واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آثار پندارگرایى- آیة الله جوادی آملی(18)
یكى از آثار پندارگرایى آن است كه انسان به جاى این كه خود را در مشهد خداى سبحان دیده، به كرامت انسانى خود بیندیشد، به دیگران تبرك مىجوید و در برابر غیر خدا تذلل مىكند. البته تبرك جستن و توسل به انبیا و ائمه و اولیاء علیهم السلام براى دیگران فخر است، اما غیر معصوم چه مزیتى بر ما دارد كه ما به او تبرك بجوییم و به كار خود متبرك نشویم؟ ابوالمعالى صدر الدین قونوى از انس كه سالیان متمادى در خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به سر مىبرد نقل مىكند كه پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم، در دعا، دست را براى تضرع و ناله پیش خدا باز مىكرد و هنگامى كه دعایش تمام مىشد، دست را به صورت خود مىكشید و به اصحاب نیز مىفرمود وقتى دعا كردید دست خود را به صورت خود بكشید ...؛ ان رسول الله (صلى الله علیه و آله) كان اذا دعى فیرفع یدیه، مسح وجهه بیدیه و جاء فی روایة: لم یضعها حتى یمسح بهما وجهه و جاء فی روایات اخرى: انه كان یامر اصحابه بذلك و یحرض علیه(1)؛ زیرا دستى كه به طرف خدا دراز شود، خالى برنمىگردد و اگر انسان دست خود را به صورت بكشد به این معناست كه لطف خدا را با صورت، استقبال كرده است. گاهى انسان، دست انبیا و اولیا و گاهى دست خودش را مىبوسد؛ انسان وقتى صدقهاى مىدهد و كمكى به نیازمند مىكند، شایسته است دست خود را ببوسد؛ زیرا دست او به دست خدایى كه دست ندارد رسیده است.یكى از آثار پندارگرایى آن است كه انسان به جاى این كه خود را در مشهد خداى سبحان دیده، به كرامت انسانى خود بیندیشد، به دیگران تبرك مىجوید و در برابر غیر خدا تذلل مىكند. البته تبرك جستن و توسل به انبیا و ائمه و اولیاء علیهم السلام براى دیگران فخر است، اما غیر معصوم چه مزیتى بر ما دارد كه ما به او تبرك بجوییم و به كار خود متبرك نشویم؟بر اساس آیه الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده و یاخذ الصدقات(2)؛ خدا صدقه را مىپذیرد و آن را مىگیرد و صدقهاى كه به دست مستمند مىرسد. در حقیقت به دست بى دستى خدا مىرسد. عارف خود را در مشهد خدا مىبیند و احساس مىكند دستش به دست بى دستى خدا مىرسد و خود، زاهد حقیقى مىشود، نه زهد فروش و دست زاهد حقیقى را بوسیدن، صواب است، نه خطا: كه دست زهد فروشان خطاست بوسیدن . كار پسندیدهاى نیست كه ما خم شویم و دست این یا آن را ببوسیم، اما خیلى پسندیده است كه در پیشگاه خدا خضوع و راز و نیاز كنیم، اشك بریزیم، دست نیایش به سوى او دراز كنیم و آنگاه دست خود را ببوسیم. هر كه نان از عمل خویش خورد منت از حاتم طایى نبرد گفته شده: بوسیدن دست عارفان، بد نیست، ولى بهتر است انسان خود، عارف باشد و دست خود را ببوسد. حاتم طایى شدن رواست، ولى به كنار سفره حاتم طایى رفتن، كار پسندیدهاى نیست. اطعام خوب است، نه استطعام. فغان كه كاسه زرین بىنیازى را گرسنه چشمى ما كاسه گدایى كرد همان گونه كه استقلال اقتصادى، بسیار خوب است، استقلال عرفانى و زهد هم بسیار خوب و بلكه بالاتر است. بنابراین، چرا ما خود را رایگان بفروشیم؟در هر بامداد، مردم به سراغ تجارت مىروند و در داد و ستدند و هیچ كس بیكار نیست؛ با این تفاوت كه برخى خودفروشند و برخى دیگر، خود را خریدارى كرده، آزاد مىكنند؛ یعنى، مردم یا خود را از خداى خود مىخرند و آزاد مىشوند و در این صورت هیچ گناهى نمىتواند آنها را به دام بیندازد و یا خود را به شیطان مىفروشند و برده مىشوند. اگر با خدا معامله كنیم، خداوند ثمن و مثمن را به ما برمىگرداند و ما را آزاد مىكند؛ اما اگر با شیطان معامله كنیم، ثمن و مثمن هر دو از آن اوست: هم كار ما و هم جان ما را مىگیرد.خداى ما هم سبب ساز و هم سبب سوز است: "ابى الله ان یجری الاشیاء الا باسباب(3)؛ نظام عالم، نظام سبب و مسبب است؛ اما ذات اقدس اله، مسبب الاسباب است و به همه اسباب، سببیت داده است. او به هر مسببى از سبب او و به هر كودكى از قیم او، نزدیكتر است. او چون قیوم است، گاهى سبب سوز است؛ یعنى، گاهى بدون دخالت اسباب ظاهرى مستقیما از راه غیب، فیضى مىرساند، یا با سبب ناشناخته و بدون تحقق سببهاى عادى شناخته شده، مسبب را مىآفریند.ما جلد، اوراق و آیات قرآن را مىبوسیم. اگر پوست یا كاغذ بر اثر ارتباط با كلمات و آیات لفظى قرآن، این گونه متبرك مىشود، چرا جان ما با معناى قرآن، انس نگیرد تا متبرك شود؟ آنگاه، انسانى كه مىتواند به این كرامت و اوج برسد، چرا خود را به آن حضیض بكشاند و در پندار زندگى كند؟بیان دیگرى كه ابوالمعالى از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل مىكند این است: "كل الناس یغدو فبایع نفسه فمعتقها، او موبقها(4)؛ در هر بامداد، مردم به سراغ تجارت مىروند و در داد و ستدند و هیچ كس بیكار نیست؛ با این تفاوت كه برخى خودفروشند و برخى دیگر، خود را خریدارى كرده، آزاد مىكنند؛ یعنى، مردم یا خود را از خداى خود مىخرند و آزاد مىشوند و در این صورت هیچ گناهى نمىتواند آنها را به دام بیندازد و یا خود را به شیطان مىفروشند و برده مىشوند. اگر با خدا معامله كنیم، خداوند ثمن و مثمن را به ما برمىگرداند و ما را آزاد مىكند؛ اما اگر با شیطان معامله كنیم، ثمن و مثمن هر دو از آن اوست: هم كار ما و هم جان ما را مىگیرد. امیرالمؤمنین علیه السلام نیز مىفرمایند: "الدینا دار ممر لا دار مقر و الناس فیها رجلان: رجل باع فیها نفسه فاو بقها و رجل ابتاع نفسه فاعتقها"؛ گروهى از مردم دنیا خود را آزاد مىكنند و عده دیگر، خود را به هلاكت مىكشانند. تهذیب روح و تزكیه نفس، به انسان فخر و كرامت مىبخشد و انسان را آزاد مىكند و در حقیقت، اولین ره آورد تهذیب روح، آزادى و استقلال است. بنابراین، اگر ما پندارگرا نبوده، از معرفت صحیح برخوردار باشیم، خود را در مشهد خداى علیم قدیر حكیم مىیابیم و آنگاه چون متبركیم، به جاى این كه دست دیگران را ببوسیم دست خود را مىبوسیم و به جاى این كه زیر بار منت منعمان برویم ولى نعمت خود و غلام همت كسى خواهیم بود كه ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است و با خداى خود در هر بامداد معامله مىكنیم؛ خود را مىخریم و آزاد مىشویم. ما جلد، اوراق و آیات قرآن را مىبوسیم. اگر پوست یا كاغذ بر اثر ارتباط با كلمات و آیات لفظى قرآن، این گونه متبرك مىشود، چرا جان ما با معناى قرآن، انس نگیرد تا متبرك شود؟ آنگاه، انسانى كه مىتواند به این كرامت و اوج برسد، چرا خود را به آن حضیض بكشاند و در پندار زندگى كند؟پینوشتها:1. شرح الاربعین، ص 34.2. سوره توبه، آیه 104. 183. اصول كافى، ج 1، ص 183.4. شرح الاربعین، ص 44. 205. نهج البلاغه، حكمت 133.منبع: کتاب مراحل اخلاق در قرآن، آیة الله جوادی آملی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]