تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 18 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه كسى مستحق دوستى خداوند و خوشبختى باشد، مرگ در برابر چشمان او مى آيد و آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

کود مایع

سایت نوید

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799727007




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خاطرات مارادونا قسمت (6)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اولین امتحان برای دیه گو

تیم ما هم تیم شناخته شده محله بود و با وجود پدر دوستم همه چیز خوب پیش می رفت، آنقدر خوب که یک روز از سال 1969 در حالی که با دوستان مدرسه ام بودم ، به من گفت: دیه گو، روز شنبه بیا. برای تمرین به تیم آرژانتین جونیورز رفتم و در آنجا به من گفتند که از پسربچه ها امتحان فوتبال می گیرند.تو هم می خوای امتحان بدی؟ جواب دادم: نمی دونم . باید از پدرم بخوام که منو به آنجا در جنوب کشور ببره اون مجبور به پرداخت پول می شه به علاوه مجبور می شه از وقتی که باید استراحت کند، و برای این کار بگذاره . این موضوع منو دچار تردید می کرد. اما خب! درست مثل دفعه های قبل که می خواستم موضوعی را با پدرم در میان بگذارم به مادر گفتم . گفتم، دوست دارم ، برای تست باشگاه برم و دلایل مختلفی رو برای رفتن سر هم بندی کردم. مادرم هم قبول کرد. درست مثل همیشه موضوع را با پدرم در میان گذاشت. اون هم تصمیم گرفت که برنامه را برای بردن من به اونجا هماهنگ کنه. وقتی جواب پدرم را شنیدم با سرعتی بیشتر از سرعت بن جانسون به سمت خونه گویو دویدم که مسافتی نزدیک به 13 کیلومتر بود. سر راه خودم از 7 زمین هم گذشتمو در حالی که هیچ هوایی تو ریه هام باقی نمانده بود، بهش گفتم: گویو! می آم . می آم . به من اجازه دادند. امتحان کی هست؟ هنوز چند روز باقی مانده بود و این چند روز برای من مثل گذشت یک قرن طولانی بود. من و پدرم با گویا و مونتانیا که یکی از پسرهای دیگر محله بود و فوتبال خوبی داشت همسفر شدیم. از فیوریتو یک عالمه پسر هم برای تماشا اومده بودند. مسافرت ما به آنجا خودش ماجرایی بود. ادامهدارد...





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1339]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن