تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798096990




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بحث و اختلاف نظر با همسر..؟؟مشکلات جزیی یا بزرگ و اساسی؟؟.... : دل مشغولیهای روزمره


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام بچه ها
خلاصه میگم راستش همیشه واسه من سواله که بحث یا اختلاف نظر(یا هر چی که اسمش رو میذارین) بین زن و شوهر ها معمولا سر چه چیزاییه؟؟
رفتار یا حرف دیگران یا برخورد خودمون؟
یا چیزای دیگه؟
راستش بیشتر این واسم سواله که آیا اختلاف نظر های کوچک همیشه مشکل سازند و همیشگی هستن یا قابل حل و زود گذر؟
البته امیدوارم زندگی به کام همه همیشه شیرین باشه.
صرفا این موضوع واسم سوال شده و گفتم شاید اینجا با باز شدن تاپیک منم بتونم بیشتر اطلاعات بگیرم.
چون دلم میخواد پخته برخورد کنم و با یکم سیاست (از نوع خوبش) اجازه ندم هر موضوع کوچکی به بحث کشدار تبدیل بشه.
ممنونم.
شاد باشین.

به نظر من که تازه داریم با شوهلی راجع به مراسما و این جور چیزا حرف میزنیم ... بیشتر بحثا سر خانواده هاست
خودمون اختلاف چندانی نداریم...خیلی خوبیم باهم...ولی پای خانواده ها و حرفا و انتظاراتشون که میاد وسط دعواها شروع میشه...مثلا اونا سر موضوع خونه کلی بی جنبه بازی دراوردن...خب شوهلی هم با اینکه میدونه ولی چون خانوادشن چیزی نمیگه...منم حرص میخورم!

ما که تقریبا" 95 درصد بحثامون سر دیگرانه . خیلی هم بده که اینطوریه . خودمون دو تا خدا رو شکر خیلی از لحاظ روحی به هم نزدیکیم ولی پای دیگران که به زندگیمون باز میشه اغلب با بحث و ناراحتی همراهه . البته من خیلی دارم رو خودم کار می کنم تا حساسیت هام رو کم کنم و با همسری هم صحبت کردم که اونم رو خودش کار کنه . حیف نیست این پولی رو که با هزار زحمت در می اریم بزنیم تو خون بخوریم ؟ فردا هزار جور مرض و ناراحتی بگیریم که چرا این اینجوری کرد ؟ اون اونجوری گفت ؟

به نظر من بهتره با همسرمون دوست باشیم  یکیش این که  ما از خانواده دوستمون انتظار نداریم کارهایی رو برای ما بکنن یا نه چون اونطور که معلومه بیشتر اتفاق ها سر بقیه هستش پس یکم انتظاراتمون رو کم کنیم حرفهای دیگرون هم برامون فرق نمی کنه مهم شوهرمونهههههههههههههه

به نظر من هم اصل مشکل حول اطرافیان و خونواده میچرخه که به نظر من راه حلش دوریو دوستیه والبته کمی گذشت اوایل ازدواجم خوب تجربه من اینه که یکم سخته من چون یکم بی سلیقه و حواس پرت بودم مشکل داشتیم مثلاً همسری به اینکه همه چی باید تو یخچال توی ظرف در بسته باشه حساس بود منم چند بار یادم رفت خوب ناراحت شد مثل همین جور چیزا چند بار برام پیش اومد به مرور حساسیت ها رو که آدم بشناسه دلخوری ها کمتر میشه

با نظراتون موافقم
درسته mina-miki جون حساسیت ها باید کم بشه اما خوب قبول دارم که مثلا خود من یه وقتایی میخوام یه کاری کنم حساسیت کم بشه اما یه چیزی
میگم که به مرور زمان نتیجه ی بر عکس میده.
البته قبلا بیشتر از این اشتباها میکردم اما الان تقریبا اخلاقا و حساسیت هامون دستم اومده.
meha جون قبول دارم یکی از موضوعاتی که دلخوری بوجود میاره حرف خانواده هاست.حالا تو هر زوجی یه مدله!
مثلا من خودم به بیخیالی و بی مسئولیتی خیلی حساسم اینکه درسته به فرض پدر شوهر وظیفه نداره منو خوشبخت کنه و این وظیفه ی همسر آدمه اما
تا یه حدی وظیفه داره که اگه از دستش بر میاد و توانش رو داره کمک کنه تا زندگی دو نفر آدم اونم تو این دوره زمونه یه کم راحت تر شروع بشه..
(پدر شوهر صرفا مثال بود-)
آره آیشن جون باهات موافقم اصل شوهر آدمه....
nastaran جون کاملا درکت میکنم.. من خودمم یه وقتایی خیلی غصه میخورم که چرا آدم باید بخاطر دیگران به خودش سخت بگیره و ناراحتی پیش بیاد
حالا یه وقتایی دقت کنی میبینی اون آدمی که بخاطرش با همسرت بگو مگو کردی اصلا ارزشش رو هم نداشته.
 
 

ما هم اوايل قبل از عقد و نامزدي خيلي دعوا ميكرديم و حرص ميخورديم چون رسمو رسوماتو فرهنگامون خيلي با هم فرق داشت. همش تو همه چي اختلاف سليقه داشتيم حتي تو لباس پوشيدن . خيلي بهم سخت ميگذشت. البته خودمم خيلي به خودم سخت ميگرفتمو همش نصيحتايي كه بهم ميكرد يا اتفاقاتي كه از قبل افتاده بود و من نبايد تكرار ميكردم يادم ميرفت ودوباره تكرار ميشد. بعد از دعوا هم من سعي نميكردم پيش قدم بشم. چشم گفتن هم برام خيلي سخت بود ولي به مرور زمان ياد گرفتم الان وقتي ميبينم بازم تو يه مسئله اختلاف سليقه داريم زود ميزنم به شوخيو خنده و ميگم باشه هر چي تو بگي. ارزش نداره بيخودي سر مسائل بيخودي اعصابمونو خورد كنيم. و ميبينم كه چشم گفتن حتي فقط زباني چقدر تو روحيش تاثير گذاشته و خيلي خيلي آرومتر از قبل شده. 

بیشتر اختلاف ما سر بچه هاست خدایش هم بعضی وقتها زور میگه و یه مشکل بزرگش چون ناپدری داشته اصلا بلد نیست پدری کنه گاهی اوقات میگم ادم اینقدر بی احساس در کل همیشه طرف خونواده اش رو میگیره حتی زمانی که میفهمه حق با من بوده ولی تازگی فهمیدم  زیاد دور برش نمیرم به بچه ها که الان بزرگ شدن میگم منو وسط نندازین

aftabetarik نوشته است:
ما هم اوايل قبل از عقد و نامزدي خيلي دعوا ميكرديم و حرص ميخورديم چون رسمو رسوماتو فرهنگامون خيلي با هم فرق داشت. همش تو همه چي اختلاف سليقه داشتيم حتي تو لباس پوشيدن . خيلي بهم سخت ميگذشت. البته خودمم خيلي به خودم سخت ميگرفتمو همش نصيحتايي كه بهم ميكرد يا اتفاقاتي كه از قبل افتاده بود و من نبايد تكرار ميكردم يادم ميرفت ودوباره تكرار ميشد. بعد از دعوا هم من سعي نميكردم پيش قدم بشم. چشم گفتن هم برام خيلي سخت بود ولي به مرور زمان ياد گرفتم الان وقتي ميبينم بازم تو يه مسئله اختلاف سليقه داريم زود ميزنم به شوخيو خنده و ميگم باشه هر چي تو بگي. ارزش نداره بيخودي سر مسائل بيخودي اعصابمونو خورد كنيم. و ميبينم كه چشم گفتن حتي فقط زباني چقدر تو روحيش تاثير گذاشته و خيلي خيلي آرومتر از قبل شده. 

 
کاملا درکت میکنم و میفهمم چی میگی....
مخصوصا که مردا عاااشق " چشــــــــــــــــم " شنیدن هستن و با اینکار به خودشون ثابت میشه که هنوز جذبه دارن !!
ای خداا آخه قربونت برم ، چرا اینقدر آدما رو پیچیده آفریدی؟؟
یه وقتایی یه حرفی تو یه موقعیت جادو میکنه و تو یه موقعیت دیگه گند میزنه ..
شاد باشی.
 

monir11 نوشته است:
بیشتر اختلاف ما سر بچه هاست خدایش هم بعضی وقتها زور میگه و یه مشکل بزرگش چون ناپدری داشته اصلا بلد نیست پدری کنه گاهی اوقات میگم ادم اینقدر بی احساس در کل همیشه طرف خونواده اش رو میگیره حتی زمانی که میفهمه حق با من بوده ولی تازگی فهمیدم  زیاد دور برش نمیرم به بچه ها که الان بزرگ شدن میگم منو وسط نندازین

عزیزم هر آدمی یه قلقی داره و بالاخره رگ خواب همسرتون دست شماست که خانومش هستی.
همین که این اخلاق ایشون رو درک میکنید که ریشه اش از کجاس خیلی بهتون کمک میکنه تا کمتر ناراحت بشی.
امیدوارم همه مشکلشون حل بشه تا بتونن از با هم بودن لذت ببرن.

راستش من خیلی راه کار ها و تحلیل های ماندگار جون رو دوست دارم و خیلی دوست دارم ایشون هم نظرشون رو در مورد این اختلاف سلیقه ها اختلاف نظر ها
دخالت های بقیه.... یا موارد دیگه بگن.
مطمئنم به همه ی ما کمک میکنه تا بیشتر همدیگه رو درک کنیم و تفاوت هامون رو بیشتر بشناسیم.
 

یعنی کسی نیست بیشتر کمکمون کنه؟
سر غیرت مردا که یه وقتایی از نظر ما خانوما زیادی بنظر میاد کسی نظری نداره؟

شوهر منم خيلي غيرتيه. اون اوايل يه كم برام سخت و سنگين بود . مثلا دوست نداشت با دوستام برم تفريح. يا از يه سبك لباس پوشيدن خوشش ميومد يا اينكه خوشش نمييومد با بدليجات دستم كنم. يا موقعي كه سركار ميرفتم ميگفت لباس ساده بپوش وزياد با همكارات صميمي نباش. ولي به مرور زمان بهش عادت كردم و تغيير كردم الان تيپ و لباس پوشيدنم مثل خانوما شده مانتو شلوار ست و كفش پاشنه دار . رو ديد ديگران هم خيلي تاثر داره همسايه هاي مادرشوهرم اينا هميشه ميگن عروس فلاني خيلي تميز و با وقار لباس ميپوشه خيلي سنگينه البته جسارت نباشه ها به اونايي كه اسپرت ميپوشن ببخشيد ولي اونا ميگن. يا اينكه بعدها ميديدم چندتا دختر مثلا باهم ميرن پارك سرو صدا تفريح و شلوغ ميكنن خودم يه جوري شدم گفتم يعني ما هم بيرون ميرفتيمم اينجوري بوديم . بعدا با هم منطقي كه حرف زديم ميگفت با دوستات جاهاي فرهنگي برو خريد برو يا نمايشگاه برو ولي پاركو اينا نرو. وقتي به حرفاش فكر ميكنم ميبينم حق داره همش به نفع خودمه .

aftabetarik نوشته است:
شوهر منم خيلي غيرتيه. اون اوايل يه كم برام سخت و سنگين بود . مثلا دوست نداشت با دوستام برم تفريح. يا از يه سبك لباس پوشيدن خوشش ميومد يا اينكه خوشش نمييومد با بدليجات دستم كنم. يا موقعي كه سركار ميرفتم ميگفت لباس ساده بپوش وزياد با همكارات صميمي نباش. ولي به مرور زمان بهش عادت كردم و تغيير كردم الان تيپ و لباس پوشيدنم مثل خانوما شده مانتو شلوار ست و كفش پاشنه دار . رو ديد ديگران هم خيلي تاثر داره همسايه هاي مادرشوهرم اينا هميشه ميگن عروس فلاني خيلي تميز و با وقار لباس ميپوشه خيلي سنگينه البته جسارت نباشه ها به اونايي كه اسپرت ميپوشن ببخشيد ولي اونا ميگن. يا اينكه بعدها ميديدم چندتا دختر مثلا باهم ميرن پارك سرو صدا تفريح و شلوغ ميكنن خودم يه جوري شدم گفتم يعني ما هم بيرون ميرفتيمم اينجوري بوديم . بعدا با هم منطقي كه حرف زديم ميگفت با دوستات جاهاي فرهنگي برو خريد برو يا نمايشگاه برو ولي پاركو اينا نرو. وقتي به حرفاش فكر ميكنم ميبينم حق داره همش به نفع خودمه .


 

دقیقا میفهمم چی میگی اما میشه یه چیزی بپرسم؟
میشه بگی برخورد شما وقتی بهتون میگفت چی بود؟
من میخوام بدونم تو این موارد جبهه گرفتن چقدر میتونه بد باشه؟
آخه بنظرت اگه همیشه ما بخوایم عوض بشیم بعدا مشکل ساز نمیشه؟یا این که همسر بخواد به چیزای بیشتری حساس بشه؟؟
 
ببخشیدا اینهمه سوال پرسیدم اما میخوام بدونم چه رفتاری بهتره تا رابطه ام و  برخوردم بهتر بشه
ممنون.
 

خواهش ميكنم گلم. اون اولا كه من خيلي جبهه ميگرفتم و حرفاشو زياد قبول نميكردم. فكر ميكردم داره منو از حقوقم محروم ميكنه . خيلي وقتا اين درگيريا به خاطر اينكه من كوتاه نميومدم بيشتر ميشد. مثلا: شوهرم خوشش نميومد من تو محل كارم كتوني بپوشم. منم يه كتوني خيلي خوشگل داشتم همش اونو ميپوشيدم. اينم بگما شوهرم اولين بار همه چيو با خوبيو آرامش بهم تذكر ميده ولي اگه دوباره عمدا تكرار كنم خيلي ناراحت ميشه. يا يه مانتو پانچ داشتم اونم خيلي دوست داشتم اونم ميگفت نپوش ولي من كار خودمو ميكردم. بعد از كلي ناراحتي و دعوا يه بار جلو آينه بودم ديدم من كه قدم خيلي بلند نيست اصلا يه همچين مانتويي بهم نمياد. يا يه خانم تو محيط كاري كتوني ميپوشه مثل ورزشكارا انگاراز باشگاه اومده باشم سركار. بعد از يه مدتي ديدم اگه بگم باشه هم خيلي خوشش مياد هم اينكه بهم اعتماد و احترامش بيشتر ميشه. بعد از اون هر چي ميگفت ميگفتم باشه خداييش تاحالا چيز بي منطقي هم نگفته و بيخودي گير بهم نداده. الان هم خيلي آرومتره هم اعتمادش بيشتره و نسبت به خيلي چيزا بيتفاوت تره يعني ديگه حساسيت اون وقتارو نداره. به نظر من البته ميگم بازم نظر من اينه حرف گوش كردن به نفع خودمونه . يعني زياد مردا پررو نميكنه ولي باعث ميشه دلگرميه مرد به زندگيش بيشتر بشه و اون احساس مر بودنو بيشتر در وجودش احساس كنه. البته بعد از ازدواج بلاخره چه بخوايم چه نخوايم بايد تابع شوهرمون باشيم ديگه اين يه حقيقته. 






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 437]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن