واضح آرشیو وب فارسی:مهر: جان لوكاره به مرد مرده تلفن كرد
جان لوكاره به مرد مرده تلفن كرد
رمان جاسوسي «تلفن به مرد مرده» نوشته جان لوكاره با ترجمه فرزاد فربد توسط انتشارات جهان كتاب منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان تلفن به مرد مرده با عنوان اصلي «Tinker Tailor Soldier Spy» به معني «سرهم بندي كردي خياط، سرباز و جاسوس» است كه به تازگي يك فيلم سينمايي با بازي گري اولدمن، كالين فرث و كارگرداني توماس آلفردسون، با اقتباس از آن ساخته شده است. اين فيلم كه توليد سال 2011 است نامزد 3 جايزه اسكار شد. گري اولدمن در اين فيلم ايفاگر نقس جرج اسمايلي شخصيت اصلي داستان است كه در ابتداي رمان، اينچنين با او آشنا ميشويم:
وقتي ليدي آن سركوم در اواخر جنگ با جرج اسمايلي ازدواج كرد نزد دوستان حيرتزدهاش در ميفر، وي را فردي بسيار عادي توصيف كرد. دو سال بعد كه به خاطر يك راننده سرعت كوبايي، اسمايلي را ترك كرد، به طرزي مرموز اعلام كرد كه اگر در همان زمان او را ترك نكرده بود ديگر نميتوانست چنين كاري بكند؛ و و يكنت سالي طي سفري ويژه به باشگاه سري زد و ديد خبر همه جا پخش شده است. اين توصيف كه مدتي سر زبانها افتاده بود و عبارت درستي به نظر ميرسيد فقط براي كساني كه اسمايلي را ميشناختند قابل درك بود. او كه كوتاه قد و خپل بود و خلق و خوي آرامي داشت، كلي پول خرج لباسهايي افتضاح ميكرد كه مثل پوست چروكيده وزغ روي بدنش چين ميخورد. سالي در مراسم عروسي به صراحت گفت كه سرگوم با وزغي گنده و باراني پوش ازدواج كرده است.
سيدني لومت فيلمساز فقيد هاليوود در سال 1966 با اقتباس از اين رمان، فيلمي به نام «ماجراي مرگبار» ساخت كه نقش جرج اسمايلي را جيمز ميسون در آن ايفا كرد و سيمون سينيوره و ماكسيميليان شل نقشهاي ديگر فيلم را بازي كردند.
«جاسوسي كه از سردسير آمد» كتاب ديگري از جان لوكاره، جاسوس بازنشسته MI6 بود كه با ترجمه فرزاد فربد توسط جهان كتاب منتشر شد. داستان «تلفن به مرد مرده» نيز مانند «جاسوسي كه از سردسير آمد» در زمان جنگ سرد ميگذرد و رقابت دستگاههاي جاسوسي غرب و شرق را روايت ميكند. جرج اسمايلي يكي از ماموران ارشد اطلاعاتي بريتانيا، با يك كارمند وزرات خارجه كه مورد سوء ظن قرار گرفته، گفتگويي رضايتبخش و تقريبا دوستانه را به پايان ميرساند. اما اندك زماني بعد خبردار ميشود كه آن مرد، ظاهرا در اعتراض به اين كه هدف پروندهسازي و اتهام خيانت قرار گرفته، به زندگي خود خاتمه داده است.
اسمايلي فرضيه خودكشي ساموئل فنان را رد ميكند و در پي كشف حقيقت ماجرا (كه ميتواند يك قتل باشد) برميآيد. داستان با آشكار شدن ردّ شبكه جاسوسي آلمان شرقي و ورود سايهوار مامورانش به ميدان ادامه مييابد و لحظه به لحظه بر پيچيدگي معماي مرگ فنان افزوده ميشود.
در قسمتي از اين رمان ميخوانيم:
مندل سريع اما مفصل گشت. داشبور، صندليها، كف، تاقچه شيشه عقب: هيچ. دستاش را توي جيب نقشه كه روي در كمك راننده بود كرد، و يك نقشه و پاكت بيرون آورد. پاكت صاف و بلند بود، به رنگ آبي مايل به خاكستري و با سطحي براق. مندل با خود گفت: خارجي است. روي آن چيزي نوشته نشده بود. آن را پاره و باز كرد. ده اسكناس پنج پوندي كهنه و يك كارت پستال ساده توي آن بود. مندل آن را به سمت نور گرفت و پيامي را كه با خودكار روي آن نوشته بود خواند: ديگر تمام شد. بفروشش.
امضا نداشت.
از اتومبيل پياده شد و آرنج اسكار را گرفت. اسكار زود خودش را عقب كشيد. پرسيد: مشكلات چيه، رفيق؟ مندل به نرمي گفت: من مشكلي ندارم، اسكار، تو مشكل داري. بزرگترين مشكلي كه تا به حال داشتي. همدستي در قتل، اقدام به قتل عمد، قانونشكني زير لواي قانون. و به همه اينها ميتوان نقض قوانين راهنمايي و رانندگي را هم اضافه كرد، همدستي در فرار از ماليات، و حدود پانزده اتهام ديگر كه در حالي كه داري در سلول آب خنكات را ميخوري به ذهنم خواهد رسيد.
- يك دقيقه صبر كن، آقا پليس، تند نرو. داستان چيه؟ كي از قتل حرف زد؟
- گوش كن، اسكار. تو مرد حقيري هستي. در مقايسه با آدمهايي كه خرج ميكنند رقمي نيستي. خب حالا داري از خودت خرج ميكني. به نظرم برايت پانزده سال آب ميخورد.
- ببين، خفه شو.
- نه نميشوم، مردك. بين دوتا از آن گندههايش گير افتادهاي، .....
اين كتاب با 194 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قيمت 5 هزار تومان منتشر شده است.
© 2003 Mehr News Agency .
چهارشنبه|ا|10|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]