تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن هرگاه سخن گويد ياد (خدا) مى كند و منافق هرگاه سخن گويد بيهوده گويى مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799148722




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پرسش و پاسخ در محضر امام رضا (ع) (بخش دوم)


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسکانیوز ـ سؤال نهم: مامون سوال کرد: ای اباالحسن بفرمایید که جدتان امیرالمومنین چگونه قسمت کننده بهشت و جهنم است؟ امام رضا (ع): «آیا از پدرت و او از پدرانش و آنها از ابن عباس نقل نکرد‌ند که رسول خدا (ص) درباره علی (ع) فرمود: «حبه علی ایمان و بغضه کفر»؟ محبت علی ایمان است و کینه و دشمنی نسبت به او کفر است (مامون تصدیق نمود و حضرت فرمود: بنابراین تقسیم بهشت و جهنم توسط او بدین معنی است که محبین او اهل بهشت و دشمنان او اهل جهنم‌اند.» اباصلت می‌گوید: هنگامی که حضرت به خانه تشریف بردند به ایشان عرض کردم چقدر نیکو پاسخ دادید، حضرت فرمود: «من از همان طریق که او آن را قبول دارد سخن گفتم والا از پدرم شنیدم و او از پدرانش و آنها از امیرالمومنین نقل کردند که رسول خدا (ص) فرمود: « یا علی انت قسیم الجنه و النار یوم القیامه تقول للنار: هذا لی و هذا لک» ای علی تو قسمت کننده بهشت و جهنم هستی در روز قیامت به نحوی که به آتش جهنم می‌گویی این شخص برای من و این شخص برای توست. (ج 2 ص 164 و 165) . سؤال دهم : دلایل پذیرش ولایتعهدی مأمون چیست ؟ اما رضا (ع): دلیل اول: «حضرت یوسف که پیامر خدا (ص) بود از عزیز مصر که مشرک بود خواست که در دستگاه خویش به او مسئولیت بدهد : «قال اجعلنی علی خزائن الارض أنا حفیظ علیم» (یوسف 55) و امّا مرا نسبت به ولایتعهدی مجبور نمودند» . (ج 2 ص 308) حضرت رضا (ع) مطلب فوق را در پاسخ به اعتراض نسبت به قبول ولایتعهدی مأمون بیان فرمودند. پاسخ آن حضرت اشاره به این دارد که مجرد قبول مسئولیت در حکومت طاغوت فضیلت او را به عنوان امام مخدوش نمی‌کند چنانکه نبوت حضرت یوسف مخدوش نشد خصوصا با توجه به اینکه حضرت یوسف در حکومت طاغوت خود پیشنهاد دهنده مسئولیت بود اما آن حضرت را مجبور به پذیرش ولایتعهدی نمودند. دلیل دوم: «خداوند می‌داند که من کراهت داشتم از قبول ولایتعهدی اما مرا بین قبول و آن و یا کشته شدن مجبور ساختند و من قبول را انتخاب کردم به دلیل ضرورت اجتناب از هلاکت. بعلاوه در این امر داخل نگشتم مگر مانندکسی که از آن خارج گشت، به خدا شکایت می‌برم و از او یاری می‌جویم. » (ج 2 ص 312) این پاسخ را امام رضا (ع) در پاسخ به طعن گروهی که گفته بودند علی بن موسی الرضا از طرفی اظهار زهد در دنیا را دارد و از طرف دیگر و لایتعهدی مامون را پذیرفته است و این گونه احادیث بیانگر این است که حضرت رضا(ع) با پذیرش ولایتعهدی چه فشار روانی را از طرف برخی شیعیان جاهل و دشمنان خود تحمل نموده است و پاسخ بیانگر این است که آن حضرت براساس آیه «ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه» (بقره – 195) خودتان را با دست خویش به هلاکت نیفکنید، عمل نموده است. حقیقت این است که پذیرش ولایتعهدی در مقایسه با کشته شدن، برای اسلام و حفظ دین خدا لازم تر بوده است و براین اساس در چنین مواردی کشته شدن از مصادیق به هلاکت افکندن خویش محسوب می شود و لذا در برابر تهدید مامون فرمود: «قد نهانی الله تعالی ان القی بیدی الی التهلکه خداوند مرا نهی کرده است از اینکه با دست خویش خودم را به هلاکت افکنم» (ص 315) دلیل سوم: «آنچه جدم امیرالمومنین (ع) را مجبور به شورا (شش نفری) نمود مرا وادار به پذیرش ولایتعهدی مامون کرد. » (ج 2 ص 315 و 316) سؤال یازدهم: چگونگی تحمیل ولایتعهدی از طرف مامون و هدف مامون از پیشنهاد خلافت قبل از ولایتعهدی چه بود؟ اباصلت هروی جلسه مامون با حضرت امام رضا (ع) را که در آن گفت و گو پیرامون ولایتعهدی و هدف مامون وجود دارد را چنین نقل نموده است: «مامون: ‌ای فرزند رسول خدا من به علم و فقه و زهد و تقوا و عبادت تو معرفت یافته‌ام و تو را به خلافت شایسته‌تر از خدا می‌دانم. امام رضا (ع): «بالعبودیه لله عزوجل افتخر و بالزهد فی الدنیا ارجوالنجاه من شر الدنیا و بالورع عن المحارم ارجو الفوز بالمغانم و بالتواضع فی الدنیا ارجو الرفعه عند الله عزوجل» به بندگی نسبت به خداوند افتخاری می‌کنم و به وسیله زهد در دنیا امید نجات از شر دنیا و با پرهیز از حرام‌ امید رسیدن به غنائم و بهره‌های الهی و با تواضع در دنیا امید ارتقاء درجات را نزد خداوند دارم . مأمون:‌ نظر به من این است که خودم را از خلافت غزل کنم و آن را برای تو قرار دهم و با تو بیعت کنم. امام رضا(ع): اگر خلافت شایسته توست پس خداوند آن را برای تو قرار داده است و جایز نیست که لباس خلافت را که خداوند بر تن تو پوشانده از تن به درآوری و برای دیگری قراردهی و اگر شایسته تو نیست باز هم برای تو جایز نیست که آن را به من بسپاری (زیرا جعل خلافت مختص به خداوندست) مأمون:‌ای فرزند رسول خدا تو باید به این امر تن دهی امام رضا (ع): من به دلخواه خود هرگز گردن نمی‌گذارم. مأمون: پس ولایتعهدی مرا بپذیر. امام رضا (ع): به خدا قسم که پدرم از پدرانش و آنها از امیرالمومنین و او از رسول خدا (ص) روایت نمود که:‌ من قبل از تو مسموم و مظلوم کشته می‌شوم و ملائک آسمان و زمین بر من گریه می‌کنند و در سرزمین غربت در کنار هارون دفن می‌شوم. مأمون: چه کسی تو را می‌کشد و به تو اسائه ادب می‌کند در حالی که من زنده‌ام؟ امام رضا (ع): من اگر بخواهم قاتل خود را معرفی کنم،‌ می‌کنم و می‌گویم چه کسی مرا خواهد کشت. مأمون: و تو با این گفتار می‌خواهی خود را آسوده کنی و ولایتعهدی مرا نپذیری تا مردمان بگویند علی بن موسی چقدر زاهد و بی‌رغبت به ریاست دنیاست؟ امام رضا (ع): بخدا سوگند از روزی که خدای عزوجل مرا آفریده دروغ نگفته‌ام و دنیا را برای رسیدن به دنیا ترک نکرده‌ام (ما زهدت فی الدنیا للدینا) و من می‌دانم از پیشنهاد این امر چه قصد و اراده‌ای داری. تو می‌خواهی که مردم بگویند علی بن موسی الرضا نسبت به دنیا و ریاست زهد نداشت بلکه ریاست طلب و حب دنیا دارد و به مردم چنین القاء نمایی که ببینید چگونه علی بن موسی الرضا قبل از ولایتعهدی به خلافت طمع دارد‍؟ مأمون با عصبانیت و خشم: قسم می‌خورم که اگر ولایتعهدی مرا نپذیری تو را مجبور می‌کنم و اگر نپذیری تو را خواهم کشت. امام رضا (ع): خداوند مرا نهی نموده است که با دست خویش خود را به هلاکت اندازم،‌ بنابراین می‌پذیرم (ج2ص312تا 315) سوال دوازهم: شرایط پذیرش ولایتعهدی چه بود؟ امام رضا (ع): «و انا اقبل ذلک علی أنی لا اولی احداً ولا اعزل احداً و لا انقض رسماً و لا سنه و أکون فی الامر من بعید مشیراً وهادیاً » و من ولایتعهدی را بشرطی قبول می‌کنم که در نصب و عزل احدی دخالت نکنم و رویه و روشی را تغییر ندهم و دورا دور مشیر و راهنما باشم.» (ص 315) سوال سیزدهم: خاستگاه تحمیل ولایتعهدی به امام رضا (ع) از طرف مامون چه بود؟ اما جواد (ع) فرمود: خداوند عز وجل به سبب دعای باران حضرت رضا (ع) برکت را به شهر افزود. یکی از حسودانی که انتظار ولایتعهدی خود را داشت، مامون را از عزت پیدا کردن و شرافت یافتن حضرت رضا نزد مردم برحذر ‌داشت و تذکر داد که نکند خلافت از خاندان بنی العباس به خاندان علی انتقال یابد. مامون در جواب او گفت: این مرد در خفای از ما، مردم را به امارت خود می‌خواند، ما خواستیم او را ولیعهد خود کنیم تا اینکه دعوتش برای ما باشد و مردم را به سوی ما بخواند و با قبولی ولایتعهدی اعتراف به خلافت ما کرده باشد و ملک و پادشاهی را از آن ما داند و کسانی که گول او را خورده و مفتون او شده‌اند، بدانند و اعتقاد پیدا کنند که دیدگاه آنان نسبت به او درست نبوده و در حق به شک افتاده و سست شوند و بدانند که آنچه مدعی بوده، در کم و زیاد نادرست است و امر خلافت با امضای ضمنی او از برای ما و مخصوص ما است نه برای او و ما ترسیدیم که اگر او را به آنحال رها کنیم به نحوی بر ما رخنه کند و نوعی شکاف ایجاد کند که نتوانیم آن را جلوگیریم و از ناحیه او بلایی به سر ما آید که طاقت تحمل آن را نداشته باشیم. حال که او را ولیعهد خود کردیم و مرتکب خطایی شدیم و با بلند مرتبه نمودنش خود را مشرف بر هلاک کردیم، اکنون جایز نیست در امر او سستی به خرج دهیم و احتیاج داریم که اندک اندک فرودش آریم تا در منظر جلوه دهیم که او لیاقت این امر را ندارد، سپس فکری به حالش کنیم که ماده بلا را از ما قطع کند و از فکرش خلاص شویم. آن مرد گفت: راه فرود آوردنش این است که بزرگان این مرز و بوم و جماعتی را حاضر آور از سران سپاه و لشکریان و قاضیان و برگزیدگان از فقها، تا نقصان او را در حضور جمع روشن کرده و اثبات شود و این خود در حقیقت به منزله بازگرفتن مقامی است که تو او را در آن فرود آورده و به او واگذاشته‌ای و آنان آن را درست تلقی کرده و تو را در این کار مصیب خواهند دانست. (ج2 ص 388 تا 391) سوال چهاردهم: زمینه و آثار اجتماعی «دعای باران» چه بود؟ هنگامی که امام رضا (ع) به عنوان ولایتعهدی معرفی شد، مدتی باران نیامد و برخی معاندان و مخالفین، به جو سازی علیه آن حضرت پرداختند و نیامدن باران را به بد یمنی قدم ایشان تبلیغ کردند که از وقتی پا به این سرزمین نهاده، خداوند باران رحمت خود را از این مردم دریغ کرده است. ]مامون از طرفی جو موجود را علیه خویش تحلیل می‌کرد و از طرفی خواستار تضعیف موقعیت و جایگاه اجتماعی حضرت بود و بر این اساس از او درخواست «دعای استسقاء» یعنی دعای باران را نمود تا اگر مستجاب شود از این جو خلاصی یابد و اگر مستجاب نشود، موقعیت آن حضرت تضعیف شود[ حضرت پذیرفت که روز دوشنبه دعا کند و در این روز به همراه مردم به بیابان رفتند و چنین دعا کردند:‌ «خدایا، پروردگارا حق ما اهل بیت را عظیم نمودی و براین اساس مردم به ما توسل نموده‌اند. و امید به فضل و رحمت تو دارند و توقع نسبت احسان و نعمت تو پیدا کردند پس بر آنها بارانی پرسود، فراگیر، بی وقفه و بی درنگ و بی ضرر و زیان بباران» مردم هنوز به خانه‌هایشان نرسیده بودند که باران رحمت الهی شروع به باریدن گرفت و مردم نزد آن حضرت آمدند و به او تبریک و تهنیت گفتند به سبب کرامتی که خداوند عز و جل به او مرحمت فرموده است. (ج2 ص 383 تا 386) سوال پانزدهم: اخلاق و عبادت امام رضا (ع) چگونه بود؟ رجاء بن أبی ضحاک محافظ امام رضا از مدینه تا خراسان می‌گوید: «به خدا قسم احدی را ندیدم که از او متقی‌تر نسبت به خدای تعالی باشدو یا از او بیشتر یاد خدا باشد، ذکر خدا گوید، در تمامی اوقاتش و یا خدا ترس و پارساتر از او باشد و چون سپیده می‌دمید نماز به جای آورده و در سجده گاه خود می‌نشست و مشغول گفتن سبحان اللّه و الحمدلله و لااله الا اللّه و تکبیر و صلوات بود تا آفتاب بدمد سپس به سجده می‌رفت و در سجده بود تا آفتاب بالا آید، آنگاه برمی‌خواست و به امور مردم می‌پرداخت.» (ج2 ص 421) از ابراهیم بن عباس روایت شده که گفت: «هرگز ندیدم حضرت رضا (ع) با کلامی در گفتارش به کسی جفا یا درشتی کند و هیچگاه ندیدم سخن کسی را قطع کند، صبر می‌کرد تا طرف سخنش تمام شود و بعد اگر لازم می‌دید کلامی می‌گفت، و ندیدم کسی از او حاجتی بخواهد و مقدور او باشد و رد کند. هرگز نزد کسی پایش را دراز نمی‌کرد و در برابر همنشین تکیه نمی‌داد. خنده‌اش تبسم بود و با غلامان و خدمتکاران بر سر سفره طعام می‌‌نشست، بسیار کم خواب بود و بسیار بیداری می‌کشید و شب زنده داری می‌کرد و بسیار روزه می‌گرفت و سه روز روزه هر ماه از وی فوت نمی‌شد و می‌فرمود: این روزه مانند روزه گرفتن همه سال است و بسیار پنهانی صدقه می‌داد و احسان می‌کرد و بیشتر این کارها را شب‌های تاریک انجام می‌داد.» (ج2 ص 432) سوال شانزدهم: امامت چگونه اثبات می‌شود و نشانه‌های آن چه می‌باشد و منشا علم غیب امام چیست؟ از حسن بن جهم روایت شده که روزی به مجلس مامون وارد شدم و حضرت رضا (ع) و علمای علم کلام و فقها از هر فرقه و طائفه‌ای در آن مجلس بودند، یکی از آنها از حضرت سوال کرد: ای فرزند رسول خدا دلیل امامت برای مدعی آن چیست؟ امام رضا (ع): «به نص و دلیل» سوال کرد: نشانه‌های امام چیست؟ امام رضا (ع): «علم و دانش و مستجاب شدن دعای او» سوال کرد: وجه خبر دادن شما به چیزهایی که بعدا واقع می‌شود چه چیز است؟ امام رضا (ع): «از راه آن علم معهودی که از رسول خدا (ص) بما رسیده است (کتاب جامعه) سوال کرد: به چه چیز از نیات قلبی مردم آگاهی می‌یابید؟ امام رضا (ع): «مگر به تو این خبر از رسول خدا (ص) نرسیده است که فرمود: «اتقوا فراسه المومن فانه ینظر بنورالله» از فراست و تیزهوشی مومن پروا کنید زیرا او با نور خدا به اشیاء می‌نگرد و خداوند در ما امامان فراست همه مومنین را جمع کرده است و در کتاب محکم خود فرموده است: «ان فی ذلک لایات للمتوسمین» (به درستی که در این نشانه‌هایی است برای متوسمین ـ یعنی کسانی که با علائمی نظر کنند و از آن علائم حقیقتی را درک می‌کنند ـ (حجر 75) اولین آنها رسول خدا (ص) است سپس امیرالمومنین (ع) و سپس حسن و حسین و سایر امامان از ذریه حسین (ع) تا روز قیامت. خداوند عزوجل ما را به روحی از جانب خود که مقدس و مطهر است یاری می‌رساند که ملک و فرشته نیست و با هیچکس از گذشتگان نبوده است مگر رسول خدا (ص) و او با امامان از ما هست و به آنان توفیق میدهد و او عمودی از نور میان ما و خداوند عزوجل است.» (ج2 ص 479 تا 481) سوال هفدهم: حد معرفت شما امامان چیست که اگر از آن فراتر رویم دچار «غلو» شده و در زمره غالیان قرار می‌گیرد؟ امام رضا (ع): «پدرم موسی بن جعفر از آباء گرامیش از رسول خدا (ص) روایت نمود که آن حضرت فرمود: مرا از آنچه حق و حد من است بالاتر مبرید زیرا خداوند تبارک و تعالی مرا قبل از آنکه رسول خود قرار دهد، بنده خود قرار داده است و در کتاب خود فرمود: «ماکان لبشر ان یوتیه اللّه الکتاب و النبوه ثم یقول للناس کولوا عبادا لی من دون اللّه و لکن کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون ـ و لا یامرکم ان تتخذوا الملائکه و النبیین اربابا أ یامرکم بالکفر بعد اذ انتم مسلمون» (آل عمران 80 و 81) ]برای احدی از انسان‌ها که خداوند به آنها کتاب و نبوت را داده است این حق وجود ندارد از مردم بخواهد که بنده من باشید بلکه پیامبران از آنها می‌خواهند که پرستش کنندگان خداوند باشید براساس آنچه از کتاب تعلیم می‌دهید و تدریس می‌کنید و خداوند شما را امر نکرده است که ملائک و پیامبران را پروردگار خود بگیرید آیا ممکن است آنها شما را به کفر امر کنند پس از آنکه مسلمان شدید و به خدای یگانه ایمان آوردید؟[ و علی (ع) فرمود: دو طائفه در مورد من هلاک می‌شوند و مرا تقصیری نیست: یکی محب ودوستی که از حد می‌گذراند و غلو می‌کند و دوم دشمنی که در کینه ورزی خود از حد گذرانده است و ما در پیشگاه خداوند بیزاری می‌جوییم از همه کسانی که در مورد ما غلو می‌کنند. و ما را بیش از حد و حدود ما بالا می‌برند همانگونه که حضرت عیسی بن مریم علیه السلام از نصاری بیزاری چیست. بنابراین هر کس برای پیامبران یا امامت خدایی و ربوبیتی مدعی گردد یا نبوت امامان را معتقد شود و یا در حق غیر ایشان امامان قایل گردد ما از او بیزاریم هم در دنیا و هم در آخرت» (ج2 ص 479 تا 483) سوال هجدهم: اعتقاد به رجعت چه حکمی دارد؟ امام رضا (ع): «به حق است و در امت‌های گذشته هم بوده است و قرآن مجید هم بدان ناطق است و رسول خدا (ص) هم فرموده: هرچه در امت‌های سابق اتفاق افتاده در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد بی‌کم و کاست و بدون تفاوت و فرمود: هر گاه مهدی امت از اولاد من خروج کند، عیسی بن مریم نازل شود و پشت سر او با او نمازگزارد و فرمود: اسلام با غریبی شروع شده بزودی به غربت باز گردد، پس خوشابه حال غربا. پرسیدند یا رسول اللّه سپس چه خواهد شد؟ فرمود: حق به صاحبش باز خواهد گشت.» (ج2 ص 483 و 484) سوال نوزدهم: اعتقاد به تناسخ چه حکمی دارد؟ (اعتقاد به تناسخ یعنی اعتقاد به اینکه پس از مرگ روح به بدن دیگر تعلق می‌گیرد یا انسان یا حیوان) امام رضا (ع): «هر کس قائل به تناسخ باشد به خداوند بزرگ کافر و بهشت و جهنم را تکذیب کرده است و اما قومی وجود داشت که خداوند بر آنها غضب کرد و آنها را مسخ نمود و سه روز زنده بودند و سپس هلاک شدند و تولید نسل نیز نکردند. پس آنچه در طبیعت از میمون‌ها و خوک‌ها وجود دارد حیوانات طبیعی هستند نه انسان‌های مسخ شده» (ج2 ص 485) نویسنده: احمد امید




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن