تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس نصيحت را بپذيرد، از رسوايى به سلامت مى ماند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799625358




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يک آلبوم عکس براي خواندن


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يک آلبوم عکس براي خواندن
يک آلبوم عکس براي خواندن   نويسندگان: سپيده ابرآويز،حسام الدين مقامي کيا، کيوان کثيريان   گزارشي از وضعيت نشرفيلم نامه   اولين کتاب سينمايي که در ايران منتشر شد، يک فيلم نامه است: شاه و بانوي ارمن. کتابي که در سال 1306 شمسي« به زيور طبع آراسته شد»، طلايه دار صدها فيلم نامه ديگر به حساب مي آيد که طي 75 سال اخير به بازار کتاب راه يافته اند. حالا پس از اين همه سال، بسياري از فيلم هايي که بر پرده سينماها به نمايش در مي آيند، فيلم نامه هاي چاپ شده شان نيز پشت ويترين کتاب فروشيها به چشم مي خورد. تاريخچه نشر فيلم نامه   تاريخچه نشر اولين فيلم نامه ها در سينماي هاليوود به دهه 40 ميلادي بر مي گردد. در اين دوران، گاه نام فيلم نامه نويسان در عنوان بندي فيلم آورده نمي شد و گاه فقط چند ثانيه کوتاه به نمايش در مي آمد. جان گاستنر و دادلي نيکولز دو نفر از فيلم نامه نويساني بودند که به منظور کسب لذت از نفس عمل ثبت اثرشان به عنوان يک کتاب، اقدام به چاپ اولين سري فيلم نامه ها کردند. در سال 1943 اين دو نفر مجموعه فيلم نامه هايي به نام « بيست فيلم برتر» را منتشر کردند و دو سال بعد مجموعه ديگري از ده فيلم نامه تحت عنوان« فيلم نامه هاي برتر 1944 و 1943» به چاپ رساندند که اين تعداد در مقايسه با 9000 فيلم نامه توليد شده و نشده در همان سالها رقم بسيار ناچيزي محسوب مي شد. اين فيلم نامه هاي چاپ شده که با جلد چرمي و آرايش زرکوب به بازار و کتابخانه هاي عمومي ارائه مي شد، مورد استقبال مخاطبان قرار نگرفت و موجب کندي حرکت نشر فيلم نامه در سينماي هاليوود شد. به تدريج با توسعه و رونق سينما و گسترش و تأسيس مدارس و کالج هاي سينمايي معتبر، شمار علاقه مندان فيلم نامه نويسي و فيلم نامه خواني افزايش يافت. اين علاقه مندان که در عصر ويديو، دي وي دي و سي دي زندگي نمي کردند مشتاق بودند فيلمي را که قبلاً نديده اند يا امکان تماشاي آن به دفعات در سينما برايشان فراهم نشده است، از طريق فيلم نامه، مرور و تجزيه و تحليل کنند. اين اشتياق به خودي خود موجبات رونق دوباره بازار نشر و خريد کتابهاي فيلم نامه را ايجاد کرد. فيلم نامه هايي که در اين سال ها( و حتي امروز) به چاپ مي رسند غالباً از دو شيوه پيروي مي کنند: الف) فيلم نامه هايي که عيناً از روي متن اصلي نگاشته شده توسط نويسنده به چاپ مي رسد( يعني فيلم نامه اي که قبل از فيلم برداري نوشته شده است)، ب) فيلم نامه هايي که از روي فيلم ساخته شده به صفحه کاغذ منتقل مي شوند؛ که اصطلاحاً به آنها فيلم نوشت گفته مي شود.( يعني آنچه با شرح کامل صحنه ديالوگها از روي فيلم مو به مو نوشته شده و به چاپ مي رسد). سينماي فرانسه بر خلاف سينماي هاليوود در نشر فيلم نامه هايش از شيوه دوم پيروي مي کند. چاپ فيلم نامه در ايران   در ايران اولين کتاب سينمايي که به چاپ رسيد، فيلم نامه اي است به نام « شاه و بانوي ارمن» نوشته ذبيح بهروز مشتمل بر 58 صفحه به قيمت 4 ريال! فيلم نامه هاي بعدي در نخستين سال هاي تولد سينماي ايران به ترتيب عبارت است از:« حسن، دکتر در علم حقوق»، نوشته الف. شيرواني، 209 صفحه، 1321 به قيمت 25 ريال و دو فيلم نامه به نام هاي « زندگي فردوسي»( تاريخ نشر 1328) و « فردوسي و امير ابوعلي سيم جور»( منتشر شده در سال 1335) که هر دو نوشته س.علي آذري هستند. در اوايل دهه 40 فيلم نامه هاي پراکنده اي توسط خانمي به نام راستکار تحت عنوان« عشق و رستگاري» و فيلم نامه اي از غلامحسين ساعدي به چاپ رسيد. در همين دوران هوشنگ طاهري مدرس سينما کار ترجمه فيلم نامه هاي خارجي را آغاز کرد. ام ساخته فريتس لانگ، زندگي به کارگرداني کوراساوا و توت فرنگي هاي وحشي ساخته برگمان از جمله فيلم هايي هستند که فيلم نامه شان توسط طاهري ترجمه و به وسيله انتشارات مدرسه عالي سينما و تلويزيون به چاپ رسيد. مدتي بعد نيز فيلم نامه هايي به قلم بهرام بيضايي و داريوش مهرجويي منتشر شد. بعد از انقلاب اسلامي به دليل ايجاد تشکلهاي جدي تر در سينماي حمايتي و توجه خاص به فيلم نامه، اين مقوله صاحب هويت مستقل و اعتبار بيشتري شد، به همين سبب انتشار فيلم نامه نيز به طور فزاينده اي توسعه يافت. تحولات بعد از دوم خرداد 1376 در زمينه ايجاد فضاي آزادتر و رونق سينماي اجتماعي و توليدات تازه در کنار پيشرفت تکنولوژي و امکان دسترسي به فيلم هاي روز و کلاسيک از طريق ويديو، ماهواره و دي وي دي خود سبب ساز و محرک بسياري از ناشران براي چاپ فيلم نامه شد. امروزه شاهديم که برخي مؤسسات انتشاراتي صرفاً در حوزه نشر فيلم نامه فعاليت مي کنند. هدف چيست؟   نخستين سؤالي که درباره چاپ فيلم نامه در اين مقطع زماني به ذهن مي رسد اين است که با توجه به وضعيت نامناسب بازار نشر کتاب، هدف از چاپ فيلم نامه - که قطعاً اثري است با مخاطب خاص- چيست؟ به عبارت بهتر ناشر از اين اقدام چه هدف و منفعتي را دنبال مي کند؟ رضا درميشيان مدير تحريريه انتشارات آگه سازان نگاه کلي اين مؤسسه را تحقق بخشيدن به سينماي ملي عنوان مي کند و مي گويد:« فکر مي کنم چاپ فيلم نامه خود به خود نشانه ارزشي است که سالهاي بعد در سينماي ما خودش را نشان مي دهد. چاپ اين فيلم نامه ها باعث مي شود بخشي از تاريخ سينماي ايران ماندگار شود.» عليرضا عزيزي مدير انتشارات توفيق آفرين، که از فعالترين ها در عرصه چاپ فيلم نامه است، وجود هرگونه سود مادي را رد مي کند و مي گويد:« دغدغه اصلي ما نشر کتاب براي کمک به بازار کتاب و سپس خود سينماست تا روز به روز شمار مخاطبان افزايش يابد. اين کار بيش از آنکه به نفع ناشر باشد به نفع سينماست. اين کار فقط جنبه فرهنگي دارد و ما مجموعه جديدمان را در شمارگان پايين فقط براي آنکه چاپش کرده باشيم، منتشر مي کنيم. اين کار را فقط به اين دليل ادامه مي دهيم که اين فيلم نامه ها را در تاريخ سينماي ايران ماندگار کنيم». احمد اميني يکي از نويسندگان فيلم نامه چتري براي دو نفر چاپ فيلم نامه را يک کار فرهنگي مفيد مي داند:« وقتي تعدادي از فيلم نامه ها به چاپ دوم و سوم مي رسد مي شود گفت مردم با اين حرکت همراهي کرده اند و نتيجه، مثبت بوده است. البته به هر حال بعضي از اين فيلم نامه ها هم مورد توجه مردم قرار نمي گيرند. ولي مجموعاً اين حرکت به تدريج سطح سليقه مخاطبان سينما را ارتقا مي دهد». مسعود ملک محمدي دانشجوي فيلم نامه نويسي، که خود از خوانندگان کتابهاي فيلم نامه است، مي گويد:« نفس چاپ فيلم نامه خوب است ولي بايد ديد هدف از چاپ و انتشار آن چيست؟ اگر صرفاً بخواهيم به عنوان حامي تبليغاتي فيلم به آن نگاه کنيم به نوعي يک کار تجارتي کرده ايم و اگر غير از اين باشد، آنگاه بحث کيفيت پيش مي آيد. بسياري از فيلم نامه هايي که اين روزها چاپ مي شوند اصلاً کيفيت قابل قبولي ندارند و تازه چاپ آنها سطح سليقه مخاطبان را هم دچار نزول مي کند.» محمدرضا محنايي فارغ التحصيل دانشکده صدا و سيما، فيلم نامه هاي خارجي را ترجيح مي دهد: « فيلم نامه هاي چاپ شده ايراني کيفيت فني بالايي ندارند و تازه من هنوز لزوم چاپ يک فيلم نامه در حال اکران را نفهميده ام. قرار است اين فيلم نامه چه کمکي به مخاطب فيلم بکند، البته در برخي مواقع، دانستن تغييرات و تفاوتهاي فيلم و فيلم نامه با هم مي تواند براي اهل فن جالب باشد ولي واقعاً براي عموم مردم خواندن فيلم نامه يک فيلم چه سودي دارد؟ وقتي فيلم را با پانصد تومان مي تواند ببيند چه لزومي دارد سه برابر آن پول خرج کند و فيلم نامه آن را نگه دارد؟ مخاطبان جدي سينما هم که گول اين ترفندها را نخواهند خورد. تنها حسني که چاپ اين فيلم نامه دارد، حفظ يک اثر مکتوب در تاريخ سينماي ايران است که با وجود در دسترس بودن نسخه ويديويي اکثر فيلمها، اين نيز حسن بزرگي نيست. من فيلم نامه هاي خارجي را ترجيح مي دهم چون لااقل مي دانم براي چه هدف و استفاده اي فيلم نامه را خريده ام.» معيار انتخاب   اگر همين حالا به نزديک ترين کتاب فروشي سري بزنيد، تعداد قابل توجهي «فيلم نامه» پشت ويترين خواهيد ديد که اغلب آنها مربوط به فيلمهايي هستند که همين امسال اکران شده اند. از مديران انتشاراتي که به چاپ اين فيلم نامه ها اقدام کرده اند پرسيديم« ملاک انتخاب فيلم نامه ها براي چاپ چيست؟» عليرضا عزيزي معيار خود را بدنه و موضوع فيلم نامه، نام نويسنده و علاقه شخصي خودش ذکر مي کند و مي گويد: « ابتدا که ناشناخته بوديم، بيشتر خودمان با نويسنده و تهيه کننده فيلمها براي انتشار صحبت مي کرديم. بعد از مدتي، اين نويسندگان فيلم نامه ها بودند که براي چاپ آثارشان به ما مراجعه مي کردند». مدير تحريريه آگه سازان نيز در اين مورد کيفيت بالاي فيلم نامه از نظر فني را ملاک انتشار مي داند. اما حضور فيلم در جرگه سينماي تجاري يا سينماي هنري را چندان در انتخاب فيلم نامه از سوي اين انتشارات، دخيل نمي داند: « ما هر دو نوع اين فيلم نامه ها را منتشر کرده ايم. براي مثال، « رخساره» را به خاطر نزديکي فضاي آن به ادبيات چاپ کرديم و « عروس آتش» را به خاطر ارزشهاي محتوايي و تکنيکي آن». رامين افشاريان دانشجوي فيزيک، معتقد است معيار انتخاب فيلم نامه ها براي چاپ، داستان جوان پسند آنهاست. او مي گويد: « به نظر مي رسد براي ناشران اين فيلم نامه ها شکل و قيافه و محبوبيت بازيگران و همچنين جوان پسند بودن داستان مهم تر از کيفيت فيلم نامه است». روابط مالي   رابطه مالي ناشر و نويسنده چگونه است و آيا تهيه کننده نيز در اين ميان سهمي مي برد؟ مدير تحريريه آگه سازان در اين باره اين گونه توضيح مي دهد: « در مورد مسائل مالي دو حالت وجود دارد. چنانچه نويسنده فيلم نامه در قراردادش با تهيه کننده حق انتشار فيلم نامه و حقوق مؤلف را در اختيار او قرار داده باشد، طرف حساب مالي ما تهيه کننده است اما اگر چنين نباشد، ما با نويسنده رو به رو هستيم و حقوق مادي اثر در زمان نشر به نويسنده تعلق مي گيرد. البته گاه نيز تهيه کنندگان با وجود داشتن امتياز نشر، حقوق مالي چاپ فيلم نامه را به نويسنده تقديم مي کنند. مواردي هم پيش مي آيد که با وجود موافقت تهيه کننده براي چاپ فيلم نامه، نويسنده مخالف است که در اين صورت ناشر اقدام به چاپ فيلم نامه نمي کند؛ البته تا زماني که نويسنده راضي شود. در يک نگاه کلي چاپ فيلم نامه ايراني نه براي ناشر و نه براي نويسنده چندان درآمدزا نيستند و اقدام به نشر يک فيلم نامه بيشتر در جهت کسب اعتبار براي اثر و نويسنده آن صورت مي گيرد. براي رسيدن به درآمد، مانند هر سرمايه گذاري اقتصادي ديگر- و حتي در نشر فيلم نامه که يک حرکت فرهنگي است- بايد زمان لازم طي شود. سنت نشر فيلم نامه هاي ايراني به صورت جدي در کشور ما هنوز جوان تر از آن است که به چرخه سودآوري اقتصادي رسيده باشد». محمدعلي سجادي، فيلم نامه نويس قراردادش را اين گونه توضيح مي دهد:« البته حقوق فيلم نامه به تهيه کننده تعلق مي گيرد ولي در مورد انتشار آن، نوع قرارداد تعيين کننده است. يا امتياز به صورت کلي واگذار مي شود يا براي چند دوره انتشار. من قرارداد مربوط به فيلم نامه هايم را براي دو دوره انتشار بستم». احمد اميني نيز مي گويد: « من سر صحنه فيلم برداري چتري براي دو نفر بودم که تهيه کننده تماس گرفت و اظهار تمايل کرد فيلم نامه را چاپ کند. يک حق التأليف ثابت با توافق طرفين براي فيلم نامه نويس تعيين شد؛ البته بدون در نظر گرفتن قيمت پشت جلد». آلبوم عکس يا فيلم نامه؟   وجود عکسهاي فراوان در داخل کتاب و همچنين استفاده از عکس بازيگران زن روي جلد اغلب فيلم نامه هاي اخير، به صحت اين اهداف ظاهراً فرهنگي خدشه وارد مي کند. عکسهايي که گاه در انتخاب آنها بر عنصر جذابيت تأکيد افراطي مي شود و گاه خود فيلم نامه تحت الشعاع وجود اين همه عکس «جذاب» قرار مي گيرد! مسعود ملک محمدي دانشجوي فيلم نامه نويسي، درباره عکسهاي رنگارنگ اين کتابها معتقد است: « واقعاً نمي دانم مي شود به خاطر چند عکس، يک کتاب فيلم نامه را خريد يا نه و آيا اصلاً مخاطب آن عکسها فيلم نامه خوان است يا خير. فقط مي شود گفت اگر قرار است کسي پيدا شود که به دليل جذابيت ظاهري و کاذب اين عکسها، کتاب فيلم نامه را بخرد و بخواند همان بهتر که اصلاً فيلم نامه خوان نشود. به نظر مي آيد نيتي که پشت چاپ اين عکسهاست همان جذابيت ظاهري است. که اگر واقعاً اين گونه باشد يک توهين آشکار نسبت به مخاطبان کتابهاي فيلم نامه است».عليرضا عزيزي اما وجود اين عکسها را نوعي روايت فيلم توسط تصوير مي داند و تأکيد دارد که حتماً کتابها بايد عکس داشته باشند تا براي خواننده اي که فيلم را نديده است، قابل تصور باشد: « چاپ فيلم نامه بدون تصوير يا با تعداد عکس کم، قبلاً بارها آزمايش شده و نتيجه نداده است چون رغبتي در خواننده به وجود نمي آورد و اين کتاب، براي نگه داري در کتابخانه نيز کتاب جالبي نخواهد بود». عزيزي درباره معيار انتخاب عکسها مي گويد: « اولين معيار ما براي انتخاب عکسها جنبه زيبايي شناسي آنها است. چرا که اساساً مهم ترين جنبه سينما« زيبايي» است. ولي سعي کرده ايم با گرافيکي که به کار مي گيريم، عکسها نمادي از فيلم هم باشند». داريوش نوروزي، مدير انتشارات فارابي چاپ تعداد زيادي عکس و گفت و گو همراه با فيلم نامه هاي ايراني را تأييد مي کند و اعتقاد دارد: « به هر حال هيچ فيلم نامه اي بي نياز از حواشي نيست. فيلم نامه يک اثر خواندني خام نيست، متن مکتوبي است که به قصد تبديل به فيلم نگاشته شده است و به هر جهت لازم است با فيلمي که از روي آن ساخته مي شود همراه شود. بنابراين طبيعي است که در حاشيه يک فيلم نامه، از تعدادي تصوير و مصاحبه و يادداشت استفاده شود. فيلم نامه، رمان نيست که خواندن آن به تنهايي موجبات لذت خواننده را فراهم آورد. لذت خواندن فيلم نامه با هر آنچه که آن را به فيلم نزديک مي کند، قطعاً بيشتر خواهد شد». حسين معززي نيا مدير بخش فيلم نامه انتشارات« ساقي» در اين باره مي گويد:« آنچه امروز به عنوان فيلم نامه هاي ايراني با اين همه عکس و مقاله و گفت و گو و جذب مخاطب است، ضمن اين که اکثر اين فيلم نامه ها فاقد ارزشهاي سينمايي هستند». مجيد اسلامي مترجم و منتقد، که به تازگي مسئوليت سرپرستي نشر فيلم نامه را در انتشارات «ني» به عهده گرفته است، کتابهاي فيلم نامه مملو از عکس را نمي پسندد: « به نظر من خوانندگان فيلم نامه هاي ايراني در درجه اول آلبوم عکسي را مي خرند که متني هم در آن به چاپ رسيده است و چه بسا حتي آن متن را نخوانده و کتاب را پس از مدتي تورق و تماشاي عکسها در کتابخانه شان جاي دهند. براي اثبات اين مدعا کافي است متن را حذف کنيد خواهيد ديد استقبال از تصاوير سوپراستارهاي ايراني به همين ميزان ادامه خواهد داشت». شراره جانسپار، حسابدار علاقه مند سينما، که تاکنون تعدادي از فيلم نامه هاي چاپ شده را خريده است، نقش جذابيت ظاهري عکسها را تا حدودي کم رنگ مي داند: «فکر نمي کنم کسي به خاطر عکس، کتاب فيلم نامه بخرد. چنين کسي با خريد يک پوستر بزرگ از بازيگر مورد علاقه اش هم هزينه کمتري صرف مي کند و هم بيشتر راضي مي شود. ولي خب من عکسها را براي يادآوري سکانسهاي مهم فيلم مفيد مي دانم». رضا درميشيان در اين باره مي گويد: «چاپ اين مجموعه عکسها کمکي است براي درک بهتر فيلم نامه و مکمل آن. البته کاري که از اين پس در دستور کار انتشارات آگه سازان قرار گرفته، چاپ عکسها به شيوه فتو رمان است. بدين معنا که قصد داريم تصاوير هر فصل را در برابر متن مربوط به همان فصل چاپ کنيم؛ در فيلم نامه من، ترانه، پانزده سال دارم اين کار صورت گرفته و در فيلم نامه اثيري که در حال چاپ است با انتخاب 280 قطعه عکس با نظارت اردشير شليله( عکاس فيلم) تلاش مي کنيم فضاي اين فيلم هر چه بيشتر به خواننده منتقل شود. ايجاد جذابيتهاي تصويري در چاپ کتابهاي فيلم نامه را نمي توان ايراد محسوب کرد، چون فيلم نامه اساساً متن نمايشي خامي است که بعدها توسط نور، صدا و بازيگران تکميل مي شود و همواره نيازمند عناصري براي جلوه گر شدن بهتر است». محمدعلي سجادي اهميت کتاب را فقط مربوط به اين بخشها نمي داند: « خود من هم در انتخاب عکسها دخيل بودم ولي اين اتهام را که مي گويند« کتاب فقط به خاطر وجود عکس هنرپيشه هاست که فروش مي رود» قبول ندارم. خيلي از فيلمها هستند که هنرپيشه هاي مطرح و خوبي در آنها حضور داشته اند ولي فيلم نامه هاي آن فيلمها چاپ نمي شوند. چرا که مجموعه کار است که اهميت دارد. از طرفي، کساني که قرار است اين فيلم نامه ها را بخرند فقط آنهايي نيستند که عکس جمع مي کنند. اگر کسي قصد عکس جمع کردن داشته باشد، راههاي ارزان تر و آسان تري وجود دارد». هم زماني با اکران   از آغاز تولد سينما تا سال 1366، در مجموع 90 فيلم نامه به چاپ رسيد. از اين تعداد، 52 فيلم نامه ايراني و 38 فيلم نامه خارجي بودند. از 52 فيلم نامه ايراني 19 تاي آنها اعم از کوتاه(6) و بلند(10) و سريال(3) به مرحله ساخت رسيد که در 10 مورد فيلم نامه پيش از نمايش فيلم چاپ شد و در 9 مورد فيلم پيش از چاپ فيلم نامه ساخته شد. محسن مخملباف با چاپ 10 فيلم نامه آن هم پيش از نمايش فيلم رکورددار است. از سال 66 تا 1370، 78 فيلم نامه به چاپ رسيد که 12 فيلم نامه خارجي و 66 فيلم نامه ايراني بود. از ميان 66 فيلم نامه ايراني 10 فيلم نامه به فيلم تبديل شد که در سه مورد( جستجوگر، نوبت عاشقي و شايد وقتي ديگر) فيلم، پس از چاپ شدن فيلم نامه ساخته شد، در پنج مورد، فيلم نامه پس از نمايش فيلم به چاپ رسيد و در دو مورد هم زماني ميان نمايش فيلم و چاپ فيلم نامه به چشم خورد. کتاب فيلم نامه «سايه خيال» هم زمان با نمايش فيلم در جشنواره فجر سال 69 چاپ شد و فيلم نامه « آرزوهاي کوچک» در تابستان 69 هم زمان با اکران عمومي فيلم، به چاپ رسيد. در فاصله سالهاي 1370 تا 1379 بازار نشر کتاب، چاپ 161 فيلم نامه را به خود ديد که در اين ميان 101 فيلم نامه ايراني و 60 فيلم نامه خارجي بودند. از ميان 101 فيلم نامه ايراني 40 فيلم نامه به ساخت رسيدند که در اين بين، 29 فيلم پيش از چاپ فيلم نامه ها ساخته شدند، در چهار مورد فيلم نامه ها زودتر از فيلم چاپ شدند و در هفت مورد هم زماني تقريبي ميان نمايش فيلم و چاپ فيلم نامه به چشم خورد. جالب آنکه شش مورد از هفت مورد اخير در فاصله سالهاي 77 تا 79 رخ داد. آن گونه که از اين بررسي بر مي آيد، هم زماني چاپ فيلم نامه با نمايش فيلم در سالهاي 77 به بعد فزوني گرفته است. اما در يکي دو سال اخير با گسترش روند چاپ فيلم نامه هاي جديد ايراني، نکته مشترکي که به چشم مي آيد، چاپ فيلم نامه هم زمان با اکران فيلم است؛ که به نوعي تبليغ متقابل فيلم و کتاب محسوب مي شود. محمدرضا محنايي، فارغ التحصيل فيلم نامه نويسي معتقد است:« اين اقدام مي تواند کتاب را « تاريخ مصرف دار» کند. زيرا بسياري از فيلم نامه هاي چاپ شده، تنها ممکن است در زماني که فيلم بر پرده است تا اندازه اي جذاب باشند ولي قطعاً پس از اين دوره، کارکرد خود را از دست خواهند داد». مدير تحريريه آگه سازان در اين باره مي گويد: « کتاب، مطلقاً يک کالاي تبليغاتي نيست. اگر ما سعي مي کنيم تقريباً هم زمان با اکران فيلم کتابها را چاپ کنيم، هم به ماندگاري فيلم کمک مي شود و هم به افرادي که به مقايسه تطبيقي فيلم و فيلم نامه علاقه مندند». عزيزي نيز اعتقاد دارد: « از جمله حرکاتي که فکر کرديم جاذبه بيشتري براي خواندن فيلم نامه ايجاد مي کند، انتشار فيلم نامه در زمان اکران فيلم بود. من اين اتهام را که مي گويند « اين شيوه انتشار، تاريخ مصرف فيلم نامه را به زمان اکران محدود مي کند» قبول ندارم. اگر قرار باشد فيلم نامه فروش نکند، در زمان اکران هم نمي فروشد. اين شيوه فقط راهي براي فروش «بهتر» است. ولي « موضوع» فيلم نامه و « کيفيت » آن تأثير اصلي را بر فروش دارند». شراره جانسپار از خوانندگان کتابهاي فيلم نامه مي گويد: « من ترجيح مي دهم فيلم نامه هاي فيلمهايي را که هم زمان روي پرده است، بخرم. به نظرم بعضي فيلمها ارزشش را دارند که ديالوگهايشان را چند بار بخواني و با ديدن عکسها، برخي صحنه ها در ذهن تداعي شود». فيلم نامه هاي قديمي، ممنوع يا مهجور؟   فيلم نامه هاي با ارزش پيش از انقلاب تاکنون کمتر شانس چاپ يافته اند. تنها در چند مورد - آقاي هالو، پستچي و يک مجموعه از فيلم نامه هاي مرحوم علي حاتمي و تلاشهاي پراکنده موزه سينما - اين اتفاق رخ داده است. مدير نشر مرکز مي گويد: « ما تنها در همان يک مورد، فيلم نامه منتشر کرده ايم آن هم به پيشنهاد مرحوم علي حاتمي. ما به دليل حقي که ايشان به گردن سينماي ايران داشتند پس از عقد قرارداد، اقدام به چاپ مجموعه آثار ايشان در قبل و بعد از انقلاب کرديم». مدير تحريريه آگه سازان نيز درباره اينکه چرا اين انتشارات، چاپ فيلم نامه هاي قبل از انقلاب را در دستور کار ندارد، مي گويد: « قوانين فعلي اجازه چاپ بسياري از اين آثار را نمي دهد. به هر حال آنچه در آن سالها ساخته شده، متناسب با حال و هواي سينماي آن روز بوده و چاپ متن کامل فيلم نامه و حتي تصاوير برخي بازيگران، با مشکلاتي مواجه خواهد شد. در ضمن بسياري از فيلم نامه هاي قبل از انقلاب حتي در اختيار نويسندگان آنها هم نيست و امکان نگارش از روي فيلم هم به دليل فرسودگي نسخه هاي اکثر اين فيلمها تقريباً مقدور نيست. البته ما برنامه مشخصي براي چاپ آثار ناصر تقوايي داريم. نخستين کتاب از اين مجموعه « تابستان همان سال» است که در روزگار جواني تقوايي به چاپ رسيده بود و پاييز امسال به بازار کتاب خواهد آمد». فيلم نامه يا فيلم نوشت؟   فيلم نامه هاي چاپ شده ايراني از روي نسخه اصلي فيلم نامه به چاپ مي رسند يا از فيلم ساخته شده« پياده » مي شوند؟ اين سؤالي است که مدير تحريريه آگه سازان به آن گونه پاسخ مي دهد: « بستگي دارد. مثلاً فيلم نامه نان، عشق و ... موتور 1000 عيناً از روي متن کامل نگاشته شده توسط نويسندگان به چاپ رسيده است. چاپ فيلم نامه از روي متن اصلي به خواننده کمک مي کند تا به شکل اوليه اثر، از نزديک و صحنه به صحنه آشنا شود و بداند در مسير تبديل فيلم نامه به فيلم چه پالايشي صورت گرفته است». نقش فيلم نامه نويس و تهيه کننده   اما نويسنده در مراحل مختلف آماده سازي فيلم نامه کجاي کار ايستاده است؟ نقش تهيه کننده فيلم در اين ميانه کجاست؟ مدير تحريريه آگه سازان در اين باره مي گويد: « همکاري و هم فکري بين نويسنده و ناشر از لحظه اول چاپ تا نسخه نهايي جريان دارد و چنانچه مالکيت فيلم نامه با تهيه کننده باشد، جاي نويسنده را در تمام مراحل، تهيه کننده مي گيرد و کار با تشريک مساعي او جلو مي رود». او درباره حضور مؤثر نويسنده، مثالي مي زند: « يکي از معدود فيلم نامه نويساني که در اين مورد بسيار حساس است ناصر تقوايي است که به خاطر شناخت از ادبيات داستاني و نمايشي، همواره با وسواس زيادي با اين مسئله برخورد مي کند. زماني که اين فيلم ساز به ويرايش فيلم نامه هايش اختصاص مي دهد گاه هم تراز زماني است که براي نگارش آن فيلم نامه صرف کرده. بالا بودن حساسيت در تقوايي به حدي است که حتي در برخي موارد از چاپ فيلم نامه هايش صرف نظر مي کند». مدير انتشارات توفيق آفرين درباره رابطه ناشر و تهيه کننده مي گويد: « اگر همان طور که تهيه کننده ها براي تبليغ فيلمشان بيل بورد درست مي کنند، تيزر مي سازند و آنونس نمايش مي دهند، براي تبليغات کتابهاي فيلم نامه هم هزينه کنند، فروش کتابهاي فيلم نامه چند برابر خواهد شد، اما متأسفانه تا به حال تنها تهيه کننده اي که حاضر به چنين همکاري اي شده، خانم تهمينه ميلاني براي کتاب« دو زن» بوده است که در اثر همين اقدام، کتاب او در دو شمارگان 5000 تايي بخوبي فروش رفته است. اگر تهيه کنندگان حاضر شوند در نشر فيلم نامه سرمايه گذاري کنند، از مشکلات کار کاسته خواهد شد. اما نه تنها اين اتفاق نمي افتد، بلکه پس از چاپ فيلم نامه تهيه کنندگان و حتي عکاسان فيلم خواستار حق کپي رايتي هستند که بايد به آنها پرداخت شود». حرفهاي کيومرث پوراحمد که فيلم نامه هاي «شاه» و « شب يلدا» را به چاپ سپرده است، کمي تند و تيز اما خواندني است: « پيشنهاد چاپ فيلم نامه شب يلدا از طرف ناشر بود. من اساساً اعتقادي به اين کار نداشتم. البته در همان مقدمه«شب يلدا» هم اين را نوشته ام. فکر مي کردم شايد اين کتابها به عنوان يک سند در تاريخ سينما ماندگار شود. زماني که آقاي ... خواستند با من قرارداد ببندند، گفتم همان پانزده درصدي که هم براي « شاه» و هم براي « کودکي نيمه تمام» گرفتم از پشت جلد اين کتاب مي گيرم. ايشان گفتند ما از اين پولها نمي توانيم بدهيم و فقط سيصد هزار تومان پرداخت مي کنيم؛ همان مبلغي که به همه مي دهيم و اضافه کردند مي خواهيم کتاب را با قيمت دانشجويي در بياوريم. من گفتم اگر اين طور است اصلاً پول نمي خواهم چون زندگي من از طريق نوشتن نمي گذرد. گفتم فيلم نامه را در اختيار شما مي گذارم و پول هم نمي خواهم. ولي ايشان اصرار داشتند که ما بايد قراردادي داشته باشيم. من هم امضا کردم. ولي وقتي کتاب منتشر شد و قيمت پشت جلد را ديدم، فهميدم که قيمت دو هزار و چند صد توماني، اصلاً دانشجويي نيست. البته وقتي کسي اقدام به چنين کاري( انتشار فيلم نامه) مي کند، حتماً علائقي هم دارد و قرار نيست صرفاً کاسبي کند. ولي در اين مورد، با من برخورد زشت و کاسب کارانه اي صورت گرفت. هنوز هم آن مبلغ سيصد هزار تومان به من پرداخت نشده است. ناشر حتي عکسها را نيز تا آخرين لحظه به من نشان نداد. عکسهاي بدي از من چاپ شد که من اصلاً نسبت به آنها رضايت ندارم». درباره قيمت کتابهاي فيلم نامه، رامين افشاريان هم گلايه کرده است: « قيمت اين کتابها گران است. قشر فيلم نامه خوان معمولاً قشر جوان و دانشجو هستند و بايد قيمت کتابها را دانشجويي تر کرد؛ البته اگر واقعاً نيت اصلي منتشر کنندگان، رواج و گسترش فيلم نامه خواني باشد».

مخاطب کجاست؟   اينکه بدانيم اصلاً شمارگان اين کتابها چندتاست و استقبال « مخاطبان» اين فيلم نامه ها چقدر است، مي تواند بسياري از نکات مبهم را روشن کند. ولي آيا اصلاً « مخاطب هدف» وجود دارد؟ آيا اصولاً انتشاراتي ها به چيزي به نام مخاطب شناسي توجهي نشان داده اند؟ مدير تحريريه انتشارات آگه سازان با پاسخ مثبت به اين سؤال، مخاطبان مشخص شده از سوي اين انتشارات را اين گونه طبقه بندي مي کند: « مخاطبان کتابهاي فيلم نامه ما به چند دسته تقسيم مي شوند: 1- کساني که علاقه مند به نگارش فيلم نامه هستند. 2- علاقه مندان فيلمهايي که فيلم نامه شان چاپ شده؛ که اين دسته گاه حتي فيلم نامه را بدون خواندن و به صرف دل بستگي به فيلم، مي خرند و براي سالها در کتابخانه شان نگه داري مي کنند. 3- مخاطباني که فيلم نامه را به خاطرعکسها و جذابيتهاي تصويري آن مي خرند و از بعد تخصصي با آن برخورد نمي کنند. 4- کساني که پرونده هاي گفت و گو و مقالات و يادداشتهاي فيلم نامه براي آنها جذابيت دارد». عزيزي درباره شمارگان، استقبال مخاطبان و ميزان برگشتي انتشارات توفيق آفرين توضيحات جالبي داده است: « ما از هشتمين يا نهمين شماره، مخاطبمان را از دست داديم. اين امر دلايل مختلفي داشت، همچون: بحران سينما، انتشار غلط کتابهاي فيلم نامه از طرف ناآگاهان که باعث دل زدگي مردم از فيلم نامه هاي چاپ شده بود، کيفيت پايين کارهايي که از طرف برخي ناشران ارائه مي شد، دادن اطلاعات نامناسب از فيلم در کتابها، انتخاب فيلم نامه هاي نامناسب و تشابه سازيهاي ناشيانه و غير حرفه اي که کوشيدند با استفاده از کتابهاي ما ايجاد کنند. شمارگان چاپ هاي اول ما تا شماره هاي هشتم و نهم به 6000 جلد مي رسيد و در برخي موارد، مثل فيلم نامه « قرمز» حتي به چاپ سوم رسيد. ولي تا کار را شروع کرديم، به بحران خورديم و سعي کرديم در ادامه کار، فيلم نامه ها را با شمارگان کمتري در چاپ اول( مثلاً سه هزار نسخه) منتشر کنيم و کار را ادامه دهيم. در اين وضعيت، فروش ما براي هر فيلم نامه کمتر از 500 نسخه بود. يعني اگر ما به فکر سودآوري بوديم بايد بعد از همان هشت يا 9 شماره اول کار را تعطيل مي کرديم. به فروش مجموعه جديد نيز اميد چنداني نداريم. بازار کتاب در شرايط کنوني بسيار آشفته و بد است. ناشر مجبور است چهل درصد قيمت پشت جلد کتاب را به مرکز پخش واگذار کند که گاهي همين مبلغ نيز چکش برگشت مي خورد.بنابراين اين کار سودآور نيست و فقط جنبه فرهنگي دارد و ما هم مجموعه جديد را در شمارگان پايين و فقط براي آنکه چاپش کرده باشيم، منتشر مي کنيم». مدير تحريريه آگه سازان نيز در اين مورد، بي آنکه اشاره روشني به تعداد نسخه هاي برگشتي داشته باشد، توضيحاتي در توجيه شمارگان و فروش کتابهاي فيلم نامه مي دهد: « شمارگان کتابهاي ما متفاوت است. در مورد کتابي مثل« من ترانه پانزده سال دارم» اين رقم به 5000 رسيده و در موارد ديگر 3000 يا کمي بيشتر يا کمتر بوده است. اين مسئله بسته به شرايط بازار و نوع فيلم، در مورد تعداد برگشتي کتاب هم صدق مي کند. اگر ميزان متوسط فروش يک فيلم( مثلاً 150 ميليون تومان) را بر قيمت بليت تقسيم کنيم متوجه مي شويم چنين فيلمي حدوداً 200/000 نفر تماشاگر داشته است. براي اين ميزان مخاطب، شمارگان 3 يا 5 هزار نسخه کتاب، رقم بالايي است. علاوه بر اينکه تعداد زيادي خواننده خاص و عام هم به طور طبيعي بايد بدون ديدن فيلم نسبت به خريد فيلم نامه هاي منتشر شده اقدام کرده باشند. اما اين اتفاق نمي افتد!» مانع اساسي   اما خود انتشاراتي ها مشکل را در کجا مي دانند و اصلاً اساسي ترين مانع موجود بر سر راهشان چيست که کمتر مخاطب مي يابند؟ مدير تحريريه آگه سازان يکي از مشکلات اساسي را توزيع نامناسب مي داند:« به نظر من پاسخ اين سؤال در مشکل جدي تر بازار کتاب( و به خصوص فيلم نامه) يعني سيستم پخش و توزيع آن پنهان است. امروزه با توجه به شرايط سياسي و اجتماعي، پخش کنندگان کتاب ترجيح مي دهند به جاي کتابهاي سينمايي، بيشتر در زمينه پخش کتابهايي با موضوعات سياسي روز اقدام کنند که مخاطب بيشتري دارد. در حال حاضر ما به دنبال راهي هستيم که بتوانيم کتابهايمان را با روشي بهتر توزيع کنيم. مثلاً فروش کتابهاي فيلم نامه در سينماها که در واقع مکان بهتري براي ارائه است. تجربه اين کار نشان داده که مشتريان ( يعني مخاطبان مستقيم سينما) از اين شيوه استقبال بيشتري مي کنند. فيلم نامه چاپ شده بايد در « جاي خود » به فروش برسد. راه ديگري که مدتي براي پخش در نظر گرفته بوديم، ارائه فيلم نامه هايمان در کيوسک هاي مطبوعاتي بود. اين کار با وجود مخالفت برخي نويسندگان، در عمل نشان داد که به دليل در دسترس قرار گرفتن هر چه بيشتر اين کتابها و در معرض ديد تمام اقشار بودن، فروش را به ميزان زيادي بالا خواهد برد. آنچه مسلم است، در بازار بحران زده کتاب با اين وضعيت پخش، کتابهاي سياسي که تبليغات گسترده اي روي آن مي شود، فروش بهتري خواهند داشت. اسلامي نيز سيستم پخش را مشکل عمده و اساسي بازار کتاب مي داند که همه ناشران به آن تن داده اند و کسي تلاشي براي تغيير شرايط نمي کند: « آنچه بازار کتاب را راکد نگاه داشته است، بيش از آنکه به سيستم پخش مربوط شود، به نحوه اطلاع رساني بر مي گردد. زماني بود که خوانندگان پر و پا قرص کتاب براي خريد به خيابان انقلاب مي رفتند اما امروزه با توجه به گسترش شهر تهران، ديگر اين امکان وجود ندارد. ضمن آنکه پخش در شهرستانها بسيار ضعيف عمل مي کند و تمام تمرکز بازار کتاب و فيلم نامه در تهران است. هزينه از کجا مي آيد؟   حال اين سؤال پيش مي آيد که اگر طبق ادعاي دست اندر کاران انتشاراتي ها، چاپ فيلم نامه اصلاً سود مادي ندارد و فقط « نيت خير»، « خدمت به تاريخ سينما» و « اهداف فرهنگي» مدنظر است، هزينه مادي اين اهداف معنوي از کجا تأمين مي شود؟ و آيا اصلاً اين مؤسسات انتشاراتي برنامه اي هم براي تغيير رويه و بهبود وضعيت دارند؟ مدير انتشارات توفيق آفرين با تأکيد بر اهداف فرهنگي خود مي گويد: « ما در واقع در حال حاضر کتابهاي فيلم نامه را با سوبسيدي که براي آنها در نظر مي گيريم چاپ مي کنيم. چون ما در مؤسسه مان فقط کار نشر نمي کنيم، بنابراين سودآوري آن را مدنظر نداريم و صرفاً براي آنکه کار فرهنگي کرده باشيم اقدام به انتشار فيلم نامه مي کنيم. خريد و فروش حق رايت فيلمها، تغذيه شبکه ويدئويي سوره و ... کارهاي اصلي و سودآور مؤسسه مارا تشکيل مي دهند. کار انتشار اين گونه کتابها را بايد متوليان دولتي مانند فارابي يا تشکيلاتي مثل خانه سينما انجام مي دادند که تاکنون انجام نشده است و ما انجام بخشي از اين کار را بر عهده گرفته ايم». ناشر دولتي کجاست؟   حال چرا تنها ناشران خصوصي به چاپ فيلم نامه مي پردازند؟ چرا ناشران دولتي که يکي از اصلي ترين وظايفشان مي تواند چاپ فيلم نامه هاي ارزش مند سينماي ايران براي ترويج فرهنگ فيلم نامه خواني و ارتقاي سطح سليقه مخاطب باشد، انزوا اختيار کرده اند؟ داريوش نوروزي مدير انتشارات فارابي، فعاليتها و سياستهاي اين انتشارات را در حوزه چاپ فيلم نامه چنين توضيح مي دهد: « انتشارات فارابي از آغاز فعاليتش تاکنون به طور مستقيم تنها اقدام به چاپ دو فيلم نامه کرده است که چاپ اين موارد نيز مربوط به پروژه اي است که در زمان مديريت اسبق بنياد فارابي پي ريزي شده بود. در دوران اين مديريت، اين فيلم نامه ها همراه با تعدادي ديگر از فيلم نامه هاي فيلم نامه نويسان جوان، به منظور حمايت، تشويق و معرفي آنها خريداري شد. قرار بر اين بود که تمام فيلم نامه ها به توالي منتشر شوند اما از آنجايي که اين دو مورد با استقبال خوبي مواجه نشد، اقدامي براي چاپ موارد بعدي صورت نگرفت. علت عدم استقبال، ضمن وجود بحران در بازار کتاب مي تواند به ناشناس بودن فيلم نامه نويسان هم مربوط شود. همکاري ديگر فارابي در نشر فيلم نامه به سرمايه گذاري روي چاپ فيلم نامه هاي تاريخ سينماي ايران مربوط مي شود که توسط موزه سينما انتخاب و منتشر مي شود. موزه سينما تاکنون به مناسبت صد سالگي سينما چهار عنوان کتاب سينمايي( فيلم نامه هاي دختر لر، بوالهوس، حاجي آقا آکتر سينما و کتاب« بيست سال عکاسي سينماي ايران») را منتشر کرده است و در نظر دارد بزودي در افتتاحيه موزه، فيلم نامه ضربت از ساموئل خاچيکيان و کتاب « نشانه هاي سينماي ايران» را ارائه دهد. موزه سينما قصد دارد از اين طريق حرکتي در جهت ثبت مقاطع مهم تاريخ سينما انجام دهد». فيلم نامه هاي خارجي   بخش عمده اي از کتابهاي فيلم نامه در بازار کتاب، فيلم نامه هاي خارجي هستند که ترجمه شده و در اختيار مخاطبان قرار مي گيرند.نمونه هاي موفق اين حوزه معمولاً محصول دو انتشارات « ساقي » و « ني» هستند. نشر ساقي از اواخر سال 76 فعاليتهايش را در حوزه نشر فيلم نامه آغاز کرد و تاکنون 15 عنوان فيلم نامه از فيلمهاي مطرح روز جهان ( حداکثر متعلق به ده سال گذشته) را به چاپ رسانده است. حسين معززي نيا مدير بخش فيلم نامه نشر ساقي درباره شيوه انتخاب فيلم نامه ها مي گويد: « به طور معمول فيلم نامه ها در شورايي به سرپرستي شخص من انتخاب مي شوند. براي اين انتخابها معيارهايي نيز وجود دارد: 1- دل چسب بودن ساختار فيلم و فيلم نامه. 2-چون نشر ساقي وابسته به مؤسسه روايت فتح است، ترجيحاً فيلم نامه هايي انتخاب مي شوند که به نوعي با جنگ و مضمون آن در ارتباط باشند. 3- فيلم نامه ها تا حد امکان کمتر نياز به سانسور داشته باشند. 4- نسخه قابل اعتماد و معتبري از فيلم نامه در دسترس باشد. نسخه برخي از فيلم نامه هايي که در حال حاضر وجود دارد، گاه تفاوت زيادي با فيلم نامه اصلي دارند و به نظر مي رسد به نوعي جسته و گريخته از روي فيلم سرهم بندي شده اند که نشر ساقي به شدت از چاپ اين گونه فيلم نامه ها گريزان است». معززي نيا مهم ترين هدف چاپ فيلم نامه توسط نشر ساقي را غناي ادبيات سينمايي ما در حيطه فيلم نامه هاي خارجي مي داند: « خواندن فيلم نامه هاي خارجي ضمن دل پذيري، جنبه هاي آموزشي زيادي دارد. يک علاقه مند سينما با خواندن فيلم نامه در جريان چگونگي شکل گرفتن يک فکر از فيلم نامه تا فيلم قرار مي گيرد. همچنين گاه ديده مي شود که حتي سينما گران در يادآوري يک فيلم، نامي از فيلم نامه نويس نمي برند. به کرات شنيده ايم که مي گويند فيلم روح ساخته هيچکاک است. بي آنکه بينديشيم اين فيلم در آغاز، نويسنده اي داشته که حق است به آنچه او خلق کرده به طور مستقيم پرداخته شود و اعتباري مجزا براي او قائل شد». معززي نيا ادامه مي دهد:« نشر ساقي اصرار زيادي براي چاپ فيلم نامه از روي متن اصلي دارد و تا آنجا که ممکن است تفاوتهاي واقعي فيلم نامه با فيلم ساخته شده را جست و جو مي کند. اين حساسيت حتي در مورد ترجمه و ويرايش به لحن و شيوه نگارش نويسنده اصلي اثر نيز وجود دارد. ما اعتقادي به گردآوري اطلاعات اضافي و گفت و گو يا مقالات نداريم». معززي نيا مخاطبان نشر ساقي را متفاوت از مخاطبان فيلم نامه هاي ايراني مي داند: « مخاطبان ما مخاطبان خاص تري هستند و با آن افرادي که فيلم نامه هاي ايراني را به خاطر نگاه کردن و لذت بردن از عکسها و مقالات آن مي خرند، متفاوتند. مخاطبان ما علاقه مندان جدي سينما هستند». نشر ني يکي از فعال ترين ناشران در عرصه ترجمه فيلم نامه هاي برتر تاريخ سينماي جهان است. انتشارات «ني» تاکنون 36 عنوان فيلم نامه از مجموعه اي تحت عنوان« 100 سال سينما 100 فيلم نامه» را منتشر کرده است. مجيد اسلامي که از شماره بيست و هشت مسئوليت سرپرستي نشر فيلم نامه را در انتشارات ني به عهده گرفته است، درباره شيوه انتخاب اين فيلم نامه ها مي گويد: « انتخابها بر اساس اولويتهايي تعيين مي شود. اين اولويتها عبارتند از: شهرت فيلم، جذابيت متن و وجود قابليت ارتقاي سطح فرهنگي و آموزشي در فيلم نامه». اسلامي درباره شيوه دسترسي به متون مي گويد: « تمام فيلم نامه هاي نشر ني بر اساس دو نوع متن ترجمه شده اند. يکي متن هاي Play Screen که توسط خود فيلم نامه نويس نوشته شده و در واقع تصور فيلم نامه نويس از صحنه هايي است که بعدها شکل مي گيرد. اين دسته معمولاً اصالت بيشتري دارند زيرا حتي پس از ديدن فيلم، ارزش خود را به عنوان يک اثر ادبي حفظ مي کنند و دسته دوم متنهايي که توسط ديگران به زبان اصلي از روي فيلم پياده شده و به وسيله مترجمان نسر ني به فارسي برگردانده مي شود». منبع:فيلم نگار، شماره 4 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 624]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن