تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نادانى ريشه همه بديهاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798458007




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وبلاگ نويسي ابطحي از زندان


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: وبلاگ نويسي ابطحي از زندان جام جم آنلاين: آقاي ابطحي آنقدر به وبلاگ نويسي علاقه دارد كه زندانبانان او نيز به اين مسئله پي برده‌اند و پس از گذشت بيش از دو ماه لپ تاپ او را در زندان در اختيارش قرار دادند تا باز هم بنويسد. متن نوشته‌اش را بخوانيد. امروز هم رفته بودم اطاق بازجوئي. زندان است و باز جوئي هاي مکررش. بازجو اطاقش را عوض کرده بود. همان بازجوئي که بارها گفته ام خيلي باهم دوست هستيم. کنار ميز اطاقش دو دستگاه کامپيوتر وصل به اينترنت بود. لب تاپ خودم را هم که شب دستگيري از منزل آورده بودند کنارش ديدم. نا خود آگاه آهي کشيدم. بازجو پرسيد چرا آه؟ گفتم ياد وب نوشت افتادم. که دو ماه و ده روز است از آن بي خبرم.. يک وقتي سايتم جزئي از خانواده ام بود. بازجو گفت از همين امروز مي تواني از همين جا آن را بنويسي و منتشر کني. براي يک لحظه شوکه شدم. ديدم شوخي نمي کند. فکر کردم اين هم تجربه اي است. تجربه ي وبلاگنويسي از داخل زندان. گفتم طبعا زندان شرايط خودش را دارد. بايد ملاحظات و کنترل شما را بپذيرم ولي آن چه که مي نويسم بايد حرف هاي خودم باشد. شما فقط مي توانيد بگوئيد بعضي چيزها را ننويس. قبول کرد. توکل بر خدا شروع کردم به نوشتن. نميدانم آيا هر روز اجازه مي‌دهند يا گاه به گاه. هروقت اجازه دادند مي نويسم. عجالتاً روز اولي چند نکته را مطرح ميکنم. 1- مي دانم اين دور وبر من و در اين اطاق هاي اطرافم خيلي از دوستانم زنداني اند. جسته گريخته بعضي اسامي را شنيده‌ام. فکر مي‌کنم همه در سخت بودن زندان شريکيم و از اينجا بودن گيجيم. ولي مي توانيم بفهميم که چرا ما را گرفته‌اند. وقتي سران اصلي را نمي توانند بگيرند مارا که به زعم آنها مي توانستيم سران را پشتيباني کنيم و حرف بزنيم و بعضي ها که تشکيلات دارند، تشکيلات را به کار بگيرند، گرفته اند تا آشوبي که از توهم تقلب در حال شکل گرفتن بود مهار شود. اما گمان مي کنم اکثر اينهائي که زندانند مي دانند که نه تقلب تعيين کننده اي صورت گرفته ونه آشوب اجتماعي به نفع مردم ايران بوده ونه کساني که اين آشوبها را آفريدند و تشويق کردند دلشان براي مردم ايران مي تپيده. اين بحراني است که به اعتقاد من روح زندانيان سياسي اين ماجرا را اذيت مي کند. اميدوارم تصميم گيران اين نکته را درک کنند و اين مجموعه را زودتر آزاد کنند تا با آزادي اين ديدگاه هايشان را در جامعه مطرح نمايند. همان مطالبي که من سه هفته پيش وقبل از ديگران در دادگاه اعلام کردم و در روزهاي آينده توضيح بيشتري ميدهم. 2- ماه رمضان هر ساله تا نزديک صبح پاي کامپيوتر بودم. امسال که تنهائي داخل اطاقم مي نشينم وکتاب ودعا و قرآن ميخوانم، معنويت ويژه اي به دست آورده ام ولي نميتوانم انکار کنم که براي تک تک خوانندگان وبنوشت دلم تنگ شده است.شنيده ام اهالي عالم مجازي خيلي ابراز لطف کرده اند. نديده‌ام ولي خيلي ممنونم و از همه تون التماس دعا دارم. 3- دلم براي خانواده ام خيلي تنگ شده. در اين مدت فاطمه ليسانس گرفت. مبارکش باشدو امير علي نوه گلم راه افتاده. مبارک فائزه باشد و فريده تابستانش را منتظر من ماند و فهيمه، همسرم بار همه را به دوش کشيد. با آنها گاهي تماس تلفني و چند بار ديدار حضوري داشته ام. خيلي برايم دعا و تلاش کرده اند. شماهم دعا کنيد. تنهائي بد جوري دردناکه. 4- مثل همون موقعي که آزاد بودم مخلص همه تون هستم.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 359]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن