تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 10 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شيطان به سپاهيانش مى گويد: ميان مردم حسد و تجاوزگرى بياندازيد چون اين دو، نزد خدا بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798866841




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زنان و موانع و مشکلات آن ها در دستیابی به حقوق خویش


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: از زمان درازی که از پیدایش انسان بر روی کره زمین می گذرد، بعید نمی نماید اگر بگوییم که تاریخ در اکثر این مدت شاهد ستم و تبعیض جنسیتی علیه زنان بوده است. این ستم و تبعیض را هم اکنون نیز می توان در جامعه ی بشری به ویژه در کشورهای جهان سوم چون ایران مشاهده کرد. مسلما فرصت ریشه یابی دقیق ستم جنسیتی در این نوشتار وجود ندارد، لذا به طرح بحثی مقدماتی در این مورد خواهیم پرداخت. قطعا شناخت بهتری از موانع تحقق خواست های انسانی زنان در ایران، به مبارزه برای رهایی زنان کمک خواهد کرد. بهتر است در ابتدا این سؤال کلی مطرح شود که مشکلات زنان در جامعه ایران ریشه در چه دارد؟ در پاسخ به این پرسش اعتقاد نویسنده برآن است که این مشکلات از علل و ریشه های متعددی سرچشمه میگیرند که در زیر به پاره ای از این ریشه ها می پردازیم. 1- مناسبات سرمایه دارانه حاکم بر جامعه ما معتقدیم که ابن عامل از اصلی ترین ریشه های تبعیض در جامعه به ویژه علیه زنان است. عواملی چون تغییر جنسیتی اعتیاد، گسترش فحشا، مشکلات روزافزون زنان مهاجر، زنانه شدن فقر بین افراد شاغل و ... در جامعه، از سویی بیانگر تحقیر، فقرو بیعدالتی علیه زنان و از سویی دیگر نشاندهندهی نتایج اجتماعی سیاستهای سرمایه دارانه ی حاکم میباشد. اگر کار زنان چه در عرصه خانه و خانواده و چه در اجتماع و تولید اقتصادی را در نظر بگیریم؛ بین دو سوم تا سه چهارم کار انجام شده در مقیاس جهانی را زنان انجام می‌دهند. در واقع اکثر زنان در یک روز، به اندازه دو روز کار می‌کنند. 45 درصد مواد غذایی جهان را آنان تامین می‌کنند. این در حالی است که زنان فقط 15 تا 20 درصد دستمزدها را به خود اختصاص می‌دهند. زنان نیروی کار ارزان به شمار می روند و قسمت عمده کار آنان از جمله خانه داری، بزرگ کردن بچه، مراقبت از افراد پیر و مریض خانواده را رایگان انجام می‌دهند. تنها 33 درصد کار انجام شده توسط زنان شامل دستمزد می‌شود. تفاوت دستمزد زنان در مقایسه با مردان هنوز درسراسر جهان پابرجاست. جدا سازی جنسیتی مشاغل یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های بازار کار است که گستره آن بر همه مناطق دنیا، همه سطوح اقتصادی، همه نظام‌های سیاسی، شرایط فرهنگی و مذهبی و اجتماعی مختلف را در بر می‌گیرد. دلایل نابرابری جنسیتی در بازار کار متعددند. تفکر غالب نسبت به توانایی بیشتر مردان، تصویری که زنان نسبت به مسولیت خانوادگی و خانه داری دارند و همچنین عدم خود باوری زنان باعث کمرنگ شدن حضور آنها در عرصه‌های مدیریتی شده است. به عقیده بسیاری زایمان، تربیت فرزندان و دیگر مسولیت‌های خانوادگی در کار زنان خلل ایجاد می‌کند. زنان معمولا در بخش‌های پرستاری و آموزش، که در آنها دستمزد نسبتا پایین است احتمال استخدام بیشتری دارند. تقریبا 5/4 میلیون نفر در سراسر جهان در مناطق آزاد تجاری کار می‌کنند که 90 درصد آنها زن هستند. در این مناطق آزاد تجاری که در آسیا، آمریکا و آفریقا وجود دارند معمولا کارگران برای شرکت‌های چند ملیتی کار می‌کنند که از شرایط کاری بسیار نا مناسبی برخوردار هستند، از جمله ساعات کاری نامنظم، کمی دستمزد، محرومیت از بیمه‌های بهداشتی و درمانی، و عدم حمایت‌های قانونی. حق انتخاب شغل برای زنان محدود است و آنها اغلب به طور نیمه وقت و یا در منازل بدون داشتن امنیت شغلی، و یا در بخش خدمات بدون امکانات رفاهی کار می‌کنند. اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان )از کشورهای متروپل با حاکمیت دموکراسی بورژوایی گرفته تا کشورهای پیرامونی و استبداد زده( از زنان در جامعه به عنوان نیروی کار ارزان در صنایع استفاده می کنند تا بتواند از طرفی سود بیشتری را نصیب خود کنند و از طرف دیگر در مواقعی که با بحران هایی که ساخته و محصول همین مناسبات سرمایه داری است، روبرو شدند - از جمله اعتراضات و اعتصابات وسیع کارگری و یا به وجود آمدن عدم هماهنگی بین تولید و ظرفیت بازارهای موجود - از همین نیروی کار ارزان استفاده کرده و بر این بحران ها فائق آیند. به عبارت دیگر زنان به عنوان نيروي کار ذخيره ، هميشه در اختيار سرمايه دار هستند تا آن ها را با دستمزد کمتر وارد چرخه ي توليد کند. در واقع ماركس، به درستی می¬گفت سرمايه¬داری برای آن كه نگذارد كارگران توان مطالبه دستمزدی بالاتر و شرايط كاری بهتر را پيدا كنند از يك ارتش ذخيره كار بهره می¬گيرد. هر وقت تقاضا برای نيروی كار آن¬قدر زياد بود كه احتمال بالا رفتن دستمزدها را پيش می¬آورد كارفرماها به اين ارتش ذخيره روی می¬آورند تا كارگران تازه نفسی را وارد بازار كار كنند و در مقابل همه مطالبات كارگران موجود بايستند. کارگران بیکار و زنان و کودکان کار این نیروی دخیره را تشکیل می¬دهند. در چنین وضعیتی عملا مردان و زنان کارگر داراي منافع متفاوتي مي شوند که آن ها را رودرروي يکديگر قرار مي دهد.(شکاف در طبقه ي کارگر) کار خانگی مساله ایست که باید به صورت کاملا ریشه ای مورد توجه قرار گیرد. 25 تا 40 درصد ثروت ايجاد شده در کشورهاي صنعتي راکار بي مزد خانگي در بر مي گيرد. اين کار با ارائه ي خدمات رايگان که بسياري از جمعيت شاغل به آن ها وابسته است بقيه ي اقتصاد را تقويت مي کند. به عبارت دیگر کار بي مزد زنان در مراقبت از نيروي کار و پرورش نسل بعدي کارگران به سرمايه داري سود مي رساند و براي بقاي آن ضرورت دارد. اين سرمايه داري است که در اصل از کار بي مزد زنان سود مي برد، اگرچه يکايک مردان نيز تا اندازه اي بهره مند مي شوند. حتا زنانی که در بیرون از خانه مشغول فعالیت اقتصادی هستند، شرایط مساوی با مردان ندارند و در مجموع موقعیتی حاشیه ای در بازار کار جهانی دارند. دو سوم افراد بی‌سواد دنیا و 70 درصد فقیرترین مردم جهان را زنان تشکیل می‌دهند، و تنها 1 درصد دارایی‌های جهان متعلق به زنان و آن هم طبقه ای که بسیار معدودند، است. دقیقا به همین دلیل است که ما معتقد به مرزبندی در تمامی مبارزات خود برای دستیابی به آزادی و برابری، با تمامی جریانات لیبرال هستیم. ما نمی توانیم از زنان سرمایه دار انتظار داشته باشیم که از ظرفیت طبقاتی ماهیت خویش عدول کنند . زنان کارگر نمی توانند در راه کسب حقوق انسانی خودشان بر پشتیبانی زنان سرمایه دار امید ببندند . تضاد طبقاتی مانع پیوند زنان کارگر با افق بورژوایی در جنبش زنان می شود. زنان کارگر باید کاملا آگاه باشند که کسب حقوق انسانی نمی تواند با معیارهائی چون مبارزه زنان علیه مردان و بدون در نظر گرفتن اختلاف فاحش طبقاتی انجام گیرد . بلکه فقط با مبارزه طبقاتی تمام استثمارشدگان بدون در نظر گرفتن اختلاف جنسیت و علیه تمام استثمارگران بدون در نظر گرفتن اختلافات جنسیتی انجام یابد. تاریخ گذشته و حال به درستی به ما می آموزد که مالکیت خصوصی آخرین و اساسی ترین عامل پیدایش برتری اجتماعی مرد نسبت به زن است . پیدائی و تثبیت مالکیت خصوصی سبب گردید که زن و کودک ، چون بردگان ، در مالکیت مرد قرار گیرند . و با پدید آمدن جامعه طبقاتی ، تحقیر اجتماعی زن در خانواده و زندگی اجتماعی پدیدار شد. اگرچه مردسالاري از سرمايه داري قديمي تر است ولي با گسترش سرمايه داري ابعاد جديدتري پيدا کرده است. اين انديشه که نقش طبيعي زن کار خانگي يعني مادرو همسر بودن است تا اندازه اي از نظرات پيشا سرمايه ¬داري درباره¬ي جايگاه زنان ناشي شده اما علت گسترش آن همخواني بيشترش با وضعيت جديد بود. بر پایه ی چنین دیدگاهی است که مبارزات اجتماعی زنان در همان قدم اول به مبارزات کارگران گره می خورد و باید در سطوح متفاوت بین المللی مورد توجه و اهمیت قرار گیرد. 2- باورهای مردسالارانه در جامعه از دیگر عوامل بسیار مهم به ویژه در کشوری چون ایران میتوان به وجود باورهای مردسالارانه در جامعه و نیز اذهان بسیاری از مردان و متاسفانه زنان جامعه اشاره کرد. بر پایه ی همین نگاه مردسالار است که خانواده نهادی مقدسي و کانوني گرم براي پرورش کودکان فرض شده و خشونت خانگی علیه زنان و کودکان در نظر گرفته نمی شود. بر پایه ی همین نگاه مردسالار است که مدام تکرار می شود "چه بسيار زناني که از دامنشان چه بزرگ مرداني برخاستند!" و به همین سادگی شخصيت زن در چارچوب مادري خلاصه مي شود. و اين چنين است که زنان براي موفق¬شدن هيچ فرصتي مستقل از مردان در اختيار ندارند. زن بودن زن هيچ اصالتي ندارد. بر پایه ی همین باورهای مردسالار است که به جای رابطه ي جنسي برابر رابطه¬ي فاعل و مفعولي تعريف مي شود. بر پایه ی همین باورهای مردسالار است که تجاوز شوهر به زن هرگز مورد توجه قرار نمی گیرد. و بر پایه ی همین موهومات، قربانیان تجاوز عوامل تحریک کننده محسوب می شوند. و سرانجام بر پایه ی همین باورهاست که روسپيگري به مثابه يک گناه نابخشودني تلقي مي شود. فقر اقتصادي و فرهنگي که به روسپیگری مي انجامد هرگز مورد توجه جدي قرار نمي گيرد. از آنجایی که برخی از این باورها خود بازخوردی از یک واقعیت مادی در جامعه فعلی چون برتری مردان بر زنان در صفتی که بتواند ما را مجاب به برتری حقوقی مرد بر زن کند، نیست، میتوان اینگونه نتیجه گرفت و با صراحت نیز عنوان کرد که وجود این باورها و یا حداقل پایداری آنها در مناسبات اجتماعی کشوری چون ایران، ناشی از خواست و رای مستقیم حاکمیت مردسالار در این کشور است. مناسبات مردسالارانه که در ارتباطی تنگاتنگ با مناسبات سرمایه داری که در بالا به آن اشاره شد و نیز عامل مذهب که به آن اشاره خواهیم کرد، است، جامعه انسانی را به دو دسته مرد و زن تقسیم میکند و تمامی رفتارهای متعارف و هنجارهای اجتماعی را طوری چیدمان میکند که تماما بیانگر تابعیت بی چون و چرای جنس ضعیف، زن، از جنس قوی، مرد، باشد. در این مناسبات دختران در خانه پدری همواره باید مطیع اوامر پدر و در نبود او برادر- هر چند که از لحاظ سنی از وی بسیار هم کوچکتر باشد – باشند و پس از ازدواج نیز این وظیفه خطیر را همسری غیور و ناموس پرست به عهده میگیرد و اینگونه یک زن از تمامی آزادی های شخصی و اجتماعی اش محروم میشود. 3- مذهب و مناسبات متکی بر تبعیت محض اگرچه جدا کردن این عامل از عامل دوم در مواردی به دشواری ممکن می شود ولی بدلیل اهمیت بسیار زیاد آن به عنوان فاکتوری جدا، از ریشه های مشکلات زنان در جامعه ایران بر شمرده می شود. در جامعه استبداد زده ای چون جامعه ایران شاهد تسلط بی چون و چرای طبقات فرادست بر طبقات فرودست و نیز تسلط اسلام سیاسی بر تمام شئونات زندگی هستیم. باورهای سنتی و مذهبی حاکم بر فضای اجتماعی و سیاسی ایران به بازتولید این مناسبات کمک می کند. این فضا به نوعی تبعیت را بین زن و مرد در خانواده و همچنین محیط جامعه بازتولید می کند. زنان در این روابط به کالایی تبدیل میشوند که طی مراسمی به اسم ازدواج به تابعیت مرد در میآیند. این زنان حق کار به طور طبیعی ندارند و در مقابل تمام حقوقی که از آنها سلب می شود از جمله کفالت فرزندان، کار آزاد، حق طلاق، آزادی در روابط اجتماعی و همچنین آزادی پوشش و نیز قائل شدن حقوقی کذایی برای مردان چون حق تمکین و چند همسری، مبلغی دریافت میکنند تحت عنوان نفقه و ... ما انتخاب را به وجدان آگاه و آزاد مخاطبان خود واگذار می کنیم. این ازدواج است یا نوعی خود فروشی رسمی در غالبی مذهبی؟! زنان در این قیود و حصارهای متعصبانه، مردسالارانه و قیم مآبانه که ریشه در باورهایی مذهبی دارند، هیچ گونه فرصتی برای شناخت استعدادهای خود پیدا نمی کنند و از آنجا که هیچ گونه حقی برای کار آزاد و کسب درآمد به طور شخصی ندارند، به موجودی کاملا وابسته به مرد تبدیل می شوند و از همین جاست که متاسفانه همان گونه که اشاره کردیم بسیاری از خود زنان نیز به نوعی با این شرایط کنار آمده اند و آن را طبیعی می بینند. نویسنده بر این اعتقاد است که این معضل اجتماعی ریشه در عدم وجود آلترناتیوی رادیکال و مطرح، که مصرانه به دنبال خواست های آنان و احقاق حقوق زنان و نیز تمامی اقشار تحت یوغ ستم و تبعیض باشد، دارد. البته نکته ای که در اینجا حائز اهمیت بسیار زیادی است، رابطه بین مذهب به عنوان ایدئولوژی حاکم و مناسبات سرمایه دارانه است. این رابطه را می توان از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داد که در زیر به آنها اشاره می کنیم. از طرفی مذهب در اکثر قریب به اتفاق کشورهای پیرامونی و حتی در بسیاری از کشورهای با حاکمیت دموکراسی به عنوان عاملی در دست حاکمیت که خود نماینده طبقه حاکم است، در جهت فرافکنی و سرپوش گذاردن بر تضادهای متعارض موجود در جامعه عمل می کند. طبقه حاکم میکوشد تا با تزریق یک آگاهی کاذب به توده ها و طبقات فرودست، سرپوشی بگذارد بر اختلافات و تضادهای طبقاتی. حال آنکه این اختلافات طبقاتی خود بازخوردی از مادیت جامعه و مردمی است که خود در این مناسبات به کالایی تبدیل شده اند و با آگاهی های متافیزیکی نمی توان فاصله بین آنچه هست و آنچه وانمود می شود که هست، را پر کرد. تأثیر این مورد به طور خاص در مسأله زنان نیز مشهود است. سرمایه داری حاکم با توسل به عواملی متافیزیکی و موهوم چون مذهب، ملیت، جنسیت و ... سعی بر آن دارد که ماهیتی کاذب را در مردم از طبقات فرودست نهادینه کند و از این طریق بر سر کلیه تبعیضات و تعارضات موجود در این جامعه از جمله تبعیض جنسیتی، سرپوش گذارده و موقعیت پیشین خود را حفظ کند. و نیز از همین روست که ما معتقدیم که جنبش هایی با افق های لیبرالی و بورژوایی، به این دلیل که خواست هایی کاملا حداقلی را مطرح می کنند، از اجتماع خود به شدت عقب ترند و هیچ گاه خصلت اجتماعی شدن ندارند. نکته دوم در مورد رابطه مذهب و مناسبات تبعی با مناسبات سرمایه دارانه در این نکته نهفته است که وجود این هر دو در کشوری چون ایران و نیز بسیاری کشورهای استبداد زده، به این کشورها خصلتی مرکب بخشیده است. مطمئنا هیچ کس، هیچ گاه فراموش نخواهد کرد که مذهب و علمای روحانی و بالتبع حکومت های وابسته به این دو در طول چند قرن اخیر در ایران چه مانع بزرگی بر سر راه پیشرفت چه در زمینه های علمی و تکنولوژیکی و چه در زمینه علوم تئوریک و فلسفی بوده اند و تنها دلیلی هم که آورده اند، این بوده است که این علوم غربی و بیگانه هستند و به ما ربطی ندارند! لازم به یادآوری نیست که تا چند دهه پیش آموختن و ترویج فلسفه به هر گونه که باشد، حرام شمرده می شد. در کل مذهب به عنوان عاملی ارتجاعی مانع پیشرفت نیروهای مادی شده و به طور مثال در رابطه با مسأله زنان با به وجود آوردن باورهایی در ذهن مردم که در بالا به آنها به صورت مبسوط پرداختیم، زنان را از جامعه به مطبخ کشانیده و باعث عقب افتادگی شده است. از طرف دیگر ایران بخشی از دنیایی است که از اوان رشد امپریالیسم زیر سلطه آن قرار گرفت و به بازار جهانی سرمایه داری پیوسته گشت. این دو واقعیت اساسی به گسترش جامعه ایران ماهیتی مرکب بخشیده است: ابتدایی ترین روابط تولید، ابتدایی ترین فرماسیون اقتصادی با آخرین تکنیک و فرهنگ سرمایه داری( کارخانه های پتروشیمی، راکتورهای اتمی و ... ) ترکیب گشته اند. ماهیت مرکب جامعه ایران انعکاسش را در مبارزات جنبشهای زنان و کارگری نیز باز می یابد. این مبارزات نیز حالتی دوگانه و مرکب دارد: مبارزه برای ابتدایی ترین حقوق دموکراتیک برای کلیه جامعه و بویژه زنان با مبارزه سوسیالیستی بر علیه امپریالیسم با هم ترکیب گشته اند. بنابراین جنبشی سوسیالیستی به معنای راستین، تنها آلترناتیوی مترقی است که بتواند با خیزش انقلابی کارگران مرد و زن، آنها را در روندی کاملا پیگیر به خواست های انسانی شان برساند. در آخر باید به این مسأله اشاره کرد که این مساله فقط مساله زنان نیست. تبعیض و تفکیک بر اساس معیاری چون جنسیت از یک طرف روی هر دو جنس در جامعه تاثیرات سوء گذارده و عامل اصلی بسیاری معضلات گشته و از طرفی دیگر می تواند تبعیض بر اساس سایر معیارهای واهی در تقسیم بندی انسان ها چون نژاد، قومیت، ملیت، مذهب و ... رادر جامعه بازتولید کند. اعتقاد ما بر آن است که حاکمیت سرمایه دارانه و مردسالار ایران دارای تضادهای درونی متعارضی است که ناشی از مناسبات قیدی و متکی بر تابعیت محض در آن است. قسمت عمده ای از این تضادها و تعارضات یا به طور مشخص به مساله زنان بر میگردد و یا زنان و مسائل آن ها در اشتراک با مسائل طبقه ی کارگر در یک سوی این تضاد ها قرار دارد. زنان نیمی از جمعیت ما را تشکیل میدهند. اتحاد با این جنبش همه ما را در رسیدن به خواست های مشترک یاری خواهد رساند. منبع: aftabkaran.blogfa.com




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1970]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن