت و گو را بخوانید (متن کامل اینجاست):يكي از مباحثي كه بسيار مطرح است و به نظر مي آيد كه در شرايط كنوني حساسيت خاصي دارد تبليغاتي صورت مي گيرد به صورت آشكار و نهان و بعضي وقتها حتي فشارهائي براي اشاعه آن صورت مي گيرد اين است كه بين اركان مختلف نظام يك نوع تنازعي را ترسيم كنند. در طول ماههاي اخير شاهد بوديم كه يك نوع تنازع ضمني و تصوير تاريكي از روابط جنابعالي و مقام معظم رهبري را حتي در سطح رسانه هاي عمومي و رسانه ملي هم انعكاس دادند اين تا چه حد صحت دارد و آيا اصلا پايه و اساسي دارد؟نه . من فكر مي كنم اين يك پديده جديدي است و ريشه در يك توطئه اي دارد كه جرياني هم پشت آن قرار دارد. همين الان محافلي هست كه رسالت خودشان را اين ببينند كه اين كار را انجام دهند. يقينا خارجي ها يا از اول بوده اند در چنين طرحي و يا وقتي ديدند چنين جرياني هست خوشحال شدند و آن را دامن مي زنند. قطعا اين طور است . چون هيچ منفعتي در اين تبيين اختلاف اين جوري نيست . من فكر مي كنم در بين همه ماها كه در اين سالها كشور را اداره مي كنيم نزديكي من و رهبري بيشتر از همه هست .در همه شرايط بوده و حالا هم همين طور است ولي دامن زدن به اختلاف و خبرسازي و شايعه و امثال اينها امروز متولي پيدا كرده متوليانشان را هم من خيلي هايشان را مي شناسم كه چه كساني هستند كه دارند اين كارها را مي كنند. شماها هم مي شناسيد. اين قسمتش كه مشهود است . يك قسمتهايي پشت صحنه هست كه ما نمي شناسيم . اينهايي كه مي شناسيم يك چيز غيرواقعي است كه مي خواهند بگويند. خيلي هم احتياج به نيرو مصرف كردن دارند. هميشه بايد مواظب باشند كه اين بحث شان زنده بماند و هر وقت احساس مي كنند يك چيزي پيش مي آيد كه برخلاف نظر آنهاست يك دفعه مي بينيم يك تهاجم سياسي و رسانه اي و شايعات و اقدامات پشت آن درمي آيد. خيلي محسوس است . البته اين در خارج از كشور فعلا خيلي جدي است . يعني رسانه هاي استكباري روي اين مسئله بسيار كار مي كنند ولي منشا اصلي اش را من در داخل مي بينم .تلاش مي شود كه وانمود شود نوعي انعكاس پيدا كند كه نوعي اختلال يا سكته در مناسبات جنابعالي و رهبري وجود دارد مي شود در اين زمينه هم توضيحي بفرمائيد؟چيز تازه اي ندارم كه بگويم . هميشه همين طور بوده . معمولا ما در اكثر موارد نظراتمان متفق است در مواردي هم كه نظراتمان مختلف باشد طبعا مطابق همين قانون اساسي من بايد كوتاه بيايم . رهبري نمي توانند كوتاه بيايند از نظرشان . تشخيص داده اند و قدرت اجرا هم دارند. بايد عمل كنند. من تشخيص داده ام ولي حجت نزد ايشان است . بنابراين اختلافات اينجوري معضل نيست . اختلافاتي است كه بين همه انسانها در تشخيص موضوعات و حتي اجتهاد و امثال اينها پيش مي آيد. اگر كسي نخواهد سواستفاده بكند اينها مفيد است مضر نيست . از آيات قرآن هم استفاده مي شود كه اين اختلاف نظرها براي تكامل جامعه مفيد است .گاهي هم بحث نوعي اختلاف و تقابل اجزا مختلف نظام منهاي جنابعالي و رهبري هم مي شود. نوعي تقابل مجمع با دولت يا مجلس يا بعضي بخش هاي ديگر جامعه . اين تا چه حد قابل طرح است؟اصل مسئله اينكه در اين سالهاي اخير اختلاف در سطوح بالا زيادتر از گذشته است اين را من قبول دارم . ادله اش هم قابل فهم است . اما آن كه خيلي بد است اين است كه به اين اختلافات دامن زده بشود و تعميق بشود و عده اي بيايند ميدان داري بكنند. اينها ضرر دارد. اصل اختلاف نظر هيچ وقت ضرر ندارد. هيچ جامعه اي خالي از اختلاف نيست . هيچ دو فردي هم خالي از آن نيستند. حتي دوقلوها هم نمي توانند بي اختلاف نظر باشند ولي راه حل اختلافات هميشه روشن است . اگر هم نيست بايد پيدا كنيم . اصل بر اين است كه متحد باشيم . جامعه را در اين دنياي سخت خوب جلو ببريم .بسياري از حرفهايي كه در مورد جنابعالي در طول ماههاي اخير و حتي سالهاي اخير شنيده ايم هرگز پاسخ و واكنشي از سوي شما همراه نداشته است . چرا؟البته هيچ اتهامي را بي جواب نگذاشته ام تكرار نمي كنم پاسخ دادن به اينگونه حرفها را هم من چالش زا مي بينم . اينطور نيست كه آدم اگر يك حرف منطقي گفت فوري بپذيرند. بعدش دوباره يك بحثهاي ديگري شروع مي شود. گاهي جواب ندادن مصلحت است . گاهي هم جواب دادن مصلحت است . من هم خيلي ديگر آن حالات قديمي ام را ندارم كه زياد بخواهم ميدان داري كنم . سكوت و انزوا جزو خواص اين سن است . مخصوصا كساني كه دوران طولاني با اضطراب و چالش ها زندگي كرده اند چه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و چه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تا امروز يك تمايل نفساني پيدا مي كنند. معلوم نيست اين تمايل عقلاني هم باشد. تمايل نفساني پيدا مي كنند كه خوب است كمتر حرف بزنند كمتر مطرح بشوند. يك مقدار اين جوري است .اين روش شما با روش امام خميني (ره ) منافات ندارد امام در آخر رهبري سن شان از سن امروز شما بيشتر بود. مخصوصا آن سالهاي آخر بيانيه سخنراني و مطالب ديگر از امام خيلي زياد باقي مانده است . صحيفه امام را كه آدم نگاه مي كند مي بيند سالهاي آخر حيات امام (ره ) مطالبش بيشتر از سالهاي قبل هست . خوب امام (ره ) با آن سن زيادشان خيلي صحبت مي كردند. يك بخش آن قابل فهم است . چون به هر حال امام (ره ) ايجاد كننده اين انقلاب و اين نظام جمهوري اسلامي بودند و خيلي حرف داشتند. براي آيندگان و مي گفتند اما شما هم وقتي اين حالت مقايسه اي را در نظر بگيريم از افرادي هستيد كه در رده هاي بعد از امام قرار مي گيريد بنابر اين شما هم حرف براي گفتن زياد داريد. بخصوص در شرايط خاص جامعه . براي اين شرايط و اين بيان شما چه كنيم خيلي جور در نمي آيد.اولا كه خودتان گفتيد كه تفاوت زيادي بين ما و امام (ره ) هست . ايشان به هر حال بنيانگذار يك بناي عظيمي بودند. بايستي تا آن چند سالي كه فرصت داشتند بنيانهاي بنايشان را محكم بكنند. ما الان مثل امام كه نيستيم . صدها نفر مثل من از نيروهاي اول انقلاب هستند. رسالت شبيه هم داريم . با هم كار مي كنيم .ثانيا خود امام هم همچنين حالتي داشتند منتهي ضرورتها ايجاب مي كرد كه امام وارد صحبت مي شدند. گاهي مي شد كه ايشان يك ماه سكوت مي كردند.حتي شايعه مي شد كه امام رحلت كرده اند يا كسالت دارند و از اين چيزها ولي ايشان اعتنايي نمي كرد. ما بوديم كه مي رفتيم خواهش مي كرديم كه چهار كلمه حرف بزنيد. يك وقت امام تصميم گرفت عكسش را در هيچ روزنامه اي در صفحه اول نيندازند خوشش نمي آمد. ما آن موقع اين حالات را خيلي نمي فهميديم . ولي من الان مي فهمم . البته من الان سنم آنقدر نيست كه امام در آن سن قرار داشت . ايشان يك دوره سكوت در تبعيد داشتند . 14- 15 سال نبودند . خيلي كم حرف مي زدند. درسي مي دادند. خانه بودند. حرم مي رفتند. ما اينجوري نبوديم . همه زندگيمان پر از تحرك و اضطراب و حالات خيلي نگران كننده و خوشحال كننده بود. هنوز هم هست . گفتم : اولا شخصيت ها را نمي شود مقايسه كرد با امام . ثانيا اگر امام ضرورت قاطعي نمي ديدند دلشان مي خواست حرف نزنند كاملا برايمان محسوس بود.لحن بعضي از نوشته هاي شما در خاطراتتان طوري است و يا طوري تدوين شده كه بعضي ها اين طور برداشت كرده اند كه شما مي گوئيد من به امام خط مي دادم امام مي پذيرفتند تحت تاثير من بودم . آنها از اين جور حرفها اين استفاده ها را مي كنند و بعد كلمه تحميل را به كار مي برند. شما خوب است كه در اين زمينه هم توضيحي بفرمائيد.توضيح من همين است . من هر جا نظر ديگري داشته باشم وقتي مي بينم كار مهمي است نظرم را مي گويم . ولي درباره امام احتمالش هم نيست كه بتوان به ايشان چيزي را تحميل كرد. درباره ديگران هم همين است . من حتي در دولت خودم كه همه منصوب خودم بودند مي پذيرفتم گاهي در دولت يك بحثي بود مدت طولاني روي آن بحث مي شد. من تحميل نظريه به وزرا نمي كردم . بخصوص در شوراي اقتصاد از اين جور بحثها زياد داشتيم . ساعتها بحث مي كرديم دست آخر هم با راي گيري عمل مي كرديم . من طبعم اين جوري است . فكر مي كنم كار مثبتي است . آدم وقتي چيزي را مي فهمد اگر نگويد هم ظلم به خودش كرده و هم ظلم به ديگران .از فرمايشات شما اين طور برداشت مي شود كه امام خيلي انعطاف پذير بودند. البته شما فرموديد كه در بيشتر مواقع ما قانع مي شديم گاهي امام قبول مي كردند. در مجموع جمع بندي شما از امام به عنوان يك شخصيت سياسي در سطح رهبري جامعه اين است كه به هر حال امام آنجا كه يك مطلبي را مي شنيدند كه منطقي پشتش بود سريعا مي پذيرفتند يا مقاومت مي كردند؟گفتيم گاهي مي پذيرفتند ولي اكثرا ما مي پذيرفتيم . همين الان هم با رهبري همين طور است . وقتي بحثي پيش مي آيد اكثرا من قانع مي شوم . و گاهي ايشان مواردي هم كه قانع نمي شوم متابعت مي كنم . در زمان امام هم همين اتفاق مي افتاد. اصلا كلمه تحميل حقيقتا اهانت به امام است . اگر اينجور بود چرا امام تا آخرين لحظه عمرشان اينقدر به من اعتماد داشتند متناقض است . آنهايي كه اين حرفها را مي زنند بايد شك كنند در قاطعيت و عدالت امام شايد متوجه نيستند چه مي گويند.يك مقداري هم درباره محوربودن رهبري و اينكه بايد با رهبري حركت كرد و پشت سرايشان رفت هميشه شما صحبت داشتيد الان هم براي اين روزها مطالبي بفرمائيد.رهبري جزو قانون اساسي ما است . رهبري مركز اصلي نظام است و اختياراتش هم در قانون اساسي ديده شده است . ايشان هم بيش از اختيارات قانون اساسي نمي خواهند. همين مقدار را هم گاهي به كار نمي گيرند. من فكر مي كنم در قانون اساسي ما همان جوري كه واقعيت رهبري ما را پذيرفته و نقش ايشان را پذيرفته شرايط رهبري شرايطي است كه خود به خود و اتوماتيك وار مانع انحراف مي شود. ما مي توانيم مطمئن باشيم .هيچ قدرت ديگري با اين شرايطي كه ما داريم نمي تواند محفوظ باشد و مورد اعتماد باشد. در قانون اساسي رهبري محور قرار گرفته است . بايد ايشان رئيس جمهور را تنفيذ بكند. معنايش اين است كه همه دولت مورد تاييد مي شود. فقهاي شوراي نگهبان را ايشان منصوب مي كنند. رئيس قوه قضائيه را ايشان معين مي كنند. صدا و سيما دست ايشان است . نيروهاي مسلح هست . اين هم مايه قدرت رهبري است و هم مايه اعتماد مردم است كه كسي با آن شرايط اين اختيارات را دارد و از اينها سواستفاده نمي كند. و نهادي مثل خبرگان هم با حدود يكصد مجتهد عادل هميشه مراقب حفظ و ادامه شرط هاي رهبري است .





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن