تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799137006




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گل آینه


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گل آینه
پروانه ، گل ، گل زرد
شبنم مهتاب می‌بارد.دشت سرشار از بخار آبی گل‌های نیلوفر. می‌درخشد روی خاك آیینه‌ای بی طرح.مرز می‌لغزد ز روی دست.من، كجا لغزیده‌ام در خواب؟مانده سرگردان نگاهم در شب آرام آیینه.برگ تصویری نمی‌افتد در این مرداب.او، خدای دشت، می‌پیچد صدایش در بخار دره‌های دور: مو پریشان‌های باد!گـَرد خواب از تن بیفشانید.دانه ای تاریك مانده در نشیب دشت،دانه را در خاك آیینه نهان سازید.مو پریشان‌های باد از تن بدر آورده تورخوابدانه را در خاك ترد و بی نم آیینه می‌كارند.او، خدای دشت، می‌ریزد صدایش را به جام سبز خاموشی:در عطش می‌سوزد اكنون دانه ی تاریك،خاك آیینه كنید از اشك گرم چشمتان سیراب.حوریان چشمه با سرپنجه‌های سیممی‌زدایند از بلور دیده دود خواب.ابر چشم حوریان چشمه می‌بارد.تار و پود خاك می‌لرزد.می‌وزد بر من نسیم سرد هشیاری.ای خدای دشت نیلوفر!كو كلید نقره ی درهای بیداری؟در نشیب شب صدای حوریان چشمه می‌لغزد:ای در این افسون نهاده پای،چشم‌ها را كرده سرشار از مه تصویر!باز كن درهای بی روزن تا نهفته پرده‌ها در رقص عطری مست جان گیرند.– حوریان چشمه! شویید از نگاهم نقش جادو را.مو پریشان‌های باد! برگهای وهم را از شاخه‌های من فرو ریزید.حوریان و مو پریشان‌ها هم آوا:او ز روزن‌های عطرآلودروی خاك لحظه‌های دور می‌بیند گلی همرنگ، لذتی تاریك می‌سوزد نگاهش را.ای خدای دشت نیلوفر!بازگردان رهرو بی تاب را از جاده ی رؤیا.– كیست می‌ریزد فسون در چشمه سار خواب؟دست‌های شب مه آلود است.شعله‌ای از روی آیینه چو موجی می‌رود بالا.كسیت این آتش تن بی طرح رؤیایی؟ای خدای دشت نیلوفر!نیست در من تاب زیبایی.حوریان چشمه در زیر غبار ماه:ای تماشا برده تاب تو!زد جوانه شاخه ی عریان خواب تو.در شب شفافاو طنین جام تنهایی است.تار و پودش رنج و زیبایی است.در بخار دره‌های دور می‌پیچد صدا آرام:او طنین جام تنهایی است.تار و پودش رنج و زیبایی است.رشته ی گرم نگاهم می‌رود همراه رود رنگ:من درون نور – باران قصر سیم كودكی بودم،جوی رؤیاها گلی می‌برد.همره آب شتابان می‌دویدم مست زیبایی.پنجه‌ام در مرز بیداریدر مه تاریك نومیدی فرو می‌رفت.ای تپش‌هایت شده در بستر پندار من پرپر!دور از هم، در كجا سرگشته می‌رفتیمما ، دو شط وحشی آهنگ،ما، دومرغ شاخه ی اندوه،ما، دو موج سركش همرنگ؟مو پریشان‌های باد از دوردست دشت:تارهای نقش می‌پیچد به گرد پنجه‌های او.ای نسیم سرد هشیاری! دور كن موج نگاهش رااز كنار روزن رنگین بیداری.در ته شب حوریان چشمه می‌خوانند:ریشه‌های روشنایی می‌شكافد صخره ی شب را.زیر چرخ وحشی گردونه ی خورشیدبشكند گر پیكر بی تاب آیینهاو چو عطری می‌پرد از دشت نیلوفر،او، گل بی طرح آیینه.او، شكوه شبنم رؤیا.– خواب می‌بیند نهال شعله گویا تندبادی را.كسیت می‌لغزاند امشب دود را بر چهره ی مرمر؟او، خدای دشت نیلوفر،جام شب را می‌كند لبریز آوایش:زیر برگ آیینه را پنهان كنید از چشم.مو پریشان‌های بادبا هزاران دامن پر برگبیكران دشت ها را در نور دیده،می‌رسد آهنگشان از مرز خاموشی:ساقه‌های نور می‌رویند در تالاب تاریكی.رنگ می‌بازد شب جادو.گم شده آیینه در دود فراموشی.در پس گردونه ی خورشید، گردی می‌رود بالا ز خاكستر.و صدای حوریان و مو پریشان‌ها می‌آمیزدبا غبار آبی گل‌های نیلوفر:باز شد درهای بیداریپای درها لحظه ی وحشت فرو لغزید.سایه ی تردید در مرز شب جادو گسست از هم.روزن رؤیا بخار نور را نوشید.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1911]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن