تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 10 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن كم خوراك است و منافق پرخور.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798812016




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دی ماه من و نیکلسون و آلن دلون


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما  - یزدان سلحشور یک- امروز یکی از روزهای اوایل دی است. همه چیز خوب است و ملالی نیست غیر از هوای سرد. هوای سرد، خوب است. هوای سرد، باد دارد و باد هم هر کجا بخواهد می وزد.یاد فیلمی از روبر برسون می‌افتم که اسمش همین است؛ البته یک اسم دیگر هم دارد: «یک زندانی محکوم به مرگ می گریزد».  روزگار سینمایی ما هم بد نیست. این روزها بدجوری فکری شده ام که انگار بازیگر سینمایم که انگار توی یک فیلمم. خودم را آلن دلون می بینم در «سامورایی» یا آل پاچینو در «پدرخوانده  یک» [وقتی جلوی در بیمارستان و بدون اسلحه فقط یقه  بارانی‌اش را بالا داد تا مسلسل به دست های توی ماشین بترسند].  یاد نیکلسون می افتم وقتی که خودش خفه شده بود و یک نفر دیگر داشت جایش از تیمارستان فرار می کرد و بقیه دست می زدند که بالاخره فرار کرد!  موضوع از این قرار است: امروز یکی از روزهای اوایل دی است. همه چیز خوب است و ملالی نیست غیر از هوای سرد.  دو- به پسرم می گویم: «تلویزیون را روشن کن عمو قناد دارد»، اما پسرم هرچه روشن می کند و هرچه نگاه می کند عمو قنادی نمی بیند. می گوید:«عمو قنادش کو؟»  پسرم از سه سال، سه ماه کم دارد، اما اگر سئوال هایش بدون جواب بمانند این قدرت را دارد که عمیق ترین سئوال فلسفی جهان را بپرسد: «چرا؟»من که شخصا از این سئوال ها می ترسم. پس در را باز می کنم. می گویم: «برو بیرون!»می گویم: «به من چه که فیتیله، قناد ندارد»می گویم: «برو شیرینی فروشی دنبال قناد بگرد» سئوال های فلسفی همیشه خطرناکند.  پسرم که از سه سال، سه ماه کم دارد در را به هم می‌کوبد. تلویزیون را خاموش می کند. انگشت اشاره اش را سمت من نشانه می گیرد و پر زورترین سئوال فلسفی‌اش را مطرح می کند: «چی؟»  سه- چرا «مختارنامه» شخصیت قدرتمند زن کم دارد؟ حتی به همان میزان که در مجموعه  «امام علی»(ع) هم شاهد بودیم، ندارد. نمی خواهم آن لطیفه  مشهور را تکرار کنم، اما واقعا... قطامش کم است!  چهار- به نظر می رسد از لحاظ فرهنگی اتفاق بزرگی در ایران افتاده؛ در کشوری که حتی تا همین 30 سال پیش، بازیگران نقش های شمر و ابن سعد تعزیه‌ ها باید پس از اتمام نمایش، خیلی سریع و از ترس جمعیت متاثر و عصبانی از محل تعزیه دور می شدند حالا فاصله‌گذاری میان نقش و بازیگر توسط مخاطب به جایی رسیده که بازیگر نقش ابن زیاد مورد حمایت فرهنگی و معنوی مردم کشورش هم هست.  باید قبول کرد که درک هنری مخاطبان عام ما نسبت به روزگاری نه چندان دور، واقعا عوض شده و این خوب است و نشانه از اتفاقاتی دیگر و بهتر دارد.  پنج- می روم. برمی گردم. مسیر عوض می کنم، اما هنوز هوا سرد است. هنوز آلن دلون باید فقط به پرنده  تنهایی که در قفس است اعتماد کند. هنوز آل پاچینو باید متذکر شود: «به من دروغ نگو! چون فکر می کنم داری به شعورم توهین می کنی.»  و همین جورهاست که بالاخره یک روز، پسرم ،با سئوال های فلسفی اش مجبورم می کند که جای داد کشیدن، جای خط و نشان کشیدن، به فکر جواب دادن بیفتم.  راستی! توی «محله  چینی ها» برنده  دعوا، بالاخره کی بود؟ نیکلسون با صورت له و لورده اش یا هیوستون با  آن نگاه مغرورانه  و...؟  خب، اصل قصه این است... قصه این است... این است همه قصه: ملالی نیست غیر از هوای سرد. همه چیز خوب است. امروز یکی از روزهای اوایل دی است و من، یا با باد می روم یا باد هر کجا که بخواهد می وزد.54




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن