محبوبترینها
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798824680
محمدهاشمی: رد صلاحیت نمی شوم
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: محمدهاشمی: رد صلاحیت نمی شوم محمد هاشمی رفسنجانی از جمله مدیران ارشد در دهه اول و دوم جمهوری اسلامی ایران است که اینک نیز در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور دارد. با وی که در شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی نیز عضویت دارد، در مورد آرایش سیاسی جامعه در آستانه کلید خوردن رقابت دهم دوره انتخابات ریاست جمهوری به گفتگو نشسته ایم. وی در این گفتگو برنامه ریزی های بلند مدت را یادگار دوران مدیریت برادرش آیت الله هاشمی رفسنجانی در قوه مجریه می داند و البته دو ایراد مهم نیز به دولت سید محمد خاتمی وارد می کند. یکی اینکه لوایح مهمی مثل "ایران در افق 1400" و "فقر زدایی" دولت هاشمی را مسکوت نگه داشت و دیگری اینکه ریزش نیروهای انقلاب در بدنه اجرایی در دوره او شکل گرفت و در دوره اخیر به بهانه جوانگرایی تشدید شد. هاشمی تورم موجود را نتیجه انحراف از اهداف سند چشم انداز و برنامه چهارم معرفی می کند و در عین حال مجمع تشخیص مصلحت را فاقد ابزار بازدارنده در خصوص انحراف از برنامه ها می داند. وی بدون تائید یا تکذیب شایعه کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دهم به ذکر این پاسخ بسنده می کند که "اگر من تأیید نشوم ، صلاحیت چه کسی تأیید می شود؟!" متن کامل گفتگوی خبرگزاری مهر با محمد هاشمی را بخوانید: خبرگزاری مهر: آقای هاشمی ، آیا مفهوم " اصولگرا - اصلاح طلب " به معنای واقعی خود در جامعه ما وجود دارد ؟ محمد هاشمی : مفاهیمی که این روزها تحت عناوین متفاوت در جامعه ما مطرح می شود اصالتی در ادبیات ما ندارد و بیشتر معنای سیاسی و جناحی دارد . آنچه از نظر من اعتبار دارد بحث انقلاب اسلامی ، امام و اصولاً پیروزی انقلاب اسلامی است که بزرگترین اصلاحات در کشور همین انقلاب و امام بزرگترین مصلح کشور و جهان اسلام در قرن حاضر بود . بر حسب ضرورت ، در بستر زمانی و در شرایط مختلف واژه هایی از طرف برخی جناح ها و یا شخصیت های سیاسی مطرح می شود که بیانگر نوعی جداسازی طیف ها و گروه ها ازیکدیگر باشد . به عنوان مثال اوایل انقلاب مطرح بود خط 1 و خط 2 که بعد تبدیل شد به خط امام ، به مرور عده ای از روحانیون یا روحانیت گروهی را تشکیل دادند به نام روحانیون مبارز در برابر روحانیت مبارز که از پیش از انقلاب اسلامی وجود داشت. بعدها عده ای را محافظه کار و عده ای دیگر را اصلاح طلب خواندند که البته این تعریف ممکن است ریشه تاریخی داشته باشد ولی در جامعه ما مصداق عینی ندارد. در این سال های اخیرهم که برخی را اصلاح طلب و برخی را اصولگرا نامیدند که البته خود این اصولگرایان به چند بخش و گروه و دسته تقسیم شده اند . از قبیل : اصولگرایان اصلاح طلب ، اصولگرایان حامی دولت ، جبهه متحد اصولگرایان . اینها همه تعاریفی است برای جداسازی طیف ها و گروه های سیاسی و ما در حقیقت چنین معانی در ادبیات اجتماعی نداریم و اگر مفهوم اصلی را هم در نظر بگیریم انقلاب اسلامی چون یک انقلاب دینی و بر پایه ی دین است ، انقلابی است اصولی و چون هدف آن اصلاح در ساختار سیاسی ، روابط دولت و مردم و روابط خارجی کشور است انقلابی اصلاح طلب است . پس همه ی نیروهایی که در انقلاب حضوری فعال و مشارکتی موثر داشته اند مشمول واژه اصولگرای-اصلاح طلب می شوند و این ویژه یک شخص یا یک طیف خاص نیست . ولی جدای از این منظور اصطلاحات به کار گرفته شده بیشتر آدرسی است برای افراد یا گروه هایی که خودشان را از سایرین جدا کرده اند . اگر مفهوم اصولگرا-اصلاح طلب را به مفهومی که برای انقلاب گفتم در نظر بگیریم من عضو این گروه هستم ولی اگر به مفهوم حزب و گروه سیاسی باشد من در هیچ زمانی در احزاب دسته راستی فعالیت نداشته ام . سابقه فعالیت من زمانی در حزب جمهوری اسلامی بود که حزبی فراگیر و با آرمان رساندن نظام جمهوری اسلامی به اهداف تعریف شده در قانون اساسی و ادبیات امام بود . بعدها حزب کارگزاران سازندگی با شعار عزت اسلامی ، تداوم سازندگی برای ایرانی آباد ، با همان اهداف قانون اساسی و انقلاب ، به دور از هرگونه افراط و تفریط و مبتنی بر اصل اعتدال گرایی شروع به فعالیت کرد که من هم عضوی از آن بودم و سابقه فعالیت اعضای حزب در احزاب جناح راست نبوده است . * این پدیده ای که از آن با نام "تکثر احزاب" نام بردید و گفتید که روندی رو به رشد به خود گرفته ، به ضرر جامعه است یا به نفع جامعه ؟ چون ما شاهد هستیم که احزاب شکل گرفته اولا واقعی نیستند، یعنی مطالبات واقعی مردم را نمایندگی نمی کنند و ثانیا اکثرا دولت ساخته هستند. - احزاب نهادهای مدنی هر جامعه هستند . اگر به این مفهوم تکثر احزاب را بررسی کنیم ازدیاد نهادهای مدنی که فعالیت مفید و موثری را درحوزه خودشان انجام می دهند نکته ای مثبت است اما در جهان، احزاب محدود وبا هدف تلاش برای رسیدن به قدرت و اداره کشور به وجود می آیند. با این تعریف تقسیم و تعدد احزاب، دور شدن ازهدف است وهرچه انسجام احزاب وافراد علاقمند یا عضو یک حزب بیشتر باشد درصد موفقیت در رسیدن به قدرت و اداره کشور بالاتر است . مثلاً در آمریکا ، دو حزب جمهوری خواه و دموکرات که از نظر سیاسی و خط قرمزها و اهداف تشابه زیادی دارند و از نظر وجوه اختلافی تفاوت های اندک ، در انتخابات ها حضوری فعال و رقابت گونه دارند . در کشورهای دیگر هم وضع به همین منوال است ولی ممکن است نام احزاب تغییر کند . محافظه کار ، کارگر ... از این بعد تکثر رو به رشد احزاب در ایران مانعی برای تحقق هدف تحزب است . * با در نظر گرفتن روند تغییرات سیاسی کشور ، آیا می توان گفت که آیت الله هاشمی رفسنجانی ( رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ) از نظر سیاسی بازنشسته شده اند و دیگر نمی توانند آن نقش سابق را در کشور انجام دهند ؟ چون در انتخابات اخیر مجلس هشتم هم ایشان فعالیت چشم گیر و خاصی نداشتند. - در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی چند نکته مطرح است . اولا آقای هاشمی کیست ؟ آیت الله هاشمی رفسنجانی شاگرد دانا و توانای امام خمینی (ره) است و چون داناست ، تواناست ." توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود ". ثانیا آیت الله هاشمی رفسنجانی ازارکان این نظام وانقلاب است که از شروع نهضت در کنار امام (ره) بوده و برای چنین شخصیتی با این ویژگیها بازنشستگی یا به تعبیری کناره گیری ازمسئولیت مطرح نیست. ایشان در هر شرایطی نسبت به سرنوشت انقلاب ، کشور ، مردم دلسوز و فداکار و در صحنه حاضر احساس مسئولیت می کنند و با حساسیت امور کشور را رصد می نمایند . به همین دلیل ایشان ریاست دو سازمان مهم و حساس کشور را بر عهده دارند . اجازه بدهید واقعه ای را برایتان نقل کنم : در سال 75 که دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی رو به اتمام بود این بحث مطرح شد که چون ظرفیت قانون اساسی اجازه می دهد طرحی به مجلس برده شود که آقای هاشمی دور دیگری هم رئیس جمهور بماند یا لااقل تا پایان برنامه دوم توسعه باشند . که حتی درمجلس این بحث شروع و در سفر آقای هاشمی به اصفهان هم آیت الله طاهری در جمع میلیونی مردم موضوع را مطرح کرد. اما جواب آقای هاشمی چه بود ؟ آقای هاشمی گفتند که ما یک کشورانقلابی هستیم ومن نمی خواهم درتاریخ مثل سایر کشور ها ثبت شود که کسانی که انقلاب کردند برای همیشه در رأس ماندند و از طرفی برای من بسیار شیرین است که در زمان حیاتم جوان ترها مسئولیت اداره کشور را بر عهده گرفته و کشور را هم به خوبی اداره کنند و ما هم در کنار این ها تجاربمان را به آنها منتقل کنیم . بنابراین برای شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی حضور در یک مسئولیت اجرایی مطرح نیست بلکه اداره درست کشور و حرکت نظام به سمت پیشرفت و بهبود اوضاع مردم مهم است. برای آقای هاشمی وشخصیت هایی در این ردیف بحث بازنشستگی مطرح نیست . بحث مسئولیت است و ایشان تا زمانی که توان داشته باشند هیچ گاه بی مسئولیتی احساس نخواهند کرد و در کنار مسئولین اجرایی و قانون گذاری و سایر مسئولان کشور هستند و وتجارب خودشان را منتقل و وظایفشان را اجرا می نمایند . در حال حاضر هم که آقای هاشمی مسئولیت اجرایی ندارند در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تدوین سیاست های کلی نظام ، برنامه های پنج ساله ، سند چشم انداز و مسائل گوناگون کمک می کنند و کاری که قبلاً انجام نشده بود را به طور موثر پیگیری می کنند . * یعنی تدوین سیاست های کلان مثل سند چشم انداز و ... و برنامه ها انجام نشده بود ؟ - اصولاً با توجه به اینکه تا قبل از ریاست جمهوری آقای هاشمی یعنی سال 68 کشور درگیر جنگ بود ، برنامه چهار ساله و پنج ساله ای هم وجود نداشت . البته در زمان آقای مهندس موسوی برنامه ای تدوین و به مجلس ارائه شد ولی به دلیل شرایط و اولویت های جنگ به اجرا نرسید . زمانی که آیت الله هاشمی وارد حوزه اجرا و ریاست جمهوری شد ، با توجه به این که جنگ هم تمام شده بود اولین دوره حرکت کشور به سمت اجرای برنامه های پنج ساله آغاز شد و اهمیت موضوع هم در این نکته است، برنامه پنج ساله اول به طورکامل در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی اجرا شد. ولی قسمتی از برنامه دوم به زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی موکول شد . دراواخرسال 74 که تقریباً دوسال به پایان دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی مانده بود کارشناسان کشورازطرف ایشان موظف به ارائه برنامه ای برای بیست سال آینده کشور شدند . در پی آن بود که نهایتاً کارشناسان سازمان برنامه و بودجه ، برنامه ای تحت عنوان " ایران در افق 1400" را تهیه و در آن پیش بینی بیست سال آینده ایران و جایگاهی برای هر یک از بخش های کشاورزی ، صنعت ، خدمات اجتماعی و ... را با توجه به برنامه های پنج ساله انجام دادند . * در واقع می خواهید بگویید که بنیان گذار برنامه ریزی بلند مدت در ایران آقای هاشمی رفسنجانی است؟ بله و این در تاریخ کشور ثبت خواهد شد، لایحه برنامه "ایران در افق 1400" تهیه وبه مجلس پنجم ارائه شد ولی در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی این لایحه مسکوت ماند . البته دو لایحه "ایران در افق 1400" و "فقرزدایی" در آن زمان مطرح شد که من مطمئن نیستم که "ایران در افق 1400" به مجلس ارائه شده بود یا نه ولی به هر جهت در زمان آقای خاتمی هر دو لایحه مسکوت ماند . * دلیل مسکوت ماندن این طرح ها در اوایل دولت خاتمی چه بود؟ - این موضوعی است که باید از خود آقای خاتمی سئوال شود.لایحه "فقرزدایی" برچیده کردن ریشه های فقر و از بین بردن جلوه های خشن فقر با هدف توسعه تامین اجتماعی در جامعه بود . یعنی فراگیری تامین اجتماعی . در زمان آقای هاشمی اگر فرد بیماری به بیمارستان مراجعه و مشخص می شد نیاز به عمل دارد و توانایی پرداخت هزینه ها را ندارد روی تخت بیمارستان بیمه می شد . کاری که تقریباً در تمام دنیا غیرعادی محسوب می شود . یعنی شخص باید بیمه باشد و هزینه های بیمه را بپردازد تا در زمان ضرورت و نیاز از آن استفاده کند ولی طبق دستورالعمل آقای هاشمی در ایران شخص در بیمارستان هم بیمه می شد . وقتی آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شدند با ترکیب آن زمان مجمع ، شروع به تدوین سند چشم انداز بیست ساله با همکاری دولت آقای خاتمی نمودند . در سال 1384 سند چشم انداز در افق بیست ساله مراحل نهایی را طی کرد و از سوی مقام معظم رهبری برای اجرا ابلاغ شد . در این سند پیش بینی شده است که ایران پس از بیست سال جایگاه اول منطقه را به لحاظ علمی و فنی و اقتصادی دارا باشد . برای رسیدن به اهداف سند چشم انداز بیست ساله اولین برنامه اقتصادی در چارچوب سند یعنی برنامه چهارم توسعه تدوین شد . کشور (دولت ها و مجالس آینده) دارای تابلوی راهنما برای رسیدن به اولویت ها ، اهداف و برنامه ها شد . نتیجه ای که باید بیان کنم این است که با توجه به این که آیت الله هاشمی رفسنجانی دو دوره ریاست مجلس و دو دوره ریاست جمهوری را بر عهده داشتند و هشت سال فرمانده و جانشین فرمانده جنگ بودند و از قبل از زمان پیروزی انقلاب در کنار امام (ره) بودند تجاربی دارند که در قالب سند چشم انداز و برنامه ها اجرا می شود . یعنی بخشی از تجاربی که ایشان در میدان عمل کسب کرده اند در زمان حال به عنوان سیاست های بلند مدت و در قالب تئوری برای حل مشکلات و معضلات جامعه تدوین شده است . * یعنی سند چشم انداز 20 ساله حال حاضر کاری مشترک میان دولت آقای خاتمی و مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است ؟ این دیدگاه به کلان بودن و فراجناحی بودن سند آسیبی نمی زند؟ - روال قانون گذاری در کشور ما این است که دولت لایحه را تهیه و در مجلس به تصویب می رساند . ولی در مورد سند چشم انداز با توجه به این که در ابتدای کار باید سیاست ها و چارچوب کاری مشخص می شد و طبق اصل 110 قانون اساسی سیاست های کلی توسط رهبری تعیین و ابلاغ می شود و چون رهبری نیز مجمع را به عنوان مشاور خود انتخاب کردند، در نتیجه مجمع موظف به تهیه و ارائه سیاست های کلی و اصول برنامه گردید . پس از تهیه و تصویب سند چشم انداز ، برنامه چهارم توسعه در راستای تحقق اهداف سند توسط دولت تنظیم و در مجلس ششم تصویب شد و اختلافات حاصل بین مجلس و شورای نگهبان هم با ارجاع به مجمع اصلاح و حل گردید . همزمان با آماده شدن برنامه چهارم برای ابلاغ و اجرا ، مجلس هفتم تشکیل شد . اعضای مجلس هفتم نامه ای به مجمع نوشته و در آن ذکر کردند با توجه به تغییرات گسترده نمایندگان نسبت به مجلس ششم امکان منظور کردن نظرات نمایندگان مجلس هفتم هم در برنامه به وجود بیاید ، این درخواست نمایندگان با تساهل پذیرفته شد و مجلس هفتم نیز نظرات خود را در برنامه چهارم منظور نمود . در نتیجه برنامه چهارم توسعه کار مشترک دولت آقای خاتمی ، مجلس ششم وهفتم بود و موارد اختلاف هم در مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی و حل شده بود . * تفاوت سند چشم انداز 20 ساله با "ایران در افق 1400" چه بود ؟ - البته تفاوت وجود دارد ولی تفاوت کیفی نیست بلکه تفاوت درادبیات است والبته در برنامه ریزی تفاوت درادبیات تفاوت اقتضائات هم هست. مثلاً در سند چشم انداز تاکید بردانش محوری است وحتی در برنامه چهارم هم تاکید بر همین موضوع است . یعنی توجه بسیار به بعد علمی ، تربیت نیروی انسانی متخصص ، دانشگاه ها ، تحقیق و پژوهش که نهایتاً منجر به افزایش ارزش افزوده و اشتغال می شود . همین هدف در "ایران در افق 1400" هم هست اما با ادبیات متفاوتی . * شما به عنوان یک مدیر پرتجربه کشور، چه نظری در مورد دلایل عدم ثبات مدیران و تغییرات مکرر وزراء و مسئولان دارید که در دوره اخیر تا حدودی زیاد شده است؟ - ما همواره آفت تغییرات مدیریتی را در کشور داشتیم و کم هم نبوده است . شاید یکی از دلایل این امر کمبود تعهد و الزام به اجرای برنامه و یا سند چشم انداز بوده است . هر دولت جدیدی علی رغم وجود برنامه ، مسائل جدید و علایق و سلایق خود را پیگیری و بدین لحاظ خساراتی هم به کشور وارد شده و می شود . البته در زمان آقای خاتمی برنامه دوم توسعه در حال اجرا بود ولی لایحه "ایران در افق 1400" مسکوت ماند که به استناد اصل 110 قانون اساسی و اینکه رهبر می تواند سیاست کلی را تهیه و ابلاغ کند مجمع بحث سند چشم انداز را مطرح و با کمک دولت طراحی و تصویب نمود . همچنین برنامه سوم و چهارم توسعه در زمان آقای خاتمی تهیه و در مجلس تصویب و اجرا شد . البته برنامه چهارم همزمان با دوره جابه جایی مجلس هفتم و هشتم نهائی شد. یعنی از برنامه سوم به بعد و از شروع برنامه چهارم علاوه بر برنامه ، سند چشم انداز هم وجود داشت . در حوزه اجرا دو نوع برنامه بلند مدت و کوتاه مدت وجود دارد یکی برنامه های پنج ساله ودیگری سند چم انداز 20 ساله به عنوان سند ملی و چارچوب اصلی کار. اما نکته مهم این است که در زمان حاضر با وجود برنامه و سند چشم انداز باز هم دولت چنان که شایسته است در چارچوب عمل نمی کند و آفت تغییر دولت ها همچنان باقی است . امید است که در گذر زمان و با تدوین قوانین نظارتی و جدیت در نظارت از زیان های حاصل از تغییرات مدیریتی کاسته شود . به طوریکه هر دولتی خود را موظف به اجرای برنامه ای بداند که به عنوان سند ملی تصویب و توسط بالاترین مقام کشور یعنی رهبری به عنوان سیاست کلی نظام تایید و ابلاغ شده است. رهبر معظم انقلاب نظارت عالی بر کلیه دستگاه های کشور دارند . البته ادبیات و فهم مشترک که تلاش برای اجرای سند ملی وظیفه همه نهادها و دستگاه ها است به تدریج در حال ایجاد و شکل گیری است . در سند چشم انداز بحثی که دقیقاً به خاطر ندارم که جزء الزامات بود یا سیاست های کلی مطرح شده که با تغییر دولت ها تغییر مدیران و وزرا بدون منطق و فلسفه و ضابطه صورت نگیرد . یعنی مدیران و وزرا که با کسب تجارب بسیار در زمره سرمایه های ملی قرار گرفته اند فقط در صورت وجود گزینه ای شایسته تر تغییر یابند نه به دلایل سیاسی و حزبی . من زمانی که در دولت آقای خاتمی بحث همین تغییرات مطرح بود مثال درجه بندی های دانشگاهی را بیان کردم . 4 سال تحصیل دانشگاه برای فرد لقب کارشناس و 5/5 یا 6 سال تحصیل لقب کارشناسی ارشد را به همراه دارد . پس ما باید برای وزیری که 16 سال تجربه کاری کسب کرده و به عنوان یک سرمایه ملی محسوب می شود ارزشی خاص قائل باشیم . اوائل انقلاب که تغییرات زیاد و گسترده ای صورت می گرفت و از جمله در هواپیمایی این تغییرات منجر به خروج بسیاری از خلبانان ما از کشور شد در یکی از سفرها تعدادی از خلبانان می گفتند برای آموزش هر خلبان پیش از انقلاب چهار میلیون دلار هزینه پرداخت شده است ، مضاف بر اینکه این افراد در طول این سال ها تجربه هم کسب کرده اند و حالا که سرمایه ملی شده اند ، به همین راحتی از دست می روند . همین مسئله را تعمیم بدهید به وزیری که 4 ، 8 ، 10 ، 20 سال هزینه بیت المال صرف او شده تا تجربه کسب کرده ، حذف چنین نیرویی از اجرا یعنی اتلاف منابع ملی و برای جلوگیری از چنین خساراتی مجمع در سند سیاستی تصویب کرد تا تغییرات بدون دلیل صورت نگیرد . * گفتید که سند چشم انداز و برنامه های پنج ساله راهنمایی برای مسئولان اجرایی است . به عنوان عضو مجمع عملکرد دولت نهم را در چارچوب سند چشم انداز و اصل 44 چطور ارزیابی می کنید ؟ - بررسی دولت های بعد از انقلاب نشان می دهد که بعد از دولت آقای مهندس موسوی که 10 سال نخست وزیر بودند در دولت آقای هاشمی برخورد جناحی و سیاسی با افراد صورت نگرفت و تقریباً اکثر افراد در دولت باقی ماندند و از تجاربشان استفاده شد . ولی متاسفانه در دولت آقای خاتمی موضوع عدم استفاده از مدیران قبلی و ریزش نیرو آغاز و در زمان دولت نهم که این مبحث باید روند کند شدن به خود می گرفت، با تشدید بیشتری دنبال شد . یعنی دولت نهم هم تحت پوشش شعار جوانگرایی نیروهای بسیاری را حذف کرد . در همان زمان یکی از روزنامه ها در اقدام جالبی متوسط سن کابینه آقای احمدی نژاد را با متوسط سن کابینه آقای هاشمی و آقای خاتمی مقایسه و بیان کرده بود که اگر این متوسط سن بیشتر از دوره های قبل نباشد کمتر هم نیست . البته بحث اصلی خسارات وارده به کشور بر اساس این تغییر و تحولات است . نیروی اجرایی چه در جایگاه وزیر در وزارتخانه باشد چه استانداری در یک استان چه مدیر در یک شرکت تا زمانی که احساس امنیت شغلی نداشته باشد توانایی برنامه ریزی بلند مدت یا حداقل میان مدت را ندارد . در نظر بگیرید در کابینه ای که ظرف 3 سال نصف افرادش تغییر کرده و جایگزین شده اند برای بقیه افراد (وزرا) هم امنیت شغلی وجود ندارد . یعنی وزارتخانه ای که در زمان کوتاه تغییر وزیر و به تبع آن مدیران و کارمندان را تجربه می کند هرگز نمی تواند برنامه ای دقیق و سنجیده را به اجرا برساند . پس در سایه عدم ثبات مدیریت ، عملکرد مثبت و موفقی هم مشاهده نخواهد شد ، یعنی تابلو راهنمایی از طرف خودشان وجود ندارد .علاوه بر این ، مسائلی در روزنامه ها مطرح می شود مبنی بر این که رئیس جمهور یا دولت برنامه چهار ساله را قبول ندارند یا اعتقادی به این برنامه ندارند یا انتقاد به برنامه و دولت های قبلی دارند ، یعنی تابلو راهنما موجود از گذشته هم از بین رفته در نتیجه دولت دچار روزمرگی شده ، تصمیمات خلق الساعه ، بدون نظر کارشناسی و بدون در نظر گرفتن آثار مثبت و منفی اتخاذ می شود . مدیریت شکننده و لغزنده که احساس امنیت شغلی ندارد ، نمی تواند تصمیمات مهم اتخاذ و اعمال نماید ، نتیجتاً دچار روزمرگی می شود . امروزه مدیریت عقل گرا و جمعی ، خلق گرا و علمی جایگزین شده و عامل زمان به عنوان مهم ترین رکن تصمیم گیری شناخته شده است . وقتی هیچ یک از فاکتورهای مدیریت موفق یا مدیریت سیستمی و علمی که شامل ثبات تصمیم گیری ، نظر کارشناسی ، هدف روشن ، تصمیم سریع و قاطع و به موقع است وجود نداشته باشد پس عملکرد هم قطعاً عملکرد درخشان و مثبتی نخواهد بود . آثار سوء این مدیریت ضعیف باعث شده تا استعداد نیروی انسانی متخصص ، منابع مالی خوب و زیاد ، مواد اولیه توسعه صنعت و کشاورزی ، برنامه بلند مدت و کوتاه مدت (سند چشم انداز و برنامه پنج ساله) از بین رفته و متاسفانه جامعه دچار تورم بالا ، بیکاری ، فقر ، فساد اجتماعی شود . * یعنی دولت نیاز به بازوی مشورتی قوی دارد تا ... - بله . از توان کشور در این مورد استفاده نشده است . گزارشات سراسر دنیا بیانگر استعداد بسیار عالی نیروی انسانی ایران است. به همراه آن توان مالی ، انرژی زیاد ، مواد اولیه ... ولی عملکرد ، انعکاس ضعف در استفاده از امکانات و منابع است . * به نظر شما مجمع تشخیص مصلحت نظام ابزار قانونی و عملی برای نظارت بر عملکردی که شما معتقد به ضعف آن هستید را داراست ؟ - طبق اصل 110 قانون اساسی نظارت بر عهده رهبری است و رهبری این مسئولیت را به مجمع تفویض کردند ولی ابزار مجمع محدود است و قدرت بازدارنده برای جلوگیری ازانحرافات را ندارد. تنها می تواند به تهیه و تنظیم گزارش اکتفا نماید و اگر مجری چه دولت باشد چه نهاد یا دستگاه دیگری عمل نکند مجمع عاملی برای جلوگیری از تخلف ندارد . مگر این که رهبر انقلاب مستقیماً وارد عمل شده یا مجلس از ابزار خود استفاده نماید . * ظاهراً در مجمع تغییر رویه ای صورت گرفته ، به سبب تشکیل کمیسیون نظارتی یا ابزار نظارتی . فکر می کنید به مرور تغییری ایجاد و مجمع دارای قدرت نظارتی اجرایی می شود ؟ - ما امیدوار هستیم چنین تغییری ایجاد شود . اما نکته مهم در ارتباط با این بحث که باید در دستور کار قرار گیرد مشخص کردن مسئله قانون گرایی ، توجه به قوانین و تعیین جایگاه هر دستگاه است . فرهنگ قانون گرایی و احترام به جایگاه ها . * اجازه بدهید یک سئوال صریح از شما که خود را منتقد دولت نهم می دانید، بپرسم. اگر شما در زمان حال نماینده مجلس بودید ، با توجه به شرایط فعلی چه اقدامی می نمودید ؟ - من تصور نمی کنم ضرورتی به جهت استیضاح رئیس جمهوریا مقامی دراین سطح یا حتی وزرا باشد و اصولاً الزامی به استفاده از استیضاح نمی بینم . ولی بحث بر این است که مجلس ابزار لازم به منظور نظارت دقیق را داراست و یکی از این ابزار هم استیضاح است . اگر وزیری تخلفی انجام دهد ، به وظایف قانونی خود عمل نکند و... مجلس می تواند از استیضاح استفاده کند . البته این ابزار هم متفاوت است . به طور نمونه زمانی که قانون برنامه و بودجه به مجلس ارائه می شود و در برنامه ارائه شده از سوی دستگاه اجرا ، پیشنهاد عدول یا انحراف از حکمی که در سند چشم انداز یا برنامه پنج ساله آمده ، وجود دارد ، نماینده می تواند با عدم تصویب از ابزار نظارتی خود استفاده کند . بحث بر این است که ابزار نظارتی چیست و چگونه است ؟ اگر من نماینده مجلس هفتم یا هشتم بودم با توجه به وضعیت کشور هیچگاه به استیضاح وزیر یا رئیس جمهور رای نمی دادم زیرا با عدم ثبات در مدیریت همیشه مخالف بوده و هستم . کشور نیاز به ثبات مدیریت دارد و در زمان حال هر نوع بی ثباتی به زیان کشور است . * حتی اگر تلاش برای حفظ ثبات مدیریتی ، منجر به تشدید مشکلات و شرایط نابسامان شود ؟! - به هرجهت برای این شرایط هم مرزی وجود دارد وتشخیص این شرایط زمانی هم به عهده رهبری ونمایندگان است. اگر فرهنگ قانون گرایی درمیان مسئولان شیوع پیدا نماید وهمه خود را متعهد به اجرای قانون بدانند بسیاری از مشکلات برطرف می شود . در حال حاضر ما قانون ، برنامه ، منابع اجرا و شرایط خوب را داریم ولی اجرای خوبی نداریم و این نتیجه ای جز نابسامانی در حوزه های مختلف جامعه را ندارد. گرانی مسکن ، تورم ، بیکاری و... انحرافاتی است که در اثر عدم اجرای احکام برنامه چهارم و سند چشم انداز به وجود آمده و منجر به چنین نتایج نامطلوبی شده است . * می دانید که بحث های مختلفی در سطوح سیاسی در خصوص ارتباط دادن مسائل اجرایی به حضرت امام زمان (عج) مطرح است و ادعاها و اتهاماتی هم نسبت به افراد بیان می شود. مثلا عده ای آن را به مسوولان دولت منتسب می کنند. آیا شما چنین چیزی شنیده اید؟ و اصولاً چطور می توان هم بحث مهدویت را در جامعه داشت و هم از آفت های چنین مباحثی جلوگیری شود ؟ البته من این ادعا را به این شکل مستقیم نشنیده ام .عباراتی هم که بکار رفته بود قابل تفسیر وتحلیل های بسیاری است ولی ادعای این که وضعیت امروز ایران و جهان نتیجه مدیریت امام زمان (عج) است یعنی تناقض با جامعه ترسیم شده از زمان حکومت حضرت مهدی (عج) . در ادبیات مهدویت ما مطرح شده که جامعه امام زمان جامعه ای عدل گستر ، امن و صلواتی است و حتی در بحث صلواتی بودن معنا می شود که در سایه عدالت و فراوانی ، پول ارزشی ندارد . و بر عکس در ادبیات مهدویت بیان می شود که از علائم ظهور امام زمان (عج ) فراگیری ظلم و ستم و فساد در جامعه است . که از ویژگی های جامعه جهانی امروز است ، تعرض آمریکا به حقوق ملت ها ، وضعیت فلسطین ، افغانستان ، عراق ، کشتار مردم بی گناه و بی پناه کشورها و ... این بحث از نظر من قابل قبول نیست و اصولاً جامعه شناسان هم با توجه به ادبیات مهدویت جامعه ای را قبل و بعد از زمان ظهور امام زمان (عج) ترسیم می کنند که با این تفسیر در تناقض است . * به نظر شما چرا اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هفتم و هشتم ناکام بودند ؟ - من با توجه به شرایطی که برای اصلاح طلبان به وجود آورده شد نمی توانم تحلیلی از ناکام بودن داشته باشم . در انتخابات سالمی که رای مردم ملاک است و نتیجه انتخابات بر اساس رقابتی صحیح در شرایطی مساوی تعیین می شود می توان تحلیلی برای موفق بودن یا ناکام بودن داشت . ولی در انتخابات مجلس هفتم و هشتم شرایط رقابت نامساوی به وجود آمد و بسیاری از نامزدهای کیفی جناح اصلاح طلب حذف شدند . انتخابات نیاز به تبلیغات موثر و آشنایی مردم با برنامه ها دارد . وقتی شب انتخابات نامزدی تأیید یا رد صلاحیت می شود وحتی 24 ساعت هم برای عرضه و تبلیغات فرصت ندارد درحالی که نامزد رقیب ازیک سال پیش از حضور خود مطلع و می توانسته به شیوه های متفاوت تبلیغات صورت دهد یعنی عدم شرایط مساوی و عدم اجازه رقابت به نیروهای هم وزن . در استان هایی که شرایط رقابت مساوی بوده به طور مثال ؛کرمان و یزد 50% تا 60% پیروزی آراء از آن اصلاح طلبان بوده است . * اگر اینگونه است واصلاح طلبان شرایط را نامساعد ارزیابی کردند ، پس چه اصراری برای حضور داشتند ؟ - از نظر من انتخابات یک امر ملی است و بر هر شخص حقیقی یا شخصیت حقوقی نظیر احزاب و تشکل های سیاسی شرکت در انتخابات واجب است . درکشور ما میزان مشارکت و حضور مردم در انتخابات اهرمی در برابر دشمن است . مشارکت بالای مردم نشان دهنده قوت و قدرت نظام وعلاقه مردم به سرنوشت خودشان و وابستگی به نظام سیاسی کشور است. در نتیجه شرکت همه گروه ها و احزاب درانتخابات یعنی درصد بالای مشارکت مردمی وبه تبع آن حرکت قدرتمند تر ما دربرابر دشمنان خارجی . و با همین حضور سی ساله مردم در صحنه های مختلف پس از پیروزی انقلاب ، بسیاری از توطئه های دشمنان را خنثی شده است . در زمان جنگ رادیوهای غربی و عراق اعلام می کردند که در روز 22 بهمن ، روز قدس و ... هواپیماها قرار است شهر را بمباران کنند یا در نقاطی از شهر بمب گذاری کنند ولی بازهم ما شاهد حضور میلیونی مردم بودیم و همین عوامل دشمن را ناکام می کرد . در نتیجه تشکل ها ، احزاب ، افراد وظیفه ملی دارند که مشارکت داشته باشند و نسبت به مسائل بی تفاوت نباشند . * در مورد رد صلاحیت ها عده ای حتی از بزرگان اصلاح طلب ، آن را حاصل عملکرد طیف تندرویی از اصلاح طلبان ( مشارکت ، مجاهدین و... ) و در نتیجه پیاده شدن آنان از قطار انقلاب می دانند . نظر شما در این مورد چیست ؟ - اولاً من اولین بار است چنین تعبیری را می شنوم . ثانیاً ، این طور نیست که با تأیید یا رد صلاحیت چند نفر ، همه طرد شوند . بالاخره حتی همان جبهه هایی که نام بردید فقط منحصر به همین چند نفر که نیستند . اینکه شرایط انتخابات نامساوی و نامساعد بوده ، یا نامزدی که ضریب نفوذش در حوزه ای بیشتر بوده رد صلاحیت شده یا در حوزه دیگری مطرح شده منطقی است ولی این تحلیل که کسی از قطار انقلاب پیاده شده یا پیاده اش کردند درست نیست . احساس مشترکی در بین همه احزاب ، تشکل ها ، گروه های فعال داخل نظام که در چارچوب قانون اساسی فعالیت می کنند وجود دارد مبنی بر اینکه طبق فرمایش امام رحمت الله علیه انقلاب و کشور متعلق به ما است و تلاش برای بهتر شدن امور و وضعیت مردم و اداره بهتر جامعه وظیفه آحاد ملت است . یکی از راه های تلاش هم حضور در انتخابات است . کشور خانه همه ما و همه اصلاح طلبان (از جمله مشارکت ، مجاهدین) است و هیچ کس از خانه خود قهر نمی کند . * تا انتخابات سرنوشت ساز ریاست جمهوری زمانی کمتر از یک سال باقی مانده است. آسیب شناسی انتخابات نهم از منظر اصلاح طلبان چه تغییراتی را در استراتژی این دوره آن ها پدید می آورد ؟ - مسئه آسیبی اول تقسیم آراء بود . مسئله دوم و بسیار مهم تبلیغات وسیع و گسترده تخریبی بود . مسئله سوم هم دخالت نیروهای منع شده از دخالت در امر انتخابات توسط امام رحمت الله علیه بود . در انتخابات نهم تخریب وسیعی بر علیه شخصیت ها ، با صرف هزینه ها و سرمایه های هنگفت صورت گرفت . وضعیتی که هیچ تناسبی با جامعه اسلامی نداشت و عدول از آن محسوب می شد . حتی رهبری از یک سال قبل و زمان نماز عید فطر و بعد از آن به کرار تأکید کردند که تخریب شخصیت ها صورت نگیرد و انتخابات آزاد و سالم برگزار شود ولی بازهم تخلفات بسیار وسیعی صورت گرفت . بنابراین این دغدغه ها باید در مورد انتخابات آتی ریاست جمهوری از بین برود تا فضای سالمی برای رقابت آماده شود. * تخریب ها علیه آقای خاتمی و اصلاح طلبان هم بود ؟! - البته علیه همه بود ولی در مورد آقای هاشمی در انتخابات نهم بیش از دیگران و بیش از هر زمان دیگر و از تریبون ها و با ابزار و امکانات مختلف تخریب انجام شد. برخی دستاوردهای انقلاب که به نحوی انتساب به آیت الله هاشمی رفسنجانی داشت، حتی از طرف رسانه ملی زیر سوال رفته و مخدوش شد . * آیا این آسیب ها در حال حاضر کم شده است ؟ -من نمی توانم مشخص کنم که این آسیب ها کم شده یا نه . فقط در مورد نکته اول یعنی تکثر نامزدها ، شاید فی النفسه چنین موضوعی بد نباشد یعنی به جهت افزایش ضریب مشارکت مردم ولی عقل سیاسی حکم می کند جناحی که به فکر پیروزی است حضور پرقدرت خود را از طریق یک کاندیدا دنبال کند . بر اساس توصیه های امام و رهبری انتخابات نباید توسط گروه ها ، جناح ها یا اشخاص مدیریت شود بلکه باید مبتنی بر رأی آزاد مردم باشد و کاندیدا و طرفدارانش هم محدود و ممنوع شوند از تبلیغات مخرب بر علیه رقبا . * گفته می شود شما هم تمایل به حضور در انتخابات دارید. آیا تصور می کنید در صورت کاندید شدن برای ریاست جمهوری 1388 تأیید صلاحیت شوید ؟ - من شخصاً دلیلی برای ردصلاحیت خودم نمی بینم . کسی که تمام زندگی اش در خدمت نظام و انقلاب بوده و در حال حاضر هم عضوی از مجمع تشخیص مصلحت نظام است چه طور ردصلاحیت شود ؟! کارنامه من بیان کننده خدمت به امام (ره) و انقلاب از سن 15 ، 16 سالگی تا امروز است . اگر من تأیید نشوم ، صلاحیت چه کسی تأیید می شود ؟ دلیلی برای رد صلاحیت نیست! به قول ابوعلی سینا : کفر چون منی گزاف آسان نبود محکم تر از ایمان من ایمان نبود در دهر یکی چو من آن هم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود * آی راهکاری برای رسیدن به کاندیدای واحد میان اصلاح طلبان ارائه کرده اید؟ - گفتن اینکه چه کاری صورت بگیرد یا نه مشکل است و لی انتظار این است که در خرد جمعی ، اصلاح طلبان به کاندیدای واحدی برسند . * با شرایط فعلی ؟ - بله . در جبهه اصلاحات مثل جبهه اصولگرایان شخصیت های واجد شرایط بسیاری هستند فقط نیاز است تا در مورد شخصی توافق حاصل شود . * اخیراً انتقاداتی صریح به نحوه مدیریت دانشگاه آزاد و آقای جاسبی شده است . بعد از تقریباً سه دهه ریاست آقای جاسبی بر دانشگاه آزاد ، نظر شما چیست؟ - من نمی توانم در این حوزه اظهار نظر خاصی داشته باشم . اما حملاتی که در روزنامه ها و از تریبون های دیگر به دانشگاه آزاد شده از طرف اشخاصی بود که هیچ رقابت ، برخورد و رابطه ای با دانشگاه آزاد نداشته اند . نه رقابت علمی و آموزشی ، نه هیچ مورد دیگری ، در نتیجه ، بررسی انگیزه های این اشخاص و منبع تحریکات و اطلاعات ارائه شده که حتی در صحت اطلاعات هم شک و شبهه است ، قابل تأمل است . نکته دیگر اینکه توقع داشته باشیم آقای جاسبی در سی سال مدیریت خودشان و دانشگاه آزاد در تمام دوران فعالیت دچار اشتباه و نقصان نشده باشند از اصل اشتباه است. مثلی درادبیات هست، دیکته نوشته نشده غلط ندارد، بنابراین در نهاد عظیمی مثل دانشگاه آزاد که از حیث تعداد واحدها ، تعداد دانشجو ، فارغ التحصیل ، پراکندگی و مسائل گوناگون از دانشگاه دولتی جلوتر است امکان خطا و اشتباه هم هست البته نه اینکه اشتباهی از روی عمد باشد . دانشگاه هم موسسه آموزشی است که هیأت امنا ، موسس و مدیره ای با اختیارات قانونی دارد و لذا این افراد در فضایی سالم می توانند تصمیمی مبنی بر حضور مدیری یا تغییرش اتخاذ نمایند . * البته روزنامه ها هم قرار است از چشم مردم به جامعه نگاه و منعکس کننده اتفاقات باشند ؟ - مردم نیاز به دو چشم دارند. چشمی برای زیبایی ها و چشمی برای زشتی ها. ما در نقد اشکالی نمی بینیم ولی نقد هم یعنی ارزیابی عملکرد مثبت و منفی . اگر مدیری اشتباه کرد باید با هیأت موسس مطرح شود ، قوه قضاییه ، بازرسی کل کشور ... رسیدگی شود و رأی صادر گردد نه اینکه مطرح شود. ما امروز می گوئیم اگر قوه قضاییه پیگیری نکرد اقدام دیگری می کنیم ، با تهدید و شیوه ناسالم که اصلاحی صورت نمی گیرد . * لطفا پنج گزینه از تمام جناح های فعال کشور نام ببرید که از نظر شما شایسته جایگاه ریاست جمهوری هستند ؟ - اگر مسئولین جناح ها از من درخواست مشورتی داشته باشند حتماً پاسخگو هستم . *نه. بحث جناح ها نیست ، شامل کل کشور است ؟ اصلاح طلب ، اصولگرا و ... ؟ - اگر مشورت خواستند حتماً اعلام می کنم! * در بین اصولگرا ها ؟ - اگر مشورتی از من خواسته شد حتماً بیان می کنم . چرا برای مردم حق ایجاد کنم یا حق فردی را تضعیف کنم . * به عنوان سئوال آخر، به نظر شما دوره دهم ریاست جمهوری هم آقای احمدی نژاد موفق به کسب آراء می شوند ؟ - نمی دانم . ارزیابی از شرایط ندارم . تصمیم با مردم است . منبع:مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 635]
-
گوناگون
پربازدیدترینها