تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):در راه خدا از ملامت و نكوهش ملامتگران نترس.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799344513




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: محمد على برزنونىناتوى فرهنگى و چگونگى مقابله با آن


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمد على برزنونىناتوى فرهنگى و چگونگى مقابله با آن
خبرگزاري فارس: آنچه در اين نوشتار كوتاه مى آيد، تبيينى كوتاه از پديده هاى ديرين ناتوى فرهنگى در عصر استعمار فرانوين است كه هر لحظه به شكلى درمى آيد و خودنمايى مى كند و خود جنبه اى از قدرت نرم و تهديد نرم محسوب مى شود.


چندى است كه تعابير ظريف و پيچيده اى مانند تهديد نرم، جنگ نرم، ناتوى فرهنگى و قدرت نرم و مانند اينها در جامعه فرهيخته رواج يافته است. اين تعابير در ميان صاحب نظران ايرانى هنوز به طور كافى تفصيل عام نيافته است. رهبر معظم، فرزانه و سكاندار هميشه بيدار انقلاب شكوهمند اسلامى در سمنان در جمع اساتيد و دانشجويان دانشگاه ها، تحولات در جوامع بشرى را اجتناب ناپذير خواندند و خطر جدى كنترل تحولات منفى جهانى به دست صهيونيسم و سرمايه دارى جهانى را متذكر شدند. آنچه در اين نوشتار كوتاه مى آيد، تبيينى كوتاه از پديده هاى ديرين ناتوى فرهنگى در عصر استعمار فرانوين است كه هر لحظه به شكلى درمى آيد و خودنمايى مى كند و خود جنبه اى از قدرت نرم و تهديد نرم محسوب مى شود.

* حمايت از معارضان و بهره گيرى از هنر
سيا در مقام وزارت فرهنگ بلوك غرب براى تمام كشورها عمل مى كرد. براى مثال، حتى با هدف شكست رئاليسم سوسياليستى در عرصه هنر، حمايت شديد از جكسون پولاك و نقاشى آبستره به عمل مى آورد. چه كسى مى گويد هنر براى هنر و در خدمت هنر است؟ آگاهى از مقاصد پشت پرده هاى آثار هنرى، فيلم ها و محصولات سينمايى غرب ضرورى است. هنر هفتم و سينما از عرصه هاى جدى بود كه سيا نسبت به آن توجه ويژه مبذول مى داشت. در مراكز مهم فيلم سازى نظير هاليوود، ماموران سيا كارگردانان را ترغيب مى كردند كه در فيلم هاى خود سياه پوستان را هر چه بيشتر آراسته و خوش لباس به تصوير كشند تا از اين طريق ايالات متحده را جامعه اى آزاد و دموكرات بنمايانند. براى مثال فيلم مزرعه حيوانات و فيلم 1984 با سرمايه سيا توسط جرج اورول ساخته شد.

در دوران جنگ سرد، دولت آمريكا با استفاده از نفوذ تبليغى خود در جهان آزاد و با توليد كالاهاى فرهنگى از جمله فيلم هاى سينمايى عليه دولت سوسياليستى شوروى زمينه هر نوع اقدام محتملى عليه اين كشور را فراهم كرد. در آن زمان فيلم هايى مانند جيمز باند به شكل خاص عليه دولت شوروى تهيه و توليد مى شد تا با استفاده از امكان تاثيرگذارى سينما مردم جهان در فريب شعارهاى تبليغى اين فيلم ها، انديشه ها و مقاصد سياستمداران آمريكايى را تامين كنند. توليد كنندگان هاليوودى شمشيرها را از رو بسته اند و به مقابله با هر تفكر مخالف انديشى صهيونيستى و آرماگدون پرداخته اند. براى نمونه در فيلم ماتريكس، شهر آزاديبخش، زايان خوانده مى شود و زايان تلفظ انگليسى صهيون است!

در بررسى فيلم رمز داوينچى با نويسندگى دن براون و ساخته ران هاوارد از جمله ايدئولوژى پردازان هاليوود، روشن مى شود كه هاليوود تحت حاكميت صهيونيسم، به وضوح عقايد خود را بيان كرده و برخلاف آنچه كه در خود فيلم مطرح مى شود، به لابه لاى قصه ها و موسيقى پر نماد و مملو از سمبل نرفته اند. اين فيلم، مستقيما به مسئله ايدئولوژى صهيون كه پشت ماجراى بسيارى از آثار هنرى و فيلم هاى هاليوودى است، مى پردازد. در اين فيلم با تكيه بر تابلوى شام آخر لئوناردو داوينچى، چنين ادعا مى شود كه مقصود از جام مقدس عيسويان، زنى به نام مريم مجدليه است كه برخلاف تمامى متون مسلم و روايات تاريخى، همسر حضرت عيسى (ع) شده و از او نسلى به وجود مى آورد. پس از به صليب كشيده شدن عيسى توسط يهوديان، اين زن از اورشليم گريخت و عجيب اين كه در فرانسه توسط يهوديان محافظت شد!

قرن ها بعد نسل آن زن؛ يعنى همان فرزندان عيسى مسيح با سلسله اى از پادشاهان فرانسه درآميختند. يكى از نوادگان مسيحى آنها كه به پادشاهى فرانسه رسيد، به نام كاد فروى دوبوليون فاتح اورشليم طى جنگ هاى صليبى و بنيان گذار انجمن سرى يهودى به نام انجمن مخفى خانقاه صهيون در اوايل هزاره دوم ميلادى بوده است كه در واقع ريشه هاى فكرى صهيونيسم امروز نيز محسوب مى شود. ايجاد اين انجمن به منظور راز مهم باقيمانده در خانواده او بود. او براى محافظت از اسنادى كه افشاگر راز مريم مجدليه بود، شواليه هايى را به نگهبانى از آنها مى گمارد و يهوديان انجمن در طول تاريخ، حافظ آن راز و فرزندان مسيح شده اند تا مسيحيت واقعى به دور از تعرض كليسا باقى بماند!

اين نكته نيز شايان ذكر است كه از اوايل هزاره دوم ميلادى، فرقه هاى مخفى و تصوف يهودى زيادى تحت عناوين كابالا(انجمن تصوف يهود) و فرانكسيم به وجود آمدند. اين فرقه ها از وضعيت نابسامان كليساى قرون وسطى و اختلافات ميان فرقه هاى مختلف مسيحى، سوء استفاده كردند و براى جذب مسيحيان به فرقه هاى مخفى و انجمن هاى سرى يهودى خود به دروغ خود را حافظ ذريه مسيح اوليه، پيرو مسيحيت اوليه و مخالف مسيحيت تحريف شده توسط كليسا قلمداد كردند. اين اقدام چندان هم بى نتيجه نبود. بسيارى از مسيحيان به فرقه هاى مخفى يهودى جلب شدند. اينان بعدها با طرح ادعاى بزرگ ترى، عيسى (ع) را از پيامبرى خلع كردند و مسيح اصلى و بشارت دهنده واقعى را مسيح بن داوود معرفى كردند كه اتفاقا در آينده ظهور مى كند و بايد خود را براى ظهور او آماده كرد! جالب اين كه تنودور هرتزل بنيان گذار تفكر صهيونيسم در اواخر قرن نوزدهم نيز در ابتدا مردم را به مسيحيت واقعى دعوت مى كرد.

در كتاب و فيلم مطرح مى شود كه در طول تاريخ، بسيارى از هنرمندان پيرو خانقاه صهيون، در عين حال افشاگر راز مريم مجدليه يعنى همان جام مقدس و فرزندان مسيح بوده اند، يعنى در واقع ايدئولوژى و تفكر يهوديت جديد يا صهيونيسم را تبليغ كرده اند و از اسامى افراد و آثار آنان صريحا نام برده مى شود.

لئوناردو داوينچى، ويكتور هوگو، بوتيچلى، ايزاك نيوتن، بتهوون و سمفونى فلوت سحرآميز و … حتى والت ديسنى و قصه هاى معروفش مثل سيندرلا، سفيد برفى، زيباى خفته و … كارتون هايى مثل شرك، پرى دريايى و … نيز فيلم هاى هرى پاتر و حتى كارتون هايى مانند هاچ زنبور عسل و حنا دخترى در مزرعه و … از اين زمره اند. جالب اين است كه وجه مميزه همه اين فيلم ها يك چيز است و آن اين است كه همگى به دنبال بانو يا فرزندان و نسل گمشده يا به تعبيرى همان راز جام مقدس در فيلم رمز داوينچى آخرين ساخته ران هاوارد بوده اند.

در نقاط مختلفى از كتاب و نيز فيلم به نشانه ها و خصوصا علامت مخصوص صهيونيسم يا همان ستاره داوود كه در اين فيلم نشانه تقدس زن و مرد، تعادل ارتباط آنها و قدرت بشريت تلقى شده به طور واضح اشاره مى شود. بارها در فصل هاى گوناگون، به مثلث ها و هرم هاى مستقيم و وارونه و تركيبشان كه علامت صهيونيسم را مى سازد، تاكيد مى شود و آن را در تصاوير متعدد و به طور شفاف در كادر دوربين به نمايش درمى آورند.

فرقه كابالا در حال حاضر به طور علنى فعاليت دارد و رهبر آن فيوال گروبرگر است كه به نام فيليپ برگ مشهور است. روزنامه ديلى تلگراف او را از قدرتمندان پشت پرده هاليوود دانسته است. جالب است كه بدانيم او به كمك همسرش، مركز آموزش كابالا را تاسيس كرده و بسيارى از هنرپيشه هاى معروف و حتى فوتباليست هايى مانند ديويد بكام و همسرش را نيز به فرقه خود جلب كرده است.

ماجراى آرماكدون و مسيحيت صهيونيستى و نيز روايت آخرالزمانى اينان در آثار و فيلم ها، روايت ديگرى از اين داستان تلخ است كه فرصت بررسى آن در اين مقاله كوتاه نيست.

* حمايت از بنگاه هاى انتشاراتى و تجارى خاص
عرصه چاپ و نشر نيز از حمايت سيا بى نصيب نبود. براى نمونه، بسيارى از كتب كمپانى پراگر با بودجه سيا چاپ مى شد. حتى انتشار كتاب طبقه بندى جديد ميلوان جيلاس در شمارگان بالا و توزيع سراسرى آن با بودجه سيا 50 هزار نسخه از يكى از كتاب هاى ايروبيك كريستول را براى توزيع رايگان در سراسر جهان خريدارى كرد. در دوران جنگ سرد حدود يك هزار عنوان كتاب به وسيله سيا و البته تحت زير نام بنگاه هاى انتشاراتى تجارى و دانشگاهى، فقط در ايالات متحده آمريكا، منتشر شد.

* استفاده از راديو و تلويزيون
سيا از راديو و تلويزيون نيز استفاده هاى فراوانى مى كرد. راديو صداى آمريكا، ركن اصلى آمريكا بود. اين راديو در سال 1984 به 23 زبان با بيش از 110 ميليون دلار با پخش 970 ساعت برنامه در هفته به تبليغات سياه و خاكسترى خويش مى پرداخت. در سال 1983 با 100 ميليون دلار بودجه، راديو آزادى براى شوروى سابق و راديو اروپاى آزاد را براى اهالى اروپاى شرقى سابق تاسيس كرد و از آن طريق ، آن كشورها را با هدف ايجاد تغيير در نظام هاى سياسى كشورها با حدود 1000 ساعت برنامه در هفته، زير بمباران تبليغاتى خويش قرار مى داد. حتى سال 1980 راديو صداى آزاد ايران را تاسيس كرد و تا مدت ها عليه نظام نوپاى جمهورى اسلامى به تبليغ شديد ادامه مى داد.

* حمايت از بنيادهاى علمى خاص
از سال 1950 به بعد دانشمندان علوم اجتماعى و نخبگان ارتباطات مورد توجه ويژه قرار گرفتند. كمك هاى دولتى هنگفت به گروه هاى علمى دانشگاهى و موسسات علمى غيرانتفاعى تعلق مى يافت. تحقيقات بسيارى در مراكز نظامى نظير مدرسه فورت براگ، طيف وسيعى از متون علمى و كاربردى درباره جنگ روانى پديد آورد. بررسى ها نشان مى دهد كه تعدادى از دانشگاه هاى سرشناس ايالات متحده آمريكا، مانند دانشگاه كلمبيا، نيويورك و هاروارد، زير نفوذ مستقيم سيا بود. ديويد گيبس در مقابله انديشمندان و جاسوسان: سكوتى كه فرياد مى زند(لس آنجلس تايمز 28 ژانويه 2001) از رسوايى بزرگى سخن مى گويد كه به دليل فاش شدن اسناد ارتباط سيا با نهادهاى آكادميك در دوران جنگ سرد پديد آمده است. گيبس به رابطه تنگاتنگ سيا با نهادهاى علوم اجتماعى ايالات متحده اشاره مى كند.
به نوشته ديويد گيبس، انديشمندان اجتماعى و سياسى فوق كاملا به رابطه خود با سيا واقف بودند. مانند رابرت جرويس استاد دانشگاه كلمبيا و رئيس سابق انجمن علوم سياسى آمريكا، جوزف نى استاد دانشگاه هاروارد، برادفورد وسترفيلد استاد دانشگاه ييل و ديگران.

براى مثال بنياد فارفيلد در دانشگاه كلمبيا با رياست جك تامپسون، مامور سيا و استاد همان دانشگاه كه ظاهرا توسط يك ثروتمند يهودى به نام جوليوس فليشمن و واقعا با بودجه سيا ايجاد شده بود، از مهم ترين مراكزى بود كه بودجه عمليات فرهنگى سيا از طريق آن به نهادهاى فرهنگى انتقال مى يافت. جالب اين است كه اين بنياد از مراكز مهم انتقال پول سيا به كنگره آزادى فرهنگى نيز بود.
يكى از مهم ترين اقدامات سيا در اين زمينه، تاسيس سازمانى تحت عنوان كنگره آزادى فرهنگى با هدايت و گردانندگى اصلى مايكل يسلسون، افسر واحد جنگ روانى سيا بود كه در ژوئن 1950 با حضور بيش از يكصد نويسنده از سراسر جهان در برلين گشايش يافت. اين فرد، بعدها به نويسنده اى سرشناس بدل شد. دستورات ويژه از سوى سيا به شكل رمز از واشنگتن به آپارتمان محل زندگى يسلسون و همسرش در پاريس انتقال مى يافت.
در اين اجلاس روشنفكران برجسته آن عصر مانند آرتور كوستلر، سيدنى هوك، ملوين لاسكى، ايناتسيو سيلونه، فرانتس بوركنائو و جرج اورول شركت كردند.
رابطه نزديك آرتور كوستلر با سيا بر كسى پوشيده نبود. حتى مشاوره ها و راهنمايى هاى او در فعاليت هاى سيا در ميان روشنفكران بسيار موثر بود. آرتور كوستلر در نطق خود در اين كنگره نكته عجيبى را اعلام كرد. او گفت: دوستان! آزادى تهاجم خود را آغاز كرده است!
آندره مالرو در سخنرانى خود در اين كنگره گفت: اكنون آمريكا جزيى از اروپا است.
سيدنى هوك در سال 1949 خطاب به مقامات آمريكايى سخنى غريب دارد كه حكايت از نكات فراوانى مى كند. او گفت: به من يكصد ميليون دلار و يك هزار انسان مصمم بدهيد؛ تضمين مى كنم كه چنان موجى از ناآرامى هاى دموكراتيك در ميان توده ها، بله حتى در ميان سربازان امپراتورى استالين، ايجاد كنم كه برا ى مدتى طولانى تمامى دغدغه وى به مسائل داخلى معطوف شود. اين ادعا اگرچه بزرگ است، اما عجيب نيست. وقتى عنصر روانى برجسته شود و هدف “تصرف پانزده سانتيمتر بين دو گوش انسان» باشد، همه چيز امكانپذير است.
هم از اين روى، يكى از اولين اقدامات مهم كنگره، صرف پول هاى كلان براى ايجاد نشريات روشنفكرى در شهرهاى مهم اروپا نظير پاريس، برلين و لندن بود. اين نشريات ادوارى با دو هدف عمده منتشر مى شد:

اول، تقويت چپ گرايان غيركمونيست و ماركسيست هاى مخالف شوروى سابق بود.
دوم، مقابله با روحيات ضدآمريكايى در ميان روشنفكران اروپاى غربى با ارائه تصويرى زيبا از ايالات متحده امريكا به عنوان اوج شكوفايى تمدن.
كنگره آزادى فرهنگى كه يكى از بزرگ ترين سرمايه گذراى هاى آژانس مركزى اطلاعات آمريكا (سيا) در ميان روشنفكران بود، در سال 1967 منحل شد و تا آن زمان، ده ها ميليون ها دلار پول از سيا كمك مالى دريافت كرده بود و صرف اقدامات ضدفرهنگى خويش كرد. رگه ها و زمينه هاى فراهم آمده توسط اين كنگره هنوز در بسيارى از مطبوعات و انتشارات ديده مى شود.
يورگن فهلينگ كارگردان تئاتر، دوايت مك دونالد روزنامه نگار سرشناس و از اعضاى سردبيرى مجله انكاونتر از جمله وابستگان اين كنگره بودند.
پيتر كولمن، عضو استراليايى كنگره آزادى فرهنگى و يكى از گردانندگان آن و نيز سردبيرى مجله كنگره در استراليا به نام كوادرانت؛ از نشريات معروف روشنفكرى كه مدتى نيز نماينده پارلمان استراليا بود، پس از سال ها تحقيق طولانى، كتابى تحت عنوان توطئه ليبرال، كنگره آزادى فرهنگى و مبارزه براى كنترل مغزها در اروپا پس از جنگ نوشت كه يكى از مهم ترين منابع سال هاى اخير، در پى افشاى اسناد مربوط به نقش سيا در كنگره آزادى فرهنگى محسوب مى شود. (1989: 333 COLEMAN)
كلمن در مقدمه كتابش مى نويسد: علاقه من به اين ماجرا از سال 1967 آغاز شد كه شايعاتى درباره ارتباط سيا با كنگره رواج يافت. من به عنوان عضو شاخه استراليايى كنگره و سردبير مجله كنگره در استراليا؛ كوادرانت، مانند ساير كسانى كه در سراسر جهان در جايگاهى مشابه با من قرار داشتند، مصاحبه هايى كردم و با قطعيت و صراحت گفتم كه هيچ يك از تصميمات هيئت سردبيرى مجله ما تاكنون تحت تاثير خارجى، حداقل تحت تاثير سازمان آمريكايى مانند سيا نبوده است … و نيز به صراحت گفتم كه هر كس كه در دريافت پول از سيا دخيل بوده يا از اين ماجرا مطلع بوده است يا بايد استعفا دهد و يا از كنگره اخراج شود. (1988 COLEMAN)
ولى ظاهرا از همان زمان، نطفه شك و ترديد در دل كولمن جاى گرفت و به تحقيق پرداخت. سرانجام پس از سال ها تفحص براى كولمن مسجل شد كه شايعات فوق صحت داشته و كنگره آزادى فرهنگى يكى از سازمان هاى وابسته به سيا بوده است.
كنت تانيان سخنگوى كنگره آزادى مى گويد: جمع آورى مجلات، يك نوع پيمان آتلانتيك ناتوى فرهنگى و هدف آن محدوديت فرهنگى است، مثل اين كه بعضى پسرها دوست دارند تا حلقه اى در ميان انگشت هايشان قرار دهند. در واقع نمى گويم ما يك هدف داشتيم، بلكه مى گويم ما ماموريت تاريخى داشتيم. خواننده جهانى … اما هرچه اتفاق مى افتاد، در اين كنگره احساس مى كنيم، اين وظيفه ما است تا به جاى اين كه وقت باارزشمان را صرف موشكافى ها و بررسى هاى دقيق در مورد خودمان، هدر دهيم، پايگاه هايمان را براساس ساعت و در زمان خطر، حفظ كنيم و هميشه مراقب باشيم كه ديگران چه انجام مى دهند. (تنيان 1962؛ فليپس 1990)

* طرح مبارزه فرهنگى
خانم ساندرس در كتاب تحقيقى و مستندش، نام بسيارى از انديشمندان برجسته و سرشناس جهان غرب با اكثريت مطلق يهودى را ذكر كرد كه به اصطلاح او جزو فهرست جنگجويان و شواليه هاى جنگ سرد فرهنگى سيا بودند. بزرگانى مانند كارل ريموند پوپر، واضح و تئورى پرداز نظريه ليبرال - دموكراسى، مروج نسبيت گرايى، اثبات ناپذيرى امور قدسى و دينى و نيز تئوريسين نظريه توهم توطئه، توماس كوهن، جكسون پولاك، جيمز بريان كانانت، آرتور شلزينگر(پسر) ، ايزايا برلين، جرج اورول ، والت وتيمن روستو ، ملوين راسكى ، جيمز برنهام ، دانيل بل، ريمون آرون، هانا آرنت، ايروينگ كريستول، هنرى لوس، رينهولد نيبور، رابرت كانكونست، جوزف نى و … در اين فهرست جاى دارند. ريچارد كاندان نيز يكى از ماموران فرهنگى سيا است كه رمان كانديداى منچورى را نوشت.
عجيب آن كه ميراث تئورى سازى هاى آنها به نسل نومحافظه كاران در آمريكا رسيد كه مرحله تازه اى از جنگ سرد و گرم فرهنگى را در جهان با تعابيرى نظير جنگ صليبى، محور شرارت، مبارزه با تروريسم، توهم توطئه و … آغاز كرده بودند. آنها البته تهاجم نظامى و سياسى را چاشنى تهاجم فرهنگى خود كردند و به افغانستان و عراق هجوم نظامى آوردند و آن دو كشور را عملا تحت اشغال خود درآورده اند. اينان و برخى ديگر، انديشمندانى بودند كه در دوران جنگ سرد، تمام روشنفكران مخالف كمونيسم را در سراسر جهان تغذيه فكرى و علمى مى كردند. براى مثال توماس كوهن، كتاب مشهور خود را تحت عنوان ساختار انقلاب هاى علمى به سفارش جيمز بريان كانانت، شيميدان برجسته و از طراحان بمب اتمى ايالات متحده و رئيس دانشگاه هاروارد نوشت و چنان چه از كتاب بر مى آيد، آن را به او اهدا كرد. كانانت با زرسالاران وال استريت جرنال و سرويس اطلاعاتى سيا روابط مستحكمى برقرار ساخته بود. پل بوهل، استاد تاريخ جنبش هاى راديكال در دانشگاه براون، در مقاله اى با عنوان سيا و ليبرال هاى يهودى به نقش بسيار روشنفكران يهودى با پيشينه چپ گرايى آنان در جنگ سرد فرهنگى سيا توجه مى كند و مى نويسد: وجه اشتراك جنگجويان فرهنگى سيا اين است كه تقريبا تمامى آنها جداشدگان از چپ و جزو تروتسيكست ها و از اعضاى حلقه اى معروف به روشنفكران نيويورك هستند. (مجله تيكون ژوئن 2000)
جالب است كه نقش سيا در هدايت اين فعاليت هاى به اصطلاح فرهنگى در زمان خود نيز چندان پوشيده نبود. براى نمونه در دهه 1960 شوخى جالبى در محافل روشنفكرى اروپا رواج يافته بود.
براساس اين شوخى رايج، هر نهاد آمريكايى، اعم از خيريه يا فرهنگى كه در نام خود از واژه هاى آزاد يا خصوصى استفاده مى كند، وابسته به سيا است. به نوشته ديويد گيبس، انديشمندان اجتماعى و سياسى فوق كاملا به رابطه خود با سيا واقف بودند. مانند رابرت جرويس استاد دانشگاه كلمبيا و رئيس سابق انجمن علوم سياسى آمريكا، جوزف نى استاد دانشگاه هاروارد، براد فورد وسترفيلد استاد دانشگاه ييل و ديگران. (لس آنجلس تايمز ژانويه 2001) خانم ساندرس نيز در كتاب خود با ادله و اسناد محكم ثابت مى كنند كه برخى از اين روشنفكران برجسته، از جمله سر آيزايا برلين و سراستفن اسپندر و آرتور كوستلر، از همكارى خود با سيا كاملا مطلع بودند.
سيا فقط به ترويج فرهنگ به اصطلاح آزادى اكتفا نمى كرد، بلكه در كنار آن به سياست شوم ترور و كشتار روشنفكران مخالف تفكر آمريكايى و نيز سياست منع، اتهام، شايعه و … در تمامى دوران طولانى جنگ سرد روى آورد.
طبق برخى تخمين ها، سيا در اين دوران حداقل يكصد و پنجاه هزار آموزگار، استاد دانشگاه، رهبر اتحاديه كارگرى و كشيش و روحانى را به قتل رساند. البته برخى تخمين ها اين رقم را تا سيصد هزار نفر نيز افزايش مى دهد. در همين دوران ، كتب بسيارى از ديگر انديشمندان آمريكايى مخالف با اين جريانات، به اتهام كمونيستى يا هوادارى آن، در ليست كتاب هاى ممنوعه درآمد. گفته اند كه حدود 30 هزار عنوان كتاب در رديف ليست سياه قرار گرفت و از كتابخانه ها به عنوان «كتاب مضره”خارج شد. منظور از ليست سياه كتب كليه نويسندگانى بود كه متهم به هوادارى از كمونيسم بودند. حتى در اين فهرست اسامى نويسندگان نامدارى چون داشيل هامت، لنكستون هيوز، جان ريد و هرمن ملويل ديده مى شود. جالب تر اين كه جريان نومحافظه كارى آمريكا كه توسط ايروبيگ كريستول، روشنفكر سرشناس يهودى و تروتسيكست سابق بينانگذارى شد، به طور وضوح تداوم همان كانون هدايتگر عمليات فرهنگى سيا در دوران جنگ سرد است و در سال هاى اخير سياست هاى به شدت نظامى گرايانه دولت جرج بوش دوم را تغذيه و هدايت مى كند. در حال حاضر پسرش، ويليام كريستول، از رهبران سرشناس نومحافظه كاران آمريكا محسوب مى شود. ويليام كريستول سردبيرى روزنامه ويكلى استاندارد را برعهده دارد كه صاحب امتياز آن روپرت مردوخ است كه به عنوان چهر ه علنى شبكه زرسالاران سه گانه يهودى روچيلد، برونفمن و اوپنهايمر شناخته مى شود.
برخى مطبوعات آمريكا اين سه خانواده را همراه با خانواده مردوخ، باند چهار ميلياردر مى نامند.
كريستول به صراحت مى نويسد: آينده بشريت منوط به يك سياست خارجى راسخ، آرمان گرا و خوش بينانه از سوى ايالات متحده آمريكا است … آمريكا نه تنها بايد پليس و كلانتر جهان شود، بلكه بايد راهنماى آن نيز باشد. بى جهت نيست كه مايكل پايپر در مقاله اى تحت عنوان محافظه كار امپرياليست ها دولت بوش را اداره مى كند(آمريكن فرى پرس 23 مارس 2003) از اين شخص به عنوان عامل روپرت مردوخ نام مى برد.
ويليام باكلى، نظريه پرداز متنفذ نومحافظه كار ديگر، در دوران دانشجويى اش در دانشگاه ييل، توسط استادش جيمز برنهام، جامعه شناس معروف به سيا معرفى شد و به عضويت اين سازمان درآمد.
حتى برنهام به او كمك كرد تا نشريه نشنال ريويو را منتشر نمايد و خودش تا مدتى دبير ارشد تحريريه آن بود. دانيل پايپز، روزنامه نگار جنجالى نومحافظه كار، پسر ريچارد پايپز استاد هاروارد و از جنگجويان سرشناس جنگ سرد فرهنگى است. دانيل پايپز از كسانى است كه در سال هاى اخير مفهوم توهم توطئه را رواج دادند و آن را به عنوان ابزارى تبليغاتى براى تخطئه پژوهش هاى تاريخى درباره نقش كانون هاى استعمارى بدل كردند.

* ناتوى فرهنگى در ايران
آن سالى كه مقام معظم رهبرى بحث شبيخون فرهنگى يا تهاجم فرهنگى را طرح كردند، برخى آن را توهم توطئه ناميدند. در تهاجم فرهنگى، كانون هاى قدرتمند سلطه گر جهانى و سرويس هاى اطلاعاتى غرب براى فروپاشى نظام سياسى يك جامعه يا تحميل طرح هاى سياسى و اقتصادى ـ مالى و فرهنگى خود بر آن جامعه، عمليات روانى و فعاليت هاى معينى را تحت عنوان اقدامات فرهنگى سازمان مى دهند.
پديده تهاجم فرهنگى يا عنوان نوين آن ناتوى فرهنگى از سال ها پيش در دوران طولانى جنگ سرد در مقابله با شوروى و ايدئولوژى ماركسيسم رخ داد و حتى منجر به فروپاشى بلوك شرق شد.
اين فروپاشى تحت عنوان انقلاب رنگى يا مخملين نيز مشهور است. كتاب خانم ساندريس و ساير تحقيقات جديدى كه در اين زمينه منتشر شده، گواه خوبى بر اين مدعا است. همين برنامه ريزى در مورد ايران اسلامى نيز به شدت مطرح شده است.
رويكرد اصلى ناتوى فرهنگى، تهديد نرم، جنگ روانى و تبليغاتى تخريبى با هدف نابودى هويت دينى و ملى جوامع بشرى و مقابله با آن است. اعضاى ناتوى فرهنگى با بهره مندى از 57 سال تجربه نظامى گرى، تاسيسات پايه اى هماهنگى را در حوزه رسانه ها شكل داده اند و قدرت نرم خود را در خدمت اهداف استعمارى خويش قرار داده اند. در حال حاضر چهار خبرگزارى مسلط بين المللى، آسوشيتدپرس، يونايتدپرس، فرانس پرس و رويتر امپراتورى بلامنازع خبرى را تشكيل مى دهند و سكان هدايت همه آنها نيز در دست صهيونيست ها است، شبكه هاى بزرگ خبرى، بى بى سى، سى ان ان و … تاسيسات ماهواره اى عهده دار ارسال امواج صدها شبكه ماهواره اى ديگر، صدها روزنامه و هزاران پايگاه خبرى و تبليغاتى و ديگر رسانه هاى شنيدارى، ديدارى و نوشتارى، انواع فيلم ها و رمان ها و … اينترنت با سرعت سرسام آور دسترسى به داده ها و حجم عظيم تبادل اطلاعات و … از جمله امكانات فراوان تبليغى هستند كه همگى در شرايط نابرابر وغيرعادلانه و در فضاى ناسالم رقابتى، ارزش هاى مشترك غربى را انتشار مى دهند و تلاش مى كنند ساير ارزش هاى معارض با ارزش هاى آمريكايى را در هم بكوبند. بگذريم از اين كه برخى ارزش هاى انسانى را نيز تحت عنوان ارزش هاى آمريكايى مصادره كرده اند كه نامه انديشمندان آمريكايى در توجيه اقدامات جرج بوش پسر پس از واقعه 11 سپتامبر گواه آن است.
تعبير تامل برانگيز ناتوى فرهنگى حكايت از نكات ظريف بسيارى دارد، بايد از تلاش باندهاى بين المللى زر و زور در راستاى ايجاد ناتوى فرهنگى با هدف تسلط بر ملت ها پرده برداشت.
.......................................................................
منبع: سايت بصيرت
انتهاي پيام/
 شنبه 11 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن