تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بالاترين درجه دانايى، تشخيص اخلاق از يكديگر و آشكار كردن اخلاق پسنديده و سركوب ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

کود مایع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799681830




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جست و جوي آرامش در پايان جنگ


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جست و جوي آرامش در پايان جنگ خبرگزاري فارس: رمان «جنگي كه بود» بلوغ زودرس دو نوجوان از اهالي خطه جنوب كشورمان را نشان مي‌دهد كه در بحبوحه جنگ تحميلي به رغم سن كم خود به مقابله با دشمن مي‌پردازند، دچار مجروحيت مي‌شوند و سال‌ها براي بازگشت به آرامش پيش از جنگ تلاش مي‌كنند. به گزارش خبرگزاري فارس، در ميان داستان‌هايي كه با موضوع دفاع مقدس در سال‌هاي گذشته منتشر شده، رمان «جنگي كه بود» نوشته كاوه بهمن هم از جمله آثاري است كه نويسنده در آن سعي كرده به طور غيرمستيقم به موضوع دفاع مقدس بپردازد و بيشتر تبعات جنگ را نشان دهد. حوادث اين رمان سرگذشت اعضاي يك خانواده خرمشهري در روزهاي آغازين جنگ را به نمايش گذاشته است. شخصيت‌هاي محوري اين رمان دو جانباز دوران دفاع مقدس به نام‌هاي حبيب و رضا هستند كه هر يك در طول ماجراهاي رمان به دنبال هويت گذشته خود هستند. مجروحيت رضا از ناحيه هر دو چشم است و حبيب هم در جبهه‌هاي جنگ پاهايش را از دست داده است. با پيشروي داستان، رضا دوران كودكي خود را مرور مي‌كند و صحنه‌هايي مانند مرگ مادر، گم شدن خواهر و پدرش را هنگام حمله عراقي‌ها به خرمشهر به ياد مي‌آورد. او همچنين به ياد مي‌آورد كه ساكنان شهر چگونه با دست خالي در برابر تانك‌هاي دشمن مقاومت كردند و افراد زيادي به شهادت رسيدند. رضا با مرور اين خاطرات به سال‌هاي پاياني جنگ مي‌رسد و اين كه دنبال خواهر گم شده‌اش بگردد تا بلكه نشاني از خانواده خود بيابد. او براي اين منظور به تهران مي‌آيد. سال‌هاي بعد از جنگ است و رضا دنبال خواهر گمشده‌اش در كلانشهر تهران مي‌گردد. او در ادامه جست‌و‌جو‌هايش قبر پدر خود را مي‌يابد و اين سر آغازي براي دستيابي به هويت گذشته خود است. علائمي در محوطه قبر پدر هست كه نشان مي‌دهد كسي به طور مرتب به اين قبر سر مي‌زند. اين موضوع رضا را اميدوارتر مي‌كند تا اين كه در يكي از روزهايي كه به كنار قبر پدر آمده است، خواهرش، زهرا را در كنار قبر پدر مي‌يابد. آن دو وقتي همديگر را مي‌يابند بار ديگر به مرور خاطرات مشترك مي‌پردازند كه در آن مادر خانواده به شهادت رسيده، از پدر كه در آغاز حمله دشمن مفقود شده، خبري نيست و رضا و زهرا (خواهر و برادر) تصميم گرفته‌ بودند در شهر بمانند و مقاومت كنند. در يادآوري خاطرات اين دو شخصيت، مخاطب با تيپ‌هاي آشنايي مواجه مي‌شود كه نمونه‌هاي از آنها را در ديگر داستان‌هاي مرتبط با موضوع دفاع مقدس ديده يا شنيده است؛ زهرا و رضا مظهر دو نوجوان مقاوم در حماسه هشت سال دفاع مقدس هستند كه به كمك رزمنده‌ها شتافته‌اند. رضا به عنوان يكي از شخصيت‌هاي محوري داستان در بسياري از صحنه‌هاي مربوط به جنگ حضور دارد و همين موضوع شخصيت او را به سمت يك تيپ شناخته شده در اين زمينه سوق مي‌دهد. او در كنار ساير اهالي شهر در برابر دشمن مقاومت مي‌كند و موقعي كه خرمشهر در آستانه سقوط قرار مي‌گيرد، او به همراه تعدادي از نيروهاي مقاومت مردمي در شهر مي‌ماند و به اسارت نيروهاي دشمن در مي‌آيد. اين اتفاق در حالي به وقوع مي‌پيوندد كه رضا در اثر مجروحيت بينايي چشمهايش را از دست داده است. صحنه‌هاي مربوط به بيمارستان و اردوگاه عراقي ها از ديگر بخش‌هاي رمان است. تعدد صحنه‌ها باعث شده نويسنده نگاه جامعي به پيرامون خود كه همان تبعات جنگ تحميلي است بيندازد. البته همين رويكرد باعث شده پراكنده گويي‌هاي در طول رمان صورت بگيرد كه گاه باعث تناقص در روابط و علل رويدادها و رفتار شخصيت‌هاي داستاني مي‌شود. به عنوان مثال، راوي ابتدا مي‌گويد كه حبيب به عمد مي‌خواهد از زير بار كمك به رضا شانه خالي كند و از سويي مي‌گويد كه او ساليان متمادي است كه به رضا كمك مي‌كند. اين توصيف‌ها در حالي گفته مي‌شود كه نويسنده به طور منسجم به ارائه شواهد خود نمي‌پردازد. از سويي ديگر، نويسنده مسئوليت‌هاي متعددي براي شخيصت رضا در نظر گرفته كه در طول داستان مجال به فعليت رساندن همه آنها فراهم نمي‌شود. در نهايت ماجراهاي داستان به سمت نوعي روايت كليشه‌اي پيش مي‌رود كه براي خواننده امروزي تا حدودي قابل پيش بيني است. ماجراهاي اين چنيني از نوجوانان خرمشهري بار روايت شده و اگر تفاوتي در ديدگاه ها و نحوه روايت صورت نگيرد، بي شك براي مخاطب تازگي چداني نخواهد داشت و اين دقيقاً نقطه‌اي است كه رمان جنگي كه بود را آسيب‌پذير مي‌كند. آشنايي رضا با حبيب مي‌توانست نقطه عطف داستان باشد كه از اين موقعيت هم نويسنده به شكل بهينه استفاده نكرده است. اين دو وجوه مشترك و متناقصي دارند كه مي‌توانند مكمل همديگر شوند؛ رضا دو چشم خود را از دست داده و حبيب دو پاي خود را كه در صورت عمق يافتن دوستي اين دو نفر، هر يك مي‌تواند جاي خالي عضو ناقص همديگر را پر كنند؛ حبيب به جاي رضا ببيند و رضا به جاي او راه برود. اين رويكرد نمادين مي‌توانست به زيبايي داستان بيش از پيش بيفزايد. در بخش ساختاري رمان، شتاب‌هايي در كار نويسنده ديده مي‌شود كه سكته‌هاي متوالي در بخش‌هايي از داستان از جمله آنهاست. به عبارت ديگر، او در توصيف صحنه‌ها و بيان ديدگاههايش نسبت به شخصيتهاي داستاني از نثر رواني استفاده نكرده است. جابه‌جايي افعال و تغيير چارچوب جمله‌بندي نه‌تنها نثر را روان نكرده، بلكه باعث سكته‌هاي بي‌مورد در كلام راوي شده است و به طور كلي باعث خسته شدن خواننده مي‌شود. از طرف ديگر پراكنده‌گويي‌ها و از اين شاخه به آن شاخه رفتن راوي، مشكل را براي خواننده دوچندان مي‌كند. با اين حال، رمان «جنگي كه بود» زيبايي هم دارد كه توصيف نويسنده از زاويه نگاه يك شخصيت نابينا از جمله آنهاست. نويسنده سعي كرده به جاي كسي كه جايي را نمي‌بيند، فضاهاي داستاني را بيند و توصيف كند و اين از موفقيت‌هاي رمان محسوب مي‌شود. ---------------------------- نويسنده: علي‌الله سليمي --------------------------- انتهاي پيام/و




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 430]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن