تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن از اندك خدا خشنود مى شود و بسيارش او را ناراحت نمى كند و منافق از اندك خدا نا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798155503




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مروری بر حماسه فتح خرمشهر


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مروری بر حماسه فتح خرمشهر دکتر حسین علایی سردار دکتر حسین علایی به مناسبت سالگرد فتح خرمشهر مصاحبه مفصلی با «فردا» انجام داده است که در ذیل می آید. ـ حضرت امام در مورد فتح خرمشهر از اصطلاح خرمشهر را خدا آزاد کرد یاد کردند و از امدادهای غیبی در این مسئله نام بردند شما به عنوان یک کارشناس نظامی چه قرائن و نشانه هایی از خدایی و معجزه بودن فتح خرمشهر از نظر مادی و نظامی می توانید بیان کنید. عملیات بیت‌المقدس از 10 اردیبهشت سال 1361 آغاز شد تا دوم خرداد سال 1361 یعنی به مدت 24 روز ادامه داشت. مهمترین هدف عملیات بیت المقدس، آزادی خرمشهر بود. در این عملیات 5400 کیلومر مربع از خاک ایران آزاد شد، یعنی نصف مساحت کشور لبنان. ارتش عراق غیر از خرمشهر، شهرهای دیگری را نیز در تصرف داشت. اما مردم ایران با آن سرزمین‌ها آشنا نبودند و تنها خرمشهر را می شناختند. به همین دلیل آزادی خرمشهر برای مردم بسیار با اهمیت بود. در این جنگ مهمترین شهری که عراق به تصرف خود درآورده بود خرمشهر بود و اگر خرمشهر آزاد نمی‌شد به مردم احساس پیروزی دست نمی‌داد. در روز دوم خرداد نیروهای ایرانی دیگر تمام شده بودند. چون لشگرها و تیپ‌ها و مردمی که در این 24 روز در عملیات حضور داشتند اولاً یا شهید و زخمی شده بودند و یا بسیار خسته بودند. همچنین سازماندهی‌شان از هم پاشیده شده بود. در کل شرایط نامساعدی ایجاد شده و خرمشهر هم آزاد نشده بود. دشمن نیز از قبل برای نگه داشتن خرمشهر همه تدابیر و تفکرات لازم را انجام داده بود یعنی یک خط دفاعی در کنار کارون در شهر خرمشهر که مسیر حمله نیروهای ما می‌توانست باشد ایجاد کرده بود. به طوریکه وقتی می‌خواستیم از سمت جلو به خرمشهر حمله کنیم موانع زیادی مثل سیم خاردار، خاکریز، میدان مین و انواع تجهیزاتی که برای ورود یک نیروی نظامی مزاحمت فراهم می‌کند موجود بود. از طرف دیگر دشمن، یک خط پدافندی بزرگ و قوی را در شمال شهر خرمشهر ایجاد کرده که این خط پدافندی در درون خط پدافندی کلی ارتش عراق بود، بعد یک خط پدافندی احتیاطی هم برای خرمشهر تشکیل داده بودند. سمت جنوب خرمشهر، خود عراق و اروندرود بود، یعنی تنها مسیری که باقی می‌ماند محور غرب بود که از شلمچه به سمت بصره منتهی می شد که آنجا هم راه تدارکاتی شان بود. پس عراقیها خرمشهر را از همه طرف بسته بودند. عراق آمده بود یک منطقه دفاعی قوی در خرمشهر ایجاد کرده بود که ایرانی‌ها اگر همه سرزمین های اشغال شده را می گرفتند، امکان گرفتن خرمشهر برای آنها باقی نباشد. ارتش عراق در داخل خرمشهر یک لشکر پیاده هم گذاشته بود که این لشگر پیاده بتواند جنگ خیابانی و جنگ شهری را اداره کند. دشمن در فرصت این 24 روز از روز اول عملیات تا روز بیست و چهارم مواضع خودش را در خرمشهر تقویت می‌کرد. پس، از طرفی دشمن یک پدافند قوی دور خرمشهر ایجاد کرده بود و از طرف دیگر، نیروهای زیادی را به آنجا وارد کرده و قدرت عظیمی را ایجاد نموده بود که نیروهای ایران توان مقابله با ارتش عراق را نداشته باشد. نکته بعدی اینکه، نیروهای ایرانی دیگر توانشان تمام شده بود یعنی روزهای اول عملیات معمولاً قوای هر کشوری با قدرت بالا و حداکثر توان حمله می کند اما هر چه زمان می‌گذرد این توان کم می‌شود و در روزهای آخر به گونه‌ای شده بود که ما دیگر توانی برای انجام عملیات نداشتیم و خرمشهر هم آزاد نشده بود. در آغاز هفته اول عملیات، از یک طرف نیروها با پدافند قوی دشمن برخورد کردند و از طرف دیگر با یک آبگرفتگی که دشمن جلوی مواضع خودش ایجاد کرده بود روبرو شدند. این آبگرفتگی مانع از این بود که نیروهای ما به سمت خرمشهر حرکت کنند پس برای حمله به خرمشهر، این بار هم ناموفق بودیم. مرحله سوم عملیات هم یکبار دیگر، وقتی که به مرز رسیدیم یعنی پس از حدود 10 روز از عملیات گذشته دوباره به خرمشهر حمله کردیم یعنی از سمت شمال شلمچه دوباره حمله به خرمشهر آغاز شد. در آن حمله هم با اینکه آن موقع وضع نیرو و تجهیزاتمان بهتر بود ناموفق بودیم و نتوانستیم خرمشهر را بگیریم و از طرف دیگر روز دوم خرداد همه منطقه عملیاتی تصرف شده آزاد شده بود و تنها منطقه‌ باقی‌مانده خرمشهر بود. دیگر چیزی از نیروهای ارتش، سپاه و بسیج باقی نمانده بود. به هر لشگری می‌گفتید که شما نیرویی برای عملیات بیاورید می‌گفت دیگر نیرویی ندارم. در اوج ناامیدی و در زمانی که هیچ کس انتظار نداشت بالاخره در قرارگاه مرکزی کربلا که مرز فرماندهی مشترک سپاه و ارتش بود تصمیم گرفته شد، به دلیل اینکه نمی‌توانیم خرمشهر را بگیریم، پس بیاییم هرچه نیرو داریم و هر چه نفر داریم جمع کنیم و این نیروها از سمت مرز شلمچه به سمت خرمشهر حرکت دهیم. اگر این نیروها نتوانستند حمله کنند، به دلیل اینکه مردم منتظرند، اعلام کنیم که خرمشهر محاصره شده و بعد دوباره نیروهایمان را بازسازی و برنامه‌ریزی کنیم و در زمان دیگری طرح جدیدی برای حمله تهیه و مجدد به خرمشهر حمله کنیم اما اگر این نیروها بتوانند حمله کنند و خودشان را از پشت خرمشهر و از غرب خرمشهر به رودخانه اروند رود برسانند حمله را آغاز می کنیم. در آخرین لحظات که این تصمیم‌ها گرفته می‌شد و این نیروها که عمدتاً لشگر امام حسین ، لشگر 8 نجف و بعضی از لشگرهای دیگر لشگر 27 محمد رسول الله، مثل لشگر کربلا، تیپ امام سجاد و تیم المهدی هم بودند که البته نقش اصلی را دو تیپ امام حسین و تیپ نجف اشرف داشتند نیروها در اوج ناامیدی بودند، این بار وقتی نیروهای ایرانی حمله می‌کنند خداوند راه را باز می‌کند با نیروی کم، یعنی با 700 نفر خودشان را به اروندرود می رسانند. ایران با 700 نفر حمله به خرمشهر را آغاز می کند و از سمت غرب یعنی از مسیری که خود ارتش بعثی عراق با بصره تردد می‌کرده یعنی از راه خود عراقی‌ها، وارد خرمشهر می‌شوند. وقتی نیروهای ایرانی وارد خرمشهر می‌شوند چون ارتش عراق روی نیروهای ایرانی حساب عظیمی می‌کردند، خداوند رعبی در دل عراقیها انداخته و آنها بسیار وحشت‌زده شده بودند. بنابراین با چند نفر بسیجی یکدفعه می‌دیدی صدها نفر عراقی دست‌هاشونون را بالا بردند و تسلیم شدند. به طوریکه در داخل خرمشهر 12 هزار اسیر گرفته شد و این 12 هزار نفر را فقط چند صد نفر ایرانی گرفتند. عراقیها از نظر روحی شکست خورده بودند و نمی‌توانستند بجنگند. این اتفاقات در حالی صورت گرفته بود که تا آخرین لحظات هم ارتش صدام آنها را حمایت می‌کرد و فشار می‌آورد که داخل خاک ایران بمانند. با چند صد نفر نیروی ایرانی، تعداد زیادی اسیر شدند به طوریکه یکی معضلاتی که به وجود آمد این بود که این اسیرها را چه طور تخلیه کنیم. چون همه مسلح و همه دارای تجهیزات کافی بودند. به همین خاطر قرار بر این شد که این اسرا بیایند روی جاده اهواز ـ خرمشهر و همه حرکت کنیم به سمت اهواز، یعنی نیروهای دشمن را به صف کردند و به سمت اهواز حرکت کردند. خوب شما اسم این حرف را چی می‌گذارید؟ یعنی هر کسی در آن صحنه بود جز اراده خداوند و جز اینکه همان جمله امام را که خرمشهر را خدا آزاد کرد نبود چون در اوج ناامیدی و اضطرار این اتفاق افتاد. این آیه‌ای که در قرآن است در آنجا مصداق پیدا کرده است «اَمَّنْ یُجیبُ مُضْطَرَا إذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السّوء» چون در حالت اضطرار خداوند چنین پیروزی بزرگی را ایجاد کرد که تمام مردم ایران را خوشحال کرد. ما هیچ زمانی نداریم که مردم ایران به صورت یکپارچه آنقدر ابراز خوشحالی کنند. از مردم ایران دوبار ابراز خوشحالی به صورت خیابانی و وسیع و علنی دیدیم یکی روزی که شاه از ایران فرار کرد مردم ایران با تمام وجود ابراز خوشحالی کردند، یکی هم روز سوم خرداد که خرمشهر آزاد شد. ـ فتح خرمشهر چقدر طول کشید؟ شب دوم خرداد حمله کردند و صبح آزاد شد یعنی در عرض چند ساعت فتح خرمشهر صورت گرفت. ـ مهمترین پیروزی نظامی ایران بعد از فتح خرمشهر چه بود؟ ایران در تمام عملیات‌ها که انجام داده پیروز بوده است. ولیکن مهمترین عملیاتی که پیروزی بزرگ و قاطعی را در بر داشت و یک پیروزی همه جانبه‌ای بود عملیات والفجر 8 بود که منطقه فاو تصرف شد. علت این پیروزی مهم هم این بود که ایران رودخانه اروند رود را در جنوب عراق به طور کامل تصرف کرد و باعث شد که ارتباط عراق با دریا قطع شود. تصرف اروند رود تمام بهانه‌ صدام برای آغاز جنگ بود. او ادعا داشت که اروند رود باید در اختیار عراق باشد نه مال عراق و ایران. در نتیجه با انجام عملیات والفجر 8 خواست صدام را نقش بر آب کردیم. یعنی صورت مسئله جنگ و بهانه جنگ را از دست عراق گرفتیم و عراقی که می‌خواست اروند رود را به طور کامل بگیرد، تمام ارتباطش را با دریای آزاد از دست داد. از این جهت عملیات بسیار مهم و ارزشمندی بود. از طرف دیگر از نظر نظامی یک عملیات پیچیده بود. به دلیل اینکه ایران از رودخانه اروند رود قوای خودش را یعنی 70 هزار نفر را عبور داد، یعنی 7 لشگر از آنجا عبور کردند و این جالب است که ارتش بعثی صدام که جنگ را آغاز کرد و ابتکار جنگ را در روزهای اول در اختیار داشت و از نظر توان نظامی نسبت به ایران برتر بود، هیچ گاه نتوانست از اروند رود عبور نظامی انجام دهد یعنی هیچ گاه یک گردان هم از اروند رود عبور نکرد. از نظر نظامی عبور دادن 7 لشگر از اروند رود بدون داشتن امکانات اساسی یک اقدام بسیار مهم بوده است. نکته بعدی اینکه ما 75 روز در جزیره فاو با ارتش بعثی عراق شبانه روز جنگیدیم و ارتش بعثی صدام تمام قدرت نظامی خودش را برای باز پس‌گیری فاو به کار گرفت و نتوانست فاو را بگیرد در حالیکه پشت سر نیروهای نظامی آنها راه مطمئن و جاده وجود داشت و عقبه ما دریا و رودخانه عظیم اروند رود بود. از طرف دیگر و پشت سر رودخانه اروند رود، رودخانه بهمن شیر بود، یعنی ما در محاصره آب بودیم و پل و ارتباطات هم نداشتیم. نکته دیگر اینکه ارتش صدام، عظیم‌ترین عملیات شیمیایی در طول دوران جنگ و در عملیات فاو استفاده کرد به طوریکه هیچ رزمنده‌ای نیست که در عملیات فاو حضور داشته باشد مگر اینکه اثری از شیمیایی را داشته باشد. یعنی همه آسیب دیدند حالا کم یا زیاد بنابراین عملیات فاو بسیار ارزشمند عظیم و مهم بود هم از نظر نظامی هم از نظر سیاسی و هم از نظر روانی و هم از نظر فشاری که بر صدام و حامیانش ایجاد کرد. آیا این تحلیل درست است که ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر ضرورت چندانی نداشت؟ همه دوست داشتند جنگ تمام شود. امام هم خیلی علاقمند بود جنگ در آن مقطع تمام شود. خیلی روی این مسئله مباحثه کردند در جلسه شورای عالی دفاع و برای ادامه دادن به جنگ بحث‌های زیادی شد ولیکن مسئله مهم این بود که وقتی خرمشهر آزاد شد جنگ از سوی صدام تمام نشده بود. ما ممکن است بخواهیم جنگ را تمام کنیم ولیکن تا دشمن نخواهد جنگ را تمام کند که جنگ تمام نمی‌شود این یک طرف ماجرا است. در آن سالها آثاری از اینکه صدام بخواهد جنگ را تمام کند مشاهده نشد. نهایت ماجرا این بود که صدام می‌خواست به آتش‌بس برسد که این پایان جنگ نیست. نکته مهم دیگر این است که وقتی خرمشهر فتح شد هنوز بخشی از اراضی ایران در اختیار ارتش صدام باقی بود مثلاً در همین منطقه خرمشهر که قوای ایران از شلمچه حمله کردند بخشی از منطقه مرزی در همین فتح خرمشهر که رزمندگان اسلام نگرفتند دست عراق باقی مانده بود. عراقی‌ها آنجا را تخلیه نکرده بودند. در طول جنگ ارتش صدام هیچ‌ کجا با اختیار خودش عقب‌نشینی نکرده و سرزمین‌های ایران را رها نکرده است. ما وجب به وجب سرزمین‌ها را با جنگ از ارتش صدام پس گرفتیم. زمانی که خرمشهر آزاد شد نفت شهر، ارتفاعات مرزی و بسیاری از نقاط غرب هنوز در اشغال عراق بود. به طوریکه آن زمان حدود 2500 کیلومتر مربع، یعنی 3 برابر خاک کشور بحرین در اختیار ارتش عراق باقی ماند و ما باید این سرزمین‌ها را آزاد می‌کردیم. نمی‌خواهم در مورد موضوع اظهار نظر کنم اما می‌خواهم بگویم بخشی از سرزمین‌های ما دست ارتش صدام باقی بود و ارتش صدام علائمی از صلح‌خواهی نشان نمی‌داد. در هیچ زمانی هم اعلام نکرد که من آماده‌ام جنگ را تمام کنم. مراجع بین‌المللی مثل سازمان ملل و یا دولت‌ها هم هیچ کدام نیامدند که یک چهارچوبی را تعیین کنند که براساس آن بشود جنگ را تمام کند. آیا ایران تمایل خود را برای خاتمه به جنگ اعلام کرده بود؟ وقتی عراق سرزمین‌های ایران را گرفت، هیئتی تحت عنوان میانجی‌گر آمدند. آنها می‌گفتند ایران آتش‌بس را بپذیرد، یعنی اینکه ارتش صدام در سرزمین‌های ایران باقی‌بماند اما شما با ارتش عراق نجنگید. امام نیز فرمودند: جنگ را که ما آغاز نکردیم، صدام آغاز کرده او آمده سرزمین‌های ما را گرفته است پس اگر از سرزمین‌های ایران بیرون برود جنگ تمام می‌شود. در زمان فتح خرمشهر هم همین بحث بود. اگر عراق از سرزمین‌های ما بیرون می‌رفت و پشت مرز می‌ایستاد، همچنین اعلام می‌کرد من قرار داد 1975 را قبول دارم، مطمئنا جنگ تمام می‌شد. صدام قرارداد 1975 را روز 26 شهریور 1359 یعنی چند روز قبل از جنگ در تلویزیون پاره کرد و گفت: این قرارداد مرزی بین ایران و عراق است و اعتباری ندارد. وقتی او این کار را کرد و جنگ را آغاز نمود، یعنی ما توافق مرزی نیز با هم نداریم. پس جنگ چطور می‌خواست تمام شود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 494]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن