تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799546756




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت وگوی اختصاصی با سیروس الوند


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایسکانیوز: سیروس الوند و فرشته طائرپور کارگردان و تهیه کننده "زن دوم " معتقدند «زن دوم» مساله خاموش و پنهان بسیاری از افراد جامعه است . سیروس الوند فیلمسازی که از 23 سالگی به حرفه فیلمسازی روی آورده و تاکنون ساخت در این مصاحبه تقریبا در مورد همه چیز صحبت کرد در مورد عشق به مادر مرحومش تا دفاع از «زن دوم» در مقابل نقدهایی که برخی از آنها را غیر منصفانه می داند( به خصوص نقد شماره اخیر ماهنامه فیلم به قلم استاد گلمکانی با عنوان "انجمن عاقلان مرده" که بهتر دیدیم در این مصاحبه به آن اشاره نشود). فیلمسازی که او را فیملسازی متعلق به دو نسل می دانند در جدیدترین اثر خود ملودرامی ساخته که واکنش های مختلفی را در بر داشته است، فرشته طائر پور(تهیه کننده و نویسنده «زن دوم») که درگیر مراحل پایانی صداگذاری فیلم نیلوفر است مدام در رفت وآمد بین اتاق صداگذاری و محل انجام گفت وگو (دفتر کارش) بود این روزها به عنوان تهیه کننده در سینمای ایران چهره شناخته شده است. گفت وگو همزمان با دو این برای اولین بار در طی نمایش «زن دوم» اتفاق افتاد که متن آن به شرح زیر است: *آقای الوند برای شروع می خواستم در مورد سینمای شما حرف بزنیم. در تعریف سینمای سیروس الوند می گویند فیلمسازی از دو نسل متفاوت خودتان از این واژه چه تعریفی دارید و با شنیدن این واژه چه احساسی پیدا می کنید ؟ الوند: به نظر من در سینما سن آنقدر اهمیت ندارد و بیش از هر چیز عمر و ماندگاری فیلم مهم است، داریوش مهرجویی همچنان یک فیلم ساز جوان است. مهرجویی و مسعود کیمیایی فیلم سازان اول دهه 20 هستند و من آخر دهه 20،اصلا فیلم سازی آنها شرایطی را فراهم کرد که امثال من و داوود نژاد بتوانیم در سن خیلی پایین و در 23 سالگی فیلم بسازیم. بعضی وقت ها یک جوان فیلم می سازد ولی فیلمش،پیر است. نگاهش و حسش پیرتر از جامعه و مخاطب است ولی یک فیلم ساز مثل مهرجویی هر وقت فیلمی از او می بینم فیلم روز است یعنی فیلم از یک سن و سال 67 و 70 ساله خبر نمی دهد و از یک ذهن جوان و امروزی خبر می دهد که سعی می کند با مخاطب نزدیک شود و فیلم را برای مخاطبی که جدی به سینما نگاه می کند بسازد. تلاش من هم در سینما این است که به این سمت حرکت کنم، ولی همیشه این اتفاق نمی افتد، کسی که پنج تا فیلم می سازد قطعا دو فیلم بد و سه فیلم خوب دارد و کسی که 20 فیلم می سازد 12 فیلم متوسط یا بد خواهد داشت. یک فیلم پرفروش با فیلم پرفروش بعدی فراموش می شود اما فیلم خوب با فیلم خوب بعدی هیچ وقت فراموش نمی شود، سخترین نوع فیلمسازی این است که فیلمساز بین این دوجه یک تعادلی به وجود بیاورد. من فیلم سازی شناخته می شوم که به جامعه و مخاطب و مردم جدی نگاه می کنم و صرفا برای سرگرم کردن مردم فیلم نمی سازم حالا قبول دارم که بخشی از سینما می تواند سرگرم کردن مردم باشد ولی این نباید تمام هدف سینما باشد مردم می توانند با چیزهای دیگری خود را سرگرم کند ولی هیچ فیلمی نمی تواند مثل یک سیرک مردم را سرگرم کند ولی سینما که سیرک نیست اینکه با این مخالف هستم که وجه سرگرمی وجه قالب یک فیلم باشد و سعی کردم فیلم هایم جوری باشد که ضمن اینکه به مساله ای که مردم با آن