تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بار خدايا! حسن و حسين را دوست بدار و دوستداران آن دو را نيز دوست بدار.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

کود مایع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799678682




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تحليل‌ رنگ‌ در شعر نو


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : تحليل‌ رنگ‌ در شعر نو magmagf20-03-2007, 12:11 AMرنگ‌ در عرصه‌هاي‌ مختلف‌ زندگي، گستره‌ روح، ذهن، جسم‌ و طبيعت‌ آدمي‌ را در بر مي‌گيرد فلسفه‌ و روان‌شناسي، علوم‌ طبيعي، اسطوره، فرهنگ‌ عاميانه، ادبيات، هنر، عرفان‌ و دين‌ هر يك‌ بنا به‌ فراخور خود، كم‌ يا بيش‌ با جلوه‌هاي‌ گوناگون‌ اثبات‌ و طرد رنگ، دادوستد دارند؛ از آن‌ جمله: سوگ‌ در ناحيه‌اي‌ همراه‌ با سياه‌پوشي‌ و در ناحيه‌اي، با پوشش‌ سفيد همراه‌ است. پرچم‌ سبز نشانه‌ دين‌ است. عرفان‌ اسلامي‌ براي‌ قلب‌ سالك، رنگ‌هايي‌ قائل‌ است، عرفان‌ شرقي‌ در تن‌ آدمي‌ نقاطي‌ را محل‌ تمركز و گرد آمدن‌ انرژي‌ مي‌داند و براي‌ هر كدام‌ و فواصل‌ آنها رنگي‌ در نظر مي‌گيرد، در شاخه‌اي‌ از طب، بسته‌ به‌ ادراك‌ رنگ‌ از شعله‌ شمع، پي‌ به‌ بيماري‌ شخص‌ مي‌برند، يونگ‌ ديدن‌ رنگ‌ را در رؤ‌يا به‌ واقعه‌اي‌ و حالي‌ دروني‌ تعبير و تأ‌ويل‌ مي‌نمايد، روان‌شناسي‌ جديد براي‌ درمان‌ برخي‌ پريشه‌هاي‌ رواني‌ و روحي، رنگ‌درماني‌ را به‌ كمك‌ مي‌گيرد، اقتصاد نيز از اين‌ مقوله‌ بي‌بهره‌ نمانده‌ و عرضه‌ هر كالايي‌ را در بسته‌اي‌ جداگانه‌ از نظر رنگ‌ مورد توجه‌ قرار مي‌دهد، و سرانجام‌ همه‌ اين‌ها در ناخودآگاه‌ شاعر، نويسنده‌ و هنرمند گرد آمده، هنگام‌ آفرينش‌ خلاقه‌ اثر، بروز و نمود مي‌يابند. ادبيات‌ و ارتباط‌ آن‌ با حوزه‌ها و علوم‌ ديگر، هميشه‌ با دادوستد و نيز چالش‌هايي‌ همراه‌ بوده‌ است. شعر در سازوكار خود عناصر گوناگوني‌ را به‌ كمك‌ مي‌گيرد تا در آن، فرآيند تكوين‌ خود را به‌ انجام‌ رساند، يعني‌ سطر اولي‌ را كه‌ "هديه‌ خدايان" است‌ به‌ خداي‌ گونه‌ درون‌ خويش‌ بپيوندد و در اين‌ شدن‌ و در پيوستن، كائنات‌ را فرا مي‌خواند. در اين‌ ميان، روابط‌ بين‌ حوزه‌هاي‌ گوناگون‌ و دادوستدها و چالش‌ها، چهره‌ مي‌نمايد، كه‌ هر چه‌ بازجست‌ و تحليل‌ عميق‌تر و بنيادي‌تر باشد نزديكي‌ و همراهي‌ اين‌ حوزه‌ها بيشتر ديده‌ مي‌شود. بررسي‌هاي‌ اين‌ نوشتار، براساس‌ كاركرد و بروز و نمود رنگ‌ در تصاوير و رفتار و كنش‌ آن‌ با ديگر عناصر صورت‌ پذيرفته‌ و از نظريه‌هاي‌ روان‌شناسي‌ و اساطيري‌ به‌ شكلي‌ بسيار محدود بهره‌ گرفته‌ ‌ است. زيرا در آزمون‌هاي‌ روان‌شناسي، تحليل‌ رنگ‌ بيشتر كاربرد باليني‌ دارد. به‌ بيان‌ ديگر، مخاطب‌ بيمار روان‌پريشي‌ است‌ كه‌ درمان‌گر از شيوه‌ درمان‌گري‌ با رنگ‌ و روان‌شناسي‌ رنگ‌ها استفاده‌ مي‌كند تا او را معالجه‌ كند؛ ولي‌ در اين‌ نوشتار، ما با متني‌ خلاقانه‌ روبه‌رو هستيم‌ كه‌ سازوكارهاي‌ ويژه‌ خود را دارد. O توضيح: با توجه‌ به‌ گستردگي‌ موضوع‌ به‌ جهت‌ اختصار و دريافت‌ چگونگي‌ حضور رنگ‌ در آثار هر شاعر يا نوع‌ ارتباط‌ شاعر با عنصر رنگ، در اين‌ مقاله‌ تنها به‌ توضيحي‌ اجمالي‌ و كلي‌ درباره‌ حضور رنگ‌ در مجموعه‌هاي‌ هر شاعر بسنده‌ شده‌ است؛ و هم‌چنين‌ اگر رنگي‌ ويژه، در آثار يك‌ شاعر برجستگي‌ داشته‌ يا در نشان‌ دادن‌ روند انديشه‌ شاعر مؤ‌ثر بوده، آن‌ رنگ‌ گسترده‌تر باز نموده‌ شده‌ است. تنها در مجموعه‌ آثار نيما و سپهري، براي‌ نمونه، سنجشي‌ از دو دوره‌ شعري‌ آنها انجام‌ شده‌ تا موضوع‌ كاركرد عنصر رنگ‌ در شعر، بهتر و دقيق‌تر نشان‌ داده‌ شود و زمينه‌اي‌ براي‌ تحقيقات‌ گسترده‌تر در آثار شاعران‌ و نويسندگان‌ ديگر، فراهم‌ شود و دريچه‌اي‌ براي‌ تماشاي‌ گوشه‌اي‌ ديگر از ادبيات‌ امروز باز بماند. جدول‌ عمومي‌ رنگ‌ها در اين‌ مقاله، محملي‌ است‌ براي‌ تحليل‌ ميزان‌ حضور رنگ‌ در دوره‌اي‌ از حيات‌ شعري، تا بتوان‌ در حوزه‌هاي‌ ديگر و پژوهش‌هاي‌ گسترده‌تر علل‌ و عوامل‌ آن‌ را جست‌وجو كرد و به‌ شايستگي‌ باز شناخت. اين‌ تحقيق، مدعي‌ آمار قطعي‌ همه‌ آثار شعري، مورد اشاره‌ نيست، زيرا تعريف‌هاي‌ گوناگون‌ از رنگ‌ و چگونگي‌ دريافت‌ حضور و غياب‌ آنها مي‌تواند گونه‌هاي‌ ديگري‌ از اين‌ تحليل‌ را رقم‌ بزند. براساس‌ آمار به‌ دست‌ آمده، به‌ طور كلي، پركاربردترين‌ رنگ‌ در مجموعه‌هاي‌ بررسي‌ شده، رنگ‌ سياه‌ است‌ كه‌ 74/44 درصد كل‌ رنگ‌ها را در بر مي‌گيرد. رنگ‌هاي‌ سرخ، سبز، سفيد، زرد، آبي، خاكستري، بنفش‌ و قهوه‌اي، در مجموع‌ 26/55 درصد باقي‌ مانده‌ را شامل‌ مي‌شوند. جدول‌ زير، كاربرد عمومي‌ رنگ‌ را در مجموعه‌هاي‌ مورد بحث‌ نشان‌ مي‌دهد: جدول‌ شماره‌ 1. توزيع‌ عمومي‌ رنگ‌ها در 31 مجموعه‌ شعر معاصر http://www.farhanggoftego.com/aks/r1.jpg اختلاف‌ بين‌ رنگ‌ سياه‌ و سفيد يعني‌ 74/44 درصد در برابر 76/11 درصد، دوگانگي‌ را به‌ سمتي‌ ديگر كشانده‌ است؛ يعني‌ مجموع‌ رنگ‌ها را در تقابل‌ با سيطره‌ رنگ‌ سياه‌ قرار داده‌ است. رنگ‌هاي‌ "سرخ، سبز، سفيد" با درصدي‌ نزديك‌ به‌ هم‌ در يك‌ مجموعه، گرد آمده‌اند و رنگ‌هاي‌ "زرد و آبي" و سپس‌ رنگ‌هاي‌ "خاكستري، بنفش‌ و قهوه‌اي" مجموعه‌هايي‌ نزديك‌ به‌ هم‌ را شكل‌ مي‌دهند. تلاش‌ براي‌ تثبيت‌ موقعيت‌ شخصي‌ كه‌ اين‌ موقعيت‌ شخصي‌ با خود شعر هم‌ذات‌ شده، شاعر را به‌ تلاش‌ مضاعف‌ واداشته‌ است. او در رفتار رنگ‌ها، جستجوگري‌ و تلاش‌ براي‌ رهايي‌ را نشان‌ مي‌دهد كه‌ عمق‌ اين‌ جستجوگري‌ در تقابل‌ ياد شده‌ مشاهده‌ مي‌شود. نكته‌اي‌ كه‌ در كنار تحليل‌ عمومي‌ و كلي‌ رنگ‌ها قابل‌ توجه‌ و بازانديشي‌ است، حركت‌ چرخشي‌ و گاه‌ استحاله‌اي‌ است‌ كه‌ در حوزه‌ معنايي‌ رنگ‌ روي‌ مي‌دهد كه‌ اين‌ امر، تحليل‌ عمومي‌ همان‌ رنگ‌ را در كنار مجموعه‌هاي‌ ديگر دچار اشكال‌ و اختلال‌ مي‌كند، اين‌ چرخش‌هاي‌ معنايي‌ به‌ گونه‌هاي‌ مختلف‌ روي‌ مي‌دهد. به‌ عنوان‌ مثال: در مورد رنگ‌هاي‌ سرخ‌ و زرد، وجوه‌ مختلف‌ معنايي‌ باعث‌ مي‌شود تا آن‌ دو رنگ‌ گاه‌ از وجوه‌ مختلف‌ معمول‌ و آشناي‌ خود به‌ در آيند و بيان‌گر جلوه‌ها و معاني‌ ديگر شوند. زيرا رنگ‌هاي‌ سرخ‌ و زرد هر دو از سويي‌ معناي‌ زندگي، روشني، غرايز و تحرك‌ را در خود دارند و از سويي‌ ديگر معناي‌ خون، مرگ، بيماري، ضعف‌ و پژمردگي‌ را نشان‌ مي‌دهند. نگاهي‌ به‌ عنصر رنگ‌ در سروده‌هاي‌ نيما يوشيج: جدول‌ شماره‌ 2. توزيع‌ رنگ‌ها در اشعار اوليه‌ نيما يوشيج‌ 1300 تا 1313 http://www.farhanggoftego.com/aks/R2.jpg جدول‌ شماره‌ 3. توزيع‌ رنگ‌ها در اشعار دوره‌ دوم‌ نيما يوشيج‌ 1325 تا 1337 http://www.farhanggoftego.com/aks/R3.jpg جدول‌هاي‌ بالا، نشان‌ مي‌دهد كه‌ رنگ‌ سياه‌ در شعرهاي‌ نيما (در دوره‌هاي‌ مختلف) بالاترين‌ بسامد را دارد. اما گفتني‌ مي‌نمايد كه‌ در دوره‌ اول‌ (1313 - 1300) اين‌ كاركرد بيشتر به‌ صورت‌ عيني‌ و بيروني‌ و تا اندازه‌اي‌ سطحي‌ است، يعني‌ اوضاع‌ نابسامان‌ اجتماعي‌ و سياسي‌ مملكت، حضور اين‌ رنگ‌ را فزوني‌ مي‌بخشد، نمونه‌اي‌ از اين‌ گونه‌ كاربردها را باز مي‌نگريم: هان‌ اي‌ شب‌ شوم‌ وحشت‌انگيز! / تا چند زني‌ به‌ جانم‌ آتش؟ / يا چشم‌ مرا ز جاي‌ بركن، / يا پرده‌ ز روي‌ خود فرو كش‌ / يا باز گذار تا بميرم‌ / كز ديدن‌ روزگار سيرم‌ / ... / آن‌جا كه‌ ز شاخ‌ گل‌ فرو ريخت‌ / آن‌جا كه‌ بكوفت‌ باد بر در / وآن‌جا كه‌ بريخت‌ آب‌ مواج‌ / تابيد بر او مَه‌ منور / اي‌ تيره‌شب‌ دراز داني‌ / كآنجا چه‌ نهفته‌ بُد نهاني؟ / بوده‌ست‌ دلي‌ ز درد خونين‌ / بوده‌ست‌ رُخي‌ ز غم‌ مكدر / بوده‌ست‌ بسي‌ سر پر اميد / ياري‌ كه‌ گرفته‌ يار در بر / كو آن‌ همه‌ بانگ‌ و ناله‌ زار / كو ناله‌ عاشقان‌ غم‌خوار / در سايه‌ آن‌ درخت‌ها چيست‌ / كز ديده‌ عالمي‌ نهان‌ است؟ / عجز بشر است‌ يا فجايع‌ / يا آن‌ كه‌ حقيقت‌ جهان‌ است؟ / ... . (مجموعه‌ آثار، ص‌ 35) اما اين‌ كاركردها در دوره‌ پاياني‌ (1337 - 1325)، به‌ گونه‌اي‌ ديگر است. شعرهاي‌ اين‌ دوره، بيشتر دروني‌ و ذهني‌ شده‌اند. به‌ سخني‌ ديگر، علي‌رغم‌ آن‌ كه‌ سياه‌ هم‌چنان‌ بالاترين‌ بسامد را دارد، از مفاهيم‌ گذشته‌ جدا شده‌ و تا حدودي‌ به‌ سمت‌ مفاهيم‌ دروني‌ و احساسي‌ حركت‌ كرده‌ است‌ و شايد به‌ همين‌ دليل‌ است‌ كه‌ كاربرد اين‌ رنگ‌ عميق‌تر و شاعرانه‌تر شده‌ است: شب‌ است‌ / شبي‌ بس‌ تيرگي‌ دم‌ساز با آن‌ / به‌ روي‌ شاخ‌ انجير كهن‌ "وگ‌ دار" مي‌خواند، به‌ هر دم‌ / خبر مي‌آورد طوفان‌ و باران‌ را و من‌ انديشناكم‌ / شب‌ است‌ / جهان‌ با آن‌ چنان‌ چون‌ مرده‌اي‌ در گور / و من‌ انديشناكم‌ باز (مجموعه‌ آثار، ص‌ 490) تو را من‌ چشم‌ در راهم‌ شباهنگام‌ / كه‌ مي‌گيرند در شاخ‌ تلاجن‌ سايه‌ها رنگ‌ سياهي‌ (مجموعه‌ آثار، ص‌ 517) علاوه‌ بر آن، اين‌ نكته‌ نيز ديده‌ مي‌شود كه‌ نيما، قوي‌ترين‌ شعرهايش‌ را در اين‌ دوره‌ (1337 - 1325) مي‌سرايد. كه‌ اين‌ امر به‌ تنهايي‌ مي‌تواند مؤ‌يد نظريه‌ بالا باشد. نگاهي‌ به‌ عنصر رنگ‌ در سروده‌هاي‌ سهراب‌ سپهري: جدول‌ شماره‌ 4. توزيع‌ رنگ‌ها در مجموعه‌ "مرگ‌ رنگ" سهراب‌ سپهري‌ (1330) http://www.farhanggoftego.com/aks/R4.jpg جدول‌ شماره‌ 5. توزيع‌ رنگ‌ها در مجموعه‌ "آوار آفتاب" سهراب‌ سپهري‌ (1340) http://www.farhanggoftego.com/aks/R5.jpg چرخش‌ معنايي‌ رنگ‌ سياه‌ در شعر سپهري‌ آشكارتر و روشن‌تر است. اين‌ مسأ‌له‌ با مقايسه‌ كاربرد رنگ‌ سياه‌ در مجموعه‌ "مرگ‌ رنگ" كه‌ در سال‌ 1330 منتشر شده‌ با مجموعه‌ شعر "آوار آفتاب" كه‌ در سال‌ 1340 منتشر شده، يعني‌ با فاصله‌ ده‌ سال، قابل‌ بررسي‌ و تحليل‌ است. رنگ‌ سياه‌ در هر دو مجموعه‌ بيش‌ از چهل‌ درصد كل‌ رنگ‌ها را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است، اما از نظر مفهومي‌ به‌ دو گونه‌ مختلف‌ است. در مجموعه‌ "مرگ‌ رنگ" سياهي‌ در هيأ‌ت‌ شب، سنگين‌ و چيره‌ همه‌ چيز را در بر گرفته‌ و شاعر به‌ واگويه‌ مرگ‌ و نيستي‌ از زبان‌ پرنده‌اي‌ سياه‌ در دل‌ شبي‌ سياه‌ گوش‌ سپرده‌ است. اندوه‌ و غم‌ شاعر كه‌ او را به‌ ورطه‌ نااميدي‌ كامل‌ كشانده، اندوهي‌ سطحي‌ و رقيق‌ حاصل‌ فضاي‌ بيروني‌ است‌ كه‌ شاعر خود را در آن‌ اسير مي‌بيند و هيچ‌ گريزگاه‌ و مأ‌مني‌ را پيش‌ چشم‌ نمي‌بيند. ديرگاهي‌ است‌ در اين‌ تنهايي/ رنگ‌ خاموشي‌ در طرح‌ لب‌ است‌ / بانگي‌ از دور مرا مي‌خواند، / ليك‌ پاهايم‌ در قير شب‌ است. / رخنه‌اي‌ نيست‌ در اين‌ تاريكي: / در و ديوار به‌ هم‌ پيوسته. / سايه‌اي‌ لغزد اگر روي‌ زمين‌ / نقش‌ وهمي‌ است‌ ز بندي‌ رسته. نفس‌ آدم‌ها / سربه‌سر افسرده‌ است. / روزگاري‌ است‌ در اين‌ گوشه‌ پژمرده‌ هوا / هر نشاطي‌ مرده‌ است. دست‌ جادويي‌ شب‌ / در به‌ روي‌ من‌ و غم‌ مي‌بندد. / مي‌كنم‌ هر چه‌ تلاش، / او به‌ من‌ مي‌خندد. / نقش‌هايي‌ كه‌ كشيدم‌ در روز، / شب‌ ز راه‌ آمد و با دود اندود. / طرح‌هايي‌ كه‌ فكندم‌ در شب، / روز پيدا شد و با پنبه‌ زدود. / ديرگاهي‌ است‌ كه‌ چون‌ من‌ همه‌ را / رنگ‌ خاموشي‌ در طرح‌ لب‌ است‌ / جنبشي‌ نيست‌ در اين‌ خاموشي: / دست‌ها، پاها، در قير شب‌ است. (مرگ‌ رنگ، صص‌ 13 - 11) او در تمام‌ اين‌ تصاوير، اعتراض‌ و تنفر خود را از حضور اين‌ سياهي‌ بيان‌ مي‌كند. سياه‌ در كنار "سبز" كه‌ در مرحله‌ آخر و يك‌ بار آمده، اين‌ اضطراب‌ شديد و شرايط‌ دشوار و ناخواسته‌ را نشان‌ مي‌دهد. كاركرد رنگ‌ سرخ‌ نيز هم‌سو با رنگ‌ سياه‌ است؛ يعني‌ در تصاويري‌ كه‌ آغازگاه‌ شب‌ را نشان‌ مي‌دهد، آمده‌ است. در اين‌ ميان، رنگ‌ سفيد با كاربرد اندك‌ در برابر گسترش‌ سياهي، حتي‌ قادر به‌ تقابل‌ با آن‌ نيز نيست. بنابراين‌ با گستره‌ مهار نشدني‌ سياه‌ روبه‌رو مي‌شويم. اما اين‌ مفهوم‌ در مجموعه‌هاي‌ بعد، دگرگون‌ مي‌شود و شروع‌ اين‌ دگرگوني‌ به‌ صورتي‌ ملايم‌ در كتاب‌ بعدي‌ شاعر، يعني‌ "زندگي‌ خواب‌ها" ديده‌ مي‌شود و به‌ صورت‌ كامل‌ در مجموعه‌ "آوار آفتاب" جلوه‌ مي‌كند: سياهي‌ رفت، سر به‌ آبي‌ آسمان‌ سوديم، در خور آسمان‌ها شديم. / سايه‌ها را به‌ دره‌ رها كرديم، لبخند را به‌ فراخناي‌ تهي‌ فشانديم‌ / سكوت‌ ما به‌ هم‌ پيوست، و ما، "ما شديم". (آوار آفتاب، ص‌ 193) در اين‌ مجموعه، رنگ‌ سياه‌ از حوزه‌ اجتماعي‌ و بيروني، به‌ سمت‌ درون‌ لغزيده‌ و فضا را به‌ سوي‌ نوعي‌ عرفان‌ و فلسفه‌ برده‌ است. بنابراين، شب‌ و سياهي‌ با توجه‌ به‌ كلمات‌ و فضاهايي‌ كه‌ در آنها تعبيه‌ شده، تلخ‌ و رمنده‌ نيست؛ بلكه‌ مأ‌نوس‌ و مأ‌لوف‌ است. شب‌ سرشاري‌ بود / رود از پاي‌ صنوبرها، تا فراترها مي‌رفت‌ / دره‌ مهتاب‌ اندود، و چنان‌ روشن‌ كوه، كه‌ خدا پيدا بود. در بلندي‌ها، ما / دورها گم، سطح‌ها شسته‌ و نگاه‌ از همه‌ شب‌ نازك‌تر / دست‌هايت‌ ساقه‌ سبز پيامي‌ را مي‌داد به‌ من‌ ... فرصت‌ سبز حيات، به‌ هواي‌ خنك‌ كوهستان‌ مي‌پيوست‌ / سايه‌ها بر مي‌گشت‌ / و هنوز، در سر راه‌ نسيم‌ / پونه‌هايي‌ كه‌ تكان‌ مي‌خورد / جذبه‌هايي‌ كه‌ به‌ هم‌ مي‌ريخت‌ (حجم‌ سبز، ص‌ 334) البته‌ در تصاوير محدودي‌ هنوز باقي‌ مانده‌ تنش‌ها و اضطراب‌هاي‌ گذشته‌ گاه‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد كه‌ اين‌ حالات‌ نيز به‌ سمت‌ ثبات‌ و يافتن‌ آن‌چه‌ كه‌ شاعر در جست‌وجوي‌ رسيدن‌ به‌ آن‌ است، حركت‌ مي‌كند. حضور رنگ‌ زرد در جايگاه‌ آخر در مقابل‌ سياه، اين‌ حالت‌ شاعر را نشان‌ مي‌دهد، اما به‌ تدريج‌ در مجموعه‌هاي‌ بعدي‌ اين‌ خواسته‌ شاعر محقق‌ مي‌شود. به‌ اين‌ ترتيب‌ است‌ كه‌ رنگ‌هاي‌ سرخ‌ و سرانجام‌ سبز، پركاربرترين‌ رنگ‌ مي‌شود، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ سه‌ مجموعه‌ پاياني‌ شاعر، رنگ‌ سبز را در آغاز نمودار خود دارند. نگاهي‌ گذرا به‌ عنصر رنگ‌ در سروده‌هاي‌ شاعران‌ ديگر (شاملو، فروغ، ايراني، اخوان): در شعر احمد شاملو، رنگ‌ سرخ‌ نمود بيشتري‌ يافته‌ و چرخش‌هاي‌ معنايي‌ آن، روند شعري‌ وي‌ را به‌ خوبي‌ نشان‌ مي‌دهد و نوعي‌ تحليل‌ از تغيرات‌ روي‌ داده‌ در دوره‌هاي‌ مختلف‌ شعري‌ او، را باز مي‌تابد. رنگ‌ سرخ‌ در مجموعه‌ "آهن‌ها و احساس" كه‌ به‌ نوعي‌ اولين‌ مجموعه‌ شعر احمد شاملو است، - پس‌ از آهنگ‌هاي‌ فراموش‌ شده‌ - بالاترين‌ كاربرد را داشته‌ است‌ و همه‌ اين‌ كاربردها در مفهوم‌ خون‌ و حماسه‌ آمده‌اند، شاعر گويي‌ درد و زخم‌ همه‌ انسان‌ها را بر جسم‌ و روح‌ خود احساس‌ مي‌كند: بگذار سرخ‌ خواهر همزاد زخم‌ها و لبان‌ باد! / زيرا لبان‌ سرخ‌ سرانجام‌ / پوسيده‌ خواهد آمد چون‌ زخم‌هاي‌ سرخ‌ / وين‌ زخم‌هاي‌ سرخ‌ سرانجام‌ / افسرده‌ خواهد آمد چونان‌ لبان‌ سرخ‌ / وندر لجاج‌ ظلمت‌ اين‌ تابوت‌ / تابد به‌ ناگزير درخشان‌ و تابناك‌ / چشمان‌ زنده‌اي‌ / چون‌ زهره‌اي‌ به‌ تارك‌ تاريك‌ گرگ‌ و ميش‌ / چون‌ گرم‌ساز اميدي‌ در نغمه‌هاي‌ من! (آهن‌ها و احساس، صص‌ 32 - 31) درد آدمي‌ مرز و بندي‌ ندارد، اما چهره‌اي‌ مشخص‌ و روشن‌ دارد و شاعر مي‌كوشد اين‌ چهره‌ را هر لحظه‌ و در هر واژه‌ روشن‌تر، عميق‌تر و گسترده‌تر بيان‌ كند و اين‌ امر او را ناخواسته‌ و به‌ شكلي‌ پنهان‌ و ملايم‌ به‌ سمت‌ ايده‌آل‌ها و آرمان‌ها مي‌كشاند. مفهوم‌ زيستي، غريزي‌ و عاشقانه‌ رنگ‌ سرخ‌ در اين‌ مجموعه‌ به‌ شدت‌ انكار و سخيف‌ شده‌ است‌ و در مقابل‌ آن‌ معناي‌ حماسي‌ در هيأ‌ت‌ زخم‌ و خون‌ جلوه‌گر است. اما اين‌ معنا به‌ تدريج‌ در مجموعه‌هاي‌ بعد دچار دگرگوني‌ مي‌شود. و آرام‌آرام‌ رنگ‌ سرخ‌ در معناي‌ عاشقانه‌ بروز مي‌كند؛ چنان‌ كه‌ در مجموعه‌ "آيدا درخت‌ و خنجر و خاطره" شاعر نسبت‌ به‌ همه‌ مبارزات‌ و عصيان‌ها و حماسه‌هاي‌ پيشين‌ ترديد مي‌كند و دچار نوعي‌ سرخوردگي‌ مي‌شود و در اين‌ حال‌ "عشق"، تنها گريزگاه‌ شاعر مي‌شود و گسترش‌ معناي‌ زيستي‌ رنگ‌ سرخ‌ است‌ كه‌ شاعر را به‌ خود نيازمند مي‌كند: جنگل‌ آينه‌ها به‌ هم‌ در شكست‌ / و رسولاني‌ خسته‌ بر گستره‌ تاريك‌ فرود آمدند / كه‌ فرياد درد ايشان‌ / به‌ هنگامي‌ كه‌ شكنجه‌ بر قالبشان‌ پوست‌ مي‌دريد / چنين‌ بود: / "كتاب‌ رسالت‌ ما محبت‌ است‌ و زيبايي‌ست‌ / تا بلبل‌هاي‌ بوسه‌ / بر شاخ‌ ارغوان‌ بسرايند..." (آيدا در آينه، ص‌ 465) واژگان‌ "بوسه‌ و ارغوان" رنگ‌ سرخ‌ را در مفهومي‌ عاشقانه‌ به‌ روشني‌ نشان‌ مي‌دهند. و سرانجام‌ اين‌ كه‌ حماسه، مبارزه، انسان‌ و عشق، همگي‌ به‌ صورتي‌ فلسفي‌ و دروني‌ جان‌ و ذهن‌ شاعر را به‌ كنش‌ و تلاطم‌ واداشته‌ است. من‌ فكر مي‌كنم‌ / هرگز نبوده‌ قلب‌ من‌ / اين‌ گونه‌ / گرم‌ و سرخ‌ / احساس‌ مي‌كنم‌ / در بدترين‌ دقايق‌ اين‌ شام‌ مرگ‌زاي‌ / چندين‌ هزار چشمه‌ خورشيد / در دلم‌ / مي‌جوشد از يقين‌ (باغ‌ آينه، ص‌ 335) من‌ برگ‌ را سرودي‌ كردم‌ سرسبزتر ز بيشه‌ من‌ موج‌ را سرودي‌ كردم‌ پر نبض‌تر ز انسان‌ من‌ عشق‌ را سرودي‌ كردم‌ پر طبل‌تر ز مرگ‌ سرسبزتر ز جنگل‌ من‌ برگ‌ را سرودي‌ كردم‌ (لحظه‌ها و هميشه، ص‌ 439) شاعر در فراروي‌ از معناي‌ آن‌چه‌ كه‌ به‌ صورت‌ نمادين‌ مي‌آورد، به‌ صورت‌ ناخواسته‌ پيوستگي‌ با آن‌ را نيز نشان‌ مي‌دهد؛ اين‌ پيوستگي‌ چنان‌ گسترده‌ است‌ كه‌ آن‌چه‌ را كه‌ از آن‌ فراروي‌ مي‌كند، در همه‌ سطوح‌ مي‌پذيرد و در ضمن‌ آن‌ مي‌كوشد، آن‌چه‌ را مي‌خواهد در شكلي‌ تام‌ و تمام‌ به‌ دست‌ بياورد و به‌ گونه‌اي‌ حركت‌ مي‌كند كه‌ هيچ‌ چيزي‌ آن‌ اراده‌ و خواست‌ را تهديد نكند. در مجموعه‌ شعرهاي‌ فروغ‌ فرخ‌زاد، رنگ‌ حضوري‌ تجربي‌تر دارد كه‌ در كنار لحن‌ طبيعي‌ كلام‌ و ارتباط‌ صميمانه‌ و بي‌هراس‌ با اشيا و درك‌ روابط‌ شاعرانه‌ آنها، به‌ بيان‌ عريان‌ احساسات‌ خويش‌ پرداخته‌ است‌ كه‌ اين‌ تجربه‌ها و احساس‌هاي‌ شخصي‌ در گستره‌اي‌ عميقاً‌ انساني‌ جلوه‌گر شده‌ است: كدام‌ قله، كدام‌ اوج؟ / مرا پناه‌ دهيد اي‌ اجاق‌هاي‌ پر آتش‌ - اي‌ نعل‌هاي‌ خوشبختي‌ / و اي‌ سرود ظرف‌هاي‌ مسين‌ در سياه‌كاري‌ مطبخ‌ / و اي‌ ترنم‌ دلگير چرخ‌ خياطي‌ / و اي‌ جدال‌ روز و شب‌ فرش‌ها و جاروها (تولدي‌ ديگر، ص‌ 381) در كنار حضور سنگين‌ رنگ‌ سياه‌ كه‌ اندوه‌ و خستگي‌ شاعر را در خود نشان‌ مي‌دهد، طيفي‌ از رنگ‌هاي‌ ديگر را مي‌بينيم‌ كه‌ واقع‌بيني‌ ژرف‌ شاعر را آشكار مي‌كند: يك‌ پنجره‌ براي‌ ديدن‌ / يك‌ پنجره‌ براي‌ شنيدن‌ / يك‌ پنجره‌ كه‌ مثل‌ حلقه‌ چاهي‌ / در انتهاي‌ خود به‌ قلب‌ زمين‌ مي‌رسد / و باز مي‌شود به‌ سوي‌ وسعت‌ اين‌ مهرباني‌ مكرر آبي‌رنگ‌ / يك‌ پنجره‌ كه‌ دست‌هاي‌ كوچك‌ تنهايي‌ را / از بخشش‌ شبانه‌ عطر ستاره‌هاي‌ كريم‌ / سرشار مي‌كند (ايمان‌ بياوريم...، ص‌ 444) رنگ‌ آبي‌ توجهش‌ به‌ سمت‌ بالا و دوردست‌هاست‌ كه‌ فضاي‌ آرامش‌ و تنزه‌ را القا مي‌كند. شعر با تكرار پنجره‌ آغاز مي‌شود؛ پنجره‌اي‌ كه‌ مهرباني‌ مكرر آبي‌رنگ‌ را براي‌ شاعر مي‌آورد. شب‌ نيز مأ‌نوس‌ و مهربان‌ توصيف‌ شده‌ است‌ با عبارت‌ "بخشش‌ شبانه‌ عطر ستاره‌هاي‌ كريم". تمام‌ شعر آرامش‌ آبي‌ را در خود گسترش‌ داده‌ است. چشم‌ و گوش‌ و قلب، همه‌ مثل‌ پنجره‌اي‌ رو به‌ آبي‌ گشوده‌اند و راهي‌ به‌ آبي‌ دارند. چرا توقف‌ كنم، چرا؟ پرنده‌ها به‌ جست‌وجوي‌ جانب‌ آبي‌ رفته‌اند افق‌ عمودي‌ است‌ افق‌ عمودي‌ است‌ و حركت: فواره‌وار و در حدود بينش‌ سياره‌هاي‌ نوراني‌ مي‌چرخند زمين‌ در ارتفاع‌ به‌ تكرار مي‌رسد و چاه‌هاي‌ هوايي‌ به‌ نقب‌هاي‌ رابطه‌ تبديل‌ مي‌شوند... (ايمان‌ بياوريم... ص‌ 463) به‌ عنوان‌ مثال، تنزه‌گرايي‌ شاعر با هم‌نشيني‌ مداوم‌ رنگ‌هاي‌ سرخ‌ و آبي‌ آمده‌ است‌ كه‌ توجه‌ به‌ غرايز زيستي‌ و بشري‌ در كنار شأن‌ انساني، اين‌ ژرف‌انديشي‌ را بيان‌ مي‌كند: چرا نگاه‌ نكردم‌ / انگار مادرم‌ گريسته‌ بود آن‌ شب‌ / آن‌ شب‌ كه‌ من‌ به‌ درد رسيدم‌ و نطفه‌ شكل‌ گرفت‌ / آن‌ شب‌ كه‌ من‌ عروس‌ خوشه‌هاي‌ اقاقي‌ شدم‌ / آن‌ شب‌ كه‌ اصفهان‌ پر از طنين‌ كاشي‌ آبي‌ بود / و آن‌ كسي‌ كه‌ نيمه‌ من‌ بود، درون‌ نطفه‌ من‌ باز گشته‌ بود. (ايمان‌ بياوريم...، ص‌ 430) هوشنگ‌ ايراني‌ اما گويي‌ بعد از زلزله‌اي‌ سنگين‌ و ويران‌گر، نشسته‌ است، تماشا مي‌كند و شعر مي‌گويد. اين‌ ويراني‌ و سياهي‌ بيروني، نحو جملات‌ و عبارات‌ شاعر را نيز معلق‌ و مغشوش‌ كرده‌ و گاه‌ او را به‌ بياني‌ جنون‌وار وا مي‌دارد. كويري‌ سياه‌ / يك‌ نواخت‌ / و... / مرده‌ / بازوي‌ عريان‌ جلوه‌ مي‌كند / اين‌ جا؟ نه! اين‌ جا؟ نه! / نه! / نه! / نه! / پس...؟ نه‌ / جايگاه‌ جان‌ها فرو مي‌ريزد / و او و سمندش‌ بر سياهي‌ مي‌تازند مي‌تازند مي‌تازند / سياه، صاف، نه‌ پستي‌ نه‌ بلندي، صاف، سياه، سياه‌ / ... مي‌تازند ... / به‌ سويي‌ كه‌ در ميان‌ خيز شن‌ها / سراب‌ نيست‌ / به‌ سوي‌ شايدها / او و سمندش‌ مي‌تازند / او و سمندش‌ از همه‌ سو مي‌تازند / و مي‌تازند و مي‌تازند / نيشخند نمكين‌ كوير هر آن‌ آ سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن