محبوبترینها
از کجا بفهمیم قاشق چنگال اصل است | قاشق چنگال تقلبی نخرید!
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1799225549
تنفسی دوباره در بهترین دانشگاه خانگی
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > مهدوی دامغانی، فریده - چند روز پیش با مشاهده آسمان خاکستری تهران، تصمیم گرفتم پس از هفته‌ها کار مداوم و خسته‌کننده، نیم‌روزی را به خود تعطیلی بدهم و سراغ قفسه‌های کتابخانه عزیزم در اتاق کارم بروم... هیچ تمایل خاصی به نویسنده یا کشور یا مبحث خاصی نداشتم، فقط دوست داشتم دیگر بار آن حال و هوای بسیار مطبوع کتابخوانی در یک هوای پاییزی را برای خود فراهم کنم و به مانند دورانی که تا این اندازه گرفتار ده‌ها کار گوناگون(اعم از ترجمه آثار خودم یا ویرایش آثار دیگران یا اصلاح و بازخوانی کارهای پایان یافته‌ام...) نبودم، فارغ از هر اندیشه، صرفا به مطالعه کتابی نازنین مشغول شوم. یک کتاب قرون وسطایی از ادبیات انگلستان و یک کتاب فرانسوی از قرن نوزدهم را برداشتم تا ببینم کدامیک را بیشتر دوست می‌دارم بخوانم. هنگامی که در نقطه‌ای آرام و بی‌صدا نشستم و صفحات کتاب را به آرامی گشودم و به ورق زدن آن پرداختم، دریافتم تا چه اندازه ما انسان‌ها، حقیقتا و بیش از دوران گذشته در این دنیای مدرن و به‌هم ریخته و شلوغ و پرکار که حتی فرصتی برای غذا خوردن و استراحت در هنگام نیمروز یا نشستن در یک پارک و یا اندیشیدن در حالتی آرام و بی‌دغدغه وجود ندارد به کتاب و کتابخوانی نیازمندیم، تا چه اندازه لازم و ضروری است که ما دیگربار خود را با قانون ساکت و خاموش برقرارسازی ارتباطی دل انگیز و عارفانه با کتابی ناآشنا و یا کاملا آشنا که شاید برای چندمین بار به مطالعه آن مشغول خواهیم شد، پالایش دهیم. درست به همان اندازه‌ای که شب‌ها با بازگشت به خانه، گرسنگی جسمانی بر ما عارض می‌شود و ما وظیفه داریم که آن گرسنگی را تسکین بخشیم، به همان اندازه نیز ذهن و روح و جان ما با فریادی خاموش پیوسته به ما یادآور می‌شوند که نیاز دارند مائده‌ای روحانی برایشان فراهم آوریم. آن هنگام که این نیاز روحانی با مطالعه کتابی خوب و روح‌پرور تسکین پیدا می‌کند و آدمی آخرین صفحه را نیز با شوق مطالعه می‌کند و سرانجام کتاب را آهسته می‌بندد و آن را درون قفسه کتابی به آرامی جای می‌دهد، بدانسان نیز نگرش و بینش و احساسات و تفکرات ما نسبت به بسیاری چیزهایی که در اطرافمان است از تغییری خوشایند برخوردار خواهد شد و با خوراکی که با مطالعه به روحمان تقدیم داشته‌ایم، بسیاری از مشکلات روزمره زندگی را از آن وضعیت اسفبار و شدیدی که روحمان را می‌آزارد تا اندازه زیادی بیرون می‌آید. به گونه‌ای که انگار فرشته‌ای آسمانی جامی لبالب آکنده از معجونی بهشتی که تمام احساسات درونی ما را تسکین و طراون می‌‌بخشد و حیاتی نو به ما ارزانی می‌دارد به ما تعارف کرده است. کاش به جای خوردن ده‌ها قرص اعصاب و استعمال انواع داروهای آرامش‌بخش یا ساعت‌ها تماشا کردن برنامه‌های تلویزیونی خسته‌کننده و غمبار این شب‌های پاییزی و زمستانی را با دوستان ساکت و خاموش خود که «مهربان‌ترین دوستان ما» در کل عالم هستی‌اند، سپری می‌کردیم؛ حال خواه کتاب «جود گمنام» اثر توماس هاردی باشد که شاید بیش از ده‌ها بار مطالعه کرده‌اید و از مضمونش آگاهید یا کتاب «سرخ و سیاه» اثر استاندّل باشد. کتاب «شش هنرپیشه در جستجوی یک نویسنده» اثر لوئیجی پیراندِلّو باشد یا «رنج‌های ورتر جوان» اثر گوته...می‌تواند کتابی درباره افسانه‌های چین باستان باشد، یا درباره شناخت کشور مکزیک یا کامبوج، می‌تواند درباره گل‌کاری باشد یا پرورش نیروی ادراک درونی‌تان، می‌تواند یک کتاب جنایی از نوع کتاب‌های جان گریشام باشد و یا یک کتاب فلسفی سنگین از افلاطون یا شوپنهان، می‌تواند شما را به خنده اندازد یا بگریاند... اصل این است که شما در این روزها فرصتی را نیز به روح خسته‌تان بدهید و با فرار از تمام مشکلات اقتصادی و جسمانی و خانوادگی برای ساعاتی چند در طول روزهایی که به مانند برق از برابر شما می‌گذرد و دیگر هرگز نیز باز نمی‌گردند از قلمرویی که در آن به سر می‌برید خارج شوید و به قلمرو قهرمانان کتاب‌ها و داستان‌هایتان در عوالمی دیگر واقعی یا رویایی گام نهید... ژُرژدوآمِل، نویسنده بزرگ فرانسوی نوشته است: «کتاب همانا نور درخشانی است که تمدن و جامعه بشریت را به سوی جلو هدایت می‌کند.» بدانسان نیز اِمِرسُن، نویسنده آمریکایی مدعی بود که در این دوره و زمانه بهترین و کامل‌ترین دانشگاه موجود همانا کتابخانه شخصی‌ای است که هر فردی موظف است برای خودش داشته باشد تا بیش‌ترین میزان علم و دانش را از آن کسب کند... می‌گویند که در ایران میزان کتابخوانی هر فرد ایرانی در طول روز بین پنج تا 10 دقیقه است. آیا می‌توان با کاهش دادن بهای کتاب (که با کاهش دادن بهای کاغذ ایجاد خواهد شد) با ارایه کتابی خواندنی (که با اخذ مجوزهایی در کوتاه‌ترین زمان ممکن ایجاد خواهد شد) یا نگارشی زیبا و دل‌انگیز و موضوعاتی جالب توجه (از سوی نویسندگان عزیزمان) و با ارایه ترجمه‌هایی صحیح و درست و قابل اعتماد (و بدون آنکه مترجمان از آثار یکدیگر به سرقت برند) آثاری را به خواهران و برادران عزیز ایرانی‌مان از هر قشری در جامعه تقدیم کنیم؟ در این ماه زیبای آبان که سال‌هاست با نام زیبای «کتاب و کتابخوانی» مزین شده است، بیاییم و بکوشیم هر یک، دست کم یا کتابی برای لذت روحمان یا برای لذت روح یکی از عزیزانمان خریداری کنیم و در مدت زمانی کوتاه، تمام صفحات آن را با مدت زمانی بیشتر از پنج تا 10 دقیقه در روز مطالعه کنیم، انشاءالله.60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 788]
-
گوناگون
پربازدیدترینها