درگیر هستند جدی نگاه شود جوری بیان شود که قابل ارتباط با مردم باشد و خوب از این واژه هم می شود تعابیر گوناگونی داشت که جای بحث فراوانی دارد. *شما از 23 سالگی دراید فیلم می سازید می شود گفت که سه دهه فیلمسازی را در جامعه ایران تجربه کرده اید جامعه ایی که با انقلاب آغاز شد، با دوران جنگ همراه بود و امروز که به نظر می رسد مخاطب در یک تغییر ذایقه جدی دارد به فیلم های کمدی عادت می کنند خودتان به عنوان یک فیلم ساز این تغییر ذلئقه را چطور ارزیابی می کنید؟ رعایت سلیقه تماشاچی با احترام به تماشاچی فرق می کند . خیلی خوب است که آدم اول ببیند که فیلم را برای چه کسی می نویسد. من به این فکر می کنم که 1- تماشاگر فیلم چه کسی است2- خوب است چه کسانی باشند. من قطعا فکر نمی کنم که تماشاگری که فقط چهار تا عکس فیلم ها را به صورت گذری می بیند بیاید فیلم«زن دوم» را ببیند و اصولا مخاطب «زن دوم» چنین تماشاگری نیست.« زن دوم »فیلم غمگینی است و تماشاگر کمتر غم و محنت را در سینما تحمل می کند. به همین دلیل باید کاملا مخاطب جدی و حرفه ای باشد و نگاه ما هم معطوف به همین تماشاگران بود. یک خانم که شخصیت او مثل مهتاب بود به من نامه نوشته بود و فکر می کرد که ما از زندگی او اطلاع پیدا کرده ایم و فیلم ساخته ایم. کسی که فیلم را نوشته چیزی را نوشته که خیلی ها با آن ارتباط پیدا میکنند و در واقع اتفاقات فیلم مساله خاموش پنهان خیلی ها است. در چنین شرایطی «زن دوم» در عید اکران شده است که به اعتقاد من خیلی مناسب این زمان نیست آن هم درشرایطی که همه تشویق می کنند فیلم کمدی بسازیم البته فیلم کمدی ساختن اشکالی ندارد اما ولی وقتی زیاد می شود اشکال دارد، ابتذال یعنی چه؟ یعنی اینکه یک چیزی زیاد تکرار شود تبدیل به ابتذال می شود.متاسفا نه اتفاقی که افتاده سینمای کمدی شده وجه غالب فیلم سازی در ایران. زمانی ما کمدی لیلی با من است داشتیم، و یا ... ولی ما به کمدی رسیدیم که در آن احترام تماشاگر وجود ندارد خنداندن تماشاگر وجود دارد و من با این مخالفم و در این شرایط تصور من این است که ساخت فیلم مثل «زن دوم» اتفاقا خلاف کلیشه و خلاف آن چه که اکثریت به آن توجه می کنند به خاطر رسیدن به پول بیشتر دارد به آن ها مبارزه می کند طبیعی است که خیلی هم ضربه پذیر است. مردم دارند به همه ما علامت می دهند که ما از آن نوع فیلم سازی خسته شده ایم یعنی رسیده است به درجه ابتذال. من در بیست و دومین فیلمم در سن 57 سالگی دنبال تبلیغات نیستم و سعی می کنم در فیلم هایم واقع بین باشم و تصورم این است که از این نظر «زن دوم» فیلم موفقی است. *خانم طائرپور خیلی روشن و صریح چرا آقای الوند برای کارگردانی «زن دوم» انتخاب شدند؟ طائرپور: من کلا خیلی آدم نشانه خواهی هستم . مدت زمان زیادی طول کشید تا بدنبال یک فرد مناسب برای ساخت این پروژه باشم، ولی همیشه فکر می کردم که حکمتی در این صبر است درست زمانی که با آقای احمد امینی در حال مذاکره برای انجام این کار بودیم من همزمان با وسوسه ای روبه رو بودم که بعضی ها می گفتند خودت بساز که من خوشبختانه این کار را نکردم. خیلی می خواست که به مساله «زن دوم» از زاویه جدیدی نگاه شود و مذاکرات با اقای الوند خیلی سریع به نتیجه رسید. زن در زندگی آقای الوند تعریف محترمانه ای است و این خیلی برایم مهم بود. اگر مردی به یک زن فقط به چشم یک نگاه غریزی و جنسی نگاه کند نمی تواند یک قصه درباره عشق بسازد ولی مردی که به عاطفه و احساس زن احترام بگذارد می تواند به این مرحله راحت تر نزدیک شود و الان هم خیلی از همکاری با ایشان خوشحالم. *«زن دوم» ،دو زن، یک مرد تنها، یک وجه مشخص شما با آقای الوند این بود که تعادلی در قصه می بینیم یعنی از نگاه فمنیستی در کار خبری نبود و همین نطقه قوت «زن دوم » است، چطور به این نوع روایت رسیدید؟ طائرپور: من فکر می کنم انقدر حواسم بود و از کار مراقبت کنم که دچار گرایشات فمینستی نشود. من در درجه اول فیلم ساز می بینم ، آدم اهل عشق می بینم و به این نگاه نمی کنم که این سبیل دارد و یا روسری دارد. *آقای الوند شما به عنوان یک کارگردان چه نقطه نظرهایی داشتید، چه شد که این نوع نگاه را برای ساخت «زن دوم» انتخاب کردید؟ الوند:من همیشه به این نکته اعتقاد دارم اگر قرار است آدام ها را مجازات کنیم باید به اندازه گناهش باشد.کسی رفته و مدتی نبوده حالا پشیمان است برگشته. این طور نگاه نکنیم که زن منفی و بدی است.این فیلم در واقع شخصیت منفی ندارد و به همین دلیل هم کشمکش ها در فیلم سخت اتفاق می افتد. می شد بین دو زن کشاکش پیدا کرد و ... که قبلا هم شده بود و ما را باز می برد به نوع کلیشه این نوع فیلم ها. ما با هم توافق کردیم که ببینیم بدون اینکه شخصیتی منفی داشته باشیم آیا می شود فیلم جذابی ساخت. شما بین همه آدم های خوب و یا بد ایجاد یک رابطه دراماتیک و پر کشمکش ایجاد کنید. در« زن دوم» برا ی اولین بار فیلمی را دقیقا از روی متن آن ساختم ،این کار را تعمدا انجام دادم و گفتم این بار بیایم و دقیقا فیلم نامه ای که وجود دارد را فیلم بکنم. *یعنی در «زن دوم» تجربه کردید؟ الوند: نه! به این دلیل که سینمای حرفه ای را محل تجربه نمی دانم ضمن اینکه هر کاری تجربه است. شما 20 سال نشریه ای را درمی آورید اما در شروع سال 21 تجربه دیگری را کسب می کنید زیرا مخاطب شما تغییر کرده شرایط تغییر کرده و شما همان کار را می کنید ولی اینکه در سینمای حرفه ای با سرمایه بخش خصوصی تجربه بکنید من آن را قبول ندارم تجربه مال جای دیگر است. «زن دوم» در واقع یک نوع آزمایشی بود که آیا من توان آن را دارم که یک فیلم نامه را با وجه ادبی بالا بسازم یا خیر؟ و تماشاگری که فیلم را می بیند می تواند من را هم به عنوان کارگردان اثر ببیند و من را شناسایی کنه یا خیر؟. * چه مشخصه ای در " زن دوم" وجود داشت که شما را برای ساخت آن جذب کرد؟ الوند: ریشه یابی و نگاهی که در این فیلم نسبت به موضوع "زن دوم" است برای من جذاب بود که درگیرش بشوم و این را پذیرفته بودم که تغییری در آن ندهم به دلیل اینکه ذات قضیه و این نگاه را می پسندم که درون متن به «زن دوم» این طور نگاه شده و شخصیت «زن دوم» را از این منظر می بیند، خوشبختانه "زن دوم" در این فیلم شخصیتی دارد که نمونه آنرا در فیلم های ایرانی کم دیده ایم. با توجه به اینکه « زن دوم» فیلمی فمینیستی نیست،یعنی برای رسیدن به حقوق زن ها مردها را نمی کوبد در آن نمی شود مرد را محکوم کرد و شخیصت او را منفی دید. به اعتقاد من قربانی اصلی درام «زن دوم» بهرام است که نه عشقی به زن اول دارد و از "زن دوم" نیز خاطره ای بیشتر برایش نمانده است.به همین دلیل فیلم با تاکید بر تنهایی و معصومیت بهرام تمام می شود و برای من خیلی اهمیت داشت که پایان فیلم به این صورت باشد. *خانم طائرپور در شخصیت پردازی فیلم نامه همه آدم های فیلم را تقریبا شخصیت های عاقل می بینیم و به عنوان مثال در هیچ جای فیلم، بهرام، مهتاب، امیر و کتایون کارهای غیر معقولی از خود نشان نمی دهند و حتی از دعواهای شدید که در بسیاری از فیلم های ایرانی مرسوم است خبری نیست، به نظر می رسد شما برای این عاقلانه رفتار کردن این آدم ها یک تصویر ذهنی داشتید، این مورد از کجا به فیلمنامه راه پیدا کرد؟ طائرپور:مطمئنا تماشاگران ما آنقدر باهوش هستند که بفهمند این موضوع به هیچ وجه اتفاقی نبوده، به اعتقاد من به یک سری موضوعات و طبقات جامعه در سینمای ایران ظلم شده است، موضوعاتی مثل عشق، مذهب و ایمان به آن شکل که نسل ما با آن مواجه شد و بعدها انقلاب کرد مظلوم واقع شده است. یکی از طبقاتی که در جامعه ما خیلی مورد ظلم واقع شد تیپ آدم های تحصیل کرده و نسبتا مرفه است که دغدغه خورد و خوراک را ندارند و حتی یک کلبه کوچک در روستای جنگلی دارند. مساله این آدم ها مساله اقتصادی نیست که به همدیگر مرتبط شوند و نیاز به سرپرست نیست که یک زن را در کنار یک مرد قرار دهد. این طبقه به شدت در طی سال های اخیر بی رحمانه مورد سرکوب قرار گرفت و بعدها نیز اگر به سراغ آنها رفتند تنها برای لوکس کردن فیلم ها و یا برای بیان تعریفی از یک جامعه متفاوت بوده است. این طبقه، طبقه ای هستند که خوب حرف می زنند و اهل کتاب و سفر و مطالعه هستند و اهل روابط مدرنی هستند که ریشه های خود را با اصول و سنت های خود قطع نکردند. بنابراین برای من به هیچ عنوان عجیب نیست که یکسری آدم ها به این صورت عمل کنند برخی تعجب می کنند که چرا بازیگران فیلم همدیگر را کتک نمی زنند. برای من اینگونه مسایل غیر طبیعی است و بالطبع برای یکسری از خانواده ها نیز این رفتار بازیگران غیر طبیعی است. در خانواده من تمام رفتارهایی که کاراکتر های فیلم انجام می دهند طبیعی است بنابراین چرا نباید فکر کنم چنین افرادی درجامعه تشابه دارند. متاسفانه یک چیزهایی در جامعه ما تبدیل به کلیشه شده اند و پس از اینکه واژه «زن دوم» به زبان می آید بلافاصله هوس رانی، خیانت و ظلم در ذهن ما نقش می بندد و بلافاصله بعد از اینکه اسم زن اول می آید واژه هایی مثل مظلومیت، ترحم، معصومیت و ویرانگی یک زندگی برایمان تداعی می شود. وقتی می شنویم مردی در وضعیتی قرار دارد که دو همسر داشته باشد فارغ از هر گونه مساله ای، قضاوت می کنیم که این مرد یا هوس باز است و یا مشکلی با همسر اول خود دارد اما سوال من این است که آیا همیشه همه موارد به همین صورت است که در جامعه تبدیل به کلیشه شده است؟ ما با فیلم «زن دوم» ثابت کردیم که می توان به کلیشه ها، به گونه ای دیگر نگریست و از نظر من تعریف «زن دوم» و زن اول تعریفی کاملا منزلتی است و دوست داشتم وارد این پیچیدگی ها شوم که تاکنون هیچ وقت در مورد تعدد زوجین هیچ کس آن ها را ندیده است. همیشه در سینمای ایران خط کشی هایی بوده که یکی از این سه ضلع (مرد، زن اول و یا «زن دوم» ) سرکوب شده اند. در حالی که من معتقدم آدم ها هیچکدام بد نیستند و موقعیت ها هستند که آدم ها را در کنار یکدیگر قرار می دهند و چقدر خوب است اگر در یک موقعیت بحرانی قرار می گیریم فکر کنیم کدام رفتار انسانی تر و مناسب تر است تا نسبت به دیگران بروز دهیم. اگر رقابت و درگیری در میان شخصیت های «زن دوم» وجود دارد این رقابت درونی است یعنی مهتاب بیش از آنکه با کتایون مشکل داشته باشد با خودش مشکل دارد و تعریفی که در آینده قرار است داشته باشد، عده ای از منتقدین ایراد می گیرند که چرا بهرام اینقدر منفعل است اما اتفاقا من عقیده دارم که همین نوع بازی بسیار درست است به این دلیل یک آدم مستاصل، منفعل بازی می کند. و به اعتقاد من محمدرضا فروتن به خوبی توانست نقش یک آدم مستاصل و منفعل را که در رابطه با همسر اولش دچار انفعال شده است به خوبی بازی کند. عده ای پس از دیدن مادر بهرام تعجب می کنند که چرا پس از دیدن کتایون اصطلاحا مادرشوهربازی در نمی آورد در حالی که در جامعه امروز مادرشوهرها، عروس های خود را بسیار دوست دارند و من این را به عینه دیده ام. متاسفانه ما این واقعیت ها را نمی بینیم و بدنبال این هستیم که اگر این آدم ها در یک جایی از فیلم زد و خورد پیدا می کردند طبیعی تر می شد بنابر این من دوست داشتم فیلمم غیر طبیعی باشد. الوند: من در پاسخ به افرادی که این مسایل را مطرح می کنند چند سوال می پرسم، آیا عقل می گوید که کتایون شوهر خود را ترک کند و یا اینکه رفتارهای سرد بهرام را تحمل کند؟ عقل می گوید بهرام کتایون را طلاق بدهد اما بهرام این کار را انجام نمی دهد، مهتاب در هیچ کجای فیلم کار عاقلانه ای انجام نمی دهد و حتی زمانی که می فهمد بچه ای از امیر در راه دارد باز هم کار عاقلانه ای انجام نمی دهد و می رود در این شرایط چطور این افراد، این شخصیت ها را عاقل می بینند؟ عقل می گوید که امیر زن به این زیبایی و همسر به این خوبی را طلاق ندهد اما او این کار را انجام می دهد و حتی در بار دوم نیز عاقلانه عمل نمی کند و از زنی خواستگاری می کند که می داند شخص دیگری را دوست دارد. سوال من این است که کجای فیلم این آدم ها عاقلانه عمل می کنند؟ که منتقدین عنوان می کنند شخصیت های «زن دوم» زیادی عاقل هستند اگر اینجور است باید بگویم تعریف شما از عقل ایراد دارد. یک نفر عاقلانه رفتار می کند و آن هم مادر است که سال ها تجربه به همراه داردو گرنه چهار شخصیت اصلی فیلم به هیچ عنوان عاقلانه عمل نمی کنند و به اعتقاد من نگاه ماست که مشکل دارد. *وقتی یک کارگردان در مورد ملودرام فیلمی را می سازد باید تعریفی متفاوت در مورد عشق داشته باشد، تعریف شما از عشق چیست؟ الوند:اول باید بگویم وقتی یک رابطه دراماتیک جوری بیان شود که احساسات را برانگیزد به آن ملودرام می گویند و اصلا هم چیز بدی نیست قدیمی ترین ملودرام تاریخ ایران شاهنامه است و نمونه مشخص و کامل آن داستان رستم و سهراب است. اما تعریف من از عشق تعریفی بسیار ساده است به نظر من عشق یعنی اینکه کسی را بیشتر از خودت دوست داشته باشی به نظر من اگر همه چیز را در زندگی به آن کسی که دوستش داری اولویت دهی آن یعنی عشق. *با این تعریفی که شما از عشق ارایه کردید کدام یک از شخصیت های «زن دوم» عاشق ترند، بهرام، مهتاب، امیر و کتایون؟ الوند: به نظر من هر کدام از آنها عاشقند اما تعریف متفاوتی از عشق دارند، شاید در میان شخصیت های فیلم تنها عشق ناب را در وجود مهتاب می بینیم اما مهم این است که هر کسی به اندازه سهمی که از عشق دارد سهمی هم از انسانیت دارد. من خودم معتقدم آدم عاقل به شیطان وابسته است و آدم عاشق به خدا. آدم های عاقل شاید آدم های دوست داشتنی نباشند اما آدم های عاشق هم به خدا نزدیکترند و هم دوست داشتنی ترند. طائرپور: به نظر من هر چهار شخصیت اصلی فیلم عاشق هستند اما هر کدام سنبل و نماد یک نوع عشق هستند و تعریفی را که الوند از عشق گفت خیلی می پسندم که در همه این افراد نیز به نوعی وجود دارد، مهتاب عاشق است اما بیشتر عاشق ذات و حقیقت عشق، و فکر می کند به عنوان یک عاشق، جامعه و هیچ کس دیگری اجازه تحقیر او را ندارد چرا که نه با هوسبازی به این زندگی آمده و نه با مصلحت اندیشی. چون عاشق عشق بوده اجازه نمی دهد که کسی این عشق را از او بگیرد. بهرام هم عاشق است منتهی عاشقی است که نمی تواند با این عشق به عنوان یک تیغ برنده ریشه های دیگر را ببرد و چون انفعال می کند زمان را از دست می دهد و به جایی می رسد که آن عشق را به عنوان یک گنج سالیان سال در دلش نگه می دارد. کتایون هم عاشق است و از نوع عشقهایی در وجود او هست که خفت را تحمل می کند و می داند شوهرش فکرش جای دیگر است اما آن را تحمل می کند چون به عشق تنها اکتفا نمی کند و در کنارش معشوق را هم می خواهد. درجه عشق کتایون نسبت به مهتاب خیلی پایین تر است و عشق دنیایی تر است و تنها حضور رقیب است که کتایون را ترغیب می کند که بهرام را حفظ کند در حالی که مهتاب وارد این رقابت نمی بیند و عشق را عرصه رقابت نمی داند. امیر هم عاشق است و او کسی است که قدر از دست دادن و به دست آوردن را بهتر از بقیه می داند و از آن عشق هایی دارد که لذت خودش را در لذت دیگری می بیند و در معنای دوستانه و رفیق حضور پیدا کند و من فکر می کنم که یکی از مهمترین اتفاقاتی در این داستان افتاده این است که چهار تیپ و چهار نوع عشق را نشان داده ایم که هیچکدام هم قابل ملامت نیستند. * در خانواده هم راجع به این شخصیت ها صحبت می کنید؟ طائرپور: بله، بسیار زیاد و در بسیاری از مواقع با همدیگر بحث می کنیم که کدام یک از شخصیت ها عاشق تر و قابل احترام ترند. *آقای الوند، شما چی دخترها و همسرتان در مورد فیلم صبحت می کنند؟ فراوان و همیشه این اتفاق در مورد کارهای من می افتد، در «زن دوم» نیز هر کدام از بچه ها یا همسرم نظرات متفاوتی دارند. *مطمئنا در این چند مدت اخیر این موضوع را بارها خوانده اید و یا به شما گفته اند که چرا فیلم در اینجا تمام شد و یا به این صورت تمام می شد بهتر بود، اگر شما خودتان فیلمنامه نویس «زن دوم» بودید پایان فیلم کجا بود؟ الوند: دقیقا همین جای فعلی. ببینید یک خانه ای داریم که دونفرعاشقانه در آن زندگی می کنند که خیلی باهم دیده نمی شوندتنها یکی دو بار دیده می شوند که با یکدیگر درگیرند اما همیشه به حضور دیگری فکر می کنند. فیلم شروع می شود با بهرام که هدیه ای را روی بالش می گذارد بدون اینکه حرفی زده شود و کات می شود به صحنه ای که دیگر بهرام در خانه پذیرفته نیست، در فیلم دو بار پنجره ای باز می شود که تنها در بار آخر به بیرون از پنچره می رویم و بهرام را در دل شهر می بینیم. این تنهایی آخر تنهایی رسوب کرده ای در بهرام است.به نظر من منطقی ترین و زیبا ترین شکلی که می توانست فیلم تمام شود در این صحنه بود.یک فیلم به اندازه تمام تماشاگرانش پایان دارد اما باید به این نکته توجه کرد که ما با چه سکانسی شروع کرده ایم و باید انرا تمام کنیم . بنابراین شاید اگر من فیلمنامه نویس «زن دوم» بودن یک جاهایی از کار را طور دیگری می نوشتم اما قطعا فینال کار باز هم همین صحنه خواهد بود به دلیل اینکه اگر آنرا دوست نداشتم نمی ساختم. طائرپور: جواب آقای الوند بسیار کامل بود اما من می خواهم یک نکته را اضافه کنم، سکانس توی بیمارستان و سکانس گفت وگوی امیر و مهتاب در خانه به اعتقاد من از درخشان ترین صحنه های فیلم هستند و پیشنهاد هایی که دوستان می دهند خذف یک تکه هایی بسیار درخشان و متفاوت در نگاه به آدم ها است، در این سکانس ها یک مسیری را از طی طریق یک آدم معرفی می کند و اتفاقا اگر در جاهایی که دوستان پیشنهاد داده اند تمام می شد بسیار شعاری تر از کار در می آمد. الوند:شما تاکنون چند فیلم را دیده اید که شخصیت ها با یک بچه در خصوص مرگ صحبت کنند؟من تاکنون چنین مساله ای را ندیده ام. چه اشکالی دارد تا با یک بچه دوازده ساله در مورد مرگ حرف بزنیم.چرا ما نباید یک موقعیتی را پیش بیاوریم که با فرزندانمان در خصوص مسایل جدی تر حرف بزنیم. این اشتباه ما است که فکر می کنیم بچه ها از درک مسایل پیچیده عاجزند. ما در فیلم یک کات فوق العاده زیبا و سینمایی داریم که بهرام مجبور می شود صبحانه را با کتایون و بچه اش بخورد یک مدیوم شات از بهرام داریم که کیف را بر روی صندلی می اندازد کات می شود به خانه مهتاب که کیف دوباره از بیرون کادر به روی صندلی می افتد. با یک کات یک بازیگر از یک لوکیشن به لوکیشنی دیگر رفته و این کات خیلی سینمایی است من نمی توانم باور کنم که نویسنده این کات را نفهمیده است بنابراین باید به سال ها نشریه سینمایی منتشر کردن شک کنم. کسی به من می گوید با زمین خوردن امیر فیلم را به قبر امیر کات کنید و تمام یا نمی فهمد که ما چقدر حرف نیمه تمام داریم که باید بزنیم و یا اینکه دشمنی دارد و برای من دیگر این قبیل بازی ها کهنه شده است. *چه سکانسی در 50 دقیقه ای که از فیلم حذف شده وجود دارد که احساس می کنید جایش واقعا در فیلم خالی است؟ الوند: به شخصه صحنه ای را که دوست داشتم و فکر می کنم فیلم از این منظر لطمه دیده است وجه نویسندگی بهرام و ویراستار بودن مهتاب است و با وجود اینکه دو روز تمام در دفتر بهرام برای گرفتن این سکانس ها وقت صرف کردیم اما درنسخه نهایی فیلم حذف شده است و به همین دلیل وقتی بهرام جایزه می گیرد برای عده ای ابتدا به ساکن جلوه می کند.و حتی سکانس ها یی را کوتاه کردیم و صحنه هایی داشتیم که می توانست به یک اوجی برسد مثل صحنه جدایی فرزانه از مهتاب که بسیار جذاب بود و این صحنه با وجود اینکه با دشواری فراوان در پارکینگ بیهقی گرفته بودیم خیلی جذاب شده بود. اما تا همینجا هم به اعتقاد من خانم طائرپور ریسک کرده است که یک چنین تایمی را برای نمایش فیلم در نظر گرفتند.یک هم صحنه ای داشتیم که نحوه آشنایی بهرام ومهتاب را نشان می داد که در فیلم حذف شده است، طنزی در این سکانس است که هم در فیلمنامه است و هم در کتاب که اگر در فیلم می بود بسیار جذاب می شد. طائرپور:من هم همان صحنه جدایی مهتاب و فرزانه را دوست دارم که به فیلم برگردانم. اما خوشبختانه این صحنه ها در نسخه ویدئویی وجود خواهد داشت. *وصحبت پایانی؟ الوند:متاسفانه عده ای به اشتباه فکر می کنند که من اقتباس ادبی کرده ام در حالی به هیچ وجه چنین چیزی نبوده است و یک متنی از سوی خانم طایرپور در اختیار من قرار گرفته که من آنرا به فیلم تبدیل کرده ام و از اول هم قرار نبوده این کار صورت گیرد، فیلمنامه ای در اختیار من قرار گرفته و به فراخور اثر و سلیقه من یک تغییراتی در آن انجام دادیم. ضمن اینکه من تاکنون تجربه کار با تهیه کننده ای کار نکرده بودم که نویسنده کار هم باشد و تجربه بسیار خوبی بود./166/125 خبرنگار:348




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 523]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن