واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگاهي بر مقدمه هستي در وبسايت قرآنشناسي
گروه خبرنگاران افتخاري / محمد فضلعلي: بخش فارسي وبسايت قرآنشناسي مطلبي را با عنوان «مقدمه هستي» و در زمينه معجزات پيامبر و ويژگيهاي هستي به نگارش درآورده است، بخش نخست اين مطلب پيش از اين تقديم حضور شد در اين بخش مروري بر آيات متشابه و محكم را از نظرتان ميگذرانيم.
هر پيامبري براي اثبات پيامبري خود معجزه يا معجزاتي داشته و نوع معجزه يا معجزات هر پيامبري هم به شرايط دوران وي بستگي داشته است، متن زير به قرآن، آخرين معجزه پيامبران و معجزه آخرين پيامبر(ص) حضرت محمد(ص) ميپردازد.
مثال براي آيات متشابه:
احزاب 58 ـ 60:«وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغـَيْرِ مَا اكْـتَسَـبُوا فَـقـَدِ احْـتَمَلُوا بُهْتَانًا النَّبِيُّ وَإِثْمًا مُبِينًا ــ يَاأَيُّهَا قُـلْ لِأَزْوَاجِـكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَـلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْـرَفْـنَ فَـلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ــ لَئِنْ لَمْ يَـنْـتَهِ الْمُنَافِـقُـونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَـنّـَكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا».
«و كسانيكه بـه زنان و مردان ايمان آورده بـراي كار ناكرده زخم زبان ميزنند، مرتكب تهمتزني و گناه بزدلانه سنگيني ميشوند. اي پيامبر! به زنـان و دخـتـران خـود و زنـان مــردان ايـمـان آورده بگو بخشي از جلباب خود را روي خود بكشند. اين كار بهترين راه بـراي شناخته نشدن و از زخم زبان رنجيده نشدنِ آنها است. خـدا مسائل را بـراي آمرزيدن شدن فعلاً كنار ميگذارد و بيش از استحقاق نـيـز ميبخشد. اگر منافـقـيـن و كسـانيكـه مـرض دارند و افراد هرزه شهر نيز دست برندارند به تو امكان برخورد با آنها را ميدهيم و پس از آن جز تعداد كمي از آنها همسايه تو نخواهند ماند».
اين آيات مـربوط به دستشويي رفـتن افراد در زماني بوده كه عربها دستشويي را جدا و دور از واحد مسكوني خود درست ميكردهاند. وقـتي خانواده محمد و بقـيه ايمانآورندگان به دستشويي ميرفته اند مخالـفـيـن محمد چنانكه آيه مـطرح كرده به ايمانآورندگان تـهـمت و زخم زبان ميزندهاند. (مـصدر «اذي» مربوط به آزار دادن با زبان است). آيه به محمد گفـته كه به «دختران و زنان خود و زنان ايمانآورندگان» بگويد كه بخشي از جلباب خود (جـلـبـاب پـوشـشي اسـت كـه روي پوشش اصلي و رسـمي ميپوشـند و لـبـاس سـنتي عربها است. فرق آن با چادر اين است كه جلباب آستين و دكمه دارد ولي چـادر ندارد) را روي صـورت خود بيندازند تا شناخته نشوند و با شناخته نشدن از زخم زبان آزرده نميشوند. (يعني اگر كسي روي خـود را بپوشاند و ديگران او را در حالـيـكـه نميشـناسـنـد بـدگـويي كـنـنـد، او آزرده نميشـود. چون او ميداند كه هوچي گرها او را نميشناسند). و بعـد آيه ميگويد: خدا غـفـوز رحيم است. غـفـور يـعـني: كـسيكه مسئله اي را فعلاً كنار ميگذارد تا اينكه بـعـدهـا به آن رسيدگي كند. و رحيم يعني: كسيكه بيش از استحقاق ميبخشد و «غـفـور رحـيـم» در آيه يعني اينكه: خدا فعلاً از كـردار كسانيكه دختران و زنان پيامبر و و زنان ايمان آورندگان را اذيت مي كـنـنـد صـرف نظـر مي كند تا اگر بعـدها آدمهاي درستي شدند اين عـمـلـكـردهـاي آنـهـا را ببخشد. بعـد نيز در ادامه مي گويد: اگر دست برندارند بـه مـحـمـد امـكـان بـرخـورد بـا آنها داده خواهد داد تا جايي كه جز تعداد كمي از آنها بـقـيه از همسايگي وي بروند.
اين آيات آيات متشابه است. يعني هـمـيـشه و هـمه جا بقوت خود باقي نيستند، بلكه مربوط به شرايطي است كه مـسـلـمانـان مورد اذيت و آزار و تهـمت واقع شوند. (الـبـته اگر مـناسبترين راه برخورد با افـراد هـرزه در آن شرايط همين باشد).
نمـونـه ديگـر بـراي آيـات مـتـشـابـه:
بقره 204ــ 205: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَـوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُـشْـهِـدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَـلْـبِـهِ وَهُـوَ أَلَـدُّ الْخِصَامِ ـــ وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُـفْـسِـدَ فِيهَا وَيُهْـلِـكَ الْحَـرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْـفَـسَـادَ.
«در ميان مردم افرادي هستند كـه حـرف آنها پيش از رسيدن به حاكـميت چـشم انسان را ميگيرد، خدا آنچه در دل وي ميگذرد را ميبيند، او كسي است كه هـيچ فضا و امكاني را به كسي نخواهد داد ـــ وقـتي به حاكميت ميرسد همه فعاليتهاي خود در كشور را بر بيعـدالتي ميگـذارد (يعني براي خود كار ميكند) و اقـتصاد و انسانها هر دو را نابود ميكـند».
اين آيات مـربـوط به زمان انـتخـابـات است. در زمـان محـمـد مـوضـوعـيتي نداشته است. پس از محمد تا به امروز نيز جز گهگاهي در مدت كوتاهي، اساساً موضوعيت پيدا نكرده است. امروزه نيز در مـيان مسـلـمانان موضوعـيـتي ندارد.
هرگاه جايي انتخابات شد وقـت به كار گرفـتن ايـن آيات است و منظورِ آيات نرفـتن دنـبال شعر شعار افـراد و بلكه مراجعه نمـودن به عـملكرد و كارنامه آنها و مواردي از اين قـبيل است. آيات اينچنيني كه مـربـوط به شـرايـط خـاصـي اسـت آيـات مـتـشـابـه است.
مـثـال بـراي آيـه مـحـكـم:
بقره 184: « أَيَّامًا مَعْـدُودَاتٍ فَـمَـنْ كَـانَ مِـنْـكُـمْ مَرِيضًا أَوْ عَـلَى سَـفَـرٍ فَـعِـدَّةٌ مِـنْ أَيَّامٍ أُخَـرَ وَعَـلَى الَّذِينَ يُطِـيـقُـونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَـهـُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُـومُـوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُـنْـتُمْ تَعْـلَمُونَ».
«روزه در روزهـاي مشـخصي است. اگـر كـسي از شـما در آن روزها مريض بـود يـا در مسافـرت، روزهاي ديگري را روزه بگيرد. كسانيكه از روزه گـرفـتـن رنـج ميبرند، به جاي روزه گـرفـتـن فـرد بـيـنـوايي را غــذا بدهند. اگر كسي نفرات بيشتري را غذا بدهد براي خود خوبي بيشتر كرده و روزه گرفتنِ شما وقتي آن را بشناسيد آن را به نفع خود خواهيد ديد».
اين آيه از آيات «مُحْكـَم» است. يعني: ماه رمضان در هر زمان و مكان و شرايطي كه واقع شود، اين آيه بقوت خـود باقي است. هر كه بتواند روزه بگيرد روزه ميگـيـرد و هـر كـه مريض باشـد يا در مـسـافـرت، روزهاي ديگري (پس از ماه رمضان) روزه ميگـيرد و هـر كـه از روزه گرفـتـن رنـج ميبرد بجاي روزه گرفـتـن فـرد بينوايي ( يا اگر خواست بينوايان بيشتري را) غـذا ميدهـد.
آيـات مـنـسـوخ
بـقـره 106: «مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِـثـْلِهَا. أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ».
« آيه اي را منسوخ يا فراموش نميكنيم مگر اينكه بهتر از آن يا مانند آن را ميآوريم».
واژه « نـَسْـخ» به معني: «از دور اسـتـفـاده خارج كردن و كـنار گـذاشتن» است و «منسوخ» به معني: «از دور استفاده خارج شده و كنار گـذاشـتـه شده» است. قرآن آياتي دارد كه مربوط به وضعـيت يا دوران خاصي است و پـس از عـبور از آن وضعيت ديگر اعتبار و موضوعيت خود را از دست ميدهند و مطلقاً به كار گرفته نميشوند. اين آيات آيات «منسوخ» (يعني: آيات از دور اسـتـفـاده خارج شده) ناميده ميشوند. مانند: نـسـاء 43: «يا اَيُّـهَـا الذيـنَ آمَـنـُوا لاتـَقـْرَبُـوا الـصَّـلاةَ وَ اَنـْتـُمْ سُـكـاري حَـتـّي تـَعـْلَـمُـوا ما تـَقـُولـُونَ».
«كسانيكه ايمان داريد! وقـتي كه مست هستيد به نماز خواندن نزديك نشويد تا وقـتيكه بدانيد (در نماز) چه مي گوييد».
اين آيه با آيه 90 سوره مائده منسوخ شده: «يا اَيُّـهَـا الـّذيـنَ آمَـنـُوا اِنـَّمـا الْـخَـمْـرُ وَ الْـمَـيْـسِـرُ وَ الاَنـْصـابُ وَ الاَزْلامُ رِجْـسٌ مِـنْ عَـمَـلِ الشَّـيْـطـانِ فـَاجْـتـَنِـبُـوهُ لـَعَـلـَّكُـمْ تـُفـْـلِـحـُونَ».
در جاهاي ديگر نيز به تحريم مشروب اشاره شده از جـمـله در آخر آيـه بعـدي آيه مزبور گفـته: فـَهَـلْ اَنـْتـُمْ مُـنـْتـَهُـون = آيا ميخواهيد از آن دست برداريد (يعني از آن دست برداريد).
("فـراموش كردن" آيهاي به معني: "رها كردن آن تا بكارگيري مجدد آن در شرايط مشابه بعدي است. ولي"نـَسْخ نمودن آيه به معني: "مـطـلـق كـنار گذاشتن آن براي هميشه" است).
چرا قرآن آيات محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ دارد؟
پاسخ روشن است. محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ خاص قرآن نيست. به هر چيزي كه ما در جهان و در زندگي نگاه كنيم به نوعي و به نحوي و در رابطهاي ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه دارند. مثلاً وقتي ما به كلاس دوم دبستان ميرويم. كلاس اول توسط كلاس دوم منسوخ ميشود و اين به اين معني نيست كه به كلاس اول رفتن چيز بي خود يا اشتباه بوده است.
همينطور در رابطه با پوشاكها و ابزارهايي كه استفاده ميكنيم، يا روند و فرايند رشد و شكلگيري پديدهها، و همينطور مسائل سياسي و اجتماعي و اقتصادي و غيره، همه و همه محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ دارند.
علاقهمندان جهت مطالعه اين مطلب ميتوانند به نشاني http://www.quranology.com/farsi/moghademe مراجعه كنند.
ادامه دارد...
چهارشنبه 29 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]