واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: لوكیشن اصلی «هیچ» یك خانه قدیمی به سبك خانه قمرخانم است كه در آن آدمهای زیادی در مجاورت یكدیگر زندگی میكنند. فراموش نكنیم كه مسعود كیمیایی در فیلم تحسینشده «گوزنها»... پس از تجربه موفق عبدالرضا كاهانی در اكران نوروزی فیلم «بیست» و استقبال مخاطبان از فیلمی كه تصور میشد برای اكران عمومی مناسب نباشد باید فیلم «هیچ» را جهشی بزرگ برای این كارگردان به حساب آورد. كاهانی در كارنامه فیلمسازیاش سیر صعودی در پیش گرفته و با «هیچ» نشان میدهد فیلم به فیلم بهتر و پختهتر میشود. «هیچ» یك فیلم كمدی طبق قواعد و تعریفهای رایج نیست، بلكه فیلمی واقعگرا با رگههایی از تراژدی است كه ناخودآگاه كمدی سیاه از كار درآمده، یعنی نگاه واقعبینانه كاهانی در «هیچ» و تصویری كه از واقعیتهای ساده زندگی روزمره طبقات فقیر جامعه نشان میدهد به قدری طبیعی و باورپذیر است كه تماشاگر را به خنده میاندازد. در واقع بافت كمدی «هیچ» بدون پرداخت عامدانه و طراحیشده شكل گرفته و اگر تماشاگران موقع تماشای این فیلم میخندند دلیلش این است كه جلوههای زندگی سنتی مردم فقیر، نوع مناسبات آدمها و حتی جنس گفتگوها و كشمكشهای شخصیتها در شكل واقعی و دستنخوردهاش خندهآور است. همین قصه را میشد در نگاهی تلخ و احساساتی به شكل یك تراژدی دردناك از زندگی و مشكلات طبقه فقیر روایت كرد، اما كاهانی ترجیح داده جوهر واقعگرایی داستان را پررنگ كند. لوكیشن اصلی «هیچ» یك خانه قدیمی به سبك خانه قمرخانم است كه در آن آدمهای زیادی در مجاورت یكدیگر زندگی میكنند. فراموش نكنیم كه مسعود كیمیایی در فیلم تحسینشده «گوزنها» زندگی چند خانواده را در خانهای مشابه به تصویر كشیده و زندگی شخصیتهایی شبیه شخصیتهای «هیچ» را به شیوهای دردناك و تلخ نشان داده است. مقایسه لحن روایت و نگاه كلی 2 فیلمساز درگوزنها و هیچ نشان میدهد چگونه با تغییر زاویه دید فیلمساز، ماهیت روایت از تراژدی تا كمدی تغییر میكند. «هیچ» در نیمه ابتداییاش یك كمدی واقعگراست و هرچه به پایان فیلم نزدیك میشویم بیشتر حالت تراژدی به خود میگیرد و البته این سیر دراماتیك كاملا سنجیده و كنترلشده است. كاهانی چه در فیلمنامه و چه در اجرا از احساساتی شدن، بزرگنمایی موقعیتهای رمانتیك یا رقتانگیز و اغراق یا تاكید بیش از حد روی جلوههای احساسی داستان پرهیز میكند.شخصیت اصلی «هیچ» نادر سیاهدره است كه نقش او را مهدی هاشمی بازی میكند. نادر به بیماری پرخوری دچار است و تمام فكر و ذكرش این است كه غذای بیشتری به دست بیاورد. او برای خوردن حاضر است به هر خفتی تن در دهد. این یكی از بهترین بازیهای كارنامه هاشمی پس از غیبتی طولانی در سینماست. او با درك صحیحی كه از مختصات شخصیت نادر داشته و مهارتی كه در ایفای نقشهای كمدی دارد توانسته شخصیت نادر را به خوبی بپروراند. نادر در طول فیلم نه میخندد و نه میگرید. گویی عاری از هر احساس و انسانیتی تنها به خوردن فكر میكند و اسیر غریزه بدوی و پست خود است. شخصیت نادر یكی از جالبترین شخصیتهایی است كه در چند سال گذشته در سینما دیدهایم. دستكم شخصیتی با این مشخصهها و جزییات در سینمای ما سابقه ندارد. او عجیب و غیرعادی است و حتی در مواردی داستان «هیچ» را به یك فانتزی تخیلی نزدیك میكند، ولی ساختار بصری فیلم و نوع روایت به گونهای است كه همه رخدادهای غیرمعمول و نامحتمل داستان با لحنی عادی و در چارچوب واقعگرایی روایت میشود. این تضاد در رویكرد كارگردان نیز مشهود است. مثلا «هیچ» فضاسازی مستندگونه دارد، ولی عناصر اصلی فیلم بشدت تاویلپذیر هستند و حتی در مواردی میتوانند كاركرد تمثیلی و كنایی پیدا كنند، مثل اشتهای سیریناپذیر نادر، ناتوانی جسمی و ذهنی نیما، كلیهساز بودن بدن شخصیت اصلی و... نادر كه بهخاطر ناهنجاری غیرطبیعی و رفتار رقتانگیزش مورد نفرت همه بود ناگهان محبوب میشود، چون اهل خانه خبردار میشوند كه بدن او كلیه میسازد. به این ترتیب كسانی كه چشم دیدن نادر را نداشتند دورش را میگیرند و هرچه گیر میآورند به شكم سیریناپذیرش روانه میكنند تا او با خیال راحت به تولید كلیه مشغول باشد و همه با فروش كلیههای تولیدی او از نكبت و فقر رها شوند. در حقیقت موقعیت نادر تغییر كرده نه ماهیت او، چون در نهایت او همچنان موجودی غیرعادی و نفرتانگیز است. حالا چه فرقی میكند كه این خاصیت غیرطبیعی او مرض پرخوری باشد یا ناهنجاری تولید كلیه اضافی؟ لوكیشن اصلی «هیچ» نقش مهمی در خلق فضا و موقعیتهای دراماتیك فیلم دارد. اصلا یكی از عناصر اصلی درام «هیچ» همین خانه است. موقعیت خانه و فضای داخلیاش روی شیوه زندگی آدمهای قصه تأثیرگذار است و آنها راه دیگری جز همزیستی نزدیك و تا حدودی اشتراكی ندارند. در نتیجه میزان برخوردها و جنس موقعیتهای مشترك آنان با كسانی كه مثلا در آپارتمانهای مدرن زندگی میكنند تفاوت دارد و درام «هیچ» در دل همین برخوردها و كشمكشهاست كه شكل میگیرد. میزانسنهای شلوغ و تعدد عناصر بصری در قابهای فیلم از نكاتی است كه نشان میدهد كاهانی به تسلط و مهارت زیادی در كارگردانی رسیده است. در بیشتر قابهای «هیچ» چند بازیگر و حجم چشمگیری از عناصر صحنهای وجود دارند كه نظم دادن و چینش این عناصر به صورتی كه صحنه در اختیار اهداف كارگردان باشد كار دشواری است. فیلمبرداری سیال و قابهای بازیگوشانه دوربین این حس را به تماشاگر القا میكند كه مسعود سلامی فیلمبردار «هیچ» مانند خود تماشاگر تازهوارد است و دارد به اطراف خانه سرك میكشد و زوایای مختلفش را جستجو میكند.بازیگران «هیچ» بسیار هوشمندانه و خوب انتخاب شدهاند و تعدد شخصیتهای داستان باعث شده كه «هیچ» یكی از فیلمهای پربازیگر امسال باشد. علاوه بر مهدی هاشمی كه در نقش اول میدرخشد بهترین بازیهای «هیچ» متعلق به نامهای كمتر مشهور است. گرچه باران كوثری، پانتهآ بهرام، مرضیه برومند و صابر ابر همگی خوب و متقاعدكننده ظاهر شدهاند، اما 2 بازیگری كه در این میان درخشش چشمگیری دارند مهران احمدی و نگار جواهریان هستند. احمدی چند بازی خوب دیگر نیز در كارنامهاش دارد و به نظر میرسد از این پس دوران پركارتری برای او فرا برسد. جواهریان نیز پس از بلورینی كه از جشنواره فجر امسال برای بازی در نقش اول «طلا و مس» دریافت كرد به عنوان یكی از مستعدترین بازیگران جوان سینمای ایران مطرح شده و دوستداران سینما بازی خوبش در «تنها دو بار زندگی میكنیم» را به یاد دارند. یكی از نقاط قوت «هیچ» گروه بازیگران آن است و البته نباید نادیده گرفت كه فیلم بدون حضور مهدی هاشمی در نقش اصلی قسمتی از جذابیتهایش را از دست میداد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 506]