تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):بار الها... باطل را از درون ما محو نما و حق را در باطن ما جاى ده. زيرا كه ترديدها...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799382916




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كاغذ، چاپ و لوح فشرده: ظهور فرهنگ اسلام


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
كاغذ، چاپ و لوح فشرده: ظهور فرهنگ اسلام
كاغذ، چاپ و لوح فشرده: ظهور فرهنگ اسلام   نويسنده: ضياءالدين سردار مترجم: افشين خاك‌باز   ارتباطات در اسلام، با مفهوم بنيادين و قرآني علم ارتباطي ذاتي دارد. اين مفهوم كه اغلب به دانش ترجمه مي‌شود، يكي از رايج‌ترين واژگان قرآن است؛ در واقع تنها دو واژه ي ديگر در قرآن بيش از اين واژه تكرار شده اند: الله (خداوند) و رب (خالق، حامي). اين مفهوم به عنوان يكي از مفاهيمي كه جهان‌بيني اسلامي را تعريف مي‌كند، بر همه ي جنبه‌هاي رفتار فردي و اجتماعي مسلمانان تأثير مي‌گذارد (يا در شرايط معاصر، بايد چنين تأثيري داشته باشد)، به همين دليل است كه جست‌و‌جوي علم، وظيفه ي ديني همگي مسلمانان است. در انديشه‌هاي مسلمانان دوران كلاسيك، اسلام مترادف با علم بود و بدون آن، تمدّن اسلامي تصورناپذير مي‌نمود. اين مفهوم براي تمدّن آينده ي اسلام، اهميتي دوچندان دارد. معناي علم بسيار فراتر از دانش است و مهوم ارتباط را نيز در خود دارد: علم ذاتاً نمي تواند در انحصار طبقه، گروه ياجنسيتي خاص باشد؛ بلكه بايد آزادانه در دسترس همه ي اعضاي جامعه قرار بگيرد. هم‌چنين، كساني كه از سعادت كسب علم برخوردار بوده‌اند، موظفند هر آن‌چه را مي‌دانند به ديگر اعضاي جامعه انتقال دهند. بنابراين انتقال دانش، آرا و اطلاعت (در همه ي حوزه‌هاي تلاش بشري) از عناصر تفكيك‌ناپذير علم هستند. بدين ترتيب علم، علاوه بر دانش، انتقال دانش نيز هست؛ علم، جست‌و‌جو و توزيع و انتشار دانش است؛ علم، انباشت و دسترسي به دانش است؛ در واقع علم، آميزه‌اي از داده‌ها، اطلاعات، دانش و خرد است كه در كسوت مفهومي واحد جلوه‌گر شده است. به عبارت ديگر، علم نيروي محرّك اصلي فرهنگ اسلامي است. تاريخ ارتباطات در اسلام و هم‌چنين تاريخ فرهنگ اسلامي، تاريخ تلاش مسلمانان براي درك مفهوم علم و تحقّق آن در جامعه است. هنگامي كه از اين اوليه به موضوع مي‌نگريم، در تاريخ اسلام سه تحوّل اساسي را در عرصه ي فرهنگ اسلامي مشاهده مي‌كنيم: از اين ميان، دو دگرگوني تاريخي زاييده ي ديدگاه‌هاي بسيار متضاد درباره ي علم هستند و ديدگاه سوم كه آميزه‌اي جديد است، به زمان‌هاي معاصر و آينده تعلق دارد. رابطه ي پر افت و خيز فرهنگ اسلامي و مفهوم علم، به همان اندازه كه زواياي مختلف تاريخ اسلام را روشن مي‌كند، درباره مسيرهاي احتمالي تمدن اسلامي در آينده نيز آموزنده هستند. مرحله ي شكل گيري   اين نكته كه فرهنگ مسلمانان فرهنگ دانش و ارتباطات است در نخستين آيات قرآن كه بر حضرت محمّد نازل گرديد (هنگامي كه در شب سرنوشت‌ساز 27 رجب در كوه حرا در نزديكي مكّه سر به جيب تفكر فرو برده بود) هويداست: بخوان! به نام پروردگار خويش كه آفريد، آفريد انسان را از خون بسته، بخوان! و پروردگار تو است مهتر. آن كه بياموخت قلم را، آموخت به انسان، آن‌چه را ندانست. (1) دانشمندان اسلام نشان داده‌اند كه كلمه ي اقرأ- كه در اين‌جا بخوان ترجمه شده است- ارتباط آگاهانه را به ذهن متبادر مي‌سازد. عمل خواندن، جذب آگاهانه ي اطلاعات، همراه يا بدون اداي جملات قابل شنيدن و براي درك واژه‌ها و انديشه‌هايي است كه از منبعي خارجي- كه در اين‌جا همان پيام قرآن است- دريافت مي‌شود. قلم نيز انديشه‌ي ارتباط را نشان مي‌دهد: قلم علاوه بر هنر نگارش، نماد انتقال دانش با هر نوع فن‌آوري نيز هست. قلم (به عنوان نماد ارتباط) ابزاري براي تحقق دعوت قرآن از جامعه ي مسلمانان است: خواندن. گذشته از پيام قرآن، مسلمانان بايد چه پيام ديگري را انتقال دهند؟ قرآن به ما مي‌گويد كه هر دو عمل خواندن و قلم به دست گرفتن، با «آنچه او (انسان) نمي‌داند» ارتباط دارد. اين عبارت شامل دانشي كه هنوز كشف نشده و هر آن چيزي است كه فرد به تنهايي نمي‌تواند بداند؛ بدين ترتيب اين آيه مفهوم پژوهش و انديشه ي انباشت دانش را مي‌رساند. پژوهش و اكتشاف براي خواندن آن چه قرآن آيات خداوند مي‌نامد، ضروري است و اگر قرار است همه انسان‌ها از فوايد انباشت مستمر دانش بشري بهره‌مند شوند، توانايي برقراري ارتباط و انتقال محفوظات مكتوب، انديشه‌ها، تجارب و بينش ها از فردي به فرد ديگر، از نسلي به نسل ديگر و از يك محيط فرهنگي به محيط فرهنگي ديگر، اهميتي حياتي دارد. بنابراين نخستين آيات قرآن كريم، بنيان‌هاي فرهنگ و جامعه را بر خواندن و نوشتن، پژوهش و نگارش، برقراري ارتباط و انتقال دانش و اطلاعات، استوار مي‌سازند. جامعه‌اي كه از چنين گرايش‌هايي تهي باشد، نمي‌تواند مدعي ايمان به آرمان‌هاي اسلامي باشد. قرآن واژه ي علم را بيش از 800 بار به كار مي‌برد. حدود يك سوم از محتواي قرآن به ستايش مفاهيم چون خرد، تدبّر، پژوهش، مطالعه، كسب دانش و سفر اختصاص دارد؛ مضاميني كه در نهايت نوعاً به ارتباطات وابسته‌اند. در برخي موارد توصيه‌هاي قرآن كلي و عمومي است: و بگو پروردگارا دانش مرا بيفزاي. (2) يا: و همانا در آسمان‌ها و زمين، آياتي براي مؤمنان است. (3) يا: اي رسول! بگو به مردم كه در زمين سير كنيد و ببينيد كه خداوند چگونه آغاز آفرينش كرد، سپس خدا پديد آورد پيدايش بازپسين را؛ همانا خدا بر همه چيز تواناست. (4) در برخي موارد ديگر، قرآن دستورات روشني ارائه مي‌دهد.قرآن به نويسندگان مي‌گويد كه: و نبايد خودداري كند نويسنده اي از آن كه بنويسد. (5) چون كفران نعمتي است كه خداوند به آن‌ها ارزاني داشته است. قرآن از مسلمين مي‌خواهد همه ي قراردادهاي مبادلات كاري خود را بنويسند؛ همگي مسائل مربوط به ارث و وصيت‌نامه را ثبت كنند و تاريخ گذشتگان و نسل هاي كنوني را مستند سازند. به عبارت ديگر، قرآن از ما مي‌خواهد انديشه‌ها، مقاصد و فعالتي هاي تاريخي و كنوني خود را به بهترين نحوه ممكن به ديگران انتقال دهيم. مردمان نخستين جامعه ي مسلمانان كه در مدينه مستقر بودند، قرآن را برهر چيزي كه مي‌يافتند ثبت كردند: پاپيروس،اليفا خرما، الواح استخواني، پوست گوسفند، سنگ هاي سفيد و پوست آهو. پيامبر اسلام حضرت محمّد نيز تصميمات مهم خويش را مستند مي‌كردند. تقريباً سيصد مورد از اين اسناد به دست ما رسيده است كه از جمله مي‌توان به معاهدات سياسي، فهرست‌هاي نظامي، انتصاب مقامات و مكاتبات حكومتي اشاره كرد كه بر چرم دباغي شده نگاشته شده‌اند. از آنجا كه پيامبر خود نمي‌توانست بخواند و بنويسد، همواره 45 تن از اصحاب گفته‌ها، دستورات و فعاليت‌هاي وي را مي‌نگاشتند. مسجد پيامبر در مدينه مركز انحصاري ارتباطات جامعه ي اسلامي در نيمه ي دوم قرن هفتم بود. اعضاي جامعه ي كوچك مسلمانان در مسجد گرد هم مي‌آمدند و علاوه بر نمازهاي روزانه، به دريافت و انتقال اخبار و مشاركت در تصميم‌گيري‌هاي سياسي نيز مي‌پرداختند. حرت محمّد هرگاه لازم مي‌دانستند، براي كل جامعه ي مسلمانان در اين مسجد سخنراني مي‌كردند و در بحث‌هاي پر شور و هيجاني كه پيش از تصميم گيري نهايي در‌مي‌گرفت شركت مي‌نمودند. در همايش هاي بسيار بزرگ، برخي از اعضاي جامعه كه صداي رسايي داشتند به عنوان فرستنده عمل مي‌كردند؛ براي نمونه در آخرين سخنراني پيامبر در حجه الوداع كه ده‌ها هزار تن شركت داشتند، صدها فرستنده ي انساني در نقاط كليدي دره ي عرفات در نزديكي مكّه مستقر شدند و هنگامي كه پيامبر سخن مي‌گفت، سخنان او را جمله به جمله تكرار مي‌كردند و بدين ترتيب كلام پيامبر در‌سراسر دره طنين انداز گرديد و همه ي حاضران توانستند كلام ايشان را بشنوند. پيامبر پيش از مرگش اطمينان حاصل كرد كه كل قرآن در تعدادي از رسانه‌هاي موجود، از جمله در سينه ي انسان‌ها ثبت شده است. پس از وفات پيامبر، عثمان بن عفوان، سومين خليفه ي مسلمانان، رسانه‌هاي مختلف را با يكديگر تركيب كرد و قرآن را در يك مجلد بر روي چرم نگهداري كرد. نگهداري اين قرآن با توجه به ابعاد و ويژگي‌هاي آن دشوار نبود ولي جامعه ي جوان مسلمانان با مشكل جدي‌تري روبرو بود: انتقال مجموعه ي عظيم گفته‌ها، اعمال و تاييدهاي ضمني يا سيره ي پيامبر اسلام- كه به صورت مكتوب در رسانه‌هاي متعدد و هم‌چنين در حافظه اصحاب او به ثبت رسيده بود- به نسل آينده ي مسلمانان. تلاش براي حل مشكل انتقال اين اطلاعات حساس، به يافتن راه‌حل يگانه‌اي منجر شد: علم انتقال، تأييد و تعيين اعتبار احاديث (گفته‌ها و سيره ي حضرت محمّد پيامبر اسلام). روشي كه براي انتقال حديث ايجاد شد و مجموعه ي عظيم ادبياتي كه توليد كرد، به مبناي فكري مديريتي اطلاعات در تمدن اسلامي تبديل شد. (6) روش گردآوري و نقد و انتقال احاديث، علاوه بر تحليل متني، تحليل زندگي نامه‌ي راويان، ردگيري دقيق سلسله رخدادها، عوامل زبان شناختي و جغرافيايي و تعيين اعتبار سوابق شفاهي و مكتوب را نيز در بر‌مي‌گرفت. هر يك از گفته‌هاي پيامبر در زنجيره‌آي از راويان معتبر تا لبان حضرت محمد دنبال مي‌شدند. سامانه ي ردگيري راويان تا منبع روايت، اسناد نام داشت؛ شيوه ي كنترل ويژگي‌هاي فردي راوي، علم الرجال (علم زندگي‌نامه) نام گرفته بود. بدين ترتيب، روايات پيامبر همواره شامل اسنادي است كه داراي چنين شكلي هستند؛ فلاني گفت كه فلاني به نقل از فلاني و او نيز به نقل از فلاني چنين روايت مي‌كرد كه پيامبر فرمود.. گروه‌ ويژه اي از دانشمندان پديدار شدند كه زندگي خود را يك‌سره وقف كنترل پيوندها و ارتباطات حلقه‌هاي اين زنجيره كردند: آيا اين راويان گزارشگران قابل اعتمادي هستند؟ آيا به لحاظ سلسله رخدادها و از نظر جغرافيايي واقعاً ممكن است افرادي كه در اين زنجيره ذكر شده‌اند؟ يكديگر را ملاقات كرده باشند؟ آيا اين افراد از سلامت اخلاقي برخوردارند و روايات آنان از انگيزه‌هاي سياسي يا فرقه گرايانه تأثير نپذيرفته است؟ آيا روايت نقل شده از انسجام منطقي و عقلي برخوردار است؟ آيا اين روايت به لحاظ زبان شناختي با گفتار پيامبر همخواني دارد؟ آيا چنين روايتي با آموزه‌هاي قرآني سازگار است؟ آيا به لحاظ عقلي مي‌توان باور كرد آن‌چه روايت شده كلام پيامبر است؟ هر روايتي بر مبناي اين معيارها و پرسش هاي ديگر تحليل مي‌شد و براساس ميزان اعتبارش در سه گروه طبقه‌بندي مي‌شد: صحيح، حَسَن (قابل قبول) و ضعيف. حديث صحيح داراي اسنادي خلل‌ناپذير بود و بر مرجعي مستحكم استوار. حديث حَسَن حديثي است كه گرچه اسناد آن كامل است، ولي يكي از حلقه‌هاي آن ضعيف است ولي اين حلقه ي ضعيف را نيز فرد ديگري تأييد كرده است. حديث ضعيف حديثي است كه سلسله راويان آن ناقص يا اعتبار آن ضعيف است. احاديثي كه به حلقه‌هاي نامعلوم يا راويان ضعيف دچارند، به دو گروه مُرسَل يا معضل تقسيم مي‌شوند؟ در سلسله ي اسناد احاديث مرسل، برخي از راويان ناشناخته هستند احاديث معضل داراي اسنادي با يك راوي نامعلوم هستند. البته گونه‌هاي بسيار متنوع ديگري از احاديث نيز وجود دارند كه براي نمونه مي‌توان به اين موارد اشاره كرد: منكَر كه راوي ضعيفي نقل كرده و راوي ضعيف‌تري خلاف آن را گفته است؛ مدرَج كه در آن دخل و تصرف شده است؛ مضطَرَبه كه به عدم انسجام كلامي دچار است؛ موضوع كه فرض يا كذب محض است. (7) با استفاده از اين سامانه ي طبقه بندي دقيق، دانشمندان علم حديث در ميليون‌ها حديث به جست‌و‌جو پرداختند. امام بخاري، گردآورنده ي معروف احاديث، شش ميليون حديث را گردآوري كرد ولي پس از نقد و بررسي، تنها 7275 حديث را صحيح و بنابراين به لحاظ ديني الزام آور دانست كه در كتاب معروف صحيح بخاري گردآوري شده‌اند. امام مسلم، بيش از سه ميليون حديث را گردآوري كرد ولي همه ي آن‌ها را به جز 9200 حديث كه در صحيح مسلم مي‌يابيم، رد كرد. (8) آميزه‌اي از روش گردآوري و نقد حديث كه از چنين دقت و صحتي برخوردار است، همراه با تأكيد قرآن بر علم، به مبنايي راي ظهور انواع ادبيات و علوم تبديل شد. توليد و انتقال دانش در جامعه ي مسلمان، جذب و تركيب آموزه‌هاي تمدن‌هايي هم‌چون مصر، بابل، يونان، هند، چين و فارس به ويژگي بارز فرهنگ اسلامي بدل شد. ترجمه ي كتاب هاي تمدن‌هاي باستان از زبان‌هايي هم‌چون يوناني، سرياني، سانسكريت، چيني و فارسي به عربي يكي از جالب توجه‌ترين نمونه‌هاي انتقال فرهنگي در تاريخ بشر است. براي جستجو، بررسي، تحليل و قبول يا رد آموزه هاي باستاني از رويكردي نقّادانه استفاده مي‌گرديد كه در بوته ي نقد احاديث صيقل يافته و آب‌ديده شده بود. فرهنگ اسلامي تنها ظرف 100 سال از آغازش، دگرگوني بزرگي را از سر گذراند. نخستين دگرگوني‌ها   نياز دروني به دانستن و كسب علم، اسلامي را كه ريشه در بيابان داشت، به تمدني جهاني بدل ساخت، تعريف، تشريح و تفسير مفهوم علم به يكي از مشغوليت‌هاي ذهني اصلي تمدن اسلامي بدل گشت. اين واژه خود تعاريف متفاوت و بي‌شماري داشت: ابن سبين، دانشمند اسپانيانيي- وفات در سال 1270 م. – فهرستي از صدها تعريف علم را در بُعدالعارف ارائه مي‌دهد و فرانس روزنتال در دانش پيروزمند، (9) بيش از 500 معناي مختلف را از دوران كلاسيك اسلام براي دانش گردآوري كرده است. مسئله ي طبقه بندي دانش با تفسير مفهوم علم ارتباط داشت. طبقه‌بندي‌هاي مفصل زيادي ارائه شدند كه همگي ارائه ي راهكاري براي ذخيره‌سازي و بازيافت اطلاعات و كسب نظام‌مند دانش را دنبال مي‌كردند. الكندي فيلسوف- وفات به سال 807 م. - آغازگر يكي از نخستين تلاش‌هايي بود كه براي طبقه‌بندي دانش انجام شد ولي فارابي، نويسنده ي دولت كامل (10) بود كه مؤثرترين و پراستفاده‌ترين طبقه‌بندي را ايجاد كرد. به دنبال او، نويسندگان نام‌آور ديگري هم‌چون امام فخر رازي- وفات به سال 925م.- ابن سينا- وفات به سال 1037م.- امام غزالي- وفات به سال 1111 م.- و ابن خلدون نيز گام در اين راه نهادند. اين طبقه‌بندي‌ها خود ابزارهاي كتاب‌شناسي متعددي را ايجاد كردند كه از جمله مي‌توان به فرهنگ‌هاي زندگي‌نامه، جداول تبارشناسي (شجرنامه)، رساله‌هاي جغرافيايي، و آثار مرجع روايي و تفسيري اشاره كرد. تكثير ارتباطات مكتوب در جهان اسلام، از جمله ظهور نظام آموزشي تكامل يافته‌اي تا اواسط سده ي نهم و ريشه دواندن علم به عنوان مفهوم عملياتي فرهنگ اسلامي، با توليد كاغذ ميسر گرديد كه يكي از انقلابي ترين رخدادهاي تاريخ اسلام و نقطه ي عطفي در تاريخ بشريت است. حمل و جابه‌جايي پاپيروس و پوست بسيار دشوار بود و خريد آن نيز نه چندان آسان. از سوي ديگر، دسترسي آسان به كاغذ تنها محركي عظيم براي يادگيري نبود بلكه دسترسي به كتاب را نيز آسان ساخت و آن را نسبتاً ارزان كرد. نتيجه ي نهايي، انقلابي فرهنگي بر مبناي توليد كتاب در مقياسي بي‌سابقه بود: مفهوم علم به عملي واقعاً توزيعي تبديل شد. كاغذ نخستين بار در اواسط قرن هشتم در سمرقند وارد جهان اسلام شد. در سال 751، پس از نبرد طلاس، مسلمانان، چيني‌هايي را به اسارت گرفتند كه به حرفه ي ساخت كاغذ اشتغال داشتند بي درنگ تسهيلات لازم براي اجراي اين حرفه براي آنان مهيا گرديد. چيني‌ها ابتدا هنر ساخت كاغذ را حدود سال 150 و با استفاده از پوست درخت توت آموختند. ولي حرفه ي كاغذسازي چيني‌ها در سمرقند به فرايند توليد تبديل نشد؛ يكي از دلايل اين ناكامي اين بود كه در سرزمين‌هاي مسلمان پوست درخت توت به راحتي در دسترس نبود. بنابراين مسلمانان براي تبديل حرفه ي كاغذسازي به يك صنعت، اختراعات جديدي را به كار بستند و نوآوري‌هاي بزرگي ايجاد كردند. آن‌ها به جاي پوست درخت توت از الياف و پارچه هاي مستعمل كتان استفاده كردند و براي خشك كردن برگه‌هاي خيس كاغذ از قالب خيزران است استفاده كردند كه مي‌شد كاغذ مرطوب را به راحتي از روي آن جدا كرد. براي تسريع تجزيه ي الياف يا كهنه‌هاي كتان، با افزودن آهك خام و ديگر مواد شيميايي از چندين فرايند تخمير استفاده شد و ايده ي استفاده از چكش اهرمي براي تبديل كهنه‌هاي كتان به خمير كاغذ به اجرا درآمد. براي ساختن چكش اهرمي، صنعت گران بر روي يك سر ميله ي سركج افقي بزرگي پا مي گذاشتند و اين باعث مي‌شد كه چكش عظيم بر روي موادي كه قرار بود خمير شوند، بيفتد. بعدها، براي به حركت درآوردن چكش هاي اهرمي از چرخاب استفاده شد كه در سال 1151 در شاطبه، (11) از مراكز معروف توليد كاغذ در اسپانياي اسلامي اختراع شد. در نهايت، مسلمانان فرآيند آهار زدن كاغذ با نشاسته ي گندم را ابداع كردند كه سطح مناسبي را براي نوشتن با جوهر ايجاد مي‌كرد. صنعت كاغذ به سرعت از سمرقند گسترش يافت. نخستين كارخانه ي كاغذسازي در بغداد در سال793 و در دوران حكومت هارون‌الرشيد، خليفه عباسي- وفات درسال 809م.- تأسيس گرديد. كمي بعد، كارخانه‌هاي كاغذ‌سازي در دمشق، تيبريا تريپولي، فاس و سيسيل مسلمان، شاطبه و والنسيا در اسپانيا و ديگر نقاط جهان اسلام برپا شد. ظرف چند دهه، جعفر ابن يحيي برمكي، وزير [ايراني] عباسي، توانست در دفاتر دولتي كاغذ را جايگزين پوست كند. تا پايان قرن دهم، حتي كارخانه‌هاي متحرك كاغذسازي در دجله برپا شدند و كاغذ جنان رواجي يافت كه يكي از مسافران پارسي در سال 1040 مي‌نويسد: در قاهره ديدم كه فروشندگان سبزيجات و ادويه، هر ‌‌آن‌چه را مي‌فروشند در كاغذ مي‌پيچند. صدها سال طول كشيد تا سرانجام كاغذ به اروپا رسيد؛ نخستين كارخانه ي اروپايي ساخت كاغذ در سال 1276 در فابريانوي ايتاليا تأسيس ‌گرديد و كارخانه ي بعدي در سال 1390 در نورنبرگ آلمان برپا شد. اين مسئله رجز خواني الجاهز، دانشمند قرن نهم را توجيه مي کند كه اعلام كرد «پاپيروس مصر براي غرب، نقش كاغذ سمرقند براي شرق را ايفا مي‌كند». توليد كاغذ به ايجاد حرفه جديد ورّاقي منجر شد. ورّاقين (12) يكي از عناصر اصلي انتقال دانش بودند و كاربردهاي متعددي داشتند. آنها به عنوان فروشنده ي لوازم التحرير، كاغذ فروشي مي‌كردند؛ در مقام كاتب، دست نوشته‌ها را براي مشتريان خود نسخه‌برداري مي‌كردند؛ كتاب مي‌فروختند و كتابفروشي‌ها را اداره مي‌كردند؛ به توليد و انتشار كتاب مي‌پرداختند و به نوبه‌ي خود نويسنده، انديشمند و روشنفكر نيز بودند. ورّاقين اغلب كاغذهايي توليد مي‌كردند كه تنها براي توليد كتاب به كار مي‌رفتند. گرچه تلاش آنان براي توليد كاغذ در مقايسه با كارخانه‌هاي توليدي بزرگ به نيروي كار زيادي احتياج داشت ولي ورّاقين را كاملاً خود كفا مي‌كرد. ورّاقين به عنوان فروشندگان كتاب، از غرفه‌هاي خياباني گرفته تا كتاب‌فروشي‌هاي بزرگ در بالاخانه‌هاي زيبا و دور از گرد و غبار، بازار را اداره مي‌كردند. غرفه هاي ورّاقان در سراسر شهرهايي هم‌چون بغداد، دمشق، قاهره، گرانادا و فاس به چشم مي‌خورد ولي كتاب‌فروشي‌ها معمولاً در بخش‌هاي معيني از شهر متمركز بودند. يعقوبي، دانشمند مشهور مسلمان در اواخر قرن نهم بيش از يكصد كتاب‌فروشي را تنها در حومه ي بغداد شمرده بود. كتاب‌فروشي‌هاي بزرگ و مشهور، دانشمندان را از سرزمين‌هاي دوردست به خود جذب مي‌كردند و به عنوان باشگاه‌هاي بحث‌هاي آكادميك و محل ديدار نويسندگان و انديشمنداني محسوب مي‌شدند كه علايق مشتركي داشتند. بدون شك، معروف‌ترين كتاب‌فروشي تاريخ اسلام به كتاب دوست قرن دهم، النديم- وفات به سال 990م.- تعلق داشت. كتاب فروشي النديم در بغداد مملو از هزاران دست‌نوشته بود و ميعادگاه نويسندگان، انديشمندان و ادباي برجسته ي زمان بود. فهرست حاشيه نويسي شده ي كتاب‌هاي كتاب فروشي او، كه فهرست النديم نام دارد، به عنوان دانش‌نامه ي فرهنگ اسلامي قرون وسطا مشهور است. ورّاقين به عنوان كاتب، هم‌چون دستگاه نسخه برداري انساني عمل مي‌كردند: دست‌نوشته‌اي صدها صفحه‌اي ظرف حدود يك روز نسخه‌برداري مي‌شد! ولي ورّاقين كه به نوبه خود روشنفكر نيز بودند، نمي‌توانستند از نوشتن نظرات و نقدهاي خود در حاشيه ي اين كتاب‌ها خود داري كنند. دست نوشته‌ها خود به صورت طومار نبود، بلكه كتاب هايي با برگ هاي كاغذي بودند كه در جلد چرمي جاي مي‌گرفتند. كتاب هاي دست‌نويسي شده به بزرگي كتاب‌هاي مدرن بودند، هر دو روي صفحه نوشته مي‌شدند و حجم آن‌ها تقريباً دو برابر كتاب‌هاي چاپي بود؛ براي نمونه كتاب معروف كتاب الاغاني- چكيده‌اي از متون نظم و نثر كه داستان‌هاي بسياري درباره ي خلفا، شعرا، دختركان آوازه‌خوان و قهرمانان محبوب داشت- 5000 برگ دست‌نوشته را پر مي‌كرد ولي نسخه ي مدرن آن، پنج جلد است كه هر يك حدود 400 صفحه دارد و يك جلد كوچك تر آن داراي حدود 280 صفحه است! پيشگام صنعت نشر، وّراقان بودند كه بر اساس سامانه ي همكاري متقابل نويسندگان و ناشران فعاليت مي‌كردند. نويسنده‌اي كه مي‌خواست كتابي را منتشر كند، قصد خود را اعلام مي‌كرد و با يكي دو نفر از ورّاقين نيز تماس مي گرفت. كتاب در مسجد يا كتاب‌فروشي معروفي منتشر مي‌شد و در آن‌جا، نويسنده، كتاب خود را هر روز در طول مدت معيني ديكته مي‌كرد. هر كسي مي‌توانست در اين قرائت‌هاي عمومي شركت كند و حضور تعداد زيادي از دانشجويان و دانشمندان چندان غير معمول نبود ولي معمولاً نويسندگان اصرار داشتند كه تنها ورّاقيني كه انتخاب كرده بودند، كتاب را بنويسند. قرائت كتاب زمان قابل ملاحظه‌اي به خود اختصاص مي‌داد؛ اين كار، گاهي چندين ماه طول مي‌كشيد و در اين مدت، ورّاقين منتخب همواره حاضر بودند. وقتي نگارش كتاب به پايان مي‌رسيد، نسخه ي دست‌نويسي براي كنترل و تصحيح در اختيار نويسنده قرار مي‌گرفت. پس از اين‌كه نويسنده اجازه ي نهايي ورود كتاب به حوزه ي عمومي و تهيه آزادانه ي نسخه‌هاي ديگر از وي نسخه ي اصلي را صادر مي‌كرد، با موافقت ورّاقين حق تاليفي دريافت مي‌نمود. دست‌نوشته‌اي كه ورّاقان در طول قرائت عمومي كتاب مي‌نوشتند، ارزش چنداني نداشت، مگر اين‌كه همراه با اجازه‌نامه‌اي بود كه نشان مي‌داد نسخه ي مجاز اثر نويسنده است. كتاب‌هاي بي‌شماري در سراسر سرزمين‌هاي اسلامي به اين شيوه منتشر شدند؛ قديمي‌ترين دست‌نوشته‌ي موجود كه به اين شيوه به زبان عربي منتشر شد، به سال 874 ميلادي باز مي‌گردد. صنعت نشر كه از قرن هشتم تا قرن پانزدهم در سراسر قلمروي امپراطوري اسلامي رواج داشت، صنعتي بسيار پيچيده بود ولي اين تنها يك صنعت نبود؛ بلكه نهادي بود كه در قلب جلوه‌هاي فرهنگ اسلامي قرار داشت. نهادي با آداب و رسوم و عملكردهاي خويش، كنترل هاي خاص خود در برابر جعل و شيادي و مهم‌تر از همه، نهادي كه تضمين مي‌كرد يادگيري و كتاب در انحصار گروهي منتخب نباشد، بلكه در دسترس همه ي كساني باشد كه در جستجوي آن‌اند. اين نهاد هم‌چنين تضمين مي‌كرد كه خود دانشمندان و نويسندگان نيز از نظر اقتصادي و شهرت، از ثمره ي كار خود منتفع شوند. از سوي ديگر، اين نهاد، خود، مادر بسياري از نهادهاي ديگر بود. كتاب‌ها كه با رنج بسيار، از قرائت به كتابت مي‌رسيدند و به زيبايي صفحه‌آرايي و صحافي مي‌شدند، ارزش نگهداري داشتند. در ابتدا، دوستداران و صاحبان كتاب، آنها را وقف مساجد زيارتگاه‌ها يا مدارس مي‌كردند. در اين مكان‌ها از كتاب‌ها به خوبي نگهداري مي‌كردند و آن‌ها را در دسترس دانشمندان محلي و رهگذر قرار مي‌دادند. كتاب‌خانه‌هاي مساجد از هر طرف به سرعت مي‌روييدند و اكثر مساجد جامع شهرهاي بزرگ و كوچك گردآوري مجموعه‌هاي بزرگ كتاب را آغاز كردند. تقاضا براي كتاب چنان زياد بود كه كتاب‌خانه‌هاي خصوصي و عمومي با سرعت بي‌سابقه‌اي گسترش مي‌يافتند. كتابخانه‌هاي عمومي، اندازه‌هاي متفاوتي داشتند و از اتاق هاي كوچك گرفته تا مجتمع‌هاي عظيمي را كه ويژه ي اين كار ساخته شده بودند، در بر‌مي‌گرفتند. جُرج مقديسي (1981) مي‌گويد كتاب‌خانه‌ها به شش نام خوانده مي‌شدند. از اين ميان سه نام به مكان اشاره داشت: بيت (اتاق)، خزانه، دار (خانه)؛ و سه نام نيز با محتوا مرتبط بود: حكمت(خرد)، علم(دانش) و كتب(كتاب‌ها). تركيب اين واژگان و مفاهيم هفت عبارت را مي‌ساخت كه براي تشريح كتاب‌خانه‌ها به كار مي‌رفتند: بيت الحكمه، خزانه‌الحكمه، دارالحكمه، دارالعلم، دارالكتب، خزانه‌الكتب و بيت‌الكتب. به اين فهرست مي‌توان دو نام ديگر را نيز افزود: بيت‌العلم و خزانه‌العلميه. در زمان ويراني بغداد به دست مغولان- سال 1258م.- در اين شهر، 36 كتاب‌خانه وجود داشت كه اين عناوين را بر خود داشتند. بدون شك بزرگترين و معروف‌ترين كتاب‌خانه ي جهان اسلام، بيت‌الحكمه (سراي خرد) بود كه تركيبي از موسسه ي پژوهشي، كتاب‌خانه و دفتر ترجمه بود و هارون‌الرشيد، خليفه ي عباسي، در سال 830 در بغداد تأسيس كرد. اين كتاب‌خانه صدها سال ميزبان دانشمندان گرانقدري هم‌چون اكندي- وفات به سال 866 م. /مترجم و مفسّر آثار ارسطو- خوارزمي- وفات به سال 850 م./ نويسنده ي كتاب معروف الجبر و المقابله- و پزشك نامدار، اسحاق ابن حنين- وفات به سال 910 م.- بود؛ وي رساله ي پزشكي خود را در آن‌جا نوشت و به نيابت از كتاب‌خانه، نسخ خطي را نيز گردآوري مي‌كرد. كتابخانه‌ي دانشگاه نظاميه كه به سال 1065 م. تاسيس گرديد و كتابخانه ي دانشگاه مستنصريه (13) كه به سال 1227 م. تأسيس شد نيز از ديگر كتاب‌خانه‌هاي معروف بودند ولي اين تنها بغداد نبود كه به كتاب‌خانه‌هاي با شكوه خود مي‌باليد. در دمشق، قاهره، شيراز، فاس، سمرقند، بخارا و كوردوبا نيز چنين كتابخانه‌هايي يافت مي‌شدند. همه ي كتاب‌خانه‌هاي بزرگ، اتاق‌هايي براي نسخه نويس‌ها (نسّاخان)، صحافان و کتابداران داشتند. همه كتاب‌خانه‌هاي جهان اسلام،بزرگ و كوچك، به گونه‌اي طراحي شده بودند كه همه ي كتابخانه از مكاني در مركز آن قابل رويت بود. اين كتاب‌خانه‌ها براي نگهداري و نمايش كتاب‌ها از شيوه ي قفسه‌هاي باز استفاده مي‌كردند. هيچ چيز نمي‌توانست بين كتاب‌ها و دوستداران آن‌ها قرار بگيرد. به مدت بيش از 800 سال، تمدن اسلامي تمدن كتاب بود: اين تمدن كه با يك كتاب (قرآن) بنيان نهاده شده بود، از مفهوم علم براي كسب و انتقال همگي شاخه‌هاي دانش نيرو مي‌گرفت و دل‌مشغولي اصلي آن (در دوره‌هايي كه مشغول دفاع از سر حدات يا توسعه ي مرزهاي خود نبود) توليد و توزيع كتاب بود. عجيب نيست كه در دوران اين تمدّن، علم، فلسفه، طب، معماري، هنر، ادبيات و نقد شكوفا شدند ولي توليد و مصرف بي‌مانند كتاب، منبع نگراني طبقه خاصي در جامعه ي مسلمانان بود: علماي ديني. اين امر سبب گرديد تا واكنش مسلمانان به پيدايش چاپ، با واكنشي كه در برابر توليد كاغذ داشتند، بسيار متفاوت باشد. دومين دگرگوني   از همان ابتداي شكل گيري اسلام، مفهوم علم به عنوان حكمي كلي براي كسب همگي شكل‌هاي دانش و كشف و بهره‌گيري از همه ي ابزارهاي انتشار و انتقال آن به كار مي‌رفت. كلام مكتوب در كسوت كتاب، ابزار اصلي انتشار علم در همه ي بخش هاي جامعه محسوب مي‌شد. بين كلام مكتوب، متن و جهان واقعي هيچ تقسيم‌بندي وجود نداشت ولي در اواخر قرن چهاردهم، در زماني كه ابن خلدون، پدر جامعه‌شناسي، سرگرم نگارش مقدميّه يا درآمدي بر تاريخ خود بود، مفهوم علم دست‌خوش تحولي بنيادين شد. علما (دانشمندان ديني: صاحبان علم) به تدريج كلام مكتوب را جداي از زندگي، يعني قلمرويي مستقل از بازنمود و حقيقت دانستند. تكثير كتاب، بين نويسندگان و كلامي كه حامل انديشه‌هاي آن‌ها در طول زمان و مكان بود، فاصله انداخته بود. دروازه‌هاي متن،صرف نظر از واقعيت و حقيقت، بر روي تفاسير مختلف باز بود. ابن خلدون خود از اين مشكل آگاه بود. وي چنين استدلال مي‌كرد هر آن‌كه مي‌نويسد، خطر قرائت و درك اشتباه آراي خود را به جان مي‌خرد. خواننده بايد آرا و انديشه‌ها را- آن‌چه را نويسنده مي‌خواهد انتقال دهد- از دل واژگان و آواهايي كه بيانگر آن‌هاست، استخراج كند. بنابراين اگر متني در معرض تفاسير متعدد قرار داشته باشد، چه خواهد شد؟ علما دو نگراني داشتند. نخست اين كه كتاب مقدس اسلام، قرآن، در معرض انواع مختلف تفاسير كنترل‌ناپذير خوانندگان ناآموخته و هم‌چنين نويسندگان فاقد صلاحيتي قرار داشت كه آموزش صحيحي نديده بودند. با توجه به رفتارهاي غير عقلاني و منفعت‌طلبانه‌اي كه بر مبناي قرآن و حديث توجيه مي‌شد، اين نگراني تا حدي معقول بود ولي اين مسئله با نگراني ديگري ارتباط داشت كه مهم‌تر نيز بود: تكثير متون مكتوب، اقتدار و كنترل علما بر حكّام و توده‌هاي مسلمان را تضعيف مي‌كرد. (14) نخستين واكنش علما كه در دوره اي صد ساله هويدا شد، تضعيف خود مفهوم علم بود كه با فروكاستن مستمر آن انجام مي‌شد: اكنون علم از معناي همه ي دانش‌ها به دانش ديني فروكاسته شد. بدين ترتيب اين پرسش قرآن كه «آيا آنان كه از دانش بهره‌مندند با كساني كه از آن بي‌بهره‌اند، يكسانند؟» اين‌گونه تفسير مي‌شد: كساني كه از دانش ديني برخوردارند، به لحاظ فكري و اخلاقي بر همه ي كساني كه از اين دانش ديني بي‌بهره‌اند، برتري درند. وقتي پيامبر، مؤمنان را به «جست‌وجوي علم حتي در چين» فرا مي‌خواند، جست‌و‌جوي دانش به جست‌وجويي براي يافتن اصول عقايد ديني تفسير مي‌شود. علما با ايجاد مجموعه‌اي از معيارهاي بسيار سخت گيرانه براي انتقال علم، درصدد فروكاهي علم به مفهومي محدود بودند. اين معيارهاي تقريبا فرا- انساني شامل موارد زير بودند: نخست، دانش قرآن و هر آنچه با آن ارتباط دارد از جمله دانش كامل ادبيات عربي، آشنايي عميق با ترتيب قرآن و همگي تقسيم‌بندي‌هاي آن، روابط آن‌ها با يكديگر و ارتباط ‌هاي آن‌ها با سنّت (زندگاني پيامبر اسلام حضرت محمد (ص)). دومين معيار، از بر بودن قرآن و دانستن تفاسيري بود كه فقها براي هر يك از آيات ارائه داده بودند. سومين معيار، دانش كامل سنّت‌هاي پيامبر اسلام حضرت محمد از جمله از بر دانستن دست‌كم 3000 هزار سنّت به همراه اسناد (سلسله‌ي راويان) بود. چهارمين معيار، دانش عميق علم حقوق اسلامي از جمله دانش قضاوت‌ها و احكام قضات صدر اسلام درباره ي موضوعات نظري و عملي ديني بود. علما چنين حكم داده بودند كه تنها كساني مي‌توانند اين معيارها را برآورده سازند كه از توانايي اجتهاد (قضاوت مستقل و منطقي) برخوردار باشند و بنابراين بتوانند نقش انحصاري انتقال ‌دهندگان دانش جديد را عهده‌دار شوند. اين تحول، تأثيرات ويران‌باري بر فرهنگ اسلامي داشت. علم از مفهومي عمومي و توزيعي به مفهومي انحصاري و انباشتي بدل گرديد و از انديشه‌اي كه توان كل اعضاي جامعه را افزايش مي‌داد، به ابزاري براي تمركز قدرت و اقتدار در دستان گروهي منتخب (معمولاً كساني كه علاوه بر شور و ايمان ديني از حافظه‌اي قوي نيز برخوردار بودند) تبديل شد. دروازه‌هاي اجتهاد، با دلايل و اهداف گوناگون بسته شد. بنابراين اجتهاد جاي خود را به تقليد داد. رود جاري تفسير متن قرآن، از حركت ايستاد و در سرماي تاريخ منجمد شد. در غياب انديشه‌هاي جديد، تأملات و درك شرايط متغير، انديشه ي اسلامي گرفتار جمود و كهنه پرستي شد. از اين رو، فرهنگ اسلامي پوياي خود را از دست داد و به زوال گراييد و جامعه اسلامي از جامعه اي باز به مجموعه اي بسته تبديل شد. علما براي حفظ تسلط خود بر جامعه مسلمانان، مجموعه ي دانش جديدي را ايجاد كردند: فقه يا قضاوت اسلامي. فقه مجموعه ي گسترده‌اي از دانش احكام ديني و حقوقي اسلامي قضات صدر اسلام است كه اغلب در شرايط كنوني، كاملاً غيرقابل درك و بي‌معنا مي‌نمايد. (15) بدين ترتيب، اقيانوس فقه كه تنها بحرپيمايان و غواصان مجازش علما بودند، بين مردمان مسلمان و متون مقدس آن‌ها (قرآن و حديث) جدايي افكند. با گذشت زمان، فقه ابتدا به دليل پيوند با شريعت يا قانون اسلام، هويتي مقدس يافت و سپس خود جانشين شريعت گرديد. آن‌چه در جهان اسلام معاصر، شريعت نام گرفته، چيزي بيش از فقه كلاسيك نيست و ارتباط چنداني با آموزه‌هاي قرآن يا شخص پيامبر اسلام ندارد. [!] نقش علما در مقام نگاهبانان قلمرويي كه شريعت نام گرفته بود، تا حد زيادي بر انتقال فقه متمركز بود و امروزه نيز چنين است. تا پايان قرن هفدهم، فرهنگ اسلامي از فرهنگي كه بر توليد و انتشار همه ي شاخه هاي دانش بشري مبتني بود، به فرهنگي بدل گرديد كه تنها بر انتقال دانش فقه، يعني قضاوت‌هاي حقوقي جمع انگشت شماري از دانشمندان كلاسيك استوار بود. تعجبي ندارد كه ورود صنعت چاپ، دشمني علما را برانگيخت و تقريبا سه قرن، مانع از ورود اين صنعت به كشورهاي اسلامي شدند. حمله آنان به اين صنعت بر دو استدلال استوار بود: نخست اين‌كه باز توليد مكانيكي كلام خداوند يا مطالب مرتبط با آن، نقض حرمت آن است. هم‌چنين، آنها بر اين نكته پاي مي‌‌فشردند كه تنها راه درك يك متن و حفظ اعتبار آن، شنيدن يا قرائت آن، عبارت به عبارت يا در حظور فردي که بر آن تسلط کامل دارد و تکرار و بحث با چنين استادي است. به نظر آنان توليد انبوه كتاب به درك و فهم متون مقدس و كلاسيك منتهي نمي‌شد بلكه سوء برداشت و درك اشتباه را در پي داشت. در زمان حكومت سلطان سليمان عثماني، علماي ترك موفق شدند مانع استفاده از چاپ، به ويژه براي چاپ كتاب‌هاي اسلامي شوند. مارشال هاگسن مي‌گويد: آن‌ها از ميان همگي محصولات دوران رنسانس، چيزي را ممنوع ساختند كه مي‌توانست افق ديد همگان را وسعت بخشد. البته صنعت چاپ به تنهايي نمي‌توانست هيچ تحول بنياديني (پيش از آن‌چه در چين ايجاد كرد) ايجاد كند ولي ممكن بود فرهنگ گسترده‌تر عثماني را در برابر محدوديت‌هاي ناشي از شريعت قوام بخشد. در واقع، اين دفاع علما از محدوديت‌هاي مبتني بر شريعت، يعني حوزه‌ي تسلط و اقتدار آنان بود كه مبناي اين ممنوعيت بود: علما دقيقاً مي‌دانستند كه با چه چيزي دشمني مي‌ورزند. علماي ديگر كشورهاي اسلامي نيز با چاپ خصومت مي‌ورزيدند. نخستين اقدام ناپلئون پس از ورود به اسكندريه، صدور بيانيه ي چاپي خاورشناسان فرانسه خطاب به مردم مصر بود. وقتي الجبراتي، تاريخ‌نگار مصري، نسخه اي از اين بيانيه را دريافت كرد، نخستين واكنش او بازنويسي كل متن به خط معمولي و سپس تهيه ي فهرستي از همگي غلطهاي دستوري اين بيانيه ي كوتاه بود: وي جمله به جمله ي اين بيانيه را بررسي كرد و عبارات عاميانه، حذف‌ها و تناقض‌ها، بي‌دقتي‌هاي نحوي و اشتباه‌هاي صرفي خاورشناس فرانسوي را آشكار ساخت و از اين كاربردهاي اشتباه، تصويري از فساد، فريب، درك اشتباه و جهل مقامات فرانسوي و انواع اشتباه‌هاي اجتماعي را كه چاپ انبوه متون ممكن است ايجاد كند، ترسيم نمود. ناپلئون نخستين چاپ خانه را در خاورميانه احداث کرد. پس از خروج نيروهاي فرانسوي، دولت مصر نيز چاپ خانه‌هاي خود را برپا ساخت. ولي اين چاپ‌خانه‌ها، تنها براي چاپ احكام نظامي به كار مي‌رفت. هر كس مي‌خواست براي اهداف خود چاپ‌خانه‌اي برپا كند، تحت تعقيب قرار مي‌گرفت و تبعيد مي‌شد. وقتي مصر در دهه ي 1850 مجبور شد از جاه‌طلبي‌هاي نظامي خود دست بشويد، چاپ‌خانه‌ها بدون تعمير و نگهداري رها شدند و در سال 1861 رسماً تعطيل گرديدند. تا آغاز قرن نوزدهم، كتاب هاي چاپي به زبان عربي اكثراً انجيل و ادبيات مسيحي بوذند که سرچشمه ي آن ها چاپ خانه ي پروپاگاندا فايد در رُم و برخي از دستگاه هاي چاپ سنگي در صومعه هاي کوه لبنان بود. در هند نيز چاپ به سرنوشت مشابهي دچار شد.تنها چاپ خانه هايي که تا پايان قرن نوزدهم در اين منطقه فعاليت مي کردند، چاپ خانه هاي مبلغان مسيحي در بنگال بود که انجيل و آثار علوم مدرن را به زبان‌هاي محلي چاپ مي‌كردند. اين كتاب‌ها بازار بسيار گسترده‌تري از كتاب‌هاي فارسي و سانسكريت داشتند كه خاورشناسان بريتانيايي منتشر مي‌كردند. با محصور ساختن علم به حوزه‌هاي دانش و عقايد ديني و منع چاپ، علما ظرف يك قرن بنيان‌هاي فرهنگ اسلامي را ويران ساختند. آسيبي كه اين اقدام به فرهنگ اسلام زد، بسيار عميق‌تر، و در واقع بسيار ماندگارتر از همه ي مصائب خارجي جوامع مسلمان، از جمله غارت بغداد به دست مغولان، سقوط گرانادا و پايان حكومت اسلام در اسپانيا يا حتي هجوم استعمار بود. علما توانستند آن‌چه را نيروهاي خارجي در انجامش ناكام مانده بودند، به انجام برسانند: برپا ساختن ديواري بين مردمان مسلمان و متون بنيادين آن‌ها. تحولي در پيش رو   جلوه هاي معاصر اسلام، با تاكيد بر حكومت اسلامي خداوند- وسواس فكري نسبت به شريعت مبتني بر فقه كه تنها به حدود، مجازات‌ها، نابردباري در برابر مخالفان، سانسور سياسي و سركوب زنان محدود است- همه زاييده ي نظام تفكري است كه كاملاً از روح قرآن و آموزه‌هاي حضرت محمّد جدا افتاده است. اين نظام نمايانگر اسلامي است كه به جاي نظامي جامع‌بودن براي دانستن، به نظام اخلاقي تماميت خواه تحت سلطه ي گروهي تبديل شده است كه دسترسي به دانش ديني را- كه تصوير ناقص و مخدوشي از علم است- در انحصار خود گرفته‌اند. همان‌طور كه گفتم، علم، انديشه ي انتقال را در خود دارد. علم به عنوان مفهومي توزيعي، حقي است كه از بدو تولّد با هرمسلماني، چه زن و چه مرد، همراه است و بايد به يكسان در دسترس همگان باشد. معمولاً قدرت علما در جوامع اسلامي بر نقش آنان به عنوان كليد‌داران خزانه ي دانش، مخزن اطلاعات و افرادي كه مي‌توانند به سرعت از قرآن و حديث و تفاسير، نقدها و آراي قضات دوران كلاسيك نقل قول كنند، استوار بوده است: بنابراين آنها مي‌توانند درباره ي هر موضوعي به سرعت قضاوت كنند و ديدگاه‌هاي خود را با نقل قول‌هاي فراوان توجيه نمايند. بدين ترتيب، علما، جوامع اسلامي و فرهنگ اسلامي را به وقفه ي حياتي دچار كرده‌اند. مسلمانان عادي، تحصيل كرده و انديشمند از توانايي يا زمان لازم براي جست ‌و جوي تفاسير جديد، متون مقدس يا غور و تفحّص در متون كلاسيك پيچيده و گيج كننده (مجهز ساختن خود براي به چالش كشيدن سلطه ي علما) بهره‌مند نبوده‌اند ولي فن‌آوري‌هاي جديد اطلاعات، اين تصوير را يك‌سره دگرگون خواهد ساخت. استفاده از اين فن‌آوري‌ها به عنوان شبكه‌هاي توزيعي و غير متمركز، بيشترين توان بالقوه را براي دگرگون ساختن جوامع و فرهنگ اسلامي دارد. (16) استفاده از رايانه‌هاي شخصي در كشورهاي اسلامي- هم‌چون مالزي، پاكستان و مصر- به شدت رواج يافته است. منابع اصلي اسلام (قرآن، صحيح بخاري و صحيح مسلم (17)) بر روي لوح‌هاي فشرده به راحتي در دسترس همگان است و بسياري از روشنفكراني كه در غير اين صورت بررسي متون بنيادين را به علما وا‌‌مي‌گذردند، از اين متون براي نقد و پژوهش استفاده مي‌كنند. به جاي زير و رو كردن متون حجيمي كه نيازمند تخصص ويژه‌اي براي مطالعه هستند، اكنون پايگاه‌هاي متعدد اطلاعات قرآن و حديث، درهاي گنجينه هاي اين متون را گشوده و آن‌ها را در دسترس كاربران عادي و غير متخصص قرار داده است. علما هر روز بيش از پيش با متخصصان غير‌حرفه‌اي علوم ديني رو‌به‌رو مي‌شوند كه از توانايي نقل سطرها و فصول منابع بنيادين برخوردارند و بدين ترتيب، علاوه بر استدلال‌هاي علما، بنيان اقتدار آنان را نيز به چالش مي‌طلبند. پايگاه‌هاي اطلاعات قرآن و حديث تنها منابع اصلي اسلامي را در دسترس قرار مي‌دهند: از سوي ديگر، اين پايگاه‌ها بر خلاف استدلال علما، دانش يا تخصص مورد نياز براي تفسير متون را ارائه نمي دهند. يك پايگاه اطلاعات، غير متخصصين را به توانايي اجتهاد- يعني استدلال مستقلي كه به درك يا تفاسير جديد متون بنيادين منجر شود- مجهز نمي‌كند. به همين دليل، هنوز هم بايد معيارهاي دقيق و سخت‌گيرانه اي را كه مقامات ديني در اواخر دوران كلاسيك بنيان نهادند، رعايت كرد. اين‌جاست كه لوح فشرده وارد تاريخ و فرهنگ اسلامي مي‌شود. با توجه به ظرفيت ذخيره‌سازي گسترده ي لوح‌هاي فشرده، مي‌توان براي تحقق شرايط سخت‌گيرانه‌اي كه علما وضع نمودند، همگي اطلاعات مورد نياز اجتهاد را بر لوح فشرده‌اي قرار داد. (18) اين اطلاعات علاوه بر متن اصلي قرآن و تعدادي از ترجمه‌ها و كتاب‌هاي برجسته ي حديث، شامل معتبرترين تفاسير كلاسيك قرآن، آثار برجسته ي مكاتب فقهي مختلف، آثار كلاسيك ادبيات عربي و ديگر متون سنّتي نيز هست كه براي اجتهاد ضروري است. تركيب اين پايگاه اطلاعاتي گسترده و كافي با سامانه‌ي تخصصي‌اي كه كاربر را در زمينه ي قضاوت هاي آگاهانه راهنمايي كند، معيارهاي كلاسيك اجتهاد را كامل مي‌كند. (19) سامانه ي تخصص، شامل بُعد دانش علماست و اطلاعات متون را، با وجود پيچيدگي عظيمشان، به دستور كاربري كه درك خود از اسلام را نيز وارد فرآيند جست‌وجوي معاني تازه در متون مي‌کند، پردازش مي‌نمايد. در برخي موارد، اين درك جديد تفاسير جديدي را در پي خواهد داشت. چنين سامانه‌ي تخصصي‌اي چه سودي دارد؟ نخست اين‌كه با فراهم آوردن امكان دسترسي آسان به منابع كلاسيك، چنين سامانه‌اي، هاله ي رمز و رازي را كه اين منابع را احاطه كرده است، از ميان مي‌برد و به افرادي كه در زمره ي متخصصان علوم ديني نيستند، امكان مي‌دهد اعتبار آن‌چه را علما به نام اسلام به آن‌ها گفته‌اند، كنترل كنند. اين سامانه هم‌چنين پرده از تناقض‌ها و دستكاري‌هايي كه علما بر آن‌ها مهر اعتبار زده‌اند، برمي‌دارد و مسلمانان عادي‌، تحصيل كرده و علاقه‌مند را به توانايي شركت در بحث‌هاي ديني كه اهميتي ملّي دارند، مجهز مي‌سازد. (20) چنين سامانه‌اي نشان مي‌دهد كه چگونه برخي علما براي خوش‌آمد خلفا و خودكامگان و خدمت به اهداف آن‌ها، با سوء استفاده از متون كلاسيك (به ويژه متون حقوقي) به دفاع از انواع مختلف نظام‌هاي ديني، اجتماعي و سياسي برخاسته‌اند (21) و در نهايت، چنين سامانه‌اي دروازه‌هاي اجتهاد را مي‌گشايد، رابطه ي مستمر و تفسيري با متون مقدس را كه مسلمانان در پنج قرن گذشته كنار نهاده‌اند، دوباره احيا مي‌كند و علم را به كانون اصلي انديشه و عمل مسلمانان تبديل مي‌كند. جان كلام اين‌كه مي‌توان با استفاده ي خلاقانه از فن‌آوري هاي نوين ارتباطات، فرهنگ اسلامي را بازآفريني كرد. (22) فرض كنيد كه ده سال از دسترسي ما به لوح فشرده، به همراه متون و سامانه ي تخصصي مناسب گذشته باشد. (23) در ابتدا، روشنفكران و متخصصاني كه با مشكلات خاصي سروكار دارند، از آن استفاده مي‌كنند: وكلايي كه بر مبناي ديدگاه اسلامي از موكلان خود در پرنده‌‌هاي دشوار دفاع مي‌كنند، پزشكاني كه با معضلات اخلاقي رو‌به‌رو هستند، دانشمنداني كه در جست‌و‌جوي جلب حمايت عمومي از برنامه‌هاي خود هستند، طرفداران جنبش‌هاي زنان كه براي پايان بخشيدن به سركوب زنان به دنبال استدلال‌هاي جديد اسلامي هستند، سياستمداراني كه به دنبال جايگزيني براي حكومت‌هاي فعلي مي‌گردند و به دنبال قوانين معتدل هستند و بسياري از افراد ديگر. ولي در نهايت، هم‌چون رايانه و پايگاه‌هاي اطلاعات ديني كنوني، سامانه‌هاي تخصصي مبتني بر لوح فشرده، راه خود را به دانشگاه‌ها و دانشكده‌ها باز مي‌كنند. در اين‌جا، يعني در آماده‌سازي نسل آينده ي مسلمانان منتقد و آگاه كه گام در راه اجتهاد مي‌گذراند، عميق‌ترين تأثير فن‌آوري جديد ارتباطات احساس خواهد شد. نسل آينده ي مسلمانان براي اجراي مسئوليت‌هاي فردي خويش در ارتباط با اصلي‌ترين حكم اسلام كه در «ز گهواره تا گو�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 537]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن