تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت است و ميانه‏اش مغفرت و پايانش آزادى از آتش جهنم. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799629412




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دزفول: 24مهر 1357


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دزفول: 24مهر 1357
دزفول: 24مهر 1357   نويسنده:غلامرضا درکتانيان   اشاره   پرداختن به زواياي مختلف انقلاب اسلامي که از جاي جاي کشور شکل گرفت، به منظور انتقال صحيح و درست به نسل هاي آينده امري ضروري است و اين مسئوليت سنگين بر دوش محققان و پژوهشگران است. حضرت امام خميني در قسمتي از پيام مورخه 5 مرداد 1357 خود به ملت ايران مي فرمايند: « لازم است براي بيداري نسل هاي آينده و جلوگيري از غلط نويسي مغرضات، نويسندگان متعهد با دقت تمام به بررسي دقيق تاريخ اين نهضت اسلامي بپردازند و قيام ها و تظاهرات مسلمين ايران را در شهرستانهاي مختلف با تاريخ و انگيزه آن ثبت نمايند تا مطالب اسلامي و نهضت روحانيت سرمشق جوامع و نسل هاي آينده شود[چرا که] امروز قلمهاي مسموم درصدد تحريف واقعيت ها هستند.»(1) حوادث پي درپي و تظاهرات مردم مسلمان و ناراضي بر ضد رژيم خودکامه و دست نشانده اجانب روز به روز فزوني مي يافت و از شهرهاي بزرگ به شهرهاي کوچک سرايت کرده و مردم در اکثر شهرها به صف انقلابيون مي پيوستند. با نزديک شدن چهلم واقعه17 شهريور تهران، نارضايتي مردم از رژيم بيشتر شده و حس پيوستگي عمومي، مردم نقاط مختلف کشور را به هم نزديکتر مي کرد؛ به طوري که در روز24 مهر در چند شهر دزفول، کرمان، زنجان، ميناب و انديمشک به شهادت رسيدند.

شهر دزفول از زمان رضا خان در مبارزه عليه سياستهاي دين زدايي خاندان پهلوي، نقش موثري در جنوب کشور ايفا نمود. حضور مردم در صحنه هاي سياسي بعد از قيام 15 خرداد 42 آغاز شد و با حرکت گروه «جبهه اسلامي دفاع» - گروه مبارزي که در سال 1350 به فرمان حضرت امام(ره) مبني بر تحريم جشنهاي شاهنشاهي به پا خاسته و مبارزه خود را با رژيم به صورت علني آغاز کرد- ادامه يافت و در سال 1357 به اوج خود رسيد. در روند اين مبارزات، واقعه مهر 1357 نقطه عطفي در تاريخ انقلاب اسلامي در دزفول به شمار مي رود. در اين مقاله تلاش شده به اين واقعه مهم پرداخته شود. در فاصله بين 17 شهريور تا 24 مهر را به عنوان روز بزرگداشت شهداي واقعه 17 شهريور اعلام کردند. مردم دزفول نيز براي همدردي با مردم تهران به مناسبت بزرگداشت شهداي ميدان ژاله در مسجد بازار دزفول اجتماع کرده و براي برپايي تظاهرات آماده بودند. مسجد مملو از جمعيت شد، پليس با آرايش خاصي در مقابل مردم صف کشيد و در حالي که اجتماع کنندگان براي حرکت آماده بودند، ناگهان شروع به پرتاب گاز اشک آور نموده و با مردم درگير شد.(2) ما از روز قبل براي برگزاري مراسم برنامه ريزيهاي لازم را انجام داده و آماده شده بوديم که تظاهرات عظيمي برپا کنيم. شهيد عبدالکريم راجي در اين مراسم بلند گودار(3) بود. در اين برنامه آقايان عبدالکريم راجي، محمد علي مؤمن، حميد جهاني(4) و شاه حيدر امور عملياتي را به عهده داشتند. شروع تظاهرات بنا به دلايلي با تأخير صورت گرفت و همين تأخير سبب شد که نيروهاي شهرباني مطلع شده و در محل حضور پيدا کنند. مأموران رژيم با تعداد زياد و آمادگي لازم براي مقابله با تظاهر کنندگان(5)؛ شروع به بستن راه و پرتاب گاز اشک آور نمودند. با اين اقدام تظاهرات از حالت سازمان يافته خارج شد و تبديل به يک حرکت مردمي خود جوش گرديد.(6) مجيد کاظم خبازي از فعالان انقلاب در دزفول مي گويد: در اين روزها ما به عنوان تظاهرات در مسجد بازار اجتماع کرده، وقتي خواستيم براي راهپيمايي در خيابان حرکت کنيم، ناگهان کادر شهرباني به مردم حمله کرد و يکي از مأموران گاز اشک آور پرتاب نمود به طوري که چند نفر زن و مرد و کودک خردسال در حال خفه شدن بودند و پيرمردي به نام علي عابد( همايون پور) (7) در اثر خفگي گاز اشک آور به شهادت رسيد. سپس مأموران به بلند گوها و عکس هاي حضرت امام و شهدا حمله کرده و آنها را شکسته و پاره کردند. اما مردم به تظاهرات ادامه داده به سوي خيابان سي متري [دکترشريعتي] حرکت کردند. در آنجا در درگيري رحيم بوستاني مورد اصابت گلوله مأموران رژيم قرارگرفت و به شهادت رسيد و مردم خشمگين از اقدام مأموران رژيم، جنازه اين شهيد بزرگوار را برداشته به منزله اعتراض به ايادي رژيم و نشان دادن مظلوميت مردم بي دفاع در مقابل رژيم تا بن دندان مسلح در کليه خيابان هاي اصلي شهر گردانده و سند جنايت شاه را به همه نشان دادند.(8) سپس به جلو اداره ساواک رفته در آنجا به ماشين هاي ساواک حمله کردند. در اين موقع از پشت بام زندان، شليک پاسبان ها شروع شد که رحيم مجديان کارمند اداره ثبت احوال و خانم صغري عصارين شهيد و دو نفر نيز مجروح شدند. سپس تظاهر کنندگان به طرف منزل شهيد بوستاني حرکت کردند. در آنجا نيز مأمورين شهرباني به طرف مردم شليک کرده و ما ناگزير تابوت شهيد بوستاني را داخل يکي از منازل گذاشتيم و به تظاهرات ادامه داديم. مأموران دوباره به طرف تظاهر کنندگان شليک کردند که سيد محمود موسوي از معلمان فعال و انقلابي زخمي شد و چند روز بعد از اين واقعه به شهادت رسيد. تظاهرکنندگان که اغلب جوانان 14 تا 20 ساله بودند از ساعت 9 صبح تا 3 بعد از ظهر روز 24 مهر در خيابان هاي سيروس[ طالقاني]، پهلوي [امام خميني] و سي متري[شريعتي] حرکت کرده و شيشه هاي 28 شعبه بانک و ديگر تأسيسات دولتي از جمله ساختمان شعبه مرکزي بانک صادرات را شکسته و به آتش کشيدند. مردم خشمگين همچنين در اين روز منزل دکتر عباسي پزشک ساواک را سنگباران کردند. به پاس ارج نهادن به مقام شامخ شهداي اين واقعه در دزفول سه روز عزاي عمومي اعلام شد.(10) خبر حمله وحشيانه نيروهاي رژيم به مردم بي دفاع که منجر به شهادت چند نفر در دزفول و انديمشک گرديد، از تلويزيون ايران پخش شد و انعکاس ملي پيدا کرد تا جايي که حتي کريم آصف نماينده مردم دزفول در مجلس شوراي ملي، نخست وزير را مورد بازخواست قرار داد.

از نامه نماينده مردم دزفول به رياست مجلس شوراي ملي و اعتراض به دولت و برخي وزرا در خصوص حوادث و وقايع روز 24 مهر، وضعيت نابسامان و هرج و مرج در مديرت کلان کشور و ارکان اصلي آن، از جمله عدم هماهنگي بين قواي مجريه و مقنّنه مشخص مي شود (نمايندگان مجلس شوراي ملي در وقايع مربوط به کشتار مردم توسط رژيم به جهت مردمي نشان دادن خود، ناگزير بودند از دولت انتقاد کنند.) در اين نامه کريم آصف نماينده دزفول از فساد درون دستگاه هاي دولتي که عامل تحريک مردم عليه رژيم بود، پرده برداشته و گوشه هايي از اين فساد را بيان کرده است. از جمله به اقدام منصور روحاني وزير کشاورزي دولت هويدا براي يک هدف خاص سياسي و مادي اشاره کرده و مي گويد: «خوش خدمتي اين وزير واگذاري 80/000 هکتار از حاصلخيزترين اراضي ايران به بيگانگان با تزوير و حقه بازي بود.» اين اراضي شامل زمين هاي زير سد دز و اراضي آبي و ديم کشاورزان شهرستان دزفول بود که وي با زور و قلدري و تهديد و ارعاب و با سپردن مبلغي کمتر از يک صدم قيمت به صندوق ثبت، آن زمين ها را تصرف و به چند شرکت خارجي واگذار نمود و در نتيجه اين اقدام خائنانه 65 روستا تخريب و جمعيتي در حدود 65 هزار نفر آواره شده و7 ميليارد تومان به کشاورزان دزفول خسارت وارد گرديد(11). همچنين در اين نامه به اقدام نادرست و ضد اسلامي شهردار دزفول در داير نمودن کلاس موسيقي وآواز خواني در مقابل مسجد قلعه اشاره شده و آمده که هر روز هنگام اقامه نماز جماعت به منظور توهين به روحانيت و مقدسات مردم، صداي ساز و آواز از آنجا بلند مي شد.(12) پاسخ نامه نمايندگان دزفول و انديمشک هم جاي بسي تأمل و تعمق دارد. اين گزارش که توسط شهرباني تهيه شده، نشان دهنده شدت خشم و نفرت مردم دزفول از رژيم پهلوي است.(13) منوچهر آزمون وزير مشاور در امور اجرايي، بعد از حادثه 57/7/24 در شهرهاي دزفول، انديمشک، کرمان و زنجان گفت: عده اي از مردم با گلوله هاي مأموران حکومتي به خاک و خون کشيده شدند، براي دولت آشتي ملي هر خوني که ريخته شده به مثابه يک عزا خواهد بود. آنچه که مردم بگويند و مردم بخواهند، دولت در مقابلش قرار نمي گيرد.

اين دروغ بزرگ، درست در زماني بيان مي شد که پايه هاي «دولت آشتي ملي»(14) به لرزه درآمده بود تا جايي که پيش از فروپاشي جاي خود را به يک دولت نظامي داد.(15) روز بعد از اين تظاهرات دوباره مردم به خيابان ها آمده و شعارهايي عليه رژيم پهلوي سر دادند و با فرستادن صلوات و زدن بر سر خود به عنوان عزاداري مبادرت به آتش زدن لاستيک در خيابانهاي اصلي شهر نمودند.(16)

گزارش ساواک تظاهر کنندگان را 10 هزار نفر(17) اعلام کرد که با اخطار فرمانده دسته نظامي تيپ 2 زرهي دزفول به گروه هاي مختلف تقسيم شده، به آتش زدن لاستيک در شهر پرداختند و در همان شب دوباره مردم در مسجد چيني سازان اجتماع کرده و به صورت دسته هاي 100 و 200 نفري از مسجد خارج شدند، سپس در خيابان هاي شهر تظاهرات کرده و عليه مقامات رژيم شعار سر دادند. در ادامه اين حرکت ها تظاهرات ديگري در سومين روز فاجعه 24 مهر از ساعت 6/30 صبح روز 57/7/26 آغاز شد. در آن روز از بلندگوهاي اکثر مساجد شهر قرآن پخش مي شد و مردم در دستجات 50 الي 100 نفري در مقابل مساجد اجتماع کرده و عليه شاه شعار مي دادند. شعارهاي زيادي نيز در سطح معابر و ديوارهاي شهر مبني بر محکوم کردن جنايات رژيم نوشته شده و کليه مغازه هاي شهر در اين روز تعطيل بود.(18)

از ساعت 6 بعد ازظهر روز 57/7/26 مجالس ختمي به مناسبت سومين روز شهداي فاجعه 24 مهر دزفول، در برخي از مساجد شهر برگزار گرديد. هم زمان با آن، جلسه فوق العاده شوراي تأمين شهرستان دزفول جهت بررسي تقاضاي اعلام وضعيت قرمز تشکيل شد. در ساعت 9 شب حجت الاسلام سيد مصطفي فارغ(19) در مسجد جامع به منبر رفته و اظهار داشت: افرادي که جهاد مي کنند و در راه مبارزه با ظلم کشته مي شوند، همانند شهداي اُحُد مي باشند.

شما هم از کشته شدن و زندان يا تبعيد نترسيد، اين وظيفه هر مسلماني است که هر وقت دين تهديد شود، بايد قيام کند. پس از سخنان وي حدود 5000 نفر از مسجد جامع حرکت کرده و بدون توجه به شليک هوايي مأموران در خيابان به تظاهرات پرداختند.(20) دو روز بعد از فاجعه مسجد جامع کرمان و جريان کشتار مردم در دزفول، عده اي از روحانيون کرماني مقيم قم اعلاميه اي منتشر کرده و در آن علاوه بر محکوم کردن فاجعه مسجد جامع کرمان، به حمله دژخيمان رژيم به مردم بي دفاع و راهپيمايان در شهر دزفول نيز اشاره کرده و نوشته اند:

در روز 24 مهر در شهرهاي ديگر ايران مانند دزفول، زنجان و ميناب، ده ها تن را به جرم آزادي خواهي به رگبار مسلسل بستند. آري اين است معني آزادي و دموکراسي، اين است معني آشتي و ترويج شعائر مذهبي، اين است همان شعائر اسلامي که شاه مي خواهد آن را ترويج کند. ولي شاه و دار و دسته اش بدانند که ملت ايران بيدار شده است و اين نقشه ها در ميان مردم هيچ گونه اثري جز برانگيختن هر چه بيشتر نفرت و انزجار نسبت به شاه را ندارد. در روز 27 مهر نيز از طرف آيت الله صدوقي اطلاعيه اي درباره حوادث کرمان و دزفول منتشر شد که در آن به جنايات مأموران رژيم در مقابل مردم بي دفاع دزفول و به گلوله بستن آنها در روز 24 مهر اشاره شد و آمده: «اين کشتارها، جنايت ها و وحشي گريها براي ادامه حکومت فردي است که در بين مردم جايي ندارد. ملت مبارزه مسلمان تحت رهبري روحانيت تصميم خود را گرفته و تا رسيدن به هدف نهايي از پاي نخواهد نشست.»(22) همچنين انجمن شهر دزفول نيز فاجعه روز دوشنبه 24 مهر را محکوم کرد.(23)

بعد از اعلام عزاي عمومي توسط روحانيون شهر دزفول، کليه خيابانهاي شهر با پارچه سياه پوش شده و از بلندگوهاي مساجد صداي تلاوت آيات کلام الله مجيد به گوش مي رسيد.(24) حجت الاسلام علي اکبر رضواني( از علماي حوزه علميه قم) که در مراسم سوم شهداي 24 مهر دزفول در قبرستان معصوم آباد[ شهيد آباد] شرکت داشته و سخنراني کرده بود، در خاطرات خود مي گويد: در خلال مدتي که در خوزستان به صورت سري و علني بحث ها و سخنراني هايي داشتم، چند نوبت هم به دزفول رفتم که در بين شهرهاي خوزستان از لحاظ انقلابي بودن و برخورداري از شور و حرکت انقلابي ، پرشور و پرحرکت تر بود و مردم در برخورد با نظام شاه به شدت عمل مي کردند. با اين که در دزفول حکومت نظامي اعلام نشده بود، اما بيشتر از اهواز که حکومت نظامي بود تانک ها و زره پوش هاي رژيم مستقر بودند. در دزفول که نيروهاي انقلابي، زندان رفته ها و افراد متعهد زيادي داشت، بيشتر از جاهاي ديگر فعاليت هاي انقلابي شکل گرفت. جوانان مبارز در سرداب هاي عميق دزفول جلسات متعددي تشکيل داده و اقدامات بسيار سودمندي در جهت رشد انقلاب انجام مي دادند.(25)

روز 27 مهر به مناسبت سومين روز شهداي فاجعه 24 مهر، مراسم گسترده اي با شرکت اقشار مختلف مردم انقلابي دزفول در شهيد آباد برگزار شد. در اين مراسم که حدود 30 هزار نفر شرکت داشتند، حجت الاسلام علي اکبر رضواني(26) عليه شاه و مقامات مملکت سخنراني کرده و ساواک را محکوم نمود و گفت واقعه شهر کرمان به دست ساواک صورت گرفته و در ادامه سخنراني خود به جهت شدت نفرت از شاه بيان مي کند که هر کس در نام و شهرتش کلمه شاه باشد، بايد آن را تغيير دهد. سپس در مورد عدم حضور برخي از روحانيون دزفول در صحنه هاي انقلاب صحبت و آنها را نکوهش کرد که به صف انقلابيون بپيوندند. بعد از اتمام اين سخنراني که به مدت يک ساعت به طول انجاميد سخنران عبا و عمامه خود را درآورده، کت و شلوار پوشيده و به ميان جمعيت رفت که شناسايي نشود.(27) برگزار کنندگان اين مراسم در حرکت جالب و شجاعانه اي بلندگو ها را به طرف پادگان قرار داده، اين شعارها را سر دادند: ارتش تو انتخاب کن /يا جبهه حسين را يا جبهه يزيد را ارتش تو بي گناهي/اسير دست شاهي شهيدان بدانيد /تا انتقام نگيريم /آرام نمي نشينيم. با توجه به فاصله کم بين شهيد آباد و پادگان دزفول- عرض رودخانه دز - اين شعارها تأثير زيادي در روحيه درجه داران و به خصوص سربازان تيپ 2 زرهي داشت. بعد از اتمام مراسم مردم در حالي که شعار مي دادند، از شهيدآباد به طرف شهر حرکت کردند و در مرکز شهر متفرق شدند. در ساعت 9 همان شب نيز مراسم «شام غريبان» در مسجد آقا حبيب برگزار شد که تا ساعت 11 شب ادامه داشت.(28) بعد از يک هفته از جريان 24 مهر، بامداد روز دوم آبان ماه، سيد محمود موسوي(29)- از معلمان فعال و انقلابي- که در تظاهرات 24 مهر توسط مأموران رژيم با گلوله اسلحه ژ-3 زخمي شده بود، به فيض شهادت نائل گرديد.

متعاقب اين جريان، صبح همان روز، حدود 4000 نفر از مردم در مقابل بيمارستان افشار اجتماع و جنازه شهيد را به سمت شهيدآباد تشييع کرده و به خاک سپردند. نکته جالب توجه در اين تشييع جنازه حضور حدود 30 هزار نفر از مردم انقلابي دزفول بود.(30) در مراسم تشييع جنازه اين شهيد بزرگوار، استوار علي اصغر فرخ شاهي(31) (کادر ژاندارمري دزفول) از تجمع مردم در اطراف پيکر شهيد جلوگيري کرده و به طرف مردم تيراندازي کرد تا جايي که پيکر شهيد از دست مردم به زمين افتاد. پدر شهيد به استوار فرخ شاهي و افراد مسلح ژاندارمري که همراه وي بودند گفت: «اين شهيد پسر من است که به دست شما کشته شده، چرا اجازه نمي دهيد او را به خاک بسپاريم.» استوار در پاسخ به وي گفت که از کجا بدانيم که دروغ نمي گويي؛ شايد اين نقشه اي باشد که مردم را تحريک کنيد.(32) حميد خاکسار در مورد اين واقعه مي گويد: وقتي که مردم خواستند از محل بيمارستان افشار پيکر شهيد موسوي را به شهيد آباد تشييع کنند، خودرو دوج ژاندارمري جلوي مردم را گرفت و اجازه نداد حرکت کنند. بعد از مذاکره مفصل با وي بالاخره پذيرفت پيکر شهيد را تشييع کنيم به شرط اين که شعار عليه شاه ندهيم. ما در آن لحظه ناگزير بوديم به خاطر اين که مردم به حرکت درآيند بپذيريم، اما پس از حرکت، شعار مرگ بر شاه را سرداديم که ناگهان استوار فرخ شاهي شروع به تيراندازي هوايي کرد. بعد از اين اتفاق که سر پيچ شهيد آباد رخ داد، مردم از ترس متفرق شدند و پيکر شهيد از روي دوش مشايعت کنندگان به زمين افتاد. اين عمل دو مرتبه تکرار شد. زماني که من با استوار در حال مذاکره بودم ناگهان متوجه يکي از سربازها شدم که گارد تيراندازي گرفته بود. بعد از اين اتفاق نزد وي رفتم و پرسيدم که چرا اين جور آماده براي شليک ايستاده بودي؟ او در پاسخ گفت وقتي که شما با استوار در حال مذاکره بوديد، تصميم گرفتم اگر وي به شما شليک کرده، من هم او را بزنم.(33)

در روز چهارم آبان دزفول شاهد تظاهرات 20 هزار نفري مردم بودکه به مناسبت سومين روز شهادت سيد محمود موسوي(آموزگار جوان دزفولي) صورت گرفت. مردم در اين تظاهرات يکي از شعب بانک صادرات، اداره بيمه هاي اجتماعي واداره دارايي(34) را به آتش کشيدند و شيشه هاي چند بانک ديگر را نيز شکستند. اين جمعيت پرچم هاي سياه با خود حمل مي کردند و عليه رژيم شعار مي دادند. در اين تظاهرات 5 نفر هدف گلوله ماموران قرار گرفتند که يک نفر از آنان به شهادت رسيد.(35) اداره دادگستري نيز به آتش کشيده شد که به نظر مي رسد اقدام مشکوکي بود.(36) راديو لندن در اين روز با بيان مطالبي در مورد حوادث ايران گفت: آشوب در13 شهر رخ داد و شورشيان در چندين شهر از جمله زنجان و دزفول کوشيدند تا ساختمان هاي دولتي را آتش بزنند.(37) بيشتر کشته شدگان در چند روز آغازين آبان ماه مربوط به شهرهاي دزفول ،کرمانشاه و شهرضاي اصفهان است.(38) خبرگزاري فرانسه نيز اعلام کرد ده ها هزار نفر مخالفان رژيم در شهرهاي اهواز، دزفول، زنجان و رضائيه دست به تظاهرات زدند. بيلان کشته شدگان مشخص نيست.(39).

با نزديک شدن به ماه محرم، هر روز که از تظاهرات مي گذشت، تجربه و قدرت نظامي مردم جهت مقابله با رژيم افزايش پيدا مي کرد. گزارش مورخ 1357/8/17 استانداري خوزستان به وزارت کشور حاکي از مبارزه مردم دزفول با مأموران مسلح رژيم است.(40) با روي کارآمدن دولت ازهاري و تشکيل کابينه نظامي، فشار رژيم و استقرار حکومت نظامي در شهرها شدت پيدا کرد، اما از نظر رواني توانايي رژيم رفته رفته در حال نقصان بود. از 15 تا 30 آبان تظاهرات در دزفول هر شب ادامه داشت. سردار غلامعلي رشيد جانشين ستاد کل نيروهاي مسلح در اين مورد مي گويد: با اوج گرفتن تظاهرات دزفول در سال 1357، شب ها مي نشستيم و برنامه ريزي مي کرديم که تظاهرات از کجا شروع شود، در کجا خاتمه پيدا کند و چه نوع پلاکاردهايي داشته باشيم. به طور کلي امور مربوط به سازماندهي و کنترل تظاهرات را انجام مي داديم. تظاهرات مردم دزفول عمدتاً از مسجد بازار(مسجد آيت الله قاضي) شروع مي شد و به سمت مسجد جامع و فلکه و بعد در مسير خيابان سيروس[ طالقاني] و خيابان آفرينش (محل ساختمان ساواک) و چهار راه سي متري [ شريعتي] امتداد پيدا کرده و به پل جديد ختم مي شد. در اين مسيرها نيروهاي نظامي و انتظامي با گاز اشک آور و تير هوايي يا تيراندازي زميني به تظاهر کنندگان حمله مي کردند که در اين درگيري ها تعدادي از مردم شهيد يا مجروح مي شدند.(41) در چهارم آذرماه 1357 مردم دزفول مراسم چهلم شهداي 24 مهر را در مسجد اباذر برگزار کردند. در اين مراسم که جمع کثيري از مردم شرکت داشتند، حجت الاسلام رضا گلسرخي(42) سخنراني کرده و ضمن تجليل از مقام شهداي اين واقعه جنايت مأموران رژيم را محکم کرد. در پايان اين سخنراني مردم تظاهرات کردند. در اين تظاهرات مأموران نظامي به مردم شليک کردند. و يک نفر به شهادت رسيد.(43). نتيجه   از واقعه 24 مهر 1357 دزفول به عنوان نقطه عطفي در تاريخ مبارزات مردم دزفول مي توان ياد کرد چرا که مردم بعد از اين جريان بيشتر آماده مبارزه شدند و حضور پرشور آنها در تظاهرات نشان از پيوستن اقشار مختلف به درگيري با رژيم شاه داشت. بعد از اين واقعه، شاخه نظامي انقلاب، مسلح به سلاح گرم شد و با درست کردن بمب هاي دستي به مقابله نظامي با نيروهاي مسلح رژيم پرداخته، اقدام به ترور برخي از مأموران رژيم از جمله استوار فرخ شاهي نمود و از اين زمان شهر دزفول براي سکونت نظاميان، مأموران ساواک و شهرباني ناامن شد، ادارات امنيتي و انتظامي به آن طرف پل در کنار پادگان منتقل شده و درجه داران و مأموران ساواک شهر نيز در منازل سازماني پادگان اقامت کردند و متعاقب آن جوانان مبارز، شبها از شهر محافظت کرده و امنيت آن را به عهده گرفتند. پي نوشت ها :   1- صحيفه نور، ج3، تهران، مؤسسه تدوين و نشر آثار امام خميني(ره)، 1378، ص434. 2- « روز شمار انقلاب اسلامي در دزفول» ، هفته نامه دزفول فردا، س1، شم 5، بهمن 1374. 3- شهيد عبدالکريم راجي به جهت صداي خوب و شجاعت زياد در اغلب تظاهرات شعار مي داد. وي بعد از پيروزي انقلاب در درگيري يکي از پاسگاه هاي مرزي با دشمن در غرب دزفول به شهادت رسيد. 4- حميد جهاني از افراد فعال در زمينه توزيع اعلاميه ها در سطح استان بود که بر اساس اسناد ساواک چند مرتبه نيز دستگير شده بود. 5- يکي از اتهامات سرتيپ اکبر غفاريان فرمانده پادگان دزفول صدور دستور سرکوب تظاهر کنندگان با تمام قدرت و دستور شليک به مردم بود. نقل از دادگاه انقلاب اسلامي شهرستان دزفول، پرونده شماره 9/غ 6- مجموعه مصاحبه هاي نگارنده با فعالان انقلاب در دزفول، مصاحبه با دکتر حميد خاکسار، جلسه اول، نوار دوم، تهران، مورخ 87/2/3 7- علي همايون پور متولد سال 1301 بود و علاقه زيادي به خدمت در مساجد و جلسات قرآن داشت. تا جايي که دوستانش به وي لقب عابد دادند. بعد از سال 1342 سرپرستي انجمن اسلامي دانش آموزان مدرسه صاحب الزمان را به عهده گرفت و در زمينه قرائت قرآن، نهج البلاغه و احکام فعاليت داشت و به همين دليل مرتباً مورد اذيت و آزار مأموران ساواک بود. نقل از : مديريت بنياد شهيد و امور ايثارگران شهرستان دزفول، واحد فرهنگي. 8- مأمورين قصد داشتند جنازه شهيد بوستاني را از مردم بگيرند که غائله را تمام کنند اما مردم مقاومت کرده و نگذاشتند جنازه شهيد را ببرند. (« روز شمار انقلاب اسلامي در دزفول»، هفته نامه دزفول فردا، همان). 9- دادگاه انقلاب شهرستان دزفول ، پرونده شم 26/58 /ق 10- هفته نامه دزفول فردا، همان. 11- روزشمار انقلاب اسلامي، تهران، سازمان تبليغات اسلامي- حوزه هنري، 1376، ج6، صص 127-126. 12- سند شم 1. 13- سند شم2. 14- جعفر شريف امامي در شهريور 1357 براي دومين بار به عنوان نخست وزير انتخاب شد. پس از به قدرت رسيدن به منظور کاستن از تشنجات جامعه، دولت خود را« دولت آشتي ملي» نام نهاد و در اين راستا دست به اقداماتي از جمله تغيير تاريخ شاهنشاهي به تاريخ هجري شمسي، تعطيل کازينو ها و قمارخانه ها ، آزادي فعاليت احزاب سياسي در کشور، انحلال حزب دولتي رستاخيز، اجازه فعاليت به جرايد تعطيل شده و آزادي تعدادي از زندانيان سياسي نمود. امّا اين اقدامات نتيجه نداد و وي مجبور به اعلام حکومت نظامي در تهران و 11 شهر ديگر گرديد که پي آمد آن واقعه 17 شهريور ميدان ژاله تهران بود( دولتهاي ايران از ميرزا نصرالله خان مشيرالدوله تا ميرحسين موسوي، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1378، ص 286). 15- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواک، کتاب سيزدهم، مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، تهران، 1382،صص 497-171. 16- فرازهايي از تاريخ انقلاب به روايت اسناد ساواک و آمريکا، تهران، روابط عمومي وزارت اطلاعات، 1368،صص 172-171. 17- بولتن خبرگزاري پارس تعداد تظاهرکنندگان را 20 هزارنفر اعلام کرده بود. 18- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواک، کتاب سيزدهم، صص 528-527. 19- حجت الاسلام سيد مصطفي فارغ دزفولي در سال 1311، در دزفول متولد شد. وي فرزند آيت الله سيد حسين فارغ دزفولي است. وي دوران ابتدايي تا مقطع ديپلم را با شرکت در امتحانات متفرقه سپري نمود. سپس دروس حوزوي را در محضر مراجع عاليقدر دزفول همچون مرحوم آيت الله نبوي، آيت الله شيخ محمد علي معزي، آيت الله شيخ منصور سبط الشيخ انصاري تلمذ نمود و سپس در قم از محضر درس آيت الله نبوي، آيت الله شيخ محمدعلي معزي، آيت الله شيخ منصور سبط الشيخ انصاري تلمذ نمود و سپس در قم از محضر درس آيت الله بروجردي و آيت الله گلپايگاني و درس اصول حضرت امام(ره) بهره برد.در دوران مبارزه با جسارت و شجاعتي کم نظير در تظاهرات و ايراد سخنراني در مراسم ختم شهدا، فشارهاي فراواني را از طرف مأموران رژيم تحمل نمود. بعد از پيروزي انقلاب به عنوان نماينده حضرت امام در شهرباني دزفول منصوب شد. سپس در دوره دوم و سوم مجلس شوراي اسلامي به عنوان نماينده مردم دزفول انتخاب شد و پس از مدتي رياست هلال احمر دزفول و مدتي نيز رياست بنياد پانزده خرداد شهرستان دزفول را به عهده داشت. در حال حاضر در «مدرسه علميه سادات دزفول» به تدريس مشغول مي باشد.) عرب، محمد حسن و احمد لطيف پور، انديشمندان دزفول، صص 136- 134) 20- انقلاب اسلام به روايت اسناد ساواک، کتاب سيزدهم، صص 573-572. 21- روز شمار انقلاب اسلامي، همان. 22- همان، ص384. 23- روزنامه اطلاعات، پنج شنبه 4آبان 1357. 24- روزنامه اطلاعات، شنبه 6آبان 1357. 25- بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، آرشيو خاطرات حجت الاسلام علي اکبر رضواني. 26- دقت بالا و تجربه جوانان انقلابي و سازمان دهنده اين گونه تظاهرات در دعوت از روحانيون جهت سخنراني هاي مذهبي و مراعات مسائل محرمانه در برنامه ريزي ها باعث شده بود که مأموران ساواک حاضر در اين مراسم نتوانند سخنران را بشناسند. به طوري که در يک گزارش وي را شيخ احمد نظري و در گزارش ديگر مکارم درج کرده اند. 27- آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامي، سند شم 20068. 28- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواک، کتاب سيزدهم، ص 618. 29- شهيد سيد محمود موسوي در سال 1356 در حالي که اعلاميه پخش مي کرد توسط ساواک دستگير و مدتي تحت شکنجه هاي ساواک قرار گرفت. وي در تظاهرات دانش آموزان و فرهنگيان در 15 مهر 1357 نيز حضور چشمگيري داشت. نقل از: مديريت بنياد شهيد و امور ايثارگران شهرستان دزفول، همان. 30- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواک، کتاب چهاردهم، ص 68. 31- استوار فرخ شاهي در دي ماه 1357 توسط گروه منصورون ترور شد. 32- مديريت بنياد شهيد و امور ايثارگران دزفول، همان. 33- مصاحبه با دکتر حميد خاکسار، جلسه اول، نوار دوم، همان. 34- براساس اسناد موجود، اداره دارايي در روز پنجم آبان به آتش کشيده شد. نک: سند شم 3. 35- روزشمار انقلاب اسلامي، ج7، همان، ص99. 36- براساس اعلاميه اي که توسط جامعه فرهنگيان دزفول چاپ و توزيع شد، اين جامعه پشتيباني خود را از قضات باايمان شهر دزفول که پرونده اي جهت مجازات خاطيان وقايع 24 مهر تشکيل داده بودند، اعلام و مراتب انزجار خود را از اقدام خاطيان که براي از بين بردن پرونده مزبور در تاريخ 57/8/5 مبادرت به آتش زدن دادگستري نموده بودند، بيان داشتند.(انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواک، کتاب چهاردهم، ص645). اما آنچه مسلم است با توجه به سوابق عوامل رژيم در اين گونه اقدامات جهت تخريب انقلابيون نزد مردم و براساس شواهد موجود به خصوص در مورد پرونده تشکيل شده در دادگاه؛ نظر جامعه فرهنگيان دزفول در مورد آتش زدن دادگستري تقويت مي گردد. 37- سير مبارزات امام خميني(ره) درآيينه اسناد به رويت اسناد، ج21، تهران، تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، 1382، ص365. 38- روزشمار انقلاب اسلامي، ج7، ص199. 39- سير مبارزات امام خميني(ره) در آيينه اسناد به روايت ساواک، ج21، ص365. 40- انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواک، کتاب سيزدهم، ص100. 41- مصاحبه با غلامعي رشيد از فعالان انقلاب در دزفول، تهران، مرکز اسناد اسلامي، جلسه چهارم، شم بازيابي 20084، تهران، مورخ 85/9/23. 42- حاج شيخ رضا گلسرخي کاشاني در سال 1312 در شهر کاشان ديده به جهان گشوده و دروس ابتدايي و متوسطه را در آن شهر آموخت. و آنگاه به تحصيل علوم اسلامي پرداخت و وارد حوزه علميه قم شد. او از همان زمان که طلبه جواني بود تحت تأثير برخي از روحانيون برجسته، انساني پرشور پرورش يافت و همين روحيه پرشور او را با فدائيان اسلام و آرمانهاي شهيد سيد مجتبي نواب صفوي پيوند داد و در سن جواني به عضويت اين جمعيت درآمد. پس از شهادت نواب صفوي به زندگي مخفي روي آورد و پس از مدتي در حوزه علميه قم به تحصيل پرداخت. او در دوران رژيم پهلوي بارها به زندان و تبعيد محکوم گرديد. سخنراني هاي انقلابي او در جريان قيام 15 خرداد و در دوران پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در شبه جزيره هندوستان و برخي کشورهاي ديگر به فعاليتهاي فرهنگي روي آورد و سفرهاي تبليغي متعددي انجام داد. در جريان جنگ تحميلي نيز در جبهه هاي غرب و جنوب فعاليتهاي پيگيري براي رفع نيازهاي فرهنگي و تدارکاتي جبهه داشت. سرانجام پس از يک دوره کوتاه بيماري در روز22 مهر 1369 به ديار باقي شتافت. نقل از قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواک، ج2، تهران: مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1378، صص28و29. 43- «روزشمار انقلاب اسلامي در دزفول»، هفته نامه دزفول فردا، همان.   منبع:فصلنامه مطالعات تاريخي 25 /ن  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 981]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن